back to top
خانهدیدگاه هاآتش به خرمن خشک روحانیت زده شد، کودتای حکومتی تبدیل به ضد...

آتش به خرمن خشک روحانیت زده شد، کودتای حکومتی تبدیل به ضد خود شد، از امین بیات

Baiat-Amin-1 آیا با جنبش اعتراضی اخیر مردم ایران در ۱۰۰ شهر، روحانیت حاکم دریافت که دیگر همچون گذشته نمی تواند به خود ببالد که حکومت شان در پناه مردم، مشروعیت  دارد؟ آیا مغز معیوب و عقب افتاده ی سران حکومت توانست دریابد که عمق اعتراضات به ساختار سیستم و نظام جمهوری اسلامی تا کجاست؟ یا هنوز هستند طلبه ها و آخوندهای بی عمامه و مزدوری که بقای خود را در حفظ این  رژیم می بینند، و مانند امام جمعه های مفت خور و بیسواد، به پشتیبانی بازجوهای جنایتکار اطلاعات و سپاه، از دستگیر شده گان در زندان ها، اعتراف گیری به زور شکنجه نموده، علیه خواست های به حق مردم، اقدام می کنند.                                                           
 
البته هستند در رأس حاکمیت، افرادی که دریافته اند اگر خامنه ای رسمن در مقابل خواست مردمی که گفتند ما جمهوری اسلامی نمی خواهیم، عقب نشینی نکند، و دست از تهدید و کشتار و مسئله را به عوامل بیگانه نسبت دادن، بر ندارد، هر آن ممکن است با جرقه ای، خرمن خشکیده ی روحانیت حکومتی در شعله های آتش خشم مردم بطور کلی بسوزد.                                                
 
بنظر من با اتفاقاتی که در صد شهر ایران بوقوع  پیوست، جمهوری اسلامی دیگر نخواهد توانست حتا اگر هم بخواهد، آب رفته را به جوی بر گرداند. دیگر نه مهره های سوخته و رسوایی چون محمد خاتمی، عباس عبدی، مهاجرانی، موسوی هم اگر او را نکشته باشند، خواهند کشت و…، و نه کل اصلاح طلبان– که تازه مردم دریافتند که این شیادان نیز با دستور دادن به سرکوب مردم، دستشان در گذشته هم در خون مردم  آلوده  بوده است-، بتوانند با ترفندهای  خود مردم را گول  بزنند و گمراه کنند، و دیگر قادر نیستند مأموریت فریب توده ها را عملی سازند.           
 
اجرای سیاست های نئولیبرالی دولت روحانی و دکان اسلامی خامنه ای هم در حال بسته شدن کامل است، این جماعت دیگر قادر نخواهند شد حتا با کشتار مردم، طبقه ی فرو دست، بیکار و گرسنه را مهار کنند.         
                                                                                                
بهمین دلیل “هر دو جناح” که تاکنون بصورت دو جناح صوری خود را “اصلاح طلب”، و دیگری “اصولگرا” می نامیدند، باید از این ببعد صد درصد متحد شوند تا قیام گرسنکان، بیکاران، جوانان، زنان، کارگران و… را  سرکوب کنند. بازی های تاکنونی گول زدن مردم توسط خامنه ای و روحانی، دیگر حنای یشان رنگی ندارد، مردم غیر ممکن است دو باره فریب شانتاژهای  آخوند ها را بخورند. در ایران امروز جناح بندی جدیدی شکل گرفته است: یک جناح کل حاکمیت، و دیگری مردم در مقابل هم– حتا دیگر میر حسین موسوی نیز بتاریخ  سپرده شد و هیچگونه شانسی برای متقاعد کردن مردم ندارد.                                                                          
 
قیام مردم، با دسیسه چینی و کودتای سپاه، علم الهدا، رئیسی، و با فرمان خامنه ای، شروع شد، اما مردم با آگاهی از عملکرد و نیات پلید خامنه ای، توانستند کودتا را بر ضد تمامیت حکومت تبدیل کنند.                                                                                               
            
اگر در اعتراضات اخیر به گفته ی امام جمعه همدان ” آشغال ها نزدیک بود امام جمعه  ها را با خود ببرند!”، باید گفت و منتظر و مطمئن شد که مردم در آینده ی نه چندان دور، امام جمعه ها که بجایِ خود، درب خانه هر آخوند و غیره که طرفدار سرکوب، شکنجه و زندان بوده و هست را خواهند کوبید. در پیِ فرمان “آتش به اختیار” خامنه ای، جوانان یاد گرفتند که این دستور العمل را به اجراء در آورند و از قرار معلوم از آخوند ها شروع کرده اند.                    
               
نهادهای امنیتی در جمهوری اسلامی خود را به خواب خرگوشی زده اند، و مردم را تهدید به سرکوب و نیروهای معترض را بازداشت و شکنجه می کنند، غافل از اینکه بحران سر تا پای نظام را در هم پیچیده  است. هنوز عمق آتش زدن ۸۰ خانه امام جمعه ها را درنیافته اند، در دوران محمد علیشاه، مردم روحانیون  طرفدار شاه را به دار آویختند. دیری نخواهد کشید که روحانیون جنایتکار، به سزای اعمال خیانت خود به مردم، خواهند رسید.                                                   
 
نیروهای امنیتی رژیم، مردم را از سوریه ای شدن ایران می ترسانند، غافل از اینکه در سوریه هم قشر های آگاه جامعه به خاطر فقر و نبود دمکراسی و نارضایتی عمومی و با خواست آزادی، دمکراسی و پایان دادن به حکومت ترور و خفقان اسد، آغاز کردند. در آن میان، جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران جنایتکارش، با روسیه، به حمایت گردنکش و باج گیری بنام اسد در سوریه شتافتند. آمریکایی ها هم به خاطر شکست برنامه های خود در عراق و منطقه، وقت را عنیمت شمرده داعش را برای جلوگیری از ورود روسیه و ایران به سوریه و به خاطر حفظ منافع دراز مدت خود و اسرائیل، تشکیل داده و به مدرنترین سلاح ها مجهز کردند. و همچنین ایران میلیاردها ثروت مردم را به سوریه برد و هرگاه که منافع روسیه تغییر کند، ایرانیان و سپاه شان باید خاک سوریه را ترک کنند. تنها به این خاطر است که عوامل امنیتی سپاه به ترویج و تبلیغ سوریه ای شدن ایران می پردازند، تا افکار عمومی مردم ایران را از مبارزه برای سرنگون کردن جمهوری اسلامی، تغییر دهند.         
 
بالاخره پس از مدتی شاهد این شدیم که اتحادیه اروپا چهره ی واقعی خود را نسبت به ایران با حفظ ارتباطات، آشکار کرد و به بهانه ی برنامه ی موشکی ایران، تصمیم به اعمال تحریم های جدیدی علیه ایران گرفت. این تحریمهای اتخاذ شده از طرف  اتحادیه اروپا چیزی نیست جز تحت فشار قرار دادن ایران  و در عمل کمک به بی ثبات سازی ایران در کنار  تحریم های آمریکا. اتحادیه اروپا در حالی اقدام به بر قراری تحریم ها می کند که دولت ترامپ به این اتحادیه  تا ماه مه ۲۰۱۸ فرصت داده که نواقص و کمبودهای به نظر او توافق نامه ۱+۵ را اصلاح کند.                                              
 
به نظر من، “اصلاح طلبان” و “ملی مذهبی ها” و غیره باید دریافته باشند که مردم از حکومت  اسلامی و قوانین اسلامی بیزارند و با تظاهرات عمومی اخیر خود مهر تأیید به این خواست زدند، یعنی  از “اصلاح طلب “و “ملی مذهبی”  و غیره، عبور کردند.
 
من شخصا در نظراتی که در دوران انتخابات ۹۶ ابراز کردم، دقیقا به این مسئله پرداختم که تفاوتی مابین” اصلاح طلب” و حامیان دیگر رژیم نیست. امروز شاهد این هستیم  که “اصلاح طلبان” خواستار سرکوب مردم هستند، خاتمی،​ روحانی، عبدی و امثالهم، عوامفریبانه مرگ سیاسی خود را انکار می کنند و بی شرمانه خواستار سرکوب آزادی های مشروع مدنی و سیاسی مردم محروم ایران می شوند. حتی” اصلاح طلبان” به قانون اساسی خود هم پایبند نیستند که در اصل ۲۷ آن آورده شده، مردم حق دارند به استبداد فردی (خامنه ای) اعتراض کنند و از حقوق خود دفاع کنند.
 
در دوران انقلاب ۵۷ مردم معترض، به حق از شاه  می خواستند که دست از خودکامگی و استبداد بردارد و تن به اصلاحات و گشایش فضای سیاسی بدهد، اما شاه مستبدانه، به خواست مردم گوش نداد و مردم معترض را مشتی اخلالگر، توطئه گر، مارکسیت اسلامی، عامل استعمار سرخ و سیاه قلمداد  کرد و به سرکوب عریان دست زد. عاقبت با اعتراضات و اعتصابات سراسری و با شعار مرگ بر شاه روبرو شد؛ و تصمیم گرفتند که او را از ایران فراری دهند. امروز نیز شرایط با آن دوران، در تطابق قرار  گرفته است و در ۱۰۰ شهر ایران مردم با صدای بلند و رسا و ساختار شکنانه، مرگ بر خامنه ای می گویند و جمهوری اسلامی را نمی خواهند. اما خامنه ای وقیحانه و بیشرمانه، مدعی می شود که  این اعتراضات توسط آمریکا​، اسرائیل​، عربستان، و سازمان مجاهدین خلق صورت گرفته است، غافل از اینکه متوجه بشود چه میگوید. یعنی اگر  امریکا و شرکاء، در یکصد شهر ایران اینهمه هوادار دارند، یعنی جمهوری اسلامی فقط با زور سرنیزه، ترور، و شکنجه سر کار است.
 
البته بر کسی پوشیده نیست که هنوز هستند نیروهایی که در ارتباط با اعتراضات میلیونی اقشار مختلف مردم بنا بر ترس داشتن از دست دادن شغل، منصب، وزارت و وکالت، دزدی و غیره، مواضعی غیر انسانی در برابر خواست های مردم می گیرند که عملا بر بی اعتباری و بی هویتی خود صحه گذاشته و هنوز در کنار ” اصلاح طلبان” و “ملی مذهبی” ها قرار دارند و صدای رسای مردم  را نمی خواهند بشنوند. یکبار دیگر همچون دوران انقلاب ۵۷ که عده ای در مقابل شعار آنروز مردم (آزادی، ​دمکراسی، ​استقلال، ​عدالت اجتماعی و حاکمیت ملی… )، ایستادند و جمهوری اسلامی را به مردم حقنه کردند، امروز، با پشتیبانی غرب و روسیه و اعوان و انصار و عوامل شان در ایران، ما شاهدیم  که عده ای با عوامفریبی، در حال توطئه می باشند و مبلع بدون چون و چرای حفظ این نظام ورشکسته هستند، و همیشه در مقاطع حساس در کنار حاکمیت ارتجاع، مواضعی علیه مردم اتخاذ کرده و به نفع قدرت و حمایت از آن بر می آیند.
 
می بینیم امروز خط روسیه و پول های( ک گ ب) هنوز در ایران کار ساز است و این  خطری بالقوه برای آیندۀ ایران در کنار خطر های  آمریکا و غرب است.
 
بنظر من در ایران فردا، خطی مردمی ای برنده است که از آزادی، دمکراسی، استقلال، صلح و اینکه ثروت کشور برای مردم درون کشور باشد، دفاع کند. تجربه به ما می آموزد که در شرایط فعلی هیچ نیرویی به تنهایی قادر به کسب قدرت نیست و امروز برای نجات وطن، جوانان در درون رژیم دنبال راه حل نگردند. در ایران راه مصدق را سر مشق خود و آیندۀ ایرانیان قرار بدهند. با توجه به اینکه مصدق برانداز نبود، در جهتی که آنزمان مردم انقلابی عمل می کردند و قانون مشروطه را طلب می نمودند، ایستاد، تا قدرت را از شاه بگیرد و آنرا به دستان توانای نمایندگان واقعی مردم بسپارد. دکتر مصدق مرد قانون بود و قانون مدار بین المللی، و علتی برای بر اندازی در آن دوران نمی دید. امروز اگر مردم و نیروهای سیاسی که از تمامیت رژیم گذر کرده اند، راه مصدق را پیش بگیرند، آینده ی دمکراتیکی برای مردم ایران در این افق دیده می شود، و این همان راه نجات از بحران و رسیدن به مقطع برگزاری مجلس مؤسسان و انتخاب نمایندگان واقعی مردم در مجلس شورای ملی در خدمت مردم ایران است. 
 
در ایران امروز در برابر ابواب جمعی نظام ورشکسته اسلامی، باید یک صدای واحد، یعنی صدای سوم، آنهم به صورت جبهه نیروهای مستقل درست بشود، قدم به قدم ابتدا زندانیان سیاسی را آزاد کنند و بعد با اعتصابات سراسری نظام را مجبور به دست برداشتن از قدرت بکنند.
 
در شرایط فعلی بزرگترین خطر برای نظام، بعد از خطر داخلی، حمله نظامی است، زیرا
 
برنامه هسته ای ایران و قرارداد منعقده فیمابین ایران و ١+۵، قراردادی اسارت بار، بخودی خود می باشد، در متون آن نهفته است که هر نقضی از جانب ایران صورت بگیرید– مثلا امروز در ارتباط با ارسال موشک به حوثی ها که از طرف سازمان ملل نقض قرار داد فیمابین ایران و ١+۵ شناخته شده- راه برای توسل به قوه قهریه علیه ایران باز است و امکان فرستادن این پرونده به شورای امنیت مهیا شده است.                                                                                                         
 
جوانان ۱۸ تا ۴۰ ساله در ایران که در فضای تبلیغاتی مسموم جامعه اسلامی تربیت یافته اند، بدرستی، نوک حمله خود را متوجه روحانیت مرتجع و انگل جامعه در این اعتراضات اخیر کرده و هدف اصلی خود قرار دادند، و بدرستی به محل های توطئه یعنی مساجد، حسینیه ها، دفاتر امامان جمعه، حمله کرده و پرچم حزب الله را به آتش خشم خود سوزاندند. جوانان معترض و بیکار و بی آینده دریافته اند که بودجه کشورشان در اختیار مشتی آخوند و حوزه های علمیه قرار داده شده، و خود از بیکاری و بی خانمانی رنج می برند. آنها که وضع  تبعیض آمیز، فساد گسترده، دزدی و دروغ گویی حاکمان در قدرت را با پوست و گوشت خود لمس کردند، راهی جز اعتراض و مبارزه برایشان باقی نمانده بود.                                                                                                    
اخیرا سرداران  سپاه مذبوهانه مدعی می شوند که می خواهند بنگاه های بازار سرمایه های اقتصادی  کشور را که به زور تصاحب کرده بودند، پس بدهند. این نیز یک شانتاژ و دروغ پراکنی دیگری است. همانطور که سرمایه مردم را پاسداریزه کردند و عده ای پاسدار خون مردم  را سال ها مکیدند، و برای اسلامی کردن دانشگاه ها در هر کلاس و مکانی، آخوندی بعنوان پاسدار جاسوس گماشتند، بانک ها و متصدیان دولتی، ثروت های مردم را با همین پاسدارها بلعیدند و دزدیدن و خوردند و بردند و به کسی هم جوابگو نبودند و نخواهند بود؛ بیشرمانه امرور بودجه هنگفتی برای اسلامی کردن دانشگاه ها اختصاص داده اند، بهمین دلایل ریشه ی  اعتراضات اخیر هم  اقتصادی، هم سیاسی، و هم اجتماعی بوده است. آنوقت رهبر ناقص العقل ولایت فقیه می گوید  ریشه این اعتراضات توسط بیگانگان، دسیسه چینی شده است.                                                         
                       
با توجه به مسئله ی بیکاری کارگران و پرداخت نکردن حقوق آنها، جوانان و زنان و بازنشستگان و مال باخته گان و… را نادیده گرفتن، بها ندادن به شرایط مشقت بار و غیر قابل تحمل برای اکثریت مردم جامعه، دخالت مذهب در زندگی خصوصی  مردم و …، طبیعی است که راهی جز عبور از تمامیت نظام جمهوری اسلامی ایران، برای اقشار مختلف جامعه باقی نمانده است. و بهمین دلایل مردم مرگ بر روحانی و مرگ بر خامنه ای گفته اند و کلیت رژیم را هدف قرار داده اند، و هیچ امید به بهبود وضع هم ندارند. یعنی از یک دولت تروریستی و دزد و ورشکسته، چه انتظاری می توانند داشته باشند.                                                                                               
 
ترفند های دست بکاران رژیم چون اینکه اعتراضات پایان یافته است، نیز دلیل این است که نمی خواهند به خواست های مردم جوابگو باشند. از طرفی، نمی توانند جوابگو باشند، و از جانبی هم دل از قدرت و ثروت نمی توانند بِکَنند.                                                               
        
جمهوری اسلامی ایران بر چیده خواهد شد، سپاه پاسداران و تشکیلات مخوف و امنیتی آنها با کلیه ارگان های سرکوب و نهادهای تبلیغاتی رژیم، در هم شکسته خواهد شد. روحانیت ارتجاعی، ثروت های مردم را باید پس بدهند. خلع ید از روحانیت و بسته شدن مراکز فساد مذهبی در کلیه زمینه ها، ابطال قانون اساسی ارتجاعی جمهوری اسلامی و … 
 
امین بیات،
https://www.facebook.com/amin.bayat.9                                                                                                                         
 
اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید