بمناسبت درگذشت عباس عطار، عکاس معروف انقلاب 1357، که عکسهای او در سراسر جهان منتشر شد، مصاحبه او را درباره عکس های تأثیرگذارش از زمان انقلاب و همچنین عکس هائی که از دوران انتخابات ریاست جمهوری از ابوالحسن بنی صدر گرفته است، را در زیر می آوریم. درگذشت این عکاس بزرگ ایرانی را به خانواده او و هموطنانمان تسلیت می گوییم
کدام عکسهای شما برای معرفی انقلاب در جهان تاثیر داشته اند؟
جلد تایم که شاه دارد می سوزد یا اولین عکس از مجسمه شاه در دانشگاه تهران که دارند می کشند پائین. فکر می کنم اینها خیلی موثر بودند برای اینکه آن موقع، در شروع انقلاب، تبلیغات شاه در خارج خیلی موثر بود و مردم خارج متوجه نبودند که مردم ایران ناراضی هستند، طول کشید. فکر می کنم در همان ماه های اول، کارم خیلی موثر بود. مجله شترن (مجله معروف آلمانی) در اول انقلاب، حلبی آباد تهران بود. آن موقع خبرنگاران خارجی می آمدند ایران؛ چکار می کردند؟ دربار می بردشان دربار را ببینند، فانتوم عکس می گرفتند، از شرکت نفت عکس بگیرند، در اینجا ها هیچوقت کسی نمی رفت. وقتی این عکس در روزنامه های خارجی چاپ شد، خیلی موثر بود، متوجه شدند که ایران فقط نفت و شاه و فانتوم نیست. ایرانیها هم هستند که زندگی می کنند و ایرانیها خیلی ناراضی هستند.
آیا در دوران انقلاب برخوردی با پلیس، ساواک، یا سرباز ارتش داشتید ؟
ساواک اینقدر سرش شلوغ بود که دیگر به ما نمی رسید. ولی با سربازها، البته بله. سرباز وقتی می دید که کسی عکس می گیرد، اول عکاس را نشانی می گرفت. مثلا یکدفعه، سربازان من را گرفتند، افسرشان که من را می بردند کلانتری، سرباز یواشی به من گفت من هم ناراضی هستم، به ما گفته بودند به شما تیراندازی کنیم، ولی ما نکردیم، تیر هوائی زدیم.
این عکس 17 شهریور، همه جا چاپ شد، عکس بزرگش در مجله سوئدی چاپ شد، جسدها همینطور چیده روی زمین، خیلی موثر بود. عکسهای 21 بهمن. این عکس را خیلی خوشم میآید، خیلی دوست دارم. این دو تا عکس که با هم هستند. این ساواکی که می خواهند کتکش بزنند، این هم گارد جاویدان است که تسلیم شده، در خود کاخ نیاوران. انقلابیان عوض که کتکش بزنند، دلداری اش می دهند. این دو تا عکس خیلی موثر بودند. یا بعد از انقلاب، عکس 4 ژنرال را که اعدام کردند.
علتی که شما بعد از انقلاب ماندید، ایرانی بودنتان بیشتر بود ؟
برای چه در ایران ماندم، اولا برای اینکه وظیفه ام بود، هر خبرنگاری وقتی می بیند انقلاب در مملکت خودش شروع می شود، وظیفه دارد بیاید عکس برداری کند. ٍثانیآ علاقه ای که به این انقلاب داشتم. من همیشه گفتم در عمرم یک انقلاب بی نظیر خواهم دید.
عکس مشهور عباس از بنی صدر در دی 1358- مبارزات انتخاباتی اولین دوره ریاست جمهوری – استقبال پرشور مردم بابل از بنی صدر
عکس عباس در دی 1358- مبارزات انتخاباتی اولین دوره ریاست جمهوری – سخنرانی بنی صدر در کرمانشاه
در باره زندگی نامه او، نوشته احسام منوچهری از رادیو فرانسه را می آوریم.
عباس عطار، یکی از برجسته ترین خبرنگار عکاسان پنج دهۀ اخیر در جهان، روز چهارشنبه ٢۵ آوریل در پاریس درگذشت. وی که تنها با نام کوچک خود شناخته شده بود، در کلیۀ جنگها، انقلابها، بلایای طبیعی، شورشها و نیز فلاکتهای بیشمار جهان در دهههای اخیر حاضر بود و با عکسهای آینه وار خود که در پُراعتبارترین و شهره ترین نشریات گیتی به چاپ میرسید، وجدان ساکنان کرۀ ارض را به بیداری میخواند و آنان را به اندیشه وامیداشت.
نگاه غم زده محمدعلی کلی در رینگ بوکس در کینشازا پیش از رویاروئی با جورج فورمن در سال ١٩٧۴، ناباوری جوانان مسلسل بدست بر سر کالبد امیرعباس هویدا در سردخانۀ تهران، ماتم آخرین لحظات حضور شاه در ایران در فرودگاه مهرآباد، فریاد زن زخمی شده در بلفاست بر اثر انفجار بمبی که ارتش آزادیبخش ایرلند در سال ١٩٧٢ کار گذاشته بود، تصویر عباس کیارستمی که به بیرون از سوراخ دری مینگرد که جائی را نمیبندد و دهها هزار لحظۀ شکار شدۀ پُرآوازۀ دیگر نگاه عباس عطار به جهان را در برابر چشمان ما میگذارد. عکسهای او بگفتۀ خود «بازتاب لحظههائی است که از حرکت جان میگیرند و به تفکر میخوانند؛ بدیهههائی که از شکار لحظههای معلق در حرکت پدید میآیند».
او در سالهای دهۀ ١٩٧٠ به شکار لحظههای قحطی و گرسنگی در بیافرا، وحشت و مرگ در ویتنام، ستایش آفرینندۀ ناپیدا و نفرت به اشرف آفرینشهای او در خاورمیانه، تبعیض نژادی در افریقای جنوبی و … شتافت و رپرتاژهای معناگرای او مورد توجۀ معروف ترین نشریات جهان قرار گرفت و جایگاه ویژهای به او اعطاء کرد.
عباس عطار در سالهای ١٩٧٨ تا ١٩٨٠ انقلاب اسلامی در ایران را پوشش داد و حاصل کارهای او در این دوره در کتابی به نام «انقلاب مصادره شده» به چاپ رسید و اندکی بعد نایاب شد. او هفده سال بعد به ایران بازگشت و مجموعهای از رویدادهائی را که در سالهای ١٩٧١ تا ٢٠٠٢، برگ برگ، کنار هم چیده بود با عنوان «روزانه نگاری ایران» منتشر کرد. این کتاب از دیدگاهی شخصی نگاهی انتقادی به تاریخ کشور زادگاه اوست. رویدادهای ایران وی را جلب پدیدۀ بازگشت و رشد اسلام در کشورهای مختلف کرد و او را در تلاش ثبت مظاهر گوناگونِ این پدیده به سراسر سرزمینهای مسلمان کشاند. دستاورد این پژوهشها کتابی است به نام «الله اکبر، سفرهائی به اسلام مبارزه گرا» که وی در آن به نمایش تضادهای آشکار و پنهان میان یک ایدئولوژی گذشته گرا و تمایلات نوگرائی در ٢٩ کشور مسلمان در چهار قارۀ عالم پرداخت. انقلاب ایران و تدارک این سلسله رپُرتاژها او را به پدیدۀ مذهب، مذهب گرائی، انگیزهها و نتایج و مراسم و مناسک آن جلب کرد. او سپس در کتابی به نام «چهرههای مسیحیت : سفری با تصاویر» به ترسیم رخسارههای سیاسی، معنوی و تشریفاتی مسیحیت پرداخت. این نظاره گر خستگی ناپذیر ایمانهای رنگارنگ آنگاه ناباورانه دو سال دوربین خود را ابزار پژوهش در بارۀ روح باوری کرد و سپس آنرا در جهان بودیسم به سیر و سیاحت برد و چندی بعد هندوئیسم را در برابر ذره بین خود گذاشت. او سالها نیز به فراهم آوردن تصاویری در بارۀ یهودیت پرداخته بود.
عباس عطار در سالهای ١٩٨٣ تا ١٩٨۶ در مکزیک با تصاویر خود به گشت و گذرهای زیبا شناختی پرداخت. حاصل این پژوهش نیز همراه با یادداشتهای او در کتابی با عنوان «بازگشت به مکزیک، سفری فراسوی نقاب» در سال ١٩٩٢ به چاپ رسید
فیلمی از عکسهای عباس: با نور می نویسم