مهم ترین مسأله تاکتیک و استراتژی کنونی تقویت و شکل گیری یک جنبش عمومی ضداستبدادی در پیوند تنگاتنگ با مطالبات پایه ای جامعه و زحمتکشان است. در این راستا اکنون با دو ضرورت خطیرتحکیم خشت پایه های این جنبش ( سلول های پایه) و نیزخمیرمایه های یک گفتمان ترقی خواهانه مواجهیم. در همین راستا بی گمان معلمان با داشتن ماهیت و خصلت سراسری و ویژگی مطالباتی و خواست های شفاف و ترقی خواهانه از بالفعل ترین حلقه های استراتژیک در این خشت پایه هستند. خشت پایه ای که در آن می توان هم طرح مطالبات ترقی خواهانه و هم سازمان یابی سراسری را توأمان مشاهده کرد. خشت پایه هائی که شالوده مهمی برای شکل گیری ساختمان یک جنبش ضداستبدادی و مطالباتی هستند. استراتژی و تاکتیک اگر بخواهد از آفت تجرید و از زندانی شدن در کلیشه ها و مقولات سترون و بی سروته بیرون بیاید و پایش را به زمین بگذارد بی تردید جنبش معلمان یکی از آن حلقات استراتژیک والهام بخش و حی و حاضری است که می تواند به موازات گسیخته شدن انسجام رژیم پوسیده ومنحط و گشوده شدن و انبساط فضای سیاسی، نقش تعیین کننده ای در جلوگیری از فروپاشی جامعه و جهت گیری ترقی خواهانه داشته باشد. معلمان در بندمبارزه در چهارچوب مطالبات منفرد در این یا آن واحد (مدرسه) و در این شهر یا آن شهرنیستند. آن ها با کارفرمائی به نام دولت سرمایه داری و استبدادایدئولوژیک -مذهبی ( که نظام آموزشی از مهم ترین تجلی های آن است)، با جوانان دانش آموز و خانواده ها یعنی یک مجموعه دهها میلیونی سروکاردارند. اهمیت استراتژیک آن ها نه فقط بدلیل ظرفیت های بالقوه و نسیه، که بالفعلی است که بطور پیوسته خود را در اقدام و خواست های مشترک میلیون ها نفر، به شکل یک نیروی سراسری و حامل آگاهی و ترقی خواهی نشان می دهد. هم چنین این اهمیت استراتژیک، از جایگاه و موقعیت طبیعی آن ها در پیوندبا میلیون ها خانواده و دانش آموز در تمامی نقاط کشوری با همه رنگارنگی های خود سرچشمه می گیرد. چنین موقعیتی است که به آن ها نقش استراتژیک و ظرفیت هژمونیک در صفوف مزدوحقوق بگیران و بیکاران و زحمتکشان می دهد. حلقه ای کلیدی که می تواند در شرایط برآمد و انبساط سیاسی و توان اقدام سراسری، بدلیل پیوندش با میلیون ها خانواده و جوانان دانش آموز، به سهم خود نقش مؤثری در به حرکت در آوردن آن ها حلقه های دیگر داشته باشد. این نقش ویژه نه از آسمان، که از تمرین و مارش مداوم آن ها در میدان مبارزه و در متن یک مقاومت و مبارزه واقعی در طی سالیان متمادی ساخته و پرداخته می شود. آن ها مشخصا از مبارزات پراکنده این یا آن واحد فراتررفته اند و به یک نیروی جمعی فراروئیده اند.
معلمان و کارگران و دانشجویان و زنان و.. عناصر اصلی- و نه البته تمامی- شالوده و خشت پایه های جنبش ضداستبدادی-مطالباتی معطوف به رهائی را تشکیل می دهند. اگر چنین یاخته هائی از پیوند آن ها از هم اکنون در جای جای کشور شکل بگیرد می توانند هم چون شالوده و یا اسکلت محکمی قوام بخش جامعه مستعدفروپاشی و پر از گسست ها و ابر چالش ها باشند. اگر چنین خشت پایه هائی که اکنون شاهدرویش جوانه های آن هستیم شکل بگیرند و تکثیرشوند چه بسا بتوانیم از این گردنه های خطرناک و نفس گیر، و در منطقه در حال اشتعال و انباشته از باروت و بحران عبورکنیم… هم چنین بتوانیم خود را از گنداب باتلاق فرقه گرائی ها بیرون بکشیم. می توانیم باعنایت به سیرحرکت جنبش ها و خیره شدن به روندهای پیشرو در آن ها و جوانه های در حال رویش، به تاکتیک واستراتژی واقعی و معطوف به جامعه و شکل گیری یک قطب مستقل و ضدسیستم، گوشت و پوست بدهیم.
تقی روزبه ۲۰۱۸-۰۵-۱۱
از شعارهای معلمان:
نان، کار، آزادی، آموزش رهائی …
مقابله با خصوصی سازی ودفاع از آموزش رایگان و با کیفیت
اخواست بیمه ها و آزادی زندانیان و تشکل های مستقل و…