کودک زمان تولد فریاد می کشد . به درد وارد آمده به خود در زمان زایمان و تغییر محیط و نور زیاد اعتراض می کند .این تغییرات به او احساس عدم امنیت می دهد و به صورت طبیعی اعتراض می کند . با نزدیک شدن به قلب مادر و حس ضربان قلب آشنای وی وحس گرمای مادر و بوی آشنای وی، احساس اطمینان و امنیت می کند و آرام می گیرد . در هر جامعهای نیز انسانها به آنچه تجاوز به حق حیاتشان است بنا بر حق اعتراض که با تولد همراه انسان است ، بایستی اعتراض کنند و امروز در ایران شاهد آنیم .
در ایران اعتراضها هر روز شکل جدیدی بخود می گیرند . در جنبش دی ماه 96 بیش از 80 شهر در ایران فعال بودند و اعتراض مال باختگان در بانکهای بی پشتوانه و اعتراض کارگران به پرداخت نشدن حقوق آنها ، اعتراض کارمندان در شغلهای مختلف به مشکلات معیشتی که دارند و بازنشستگان به کمبود حقوق ، اعتراض دانشجویان به دلایل مختلف سیاسی و صنفی و اعتصاب کامیونداران و رانندگان کامیون و پیوستن تاکسی رانان و مینی بوس رانان در شهرهای مختلف به صف اعتراضی کامیون داران ، اعتراض کسبه ، اعتراض زنان به خشونت این نظام و قوانین ضد حقوق زنان و نیزمجبور کردن آنها به پوشش غیر دلخواه آنها که هنوز ادامه دارد و …
این اعتراضها علیه نبود امنیت زندگی است . نبود درآمد کافی برای ممکن کردن حق حیات است . این اعتراضات برای نبود آینده روشن است . اعتراض به فشارهای استبداد در اشکال مختلف است . اعتراض به دزدی ها و اختلاسهاست .
مردم در وهله اول امنیت می خواهند و درآمدی که کفاف مخارج زندگی آنها را بدهد . مردم آزادی می خواهند . کشوری مستقل و عدالتی که از حق مردم دفاع کند .
در حال حاضر در آمد ماهیانه نیمی از خانوراهای ایران ، کفاف خرج 10 روز آنها را می دهد . 20 روز دیگر را مردم با فقر سر می کنند . این فقر از روز اول ماه تا آخر ماه همراه این خانوارها است .
انسان ایرانی روزانه فقر را حس می کند و ترس از غوطه ور شدن هر بیشتر زندگیش در فقر را دارد . انسان ایرانی دزدیها و چپاول عده ای را روزمره شاهد است و در دل مردم این تبعیضها و فسادها به زخمی عمیق تبدیل شده است .
نظام ولایت فقیه خود مدام بکار ساختن بحران و مساله است .چون بدانها نیاز دارد تا مردم را سرگرم آنها نماید و با مشغول سازی آنها به معیشت روزمره خود ، فرصت خواهان حق مشارکت در امورد خود را از آنها بگیردو ادعا نیزمی کند که آن بحرانها را حل خواهد کرد.در صورتی که هیچگاه نظام بحران ساز ، بحران حل کن نبوده است وگرنه آن بحرانها را نمی ساخت. بعنوان نمونه نظام ولایت فقیه برای خروج از بحران اتمی که خود ساخته و پرداخته است ، در قرارداد وین نا چار شد 105 تعهد به کشورهای 5+1 بسپارد و حتی 1 تعهد از طرف مقابل نگیرد همانگونه که در آن قرار داد نیز قید نشده است. از اینرو است که آمریکا براحتی میتواند بزیر آن قرارداد بزند و تعهدی گریبان وی را نگیرد. نتیجه آن اینکه آمریکا مجددا ایران را زیر فشار تحریم برده است .
راه حل این نظام آقای روحانی است که بسیاری تصور می کردند که او شاه کلید حل مشکلات کشور را در اختیار دارد . دیدیم که در عمل او همان راهی را می رود که رئیسی هم اگر رئیس جمهور می شد ناگزیر بود برود . در این استبداد تفاوت نمی کند که چه کسی رئیس جمهوری بشود . هر کس باشد ، باید از فرمانهای بیت رهبری و سپاه اطاعت کند .
امروز مردم ایران باز شاهد آنند که تحریمها به صورت گسترده تر باز گشته است . عواقب آن را تا آینده نزدیک ، متاسفانه شاهد خواهیم بود . این بار آمریکا هم از تجربه درس گرفته و تمام درها را بروی دور زدن مافیای حاکم بسته است .
تحریمها باعث ماندگاری این نظام از یک طرف و فقیر تر کردن مردم و به زانو درآوردن مردم در مقابل استبداد فقیه خواهد بود . تحریمها نه در عراق دوران صدام و نه در لیبی دوران قذافی تاثیری در دگرگون کردن استبداد آنها به دمکراسی نگذاشت . بلکه بعنوان نمونه در عراق موجب کشته شدن 160 هزار کودک بر اثر سوء تغذیه ناشی از تحریم شد.پس فشار اصلی حاصل از بی کفایتی نظام و اعمال قدرت قدرتهای خارجی تنها بر مردم است که وارد می گردد.
در عمل کشورهای 5+1 خواهان رژیم مطیع در منطقه و مخصوصا در ایران هستند .اما دفاع از حقوق مردم ایران و مخالفت با تحریمها ، مخالف برخوردار شدن آنها از کسب منافع در کشورهای ما بوده و هست .
راه حل تحول در ایران در چیست ؟
این نظام همانگونه که متذکر شدم راه حل برای خروج از بحران ندارد و بحران ساز ، بحران حل کن نخواهد بود .
عده ای تصور می کنند که اگر آمریکا به ایران حمله کند، مشکل مردم ما حل خواهد شد . فراموش میکنند که آمریکا برای کسب منافع حمله می کند وبدون جبران چند برابر هزینههایی که برای حمله متقبل میشود ،آنهم از منابع کشور اشغال شده ، بدین کار دست نخواهد زد. سه تجربه ، افغانستان و عراق و لیبی ، پیش چشمان ماست . اگر آمریکا به ایران حمله کند وضعیت مردم ما از آنها بدترنیز خواهد شد .در عراق قراردادهای نفتی را برای 50 سال آینده با کارتلهای نفتی آمریکایی بسته اند. در لیبی بعد از حمله به آن کشور بانک مرکزی آنرا غارت کردند.در افغانستان وعراق تعداد کشته شدگان مردم عادی توسط نیروهای نظامی بیگانه سرسام آور است.
افراد وابسته و بدیلهای وابسته ، برنامه ای برای اداره کشور در حقوقمندی ندارند. زیرا اگر به مردم و حقوق آنها باور داشتند به توانایی مردم ایران تکیه می کردند و به قدرتهای خارجی متوسل نمی شدند ! آنها در وابستگی بدنبال بوجود آوردن امکانات جهت رسیدن به قدرت هستند و باور دارند که باید به قدرت خارجی مثل آمریکا از جیب مردم باج داد تا آنها به قدرت برسند. این گروهها و افراد برنامه ای برای حقوقمدار کردن جامعه ایران ندارند .
از دی ماه سال گذشته جنبش مردم خَاموش نشده است . چرا این جنبشها همه گیر نمیشوند ؟زیرا تا جنبش همگانی نشود و در محدوده شهر بماند و یا تنها شعارهای منطقه ای درآنها بیان شوند ، همه گیر نمی شوند.
جنبش کنندگان اگر منطقه ای عمل کنند ، رژیم جنبشها را می تواند سرکوب کند . شعارها و خواستها باید در دفاع از حقوق باشد تا همگانی بگردند .
نظام حاکم از همه روشها استفاده می کند تا بتواند جنبشهای مردمی را سرکوب و یا عقیم و بی دنباله کند. اما وقتی جنبش کنندگان شعار دفاع از حقوق دهند و کسی نگران این نباشد که هر کس چگونه و به چه شکلی فریاد حق طلبی سر میدهد واین امر را برسمیت بشناسد که احقاق حقوق دیگری نه تنها به ضرر منافع من نیست بلکه هم جهت با حقوق من است ، اعتراضات همسو و هم هدف می شوند و تحول ممکن می گردد .
تحول را در هر کشور مردم آن کشور ممکن می کنند. از دل این جامعه نیاز به بدیلی است که مدافع حق همه مردم از هر طرز فکر و عقیده ای و مرامی باشد .
این بدیل بایستی مشخصات خاصی داشته باشد :
بدیل باید نماد جامعه فردایی باشد که مردم خواهان آن هستند .
بدیلی که تنها هدف رسیدن به قدرت را در سر دارد ، سیاست را بدست گرفتن قدرت و نگاه داشتن قدرت و بکار بردن قدرت می داند . و چون قدرت قابل توزیع نیست و همه باید آنرا نداشته باشند تا یکی یا عده بسیار معدودی بتواند قدرت در نزد خود متمرکز کنند، باز همان تسلسل بقدرت رسیدن یک فرد در راس و قبضه قدرت و ایجاد مزاحمت برای مشارکت واقعی مردم در امور خود بوجود خواهد آمد.
بدیلی که در اهداف و منش و رفتار حقوقمند است ، هدف را استقلال و آزادی و حقوقمداری قرار می دهد . و روش این بدیل زیست در استقلال و آزادی است با منش خود و زندگی روزمره خود نشان می دهند که انسانهای آزاده و طرفدار حقوق و مستقلی هستند. به قدرتهای خارجی مراجعه نمی کنند و به تواناییهای مردم وخود باور دارند و سرشار از اعتماد به نفسی بر این مبنا هستند که مردم ایران همانند همه مردم جهان بدون نیاز به مداخله قدرتهای خارجی ،خود شعور و توانایی تصمیم گیری در اداره امور داخلی خود را دارا می باشند.
از مشروطه تا امروز استقلال و آزادی هدفهای جنبش مردم بوده است .
استقلال حد اقل در بعد سیاسی آن بدین معنی است که هیچ قدرت خارجی شریک ملت در حاکمیت نیست .
آزادی به این معنی است که هر انسانی با هر مرام و هر عقیده آزادی انتخاب دارد و هیچ بنیاد و شخص و مقام و حزب و گروهی شریک حاکمیت جمهور مردم نیست .
ساده ترین تعریف برای استقلال و آزادی در سطح فرد این است . انسان استقلال دارد در انتخاب و آزاد است در نوع انتخاب خود . هر کس از خود باید بپرسد که چه اندازه استقلال و آزادی در زندگی روزانه را از دست میدهد و یا به آن عمل میکند .
در حال حاضر ما کشوری داریم که دارد بیابان می شود و اقتصادی داریم که از هم پاشیده است و جامعه ای داریم غمگین و افسرده ، نیروی جانشین باید وفادار به ملت و الگوی عملی رشد و آزادی و استقلال و دارای برنامه عملی مشخص منطبق بر حقوق انسان و حقوق ملی باشد برای حل مشکلات جامعه ، تا مردم بتوانند به او اعتماد کنند .
در ایران گرایشهای مختلف مردم مخالف استبداد و استثمارو موافق حقوق بودهاند ،که در اصول استقلال و آزادی و عدالت اجتماعی بعنوان میزان رشد نماد مییابد که تفکیک ناپذیرند.
بدیلهایی که بر اساس روابط قوا و یا تقویم اصلی بر اصول دیگر تشکیل می شوند ناپایدارند . به مجرد اینکه یکی زورش بر دیگری برتری کند ، تعادل به هم خورده و پایداریش را از دست می دهد و با حذف اصلی حتماً اصل دیگر نیز خدشه پذیر می شوند.
بدیلی موفق به استقرار دموکراسی واقعی در ایران میشود که بر پایه حقوق تشکیل بشود و از حقوق دفاع کند.
بدیل دموکرات و مستقل باید مدافع 5 دسته از حقوق باشد . حقوق انسان ، حقوق شهروندی ، حقوق ملی ، حقوق ملی به عنوان عضو جامعه جهانی وحقوق طبیعت .
و هدف چنین بدیلی لاجرم حقوقمدار شدن جامعه و اداره جامعه براساس این 5 دسته حقوق می شود. باچنین بدیلی چنانچه جانشین رژیم فعلی شود، امکان اینکه ستون پایه های قدرت جدیدی را ساخته شود، بسیار کم است و این بدیل می تواند ستون پایه های قدرت ساخته شده را تغییر ساختار داده و مردم سالار کند .بعنوان نمونه ادغام سپاه پاسداران در ارتش بعد از اینکه ساختارها را مردم سالار نموده است و اختیارات مسئولیتهای آنها را به حیطه نظامی در دفاع از مرزهای کشور محدود نماید و نیز حذف دادگاههای ویژه روحانیت و ممنوع کردن ایجاد دادگاههای ویژه.
جمع ما همواره از حقوق شما مردم در این پنج دسته حقوق ، دفاع کرده است و طرح برای تحول بسوی مردم سالاری را ارائه داده است .
مهم این است که ما مردم در جنبش عمومی شرکت کنیم و پشتیبان بدیل آزاد و مستقل باشیم .
استبداد زودتر از آنکه ما فکر کنیم از این وطن خواهد رفت .