این یک داستان واقعی ست.
آخوندکی(ازلمپنیسم تولیدی نظام)درهمان تلگرامی که (بقول استادش مکارم شیرازی:صاحبش یهودی روسی تباراست وسر بر فرمان یهود)اظهارفضل کرده وگفته:
[درصورت براندازی نظام فعلی،«سرزمین سوخته»به مردم تحویل خواهیم داد!].
درسرزمین سوخته خیالتان راحت، ماقحط الرجال نداریم.
تابخواهید لُمپن پوپولیست حُقه بازپاچه خوارریاکارتولیدشده است.
درجمهوری آخوندی ولایت فقیه،مابی شمارسرباز گمنام امام زمان داریم.
نمونه عینی اش راهمگان درفیلم منتشرشده ازبازجویی همسرسعیدامامی دیده اند!!
دراین جمهوری،ماسرداران بسیجی جبهه وجنگ ندیده ای را داریم که دردانشگاه امام صادق ودانشگاه امام حسین ودانشکده«واجا»و حوزه علمیه درحال کسب مدرک دکتراوخواندن درس خارج فقهند!!
درجمهوری آخوندی ولایت فقیه آقازاده هایی داریم که بخاطر ژن خدادادی شان آماده اندتابعدازفوت پدر(آنهم بعداز۱۲۰سال)مدیریت کشوررابدست گیرندونسل اندرنسل نظام را(که مساوی ست باخودشان)حفظ کنند.
ماامثال احمدی نژادهایی را داریم که برای مدیربت جهانی تربیت شده اند؛ همه معجزه ی هزارسوم میلادی اند!!
مابقایی وبقایی هایی داریم را که صدبرابر«بابی ساندز»معروف اعتصاب غذاکرده اندولی بخاطرآنکه نظام وانقلاب به وجودچنین مدیرانی باکفایت نیازمبرم دارد،ازاین اعتصاب غذاهازنده بیرون می آیند!!
اگرمی بینیدآیتالله جوادیآملی خونشان بجوش آمده ومی گویند:
[اگر با وجود این مشکلات ملت قیام کند همه ما را به دریا خواهد ریخت.به همین جهت حواستان باشد.البته بسیاری از کشورفرارکردندیاجای فرارخود رافراهم آوردند،اماماجای فرار نداریم.این بیعدالتی و بیعرضگی برخی مسئولان قابل تحمل نیست.کشوری که این همه منابع دارد چرا این همه گرسنه دارد]
بخاطرآن است که مملکت رابی عرضه هااداره می کنند؛که خداراشکر یکی ازآنها(کاوه مدنی)اخیرا-مثل خیلی های دیگر-دُمش را روی کولش گذاشت و فرارکرد؛ورفت درهمان بلادکفری که بی عرضه ها دارنداداره اش می کنند.
خودش هم اقرارواعتراف کرده وگفته:
[فهمیدم!من به گروه خودیها در سیاست ایران تعلق ندارم].
خودی هاچه کسانی هستند؟
یکی ازآنهاهمین«علی فروغی»ست که چند روزپیش به مقام ریاست شبکه سه صداوسیمارسید.
درسوابق غرورآفرینش همین بس که پیش ازاین رئیس مرکزبسیج صداوسیما ومدیرمرکزتخصصی معاونت فرهنگی اجتماعی سازمان بسیج مستضعفین بوده است!!
همچنین او از ژن های خوب هم هست!
پسرباجناق غلامعلی حداد عادل است!!
علاوه براین،اوعضو هیئتامنای سازمان سینمایی اوج-که متعلق به سپاه است-
هم می باشد.
دراوصاف نیکوی بی شمارش یکی این که سرداری چون نقدی،[یکی ازهمان مدیران کمیاب وباکفایت ولایق کشور(کثرالله امثالهم)!!]گفته است:
[آقای فروغی یک سربازتازهنفس وپرکار رسانهی ملی ست که درگذشته کارهای بسیارارزشمندی انجام داده اندوبرای همین موردتجلیل رهبری قرار گرفته است]
رهبری-که خودرادرمحاصره دشمن می بیند-به وجودچنین سربازان گمنامی می بالد.وبایدهم تجلیل کند!
سربازانی که چنانچه دشمن بخواهدوارد حوزه ی خودی هاشوند،زمین سوخته تحویل خواهندداد!!
واگررهبری رئیس دولتش راهم یک قاسم خانی چون سلیمانی می کرد،این پازل دشمن ستیزی کامل وهم خواب آقا از دشمن هراسی آشفته نمی شد!
علی ای حال این همه تغییروتحول نشان از رویکردجمهوری اسلامی به جوان گرایی ست !!انتقادی که واردبودونظام ولایت فقیه درصددرفع واصلاح آن برآمده!
لذامی بینیم درمدیریت کشورگام و خیزهای بلندی برای جوان گرایی برداشته شده است.
ازجمله همین محمدجوادآذری جهرمی؛ که اخیرا وزیرارتباطات و فن آوری اطلاعات شد.
حالاچرابرای شهرداری تهران که شهردارش سر زا رفت(چونکه ۷ماهه بدنیاآمده بود)اینهمه هزینه هدرشد واین همه وقت تلف؟!پرسشی ست که مسئولان بی عرضه بایدجوابگوباشند؟!
چگونه است که درشهرداری تهران جوان گرایی نشد؟
چراشهرداری که ازهمان سال نخست تاسیس جمهوری اسلامی،تاالان که شهردارشد،درمدیریت های متفاوت چرخیده ووقتی خواست بیایدبه اوگفتند:
بابیماری قلبی که داری چگونه می توانی یک شهربزرگی مثل تهران رااداره کنی؟
گفت:نه مشکلی نیست؛حالم خوب است؛اصراربرماندنش کردند؟!!
واگرنبوددستورصریح مسئولین باعرضه ی قوه قضائیه(آنهم درراستای اصل57قانون اساسی که همه قوازیرمقام عظمای ولایت مطلقه فقیه وجودپیدامی کنند!!)ایشان عمرابدلیل عودکردن مرض پروستاتش استعفامی داد!!
خُب،حالااگرجناب نجفی هم می ماندبدلیل همین بیماری تازه اش می بایست تمام وقتش راصرف تاسیس سرویس های بهداشتی شهر-که واقعاافتضاح هم هست_می کرد!
پرسش این است:
مگردرسرزمین سوخته قحط الرجال است؟!
گیربم که آقازاده ی قالیباف نمی توانست شهردارشود،(چون شورای شهرتهران اینباربه عقداصلاح طلبان وکارگزاران درآمد)پسرعارف که بود!
یک ژن خوب…!
در مزار آباد
شهر بی تپش
وای جغدی هم نمی آید به گوش
دردمندان بی خروش و بی فغان
خشمناکان بی فغان و بی خروش
آهها در سینه ها گم کرده راه
مرغکان سرشان به زیر بالها
در سکوت جاودان مدفون شده ست
هر چه غوغا بود و قیل و قال ها
آبها از آسیا افتاد هاست
دارها برچیده خونها شسته اند
جای رنج و خشم و عصیان بوته ها
پشکبنهای پلیدی رسته اند(مهدی،اخوان ثالث)
هفتم اردیبهشت1397