سنگ قبرشکنی درحکومت اسلامی ایران،قدمتی۴۰ساله دارد!ومسبوق به سابقه است.
این حکومت باشعار”مرگ”بر”زندگان”،وسنگ شکستن”مردگان”،آغازکرد!
شکستن قبر،ازاول روی کارآمدن ملاتاریاوباشکستن مقبره رضاشاه ،توسط شیخ صادق خلخالی شروع شد(که این عمل اومورداعتراض شدید آقای بنی صدررئیس جمهورواقع شد،نه بخاطررضاخان بلکه برای این که این آثاربرای قضاوت اعمال رضاخان واینکه این فعل کاری غیرمنطقی است،.اماهمانطورکه خلخالی درخاطراتش آورده،اعتنایی به گفته بنی صدرنمیکند.تفاوت دونگاه ودوبینش،درچندسطرازخاطرات خلخالی،کاملاعیان است)(۱)  
وگمان نمیکنم به شکستن سنگ قبردکترابراهیم یزدی دبیرکل نهضت آزادی هم ختم شود،چراکه”قدرت”با”تخریب”و”ویرانگری”،آغازمیکندوتاپایان نیز،”ویرانی”بر”ویرانی”می افزایدبااین تصوروخیال باطل،که ماناوبرقراربماند!
قدرت حاکم برسرزمین مان،ایران،  سالهای متمادی است که”روش” و”منطق ارسطویی”را به نام”دین” و”بینش دینی”درحوزه های علمیه تدریس وترویج نموده وتأسف بیشتراینکه این “نگاه” و”منطق صوری”اکنون،نه تنها درحوزه هاتدریس میشود،بلکه باروی کارآمدن وقدرت یافتن این”منطق شکلی گری”،درساختارحاکمیت،اِعمال میشودکه یک نمونه این نگاه “سطحی”و”صوری”،”حجاب اجباری”برای زنان است!
ونمونه دیگرهمین شکستن سنگ قبرمنتقدان،هنرمندان،شاعران ودگراندیشان است،که تصورمیکنندباشکستن سنگ قبر،آثارواندیشه وهنروفعل وکنش  آن شخصیتی که مدفون درخاک است،نیزمحوونابودمیشود
اگرچنین فعلی نتیجه دلخواه ارسطوئیان،رابرآورده میکرد،بعدازگذشت۴۰سال ازانقلاب،
،بسیاری ازمردم وبخصوص جوانان جامعه،قبردکترمحمدمصدق این آزادمردوابرمردرامشاهده نکرده اماهمچنان،به وی اظهارعلاقه ومحبت میکنند؛وشخصیتی مثل دکترشریعتی،که اصلامقبره ای درایران ندارد،امابازموردتوجه جوانان تحصیلکرده ودانشگاهی است.
امااین تفکرواین نگاه،تصورمیکنندباازبین رفتن ماده،معنویت واثرفکری هم فنامیشود!
* سنگ شکنان امروزی همان  عهدشکنان دیروزاندکه پیش ازبه قدرت رسیدن،ازسرنیاز،چه وعده ووعیدهابه مردم دادنداماپس ازآنکه باسرکوب واحیاءدستگاه استبدادوحذف دگراندیشان وآزادیخواهان،به قدرت رسیدند،به وعده های داده شده،پشت کردندوگفتندازسر”مصلحت اندیشی”،این حرف هاراگفته ایم!!؟ >> منطق صوری نه تنها”شکل گرا”است،بلکه روش کارش برای بقاء قدرت،”مصلحت گرایی”، است وهیچ میانه ای با”حقیقت”،ندارد.
>> ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱آقای خلخالی درکتاب خاطراتش مینویسد:”مابه دفترامام رفتیم وطبق معمول ازهردری سخن به میان آمدوگفته شدزمان آن فرارسیده است که مقبره پهلوی خراب شود[…]
ماآن روزبه سپاه رفتیم […]سرپرست سپاه،امکانات لازم رادراختیارماگذاشت.ماحدود۲۰۰نفر،باهم جمع شدیم وبابیل وکلنگ،به طرف حضرت عبدالعظیم به راه افتادیم[…]
یکی سنگهارامی شکست ودیگری پله هارامیکند،وسومی به دروپنجره حمله میکرد وخلاصه،هرکس کاری میکرد.
سرانجام کاربه گریدروبُلدوزروجرثقیل  ووسایل قوی مکانیکی کشید،ساعتحدود۴:۳۰بعدازظهربودکه ازطرف بنی صدرپیام آوردند،مبنی براینکه ازتخریب مقبره دست بردارید.من اعتنانکردم،ولی کم کم،کارجدی شدوجناب میرسلیم،سرپرست وزارت کشور،نامه رسمی مرقوم واعلام نمودکه دستورازطرف شورای انقلاب وشخص بنی صدراست وشمابایدبه هرنحوکه شده،دست ازتخریب برداریدوگرنه مجبوریم طبق مقررات باشماعمل کنیم،یعنی شماراتوقیف میکنیم.من دیدم که دیگرجایزنیست.لذاگفتم که:به آقای بنی صدربگویید،هرچه می خواهد،طبق مقررات انجام دهدوماهم اینجاهستیم وتامقبره راباخاک یکسان نکنیم،ازاینجاخارج نخواهیم شد.
کمی بعد،جناب آقای حاج احمدآقاخمینی،برای دیدن مقبره ودرواقع،برای تقویت روحیه اینجانب به آنجاآمدوافرادمستقردرآن محل راتشویق کردوبااین عمل خود،فهماندکه امام باتخریب مقبره،مخالفتی نداردواین امربی اندازه موجب تقویت ماشد.
بنی صدرمارابه خودکامگی متهم کردحال آنکه،مارضایت خداورسول وائمه اطهاروامام امت وبالاخره رضایت مردم ایران رادراین کاردرنظرداشتیم[…]
چرابنی صدراصرارداشت که این مقبره درجای خودبماند،بااینکه می دیدمردم این رانمیخواهند؟[…]اوظاهراًمیگفت که بایداین مقبره بماندتبه موزه جنایات رضاخان ومحمدرضاخان تبدیل شود.
بنی صدردست بردارنبودودرهرفرصتی،اینجاوآنجا،پشت سرماحرف میزد.اوازهمان اول میگفت که:خلخالی قاتل است،نه قاطع!اما،امام امت خمینی کبیر،بیان داشت که کارهای خلخالی دررابطه باتخریب مقبره پهلوی،خیلی خوب وبه جا بوده است.همین بیانات امام موجب شدکه دهنهابسته شودودیگر،کسی دراین باره پشت سرماحرف نزند،وگرنه آنهابه این آسانی دست ازسرمابرنمیداشتند.
جلد۱خاطرات خلخالی صص۳۴۱و۳۴۷