❋ معرفی ترامپ و کیم جونگ اون از زبان لوموند دیپلماتیک و نوول ابسرواتور:
لوموند دیپلماتیک (ﮊوئن ۲۰۱۸) در مقاله ای به معرفی ترامپ و کیم جونگ اون پرداخته است:
● ترامپ به قلم ترامپ: «بساز و بفروش پیشین نیویورکی به شرط بندی های خطرناک، تحقیر قانون و درگیری سخت با شرکای تجاریش، عادت دارد. اما این بار، صلح در تمامی یک منطقه مورد تهدید قرار گرفته است.
آقای دونالد ترامپ خط سیرحرفه ای خود را بر این اصل استوار کرده است که همه چیز قابل مذاکره مجدد می باشد. وقتی که ساختن یک ساختمان به پایان می رسید، او با استناد به کیفیت پایین کارهای انجام شده (و یا هر بهانۀ دیگری) از احترام گذاشتن به تعهدات خویش سرباز می زد. پس از آن، او شرایط جدیدی بر مقاطعه کاران پروژه اش تحمیل می کرد. بعنوان مثال می گفت:«من فقط ٧۵ درصد مبلغ قرارداد امضا شده را می پردازم». یا این، و یا هیچ. آنهایی که پیشنهاد او را رد می کردند، چاره دیگری به جز شکایت بردن به دادگاه و پذیرش خطر روال قضائی پر هزینه و نامطمئن در برابر وکلای مدافعی که همانند ترامپ حیله گر و سرسخت بودند را نداشتند. ترامپ در کتاب خود Think Like a Billionaire (مثل میلیاردرها فکر کنید)، که در سال ٢٠٠۴ منتشر شد، به خوانندگانش توصیه می کند که « همیشه به صورت حساب ها اعتراض کنید». از بد حساب بودن او فروشندگان و بانک ها آگاهی داشتند و بسیاری از آنان از معامله کردن با او اجتناب می کردند.
در کتاب دیگرش، «در زندگی و تجارت، جاه طلب و بیترحم باشید»(Think Big and Kick Ass : In Business and Life)، که در سال ٢٠٠٧ انتشار یافت، او می گوید:«از له کردن حریف و به جیب زدن منافع» و از به تمسخر کشیدن بانک هایی که نتوانستند وام اهدایی به او را پس بگیرند، لذت می برد. «این مشکل آنهاست و ربطی به من ندارد. من به آنها گفته بودم که نبایستی به من وام می دادند». دویچه بانک، تنها مؤسسه بزرگی که به معامله با شرکت ترامپ ادامه می دهد، تجربه تلخی آموخت: سال ٢٠٠٨، در بحبوحه بحران مالی، این بانک از بساز و بفروش به دلیل ۴٠ میلیون دلار پرداخت نشده، به دادگاه شکایت کرد. ترامپ به نوبۀ خویش دست به ضد حمله زد و از بانک تقاضای ٣ میلیارد دلار غرامت کرد. استدلال او این بود: مشکلات نقدینگی او ناشی از بحران مالی است و دویچه بانک یکی از مسئولین این بحران به حساب می آید… . بانک مورد بحث، ناچار شد به او ۵ سال دیگر مهلت بدهد (٢). رئیس جمهور آینده به سرعت متوجه شد که تهدید به شکایت کردن می تواند اثر بازدارنده داشته باشد. تخمین زده می شود که او در ٣۵٠٠ پرونده قضائی بعنوان شاکی و یا متهم دخیل است».
این سئوال سخت بجا است: کسی که در ۳۵۰۰ پرونده، یا شاکی است، یا متهم، و سوء پیشینه دارد، با وجود سوء پیشینه چگونه رئیس جمهوری امریکا شده است؟
● باز لوموند دیپلماتیکِ همان تاریخ، از زبان افکار عمومی جهان و ﮊرﮊ دبلیو بوش– که رﮊیم کره شمالی را یکی از محور شر خواند- و ترامپ، به معرفی کیم جونگ اون می پردازد:
– او که در تمامی جهان، دیکتاتوری بدکردار و سبک مغز و موذی شمرده می شد و ﮊرﮊ دبلیو بوش، رﮊیم خانوادۀ کیم را محور شر خواند، انسانی که ترامپ او را «آدمک موشک» می خواند، ظرف چند روز رئیس دولتی مسئول، همردیف و هم سطح طرف گفتگویش، رئیس جمهوری امریکا، شد.
● اما هفته نامه نوول ابسرواتور (۱۲ ﮊوئن ۲۰۱۸) عهد شکنی های خانوادۀ کیم را خاطر نشان می کند: از جنگ بدین سو، طرح ها برای اتحاد دو کره، از پی یکدیگر، تهیه، اما بلا اجرا گذاشته شده اند:
– در ۱۹۹۲، توافق آشتی ملی به امضاء رسید. در سال ۲۰۰۰، «دیدار تاریخی سران» کره شمالی و کره جنوبی انجام شد و بنابر اتحاد صلح آمیز دو کره شد. در ۲۰۰۷، اجلاس سران دومی برگزار شد. بار دیگر، فکر نزدیک شدن دو کره مقبول افتاد. کره شمالی به همۀ این توافق ها خیانت و آنها را نقض کرد. از ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۸، کره جنوبی ۸ میلیارد دلار به کره شمالی کمک کرد، بدان امید که رﮊیم کره شمالی نرم شود. بدان کمک «پرتو خورشید» نام دادند و هدف از آن این بود که مردم کره شمالی از گرسنگی بدر آیند. اما رﮊیم کره شمالی آن پول را خرج تولید بمب اتمی کرد. این بار نیز کره شمالی در بازاری که فریب ها، کالای آنند، کالا می فروشد (خلع سلاح اتمی کامل شبه جزیره کره) و ترامپ خریدار این کالا است. باید دید کیم جونگ اون از این خلع سلاح کامل چه می فهمد. زرادخانه اتمی کره شمالی و موشک های توانا به حمل سلاح هسته ای، بهترین تضمین ها برای ماندن او بر قدرت هستند. او متعهد نشده است آزمایش های اتمی و شلیک موشک ها را رها کند، پذیرفته است به حالِ تعلیقشان در آورد. طرفه اینکه او برای نشان دادن حسن نیتش، از هیأت های نمایندگی خارجی خواست در مراسم بستن محل آزمایش های اتمی شرکت کنند. الا اینکه این مرکز، بنابر تحقیق یک محقق چینی، از زمان واپسین آزمایش در سپتامبر سال پیش، بخاطر انفجارهای انجام گرفته در آن، خطرناک شده بود و تأسیسات آن باید برچیده می شدند.
❋ سرنوشتی که توافق های پیشین بر سر فعالیت های اتمی کره شمالی پیدا کردند:
● پیش از این هم ۴ بار بین دو کشور، توافق امضاء شده است؛ در سال ۱۹۹۴ پیونگ یانگ و واشنگتن توافقنامۀ دو جانبه ای را امضا کردند که بر اساس آن، کره شمالی متعهد شد تا در ازای تأسیس نیروگاه های اتمی، برنامۀ هسته ای نظامی خود را متوقف کند.
● در ۲۰۰۳، حاصل گفتگوهای ۶ کشور (چین، ژاپن، کرهجنوبی، کره شمالی، روسیه و آمریکا) این شد که کره شمالی، فعالیت های اتمی نظامی خود را رها کند. این گفتگوها پی گرفته شدند و در گفتگو از ۱۳ تا ۱۹ سپتامبر سال ۲۰۰۴، توافقی بعمل آمد که «عمل در برابر عمل» نام گرفت. بنابر عادی سازی روابط کره شمالی با آمریکا و کرهجنوبی و ژاپن شد.
● در سال ۲۰۰۷، به رغم تحریم های شدید امریکا، کره شمالی اولین آزمایش موشکی خود را بعمل آورد. باز گفتگو شد و در ۱۸ ﮊوئیه سال ۲۰۰۷، کره شمالی موافقت کرد تمام برنامه های اتمی خود را به ازای دریافت کمک های اقتصادی و فنی، تعطیل کند.
● در سال ۲۰۰۹، کره شمالی از مذاکرات ۶ جانبه خارج شد و برای دومین مرتبه، بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی را از این کشور اخراج کرد و به آزمایش های موشکی و هسته ای خود ادامه داد. در این تاریخ، کره شمالی از قرارداد منع گسترش سلاح هسته ای خارج شد.
● در ۲۹ فوریه ۲۰۱۲، آمریکا و کره شمالی، توافق جدیدی به نام «توافقنامه روز جهش» را بعمل آوردند. کره شمالی متعهد شد برنامۀ غنی سازی اورانیوم و آزمایش های موشکی خود را به حال تعلیق درآورد و نظارت بین المللی بر برنامۀ هسته ای خود را بپذیرد؛ و در عوض، آمریکا کمک غذایی، به میزان ۲۴۰ هزار تن، به پیونگ یانگ بفرستد. اما این توافقنامه نیز، بجایی نرسید.
به استناد این سوابق، و با توجه به متن مبهمی که دو طرف امضاء کرده اند و هر دو نماد بی اعتمادی هستند، مطبوعات غرب بدبینی خود را آشکارا نشان می دهند:
❋ برندۀ اصلی دیدار، کیم جونگ اون است و ترامپ خود نیز می گوید ممکن است ۶ ماه بعد بیایم و بگویم، فریب خوردم!:
● روزنامه گاردین (۱۲ ﮊوئن ۲۰۱۸)، در سرمقالۀ خود، از توافق ترامپ – کیم جونگ اون، این ارزیابی را بعمل آورده است:
«در ملاقات ترامپ با کیم جونگ اون، دیکتاتور کره شمالی برنده شد. او با نقشه وارد شد و بیشترین امتیازها را گرفت و کمترین امتیازها را داد. وضعیت خود را مستحکم کرد. ستایش های پر شکوهی از طرف ترامپ دریافت کرد. قول پایان بخشیدن به مانورهای نظامی آمریکا – کره جنوبی را گرفت، و اعتماد به نفس خود را بسیار تقویت کرد. نتیجۀ این ملاقات که قرار بود به خلع سلاح اتمی کره شمالی منجر شود، تبدیل به خوش آمدگویی به کره شمالی بهنگام ورود به باشگاه کشورهای دارای بمب اتمی شد.
طرفه اینکه ترامپ به او قولی داد که نه وزارت دفاع آمریکا از آنها خبر داشت، و نه کره جنوبی، و آن پایان بخشیدن به مانورهای نظامی امریکا – کره جنوبی بود!
برداشت ترامپ از دیدار و توافق، اگر شوکه آور نبود، بسیار مضحک بود.
● لوموند و نوول ابسرواتور، با گاردین هم نظر هستند و فرستادۀ لوموند (۱۲ ﮊوئن ۲۰۱۸) به سنگاپور خاطر نشان می کند که ترامپ، خود نیز، احتمال می دهد فریب خورده باشد و ممکن است ۶ ماه بعد بیاید و بگوید فریب خورده است.
● نوول ابسرواتور (۱۳ ﮊوئن ۲۰۱۸): گفتگوی مجله با بارتلمی کورمنت Barthélémy Courmont مدیر تحقیق در مؤسسۀ روابط استراتژیک بین المللی فرانسه و معلم دانشگاه را انتشار داده است:
◑ نوول ابسرواتور: سئوال اول اینست: آیا اجلاس سران امریکا و کره شمالی موفق بود، یا خیر؟
● بارتلمی کورمنت: از منظر چهره پردازی دو شرکت کننده در اجلاس که بنگریم، بی تردید موفقیت آمیز بود. برد با کیم جونگ اون بود، زیرا ترامپ نخستین رئیس جمهوری امریکا است که حاضر شد با دیکتاتور کره شمالی بر سر یک میز بنشیند. دست او را بفشارد و در برابر دروبین ها، به روی او لبخند بزند و با او بیانیۀ مشترک امضاء کند. ترامپ نیز می تواند به امریکا باز بگردد و بگوید یخی را شکسته است که رؤسای جمهور پیشین نتوانسته بودند، بشکنند.
با وجود این، برد کیم جونگ اون بزرگ تر است. زیرا ۲۵ سال بود که پیونگ یانگ (پایتخت کره شمالی) تقاضای دیدار دو به دو با امریکا را می کرد و پاسخ منفی می شنید. در سال ۲۰۰۰، سخن از آن بمیان آمد که بیل کلینتون، رئیس جمهوری وقت امریکا با کیم جونگ ایل (پدر کیم جونگ اون) دیدار کند. اما دیدار سر نگرفت. پس جونگ اون از عهدۀ کاری برآمده که پدر و پدر بزرگ او از عهده اش بر نیامده بودند.
◑ نول ابسرواتور: سود امضای سند به چه کسی می رسد؟
● بارتلمی کورمنت: سند می گوید و به روشنی که سودش، به رﮊیم کره شمالی رسیده است. توقعاتی که امریکا، پیش از امضای سند، مطرح کرد، برآورده نشدند. امریکا خواسته بود تأسیسات اتمی یکجا و بطور کامل و برگشت ناپذیر برچیده شوند و قابل راستی آزمایی باشند و اسلحه های اتمی کره شمالی نابود شوند. در سند، سخنی از این دو خواست، نیست. آنچه هست، همان است که کره شمالی همواره مطرح کرده است: خلع سلاح اتمی شبه جزیرۀ کره، شدنی است، اما از امروز به فردا، شدنی نیست و بدون گفتگوهای مهم و امتیاز دادن و گرفتن، ممکن نیست.
کیم جونگ اون از دونالد ترامپ قول شفاهی (در کنفرانس مطبوعاتی ترامپ اعلان کرد به تمرین های نظامی مشترک پایان داده می شود) گرفت؛ و قولی که ترامپ داد، همگان را شگفت زده کرد. زیرا از آن، هیچ سخنی بمیان نبود. امریکا می گفت بر موضع خود سخت استوار است. ٢ روز پیش از آن، پمپئو، وزیر خارجه اش گفته بود: اگر کره شمالی شرائط امریکا را نپذیرد، توافقی بعمل نخواهد آمد. کره شمالی شرائط را نپذیرفت، و توافق بعمل آمد؛ و در سندی که امضاء شد، از موشک نیز سخنی بمیان نیامد.
این سند، بسیار شبیه موافقت نامۀ ۱۹۹۴ است. آن توافق نامه را کدو Kedo (سازمان توسعۀ انرﮊی شبه جزیره کره) خواندند. بنابر آن، بنا بود کره شمالی برنامۀ اتمی خود را رها کند، در ازای آن، امنیتش تضمین بگردد. آن زمان، کره شمالی هم به مواد غذایی نیاز داشت، و هم به نیرو. اما در عمل، جز امریکا که به تعهد خود عمل کرد و مواد غذایی به کره شمالی فرستاد، بقیه به آن عمل نکردند.
● روزنامه نیویورک تایمز (۱۳ ﮊوئن ) به قلم داوید سنجر، یکی از سر دبیران خود، توافق ترامپ – کیم جونگ اون را ارزیابی کرده است: «رئیس جمهوری آمریکا در توافق یک صفحه ای که با رهبر کره شمالی امضا کرد، کمتر از چیزهایی را دریافت کرد که پدر و پدر بزرگ کیم جانگ اون هم پیشتر، به رؤسای جمهوری قبلی آمریکا وعده داده بودند: در سال ۲۰۰۵ هم پدر کیم جونگ اون، به جرج دبلیو بوش وعده داد همۀ فعالیت های اتمی خود را متوقف کند، به پروتکل الحاقی بپیوندد، و به آژانس بین الملی انرژی هسته ای اجازۀ نظارت بر مراکز هسته ای خود را بدهد … . وعده هایی که بسیار دقیقتر و عینی تر از آن چیزی بودند که دیروز در توافق نامۀ یک صفحه ای میان ترامپ و کیم جونگ اون، رد و بدل شد».
● یک چند از نمایندگان کنگرۀ امریکا، از ٢ حزب دموکرات و جمهوری خواه، نگرانی خود را بابت منزلت بخشیدن به رﮊیم کره شمالی و پذیرفتنش در باشگاه دارندگان بمب اتمی و به سرنوشت توافق های پیشین دچار شدن این توافق مبهم و خالی از زمان بندی و …، ابراز کرده اند.
❋ آیا تشدید تحریم ها و تهدید به جنگ، کیم جونگ اون را به پای میز مذاکره آورد؟:
لوموند دیپلماتیک (۱۲ ﮊوئن، مقاله ای زیر عنوان «سیاست پرتو خورشید»، نوشتۀ سونگ ایل کوون و مارتین بولارد) پاسخ دقیقی به این پرسش می دهد:
اینکه آقای ترامپ و طرفدارانش دیدار ۱۲ ﮊوئن را حاصل سیاست فشار در حداکثر خود می دانند، جای تعجب ندارد. زیرا از ادعای خود (تحمیل صلح به زور) ابراز رضایت می کنند. می گویند: بدون تهدید کره شمالی به فرو ریختن سیل آتش بر آن، کجا رﮊیم کره شمالی تن به دیدار و توافق می داد. اما اگر این افسانه واقعیت می داشت، سال ها پیش باید سلسلۀ کیم را وادار به تسلیم می کرد. درست بعکس، نخستین آزمایش موشکی کره شمالی در ۱۹۹۳، انجام شد. آن آمایش بعد از آن انجام شد که امریکا از گفتگو با پدر بزرگِ جونگ اون، کیم ایل سونگ، امتناع کرد. ﮊرﮊ بوش نیز کره شمالی را یکی از ٣ کشوری خواند که «محور شر» را تشکیل می دهند. در سال های ۲۰۰۲ – ۲۰۰۳، بوش، کره شمالی را تحریم کامل کرد. نتیجه این شد که کیم جونگ ایل، پدرِ حاکم کنونیِ کره، برنامۀ تولید سلاح هسته ای را به اجرا گذاشت.
فرزندِ او، کیم جونگ اون، به اجرای برنامۀ تولید سلاح هسته ای و موشک های توانا به حملِ آنها، سرعت بخشید، درحالی که ٢ رئیس جمهوری پیشین کره جنوبی، به توصیۀ باراک اوباما، رئیس جمهوریِ وقت امریکا، درها را به روی کره شمالی بسته بودند. اوباما رها کردن تولید بمب اتمی را پیش شرط امریکا می دانست. این شرط گزاری را به غلط، «شکیبایی استراتژیک» نام نهادند. وزیر پیشین اتحاد دو کره، در حکومت کره جنوبی، نیک توضیح می دهد: «شکیبایی استراتژیک، سیاست نبود. نمی شد انتظار داشت کره شمالی، بدون ما به ازاء، سلاح اتمی خود را نابود کند. ریشخند زمانه را ببین! آن تحریم و در انتظارِ به نتیجه رسیدنش نشستن، به کره شمالی فرصت داد تکنولوﮊی اتمی خود را کامل کند».
نه تهدید، که رها کردن «سیاست یا همه و یا هیچ» از سوی امریکا، سبب شد رهبر کره شمالی به پای میز مذاکره بیاید. ترامپ که از پشت کردن به سیاست رئیس جمهوری پیشین اظهار خرسندی می کند، در پوشش تشدید فشار، از سیاست گام به گام است که پیروی می کند. پمپئو، وزیر خارجه اش می گوید: هر قدم که بر می داریم، اهمیت دارد. هدف همان است: خلع سلاح اتمی کامل شبه جزیره، خلع سلاحی برگشت ناپذیر و قابل راستی آزمایی. بدین سان، ترامپ از شدت تحریم و تهدید کاسته است. زیرا خلع سلاحی که پیش شرط بود را هدف گردانده است. با تأسف باید گفت که این زرادخانۀ اتمی کره شمالی است که امریکا را وادار کرد پیش شرط را رها کند، و تن به گفتگوی دو به دو بدهد»
بدین سان، ترامپ که برغم تحریم ها و مانور نظامی و تهدید به جاری کردن سیل آتش بر کره، تن به قبول موضع کره شمالی داد، قرارداد با ایران را بدترین قراردادها می داند و گرفتن ۱۰۵ تعهد از ایران راضیش نمی کند و در کنفرانس مطبوعاتی خود نیز بار دیگر، گردانندگان رﮊیم ولایت فقیه را به مذاکره برای رسیدن به توافقی که سود همه در آن باشد می خواند. سیاست یک بام و دو هوای او از چه رو است؟
❋ آنچه ترامپ بدست آورده یک وعده است، پس چرا از توافق اتمی با ایران که تولید بمب اتمی را برای همیشه ممنوع می کند، خارج شد؟
نخست به سراغ یک مقام رسمی برویم و ببینیم عمل ترامپ را، در آنچه به رﮊیم کره شمالیِ برخوردار از سلاح هسته ای و دارای موشکِ توانا به حمل این سلاح مربوط می شود، با عمل او در خارج شدن از توافق وین بر سر برنامۀ اتمی ایرانِ فاقد سلاح هسته ای و موشکِ توانا به حمل آن، چگونه مقایسه می کند:
● لوموند (۱۲ ﮊوئن) قول ناتالی لوازو Nathalie Loiseau، وزیر امور اروپایی فرانسه را اینسان نقل می کند: «سیاست یک بام و دو هوای واشنگتن تأسف آور است. او با کره شمالی توافقی را امضاء کرد که هیچ چیز آن روشن نیست. پس چرا از توافق اتمی با ایران خارج شد. این توافق را ایران محترم شمرده و بدان عمل کرده است. حال اینکه امضای سندی به اتفاق کیم جونگ اون که تا داشتن سلاحی اتمی نیز پیش رفته است، در عمل، پاداش دادن به کسی است که تمامی قراردادهای بین المللی را زیر پا گذاشته و نقض کرده است».
بدین سان، از دید یک مقام رسمی نیز، عمل ترامپ پاداش دادن به کیم جونگ اون بخاطر داشتن بمب اتمی و تنبیه کردن ایران بخاطر عمل به توافق وین است. افزون براین،
● با توجه به این مهم که امریکا پذیرفته است شبه جزیره کره خلع سلاح اتمی بشود، یعنی امریکا نیز چتر اتمی خود را از سر کره بردارد– یکی از هدف های عمدۀ چین نیز برآورده می شود- و در همان حال پذیرفته است که شبۀ جزیره کره، ٢ کشور دارد، هرگاه بنابراین باشد که در همه جا یک منطق بکار رود و به قرارداد منع گسترش سلاح هسته ای هم عمل شود، توافق اتمی و موشکی با ایران نیز باید در برگیرد، خلع سلاح اتمی منطقه خاورمیانه و ممنوعیت موشک های دور برد توانا به حمل سلاح های هسته ای در منطقه را. به سخن دیگر، اسرائیل نیز باید خلع سلاح شود. افزون براین،
● ترامپ، کسی که امضای خود زیر بیانیۀ ٧ کشور را در هواپیما پس گرفت و در ۳۵۰۰ پرونده، یا شاکی یا مشتکی عنه است، فاقد اعتبار لازم برای طرف قرارداد شدن است. اگر هم فاقد اعتبار نبود، بنابر اینکه قدرت نمی تواند به تعهدی وفا کند که دیگر با توقعاتش سازگار نیست، کشوری چون ایران، نمی تواند توافق با قدرت های خارجی را جانشین راه حل داخلی مسائل خود کند.
با توجه به وضعیت داخلی (بیابان شدن کشور، شدت گرفتن بحران بیکاری و فقر، اقتصاد مصرف محور ِویران گر و استبدادی که به همان میزان که فلج می شود، خشن تر و انعطاف ناپذیرتر می شود) و با توجه به وضعیت خارجی آن، گرفتاری در ٧ جنگ که مرگبارترین شان جنگ اقتصادی است، وضعیت، دیگر آن وضعیتی نیست که مشکل با جانشینِ رﮊیم ولایت مطلقه فقیه شدنِ رﮊیمی وابسته به غرب حل شود. در این وضعیت، انتخاب موجود، دیگر انتخاب میان بد و بدتر نیست، انتخاب میان بهترین زندگی، زندگی در استقلال و آزادی و رشد بر میزان عدالت اجتماعی یا به نظاره مرگ حیات ملی نشستن است. هرگاه نسل امروز تصمیم به گزینش بهترین زندگی را بگیرد، به سراغ بدیلی می رود توانا به متحقق کردن بهترین زندگی. بدین موضوع بس مهم، به تکرار خواهیم پرداخت.