ایرانیان در گستره ی رشد و شکوفایی خود در طول یکصد سال گذشته از انقلاب مشروطه، ملی شدن نفت، انقلاب 57، تا کنون به همت رهروان و باورمندان به استقلال و آزادی ایران و ایرانی، راهی بی بازگشت را طی نموده و امروز به یمن این استقامت، حقوق ذاتی، فردی، شهروندی، ملی و طبیعت خود را هدف میشناسد و متحقق کردن آنها را هدف مبارزات خویش نموده اند. مبارزات و شعارهای مردم خصوصا زنان، جوانان و اقشار مختلف مردم که از دی ماه سال جاری شکل و محتوایی تازه به خود گرفته است، بیانگر این حقیقت است. آنچه ضرور می نماید، طرح نقشهی راه برای هر چه شفاف نمودن مسیر حرکت و چرایی حرکت و نیز روش و منش کردن این اصول و حقوق در فرهنگ روزمره در رفتار و گفتار و پندار خویش است.
پیشنهاد تشکیل باشگاه حقوندان ایران، در راستای اجرایی نمودن این هدف و تصویرسازی در محدودههایی است که می تواند بدون حضور و بروز قوای سرکوب حاکمیت مستبد و در محدوده های فردی، خانواده، همکاران و سطح جامعه مدنی به صورت تشکیل هسته هایی خودجوش، با بینش حقوندی و متعهد به هدف و باورمند به ساختن ایرانی آباد و مستقل و طبیعتی پایدار و قابل زیست در سالیان پیش رو عمل نماید. باشگاه حقوندان ایران، متشکل از همه کسانی است که در حوزه های حقوق انسان، آبادانی طبیعت و پایداری محیط زیست و بهبود روش زندگی و در نهایت رشد انسان و ایران بر میزان عدالت اجتماعی هدف خود قرار داده اند. در زیر، ویژگی های اعضای این باشگاه که از حقوند های مستقل و آزاد تشکیل می شوند اشاره شده اند:
یک حقوند؛
حق را به راستی می شناسد و به درستی و به استمرار عمل می کند.
هدف خود را رشد خویش بر میزان عدالت و معیارهای حق بر پایه استقلال و آزادی تعریف نموده است.
استقلال را توانایی گرفتن تصمیم و آزادی را توانایی انتخاب نوع تصمیم می داند.
به دنبال حق تعیین سرنوشت خویش است و ابزارها و روشهای متناسب با آن را بکار می برد.
دوستی و درستی را روش کار خویش بر می گزیند.
زبان و بیان آزادی را در گفتار و کردار و پندار به کار می برد و به طور مستمر گفتار، کردار و پندار را از زور رها می نماید.
علم و تجربه را در اندیشهء استقلال و آزادی بکار می برد.
موازنه عدمی (عدم وجود زور در رابطهها) را محور اندیشهء راهنمای خود نگاه می دارد.
هنر را برای گشودن افقهای باز ابدیت پیش روی خویش و جامعه، به طور مستمر تمرین و زندگی می کند.
روابط خویش (باخود، خالق، جامعه و طبیعت) را از زور خالی نموده و آنها را به حق بازسازی و نگهداری می کند.
در روزمرهی عمل به حق، فرهنگ زندگی در شادی و ساختن هر روز به نوروز را آبیاری می کند.
در شفافیت بر گفتار و کردار و پندار، الگو و بدیل جامعهی خویش است.
صلح و آسایش را برای همه می خواهد و به جای دامن زدن به “ضد”های توجیه شده توسط قدرتمدار، پذیرش حق “اختلاف” را جانشین می کند.
در مواجهه با خشونت مداری و خشونت گستری، خشونت زدایی را پیش می گیرد.
شهیدِ برابری، یگانگی و استقامت در دشواری هاست.
نیروهای محرکه از دانش و نیروی جوانی و سرمایه را به کار رشد و پیشرفت همه جانبه می برد.
انسانها و عملکردها و نتایج را با حق مورد سنجش و ارزیابی قرار می دهد.
با نقد کردن گذشته، آینده ی تصویر شده را در حال زندگی می کند.
نوروز را روز ملی و جشن استقلال و آزادی و خودانگیختگی می شمارد.
در اقتصاد، عرضه را متناسب با تقاضا می داند.
“تکلیف” را تصمیم و انتخاب و عمل به حق می داند.
“سیاست” را دانش و بینش و روشِ دستیابی به حقوق فردی و اجتماعی و برقراری رفاه و آسایش افراد در جامعه تعریف می کند.
توانایی و امید را جایگزین ناتوانی و یأس می کند.
تبعیض و تحقیر و توهین و تهدید و ترس را از زبان و عمل خویش آزاد می کند.
زیباست و زیبایی را می خواهد و می جوید و می یابد.
استعدادهایش (ساخت اندیشه راهنما، آموزندگی و آموزگاری، دوست داشتن و دوست داشته شدن، تندرستی، اقتصاد، سیاست ورزی، صلح، استقلال و آزادی) را با راستی پیوند می زند و به درستی بارور می کند.
کار راست را به درستی انجام می دهد و مالکیت انسان بر سعی خویش را باور دارد.
مشارکت همگانی (فرهنگ، سیاست، اقتصاد و روابط اجتماعی) را مسئولیت خویش می شناسد.
طبیعت و محیط زیست را همچون خویش حقوند می داند و می خواند.
مرام و رهبری را در خویشتن باور دارد و خود، خویشتن را راهبری می کند.
حقوندی را فرهنگ روزمره ی زندگی خویش می داند و روزمره عملکرد خویش را ارزیابی می کند.
حقوندان جهان را متحد می خواند و یکپارچگی را اصل می داند.
زبان زور و خشونت و مصلحت جویی را در هر رنگ و شکل و محتوا به چالش و نقد می کشد.
در عشق به خالق و هستی به دل می اندیشد، به زبان سخن می گوید و به راستی و درستی عمل می کند.
حقوندان ایران متحد شوید.