در آن نوشته ها خاطر نشان گردید که در جوامع استبداد زده بجهت خشونت عریان در آن، غالب افراد جامعه به سه نوع ترامای میکرو، مینی و ماکرو، مبتلا می شوند. در واقع هر چه استبداد خشن تر و ویرانگر تر باشد، قربانیان مبتلا به تراما در آن جامعه بیشتر هستند. برای مثال هنوز در اروپا و بخصوص آلمان شرقی گذشته، و آلمان کنونی، در اثر تجربه دو جنگ جهانی اول و دوم و حاکمیت استبداد های توتالیتر استالینی و فاشیسم هیتلری، قربانیان تراما نسل بعد از نسل وجود دارند.
در نوشتۀ کنونی، ترجمۀ گزارشی از یک تحقیق پزشکی و روانپزشکی مطالعه خواهد شد. پژوهشگران این تحقیق آثار و پیامدهای جسمی و روانی ترامای سیاسی را بطور دقیق و مفصل آزمون کرده و دستاوردهای خویش را توصیف و توضیح می دهند.
گزارشگران پژوهش با پروفسور اشتفان روپکه (Professor Stefan Röpke)، رئیس بخش تحقیقات «اختلالات پس از ترامای سیاسی» از کلینیک برلینر شاریته (Berliner Charité) در مورد آثار و پیامدهای تنی و روحی آسیب دیده گان ترامای سیاسی که قربانیان آن در بیش از ۳۴ سال پیش در آلمان شرقی به آن مبتلا گشته اند، مصاحبه کرده اند. این گزارش از بخش تاریخ رادیوی MDR در آلمان، پخش شده است.
تیتر بزرگ گزارش:
«مصاحبه ای در مورد تأثیرات سرکوب های سیاسی در کشور (DDR – آلمان شرقی ) و سایه سیاه و طولانی خشونت های سیاسی بر روی قربانیان و فرزندان آنان»
گزارشگران: Cezary Bazydto و Nicola Ramminger هستند و گزارش رادیویی در تاریخ ۲۵ ماه فوریه سال ۲۰۲۳ پخش شده است.
توضیح گزارشگران مصاحبه:
«سرکوب هایی که با انگیزه سیاسی صورت می گیرند، به چندین و چند نوع مشکلات تنی و روحی در اثر تراما، منجر می شوند. به قربانیان اینگونه سرکوب های سیاسی آسیب های بس طولانی سلامت جسمی و روانی وارد می شوند. سئو ال هایی که معمولاً در مورد پیامدهای تنی و روانی قربانیان سرکوب های سیاسی عنوان می شوند، اینها هستند:
• قربانیان و فرزندان آنها با درد و رنج ترامای ایجاد شده در درون خویش، چگونه کنار می آیند؟
• کدامین پیامدها و آثار هنوز باقی مانده از تراما در آنان وجود دارند؟
• آیا فرزندان و نسل های بعدی قربانیان تراما، تجارب زجر ها و جراحات روحی عمیق و ویرانگر والدین خویش را بطور واقعی به ارث می برند؟
سه دهه پس از انقراض و پایان آلمان شرقی، ابعاد سرکوب های سیاسی و پیامدهای تنی و روحی در آلمان شرقی، مابین سال های ۱۹۴۵ تا ۱۹۸۹، هنوز به اندازۀ کافی پژوهش و شناسائی نشده است. بخش تاریخ رادیوی ام د ار (MDR GESCHICHTE)، در این زمینه با پروفسور اشتفان روپکه، رئیس بخش تحقیقات پیامدهای اختلال آمیز ترامای سیاسی، از بیمارستان برلینر شاریته، گفتگو کرده است.
هدف اتحادیه «چشم انداز سرکوب» («Landschaft der Verfolgung») که مبتکر و حمایت کننده اینگونه پژوهش ها است، اینست که وضعیت ناکافی و ناقص کنونی تحقیقات در مورد وسعت ابعاد سرکوب ها و دستگیری و به زندان انداختن به جرم سیاسی در آلمان شرقی سال های ۱۹۴۵ تا ۱۹۸۹، تغییر کند.
نقطۀ محوری اینگونه پژوهش ها، ایجاد یک بانک اطلاعاتی است که در آن، تا جائی که ممکن است، اسامی همه قربانیان سرکوب های سیاسی که در محدودۀ تصرفات روسیه شوری و آلمان شرقی نسبت به مخالفین سیاسی اعمال گشته اند، شناسائی و ثبت شوند.
برای قابل سازماندهی و اجرا گشتن این مقصودِ ثقیل، تنها به اسامی اشخاصی اکتفا خواهد شد که در آلمان شرقی گذشته در زندان های سیاسی حبس بودند و مورد آزار و اذیت واقع شدند.
مسئله محوری اینگونه تحقیقات شناسائی پیامدهای دیرپا و طولانی سرکوب های سیاسی هستند که ابعاد آن تا اعماق جامعG کنونی آلمان دوباره متحده شده، می رسند.
پروفسور اشتفان روپکه وضعیت کنونی پژوهش گروه همکاران خویش را اینگونه توضیح می دهد:
«ما در حال حاظر بزرگسالان را آزمایش می کنیم. یعنی اشخاصی را که آن زمان که به زندان افتادند، دستکم سن آنان ۱۸ سال بوده است. ما در ادامۀ این پروژه، در نظر داریم کودکان و نوجوانانی را نیز مورد آزمون روانشناسی و روانپزشکی قرار دهیم که در بازداشتگاه های کارگری مخصوص نوجوانان و خوابگاه های زندان های خاص کودکان بسر برده اند. هدف ما یافتن پاسخ هایی درخور برای این پرسش مهم هستند:
چه آسیب ها و پیامدهای ناگواری برای سلامتی انسان هایی که در سنین کودکی در یک چنین ساختارهای ویرانگر جسمی و روانی مجبور به زندگی کردن بودند، بوجود خواهد آمد؟»
سئوال اول از پروفسور اشتفان روپکه:
«آقای پروفسور، کدامین نتیجه تکان دهنده و غیر قابل انتظاری را شما و همکارانتان در طی تحقیق خویش بدست آوردید؟»
جواب: «شناسائی بعضی از پیامدهای ویرانگر جسمی و روانی نزد زندانیان سیاسی دوران آلمانی شرقی برای ما بسیار تکان دهند بود. برای مثال ما چندین نوع بیماری جسمی از قبیلِ امراض قلبی و گردش خون، داشتن فشار خون بسیار بالا، مبتلا بودن به مرض قند و حتی سرطان را شاهد بودیم. طوریکه برای اولین بار داده هایی را ما از اینگونه بیماران بدست آوردیم که بدین حد زیاد، در کل جامعه و جمعیت کشور آلمان، اصلاً انتظارش را نداریم و تا بحال ندیده ایم.
البته این امر را نیز باید گفت که نزد همه زندانیان سیاسی که ما معاینه کردیم، این آثار و عواقب بطور کلی و عمومی وجود ندارند. انسان هایی نیز وجود دارند که از نظر روانی و جسمی بسیار مقاوم هستند. در اینصورت، اینگونه پیامدهای جسمی و روانی در همۀ زندانیان سیاسی بطور یکسان وجود ندارند».
سئوال دوم در مورد پیامدهای روانی سرکوب های سیاسی است. سئوال این است:
«قربانیان تراما و فرزندان آنان مبتلا به کدامین پیامدهای روان پریشی گشته و آنرا در خود نشان می دهند؟»
جواب: «ما برای اولین بار است که مشاهده می کنیم، بسیاری از قربانیان سرکوب های سیاسی، مبتلا به انواع گوناگون بیماری روانی گشته اند. طوری که نزدیک به هشتاد درصد آنها، یعنی بزرگترین بخش قربانیان ترامای سیاسی را تشکیل می دهند. این افراد هر کدام به گونه ای مبتلا به یک بیماری روحی ـ روانی خاصی هستند.
حال ما باید از خودمان سئوال کنیم، کدامین تشخیص بیماری (diagnose) را بایستی ما، چه به خود بیمار روانی، و خواه به افکار عمومی جامعه عرضه کنیم؟ به همین دلیل، ما بطور دقیق مشکل روانی قربانیان آزار و اذیت های سیاسی را بطور مدام معاینه و بررسی می کنیم.
برای مثال در فهرست عواقب روانشناختی خشونت های سیاسی، بیماری ترس و وحشت (anxiety disorder)، بالاترین درجه و بخش از عوارض روانی را به خود اختصاص می دهد.
اکثریت قربانیان ترامای سیاسی، این بیماری روانی بشدت آزار دهنده را دارند. طوریکه بخوبی می توان مشاهده کرد که برای مثال در کل جمعیت کشور آلمان، تنها ۱۵ درصد مردم مبتلا به بیماری ترس های روانی، یعنی ترس های غیر واقعی هستند. در حالیکه قربانیان شرکت کننده در تحقیقات روانشناختی ما، دو برابر این تعداد، یعنی ۳۰ درصد از افراد تراماتیزه شده را تشکیل می دهند.
البته طبیعی است که این ارقام و آمار خیلی بیشتر از آن هستند که ما انتظارش را داشتیم و داریم. علاوه بر اینکه بیماری های کز کردگی و افسردگی (depression) نیز غالباً نزد قربانیان ستم های سیاسی وجود دارند و دیده می شوند.
ما حتی غالباً نزد فرزندان قربانیان ترامای سیاسی نیز اینگونه عوارض و پریشانی های روانی را مشاهده می کنیم. ولی طبیعتاً وقتی به دقت آنها را بررسی می کنیم، اعداد و ارقام کمتری را بخود اختصاص می دهند».
سئوال سوم در مورد پیامدهای عوارض تنی نزد قربانیان آزار های سیاسی هستند:
«قربانیان خشونت های سیاسی و فرزندان آنان، چه انواع از پیامدهای آسیب دیدن به سلامت جسمی خویش را به شما اطلاع می دهند و یا شما نزد آنان بیشتر مشاهده می کنید؟»
جواب: «در این مورد، مشکلات بیماران تراماتیزه شده بیشتر مربوط به امراض و ناراحتی های جسمی می شوند که هیچ عامل فیزیولوژیکی (تنی) ندارند. یعنی اینکه عوامل ایجاد کنندۀ اینگونه امراض جسمی، بیشتر مشکلات روانی هستند. در واقع اینگونه روان پریشانی ها، اشکال جسمی به خود می گیرند.
این نوع از امراض را در روانشناسی و روانپزشکی بیماری های تنی ـ روانی (Psychosomatik) می نامند. چرا که در اصل مشکلات روانی هستند که به شکل علائم و ناراحتی های جسمی بروز می کنند.
برای مثال دردهای گوناگون جسمی، مثل سر درد، کمر درد، معده درد، پا درد، و یا اسهال های متوالی و مشکلات تنفسی، بدون آنکه اینگونه امراض در تن بیماران بطور واقعی عامل جسمی مشخصی داشته باشند و تشخیص داده شوند.
علاوه بر اینها اختلالات روانی پس از ترامای سیاسی، مثل دیدن خواب هایی که افراد بطور حقیقی به شکل کابوس و خواب وحشتناک آنها را می بینند، در واقع خاطرات دردناکی هستند که بطور مکرر به ذهن افراد تراماتیزه شده، خطور می کنند.
حال امر تکان دهنده اینست که این مشکلات روانی در یک چهارم افراد مبتلا به ترامای سیاسی، یعنی ۲۵ درصد آنها، دیده می شوند. در حالیکه بطور عمومی ما در میان جمعیت آلمان انتظار حدود ٣ درصد از آنها را بین مردم عادی داریم.
اضافه بر اینها در طول زندگی افراد تراماتیزه شده نیز، اگر بطور کلی محاسبه کنیم، غالباً مشکل اعتیاد به الکل نیز بیشتر دیده می شود. ولی امر بسیار وحشتناک اینست که ما به تازگی در میان فرزندان انسان های تراماتیزه شده نیز یک افزایش چشمگیری در معتاد به الکل شدن را مشاهده می کنیم.
البته ما انتظار تعداد بیشتری از مشکلات و اختلاط روانی را نزد فرزندان اشخاص مبتلا به ترامای سیاسی داشتیم. اما همین گونه از مشکلات، ولی با تأثیرات باقی ماندۀ کمتری را ما نزد فرزندان آنان مشاهده می کنیم».
در نوشته بعدی ادامه ترجمه این گزارش خواهد آمد.