طبق اصل یکصدویازده قانون اساسی،درصورت فوت یاکناره گیری یاعزل رهبر،مجلس خبرگان رهبری موظف است دراسرع وقت نسبت به تعیین ومعرفی رهبرجدیداقدام نماید.وتاهنگام معرفی رهبر،شورایی مرکب ازرئیس جمهوری،رئیس قوه قضائیه ویکی ازفقهای شورای نگهبان به انتخاب مجمع تشخیص مصلحت نظام همه ی وظایف رهبری رابطورموقت به عهده می گیرد.
این شورادرخصوص وظایف رهبری دراصل یکصدوده دربندهای ۱و۳و۵و۱۰وقسمت های (د)و(ه)و(و)پس از تصویب سه چهارم اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام می توانداعمال قانون کند.
ویکی ازوظایف رهبری دراصل۱۱۰فرمان همه پرسی ست؛وطبق اصل۱۷۷بازنگری وتعمیم قانون اساسی نیزمنوط به اجازه ی رهبری ومعرفی شورایی مرکب از اعضای شورای نگهبان(که همه ی آنها منصوب رهبری هستند)وروسای سه قوه،که ریاست قوه قضاییه هم منصوب رهبری ست واعضای ثابت مجمع تشخیص مصلحت نظام که طبق اصل۱۱۲اعضای ثابت ومتغیرش بازمنصوب رهبرند،به همراه ۵نفرازاعضای مجلس خبرگان رهبری وده نفربه انتخاب مقام رهبری وسه نفرازهیات وزیران وسه نفراز قوه قضائیه وده نفرهم ازنمایندگان مجلس شوراوسه نفرهم ازدانشگاهیان (که قید نشده این سه نفرچگونه انتخاب می شوند؟)
جمهوری اسلامی ایران بدون اصل ولایت فقیه یعنی مرگ مغزی!
بنابراین برای دوام وادامه،بایدیکی راپس از خامنه ای تعیین کند.
یا همانطورکه هاشمی رفسنجانی پیشترگفته بودمجلس خبرگان رهبری دراین مورداقدام هایی انجام داده وافرادویافردی رابه عنوان پیش فرض درچنته دارد.ویااینکه هنوزبه موردیامواردایده آل نرسیده است.
همانطورکه قبلادریادداشت”مشکل خامنه ای بحران رهبری ست”نوشتیم، درشرایط عادی انتخاب رهبربه سادگی میسور نیست.بدلیل آنکه برخلاف گذشته رسانه های آزاد وشبکه های اجتماعی ناگفته هاواسرارمگوها رابه سرعت برق اطلاع رسانی می کنندودراین زمان آگاهی سیاسی مردم بسیاربالارفته ونمی توانند به همان راحتی گذشته همچون انتخاب خامنه ای(که درفیلم ویدئویی اش افتضاح آن آشکارشد)مردم رافریب دهندوکسی راقالب وغالب کنند!!
وازطرفی همه ی جناح های انحصارقدرت(جناح اصولگرایعنی راست اسبق وجناح اصلاح طلب همان چپ اسبق باتمامی زادوولدهایشان)اگردرجنگ قدرت گوشت هم را بخورند،بخاطربقای خوداستخوان همدیگررادورنمی ریزندو بشدت برای حفظ نظام که در راسش فقط بایدولی فقیه باشد،اتحاددارند.
آنهابخوبی می داننددرجمهوری اسلامی بدون اصل ولایت فقیه ودریک انتخابات آزاد،دیگر محلی ازاعراب نخواهندداشت؛چون بوفور ومکرردرمدیریت وقدرت سیاسی ورسانه هادائم تکرارشده اندوالآن دردوران پیری نیزسعی دارند با تمامی توان ورمل واسطرلاب آقازاده ها و نزدیکان سببی ونسبی وسیاسی خودرادر عرصه مدیریت ورسانه تثبیت کنند.یکی بدلیل آنکه نقاب هابرداشته نشودوپرده ها کنارنرودودیگری حفظ ثروت های بادآورده!
حال فرض کنیدفرداخامنه ای فوت کند،چه اتفاقی می افتدوگزینه های رهبری چه افرادی می توانندباشند؟
طبق اصل۱۱۱شورای موقت به غیرازرئیس جمهوری که بارای مستقیم مردم انتخاب شده است،بقیه اعضاوازجمله مجمع تشخیص مصلحت نظام مشروعیت خود راازوجودرهبری دارندکه الان نیست! آیاآنهابعدازفوت رهبر،همچنان اعتبار حقوقی وقانونی خواهندداشت؟
گفتنی ست دراصل۱۱۱ قانون اساسی سابق قیدنشده بوددرفقدان رهبری، شورای موقت می تواندکشوررااداره کندو دیدیم مجلس خبرگان رهبری باتوجه به همین ضعف وخلاء قانونی درخفاومخفی کاری وبرخلاف اصول مسلم قانون اساسی فردی رارهبرکردکه به اقرارخودش صلاحیت نداشت ومی بایست خون گریست؟
وسوالی اینجابه ذهن می آیدکه اولاآیاممکن است این شورای موقت طولانی شود؟
وثانیادرصورت مشروعیت حقوقی وقانونی شورای موقت رهبری،آیاآنهامی توانندهمه پرسی راه بیاندازندودر قانون اساسی تغییراتی بوجودآورند؟وسپس آنراطبق روال همیشگی دریک نمایش انتخاباتی وبا”غش درمعامله” همچون انتخابات گذشته برای چندمین بار مردم رافریب دهندوآنرابه تصویب برسانند؟!!
ویااینکه آیامحتمل نیست بدلیل فقدان رهبری کاریزماومورداتفاق، درهمین حین وبین بخواهندباخلق بحران درجامعه وایجادهراس ازسوریه ای شدن وتجزیه کشور،سپاه پاسداران نخواهدهوس کندبه اعتباراصل۱۵۰قانون اساسی که وظیفه نگهبانی وحفظ دستاوردهای انقلاب رابرعهده اش گذاشته شبه کودتاکندو بدین شکل باز بایک قیام وقعود فرمایشی درمجلس خبرگان فردمطلوب خودرا تحمیل کنند،همانطور که بافریب مجلس خبرگان توسط مثلث سیداحمدخمینی وخامنه ای وهاشمی رفسنجانی،خامنه ای رهبرشد.
به اضافه ی یک رضاخان سپاهی درمقام ریاست جمهوری!؟
امایک احتمال دیگر هم هست.
حاکمیت ومدیریت جمهوری آخوندی ولایت فقیه بخوبی می داندفسادمثل سلول سرطانی همه جارشدکرده وتبعیض ونابرابری وبی عدالتی،بروز بحران های متعدد رانشان می دهد.آنهابخوبی می داننداگر دیربجنبندوکاری نکنند فروپاشی حتمی ست؛هرچندکه درکلام وشعارخلاف آنرادرسانه های خودسخنسرایی کنندوآمارغلط وگمراه کننده هم بدهند.
آنهامی دانندبعدازخامنه ای به سادگی انتخاب خامنه ای کسی رانمی توانندرهبر کنندوفردموردنظربایدآنچنان جامعیتی داشته باشدکه بشود باآن مردم رافریب دادواین فردکسی نیست جزسیدمحمد خاتمی.
باتوجه به اینکه حفظ نظام اوجب واجبات است.
وتزریق توهم یک ولی فقیه خوب برای مردم!!
(همین جادرپرانتزبگویم که یک قانون نانوشته واجماع درحاکمیت هست که ولی فقیه حتما بایدازسادات وهم چنین ملبس به لباس روحانیت باشدتاوصل به امام زمان،مهدی موعودشوند!؟!).
حال اگر خاتمی رهبر شد،چه اتفاقی می افتد؟
سیدمحمدخاتمی یابایدآن روی خامنه ای خودرانشان دهد_که رگه هایی هم در برخی گفتارونوشته هایش هست_یاباید همان چیزی که الان می گویدوپیشترهادر دوران ریاست جمهوری خود،مثل ایجاد جامعه مدنی وساماندهی اقتصادی گفته شدراالان باداشتن اختیارات کامل _که دیگر تدارکاتچی هم نیست_به سرعت انجام دهد.
اگربخواهدآن روی خامنه ای خودرانشان دهدکه تیرخلاص رابرجمهوری اسلامی زده است.ومرگ مغزی اینبارباقطع دستگاه،کامل می شود
واگربخواهدآنچنان که هست وشعارمی دهدباشد،مجبوراست همچون گورباچف (آخرین رئیس جمهوری اتحادجماهیر شوروی)پروستریکای خودرادرامراقتصادوگلاسنوست فرهنگی راه بیاندازدکه این نیزسرانجامی چون اتحادجماهیرشوروی نخواهدداشت و فقط باتاخیر،کمی عمرجمهوری آخوندی ولایت فقیه رازیادخواهدکرد.*
*گِلاسنوست (به روسی: гл́асность (اصطلاحی روسی است که به یکی از سیاستهای میخائیل گورباچف که در ۱۹۸۵ و پس از به رهبری رسیدن او در اتحاد شوروی شروع به کار کرد اشاره دارد. این کلمه را در فارسی “فضای باز” یا “شفّافیّت” ترجمه کردهاند.
*پرسترویکا (به روسی( перестро́йка اصطلاحی روسی است که به یک سری از اصلاحات اقتصادی که در ژوئن ۱۹۸۷ توسط رهبر وقت شوروی، میخائیل گورباچف، معرفی گشت اطلاق میشود.
دوم بهمن1396