back to top
خانهنویسندگانپژوهشگر: طرحهایی که رﮊیم برای جلوگیری از همگانی شدن جنبشها به اجرا...

پژوهشگر: طرحهایی که رﮊیم برای جلوگیری از همگانی شدن جنبشها به اجرا میگذارد.

 jonbesh oumumiبعد از نمایش کلیپی در شبکه من و تو، آمد نیوز و شبکههای صدا و سیمادر رابطه با شعار گروه مشخصی تظاهر کننده در اعتراض مردم خرمشهر  بر بیآبی، بر آن شدیم در باره  علت هماهنگی نمایش این کلیپها  از سوی این رسانهها که در موارد دیگری از جمله تظاهرات دیماه سال  96و اعتراضات مردم کازرون و اعتصابات بازاریان تهران،نمایش داده تحقیق کنیم.  قبل از تظاهرات دی ماه، کسی شعارهائی چون «رضا شاه – روحت شاد»، «درود بر رضا شاه»، «پهلوی برگرد» سر نمیداد.

 

 این تحقیق به نتیجه رسید: بخشی از رﮊیم که مدام بکار کودتا مشغول است، نیاز مبرم به اینگونه شعارها دارد و میداند که تبلیغات خارج از کشور یک کلاغ را چهل کلاغ میکند و ذهنیتی که این بخش میخواهد در جامعه بوجود آید، بوجود میآید.  

 

   به جرات میتوان گفت که، در ایران، اکثر مردم میدانند همه آتشها از «بیت رهبری» روشن میشود و نیروهای نظامی – امنیتی و اطلاعاتی، به دستور خامنهای(یعنی هر زمان که حاکمیت به ورطه سقوط می فتد یا تحت فشار شدید قرار میگیرد، برای نجات خود  دست به هر اقدامی میزند. این سید علی خامنهای و مشاوران ابله او هستند که ادامه ولایت مطلقه  خود را «اوجب واجبات» میدانند و برای در حال آماده باشد مستمر نگاه داشتن قوای سرکوب و  ذهنیت سازی، هر کار را لازم ببینند، میکنند. لذا نخست باید به نیازمندیهای رﮊیم پرداخت:

 

 

نیاز اول، توجیه مداوم قوای سرکوب است: از توجیههای روزمره  سران این نیروها یکی ایناست: اگر سلطنتطلبها باز گردند، یعنی امریکا بازگشتهاست. امریکا نیروی مسلح مزاحم را بر نمیتابد و سران رﮊیم سابق نیز اموالی که از آنها مصادره شده و به «مردم» داده شده (یعنی خودشانیها)،را بازخواهند ستاند و برای اینکه مزاحمی بر جا نماند، دمار از روزگار همه بدر میآورند. باز اگر مجاهدین به ایران بازگردند، یعنی امریکا به ایران بازگشته و این دسته را بر مردم حاکم کردهاست. باز باید منتظر انتقام خونین آنها بود. از اینرو، همراه با سانسور شدید بدیل استقلال و آزادی و ترس شدید از روی آوردن مردم به جنبش عمومی، این گونه کلیپها (نمایش کارنوالهای شادی، تظاهرات پهلویها، شعارها که همواره یک گروه حمایت شده سر میدهند و هدف دیگر از سر دادن آن، بازداشتن همه مردم از پیوستن به تظاهرات است و تخریب اموال عمومی و…)برای توجیه و آماده سرکوب نگاهداشتن آنها، ضرور شدهاست.  

 

 

نیاز دوم، جلوگیری از همگانی شدن جنبش:  از آنجاکه به هنگام برخاستن جنبش، برای هر چه آمادهترکردن نیروهای خودی و وارد عملیات سرکوب کردنآنها، نیاز به توجیهکردن آنها دارد، لذا با مشورت نیروهای دوره دیده در روسیه و کره شمالی، دست بکار میشود.  عملیات را طراحی میکند و به اجرا میگذارد. اینک چند نمونه:

 

 

نمونه اول: نمایش فیلم کارناوال شادی در روز عاشورا به هنگام انتخابات سال 76، که در آن نشان داده شد. این فیلم میباید ثابت میکرد که حامیان سید محمد خاتمی هیچ اعتقادی به روز عاشورا ندارند.  با ساخت و پخش این فیلم، حامیان متعصب و نا آگاه خود را توجیه کردند که باید در برابر خاتمی  ایستاد و از «نظام مقدس» دفاع کرد. آن تجربه با شکست روبرو شد زیرا آن فیلم توسط فیلم برداران صدا و سیما تهیه شده بود و، در آن، نیروهای لباس شخصی حامی نظام با ظاهر «غیر انقلابی»و «غیر اسلامی»  شرکت کرده بودند و به دلیل نبود شبکههای اجتماعی در آن روزگار، توسط صدا و سیما و سپاه پاسداران و بنیاد مستضعفان در دهها هزار نسخه منتشر و به دست نیروهای خودی و مردم  رسانده شد. هدف القای این «باور» به مردم بود که خاتمی یک لیبرال است و حامیان او لیبرالها و ضد دینها و ضد انقلابها هستند. پس آنها باید مواظب آرای خود باشند  و فریب محمد خاتمی که «ارزشهای ماه محرم» را، آنهم در روز عاشورا، نگاه نمیدارد نخورند.

 

 

نمونه دوم: نمایش کلیپ و فیلمهایی که در آن نشان داده میشود که اموال مردم توسط به اصطلاح اعتشاشگران تخریب و به آتش کشیده میشود. از اینگونه فیلمها بهنگام تظاهرات بعد از حمله به خوابگاه دانشگاه تهران، اعتراضات سال 88، اعتراضات دیماه سال 96، اعتصابات بازار تهران و اعتراضات مردم خرمشهر را صدا و سیما پخش میکند تا بباوراند که این معترضین هستند که اموال ملت و ادارات دولتی و…راتخریب می کنند و به آتش میکشند. جالب اینکه در کلیپ ها و فیلم ها که توسط فیلم برداران صدا و سیما بعد از تخریب اموال مردم توسط نیروهای انتظامی یا لباس شخصیهای وابسته انجام میشود، برخی فیلمها نیز توسط مردم تهیه و برداشته شدهاند. مقایسه این دو دسته فیلمها معلوم میکند چگونه نیروهای حامی نظام برای انحراف افکار عمومی از هر وسیلهای استفاده کرده و اموال مردم را به آتش میکشند تا بتوانند به شدت سرکوب خود مهر تأیید بنهد. البته آنها متوجه  نشده بودند که در میان مردم نیز هستند کسانی که فیلم برمیدارند و این گونه فیلمها تخریب کنندگان را میشناسانند. در کلیپ های اعتراضات سال 88 و اعتصابات بازار به خوبی حمله لباس شخصی ها و نیروهای انتظامی و تخریب اموال مردم نشان داده می شود و این در حالی است که بعد از تخریب، فیلم برداران صدا و سیما در حال تهیه گزارشی از ویرانی اموال مردم هستند که از سوی ماموران بر جای مانده است که خوشبختانه هر دو صحنه توسط مردم فیلم برداری شده بود.

 

    در جریان اعتراضات گذشته هیچ زمانی نظام تخریب اموال عمومی را توسط نیروهای خود تایید نمیکرد اما به هنگام تخریب اموال مردم در اعتصابات بازاریان تهران، آش آنقدر شور شد – فیلم های این هجوم مغول وار در شبکه های اجتماعی منتشر شد –  که پلیس بینالمللی را نیز به تعجب و انتقاد واداشت. به همین دلیل وزیر کشور که خود را نماینده رهبری در این نیرو معرفی میکند مجبور به اعتراف حمله دیوانگان نیروی انتظامی شد.

 

عبدالرضا رحمانی فضلی، «وزیر» کشور روز یکشنبه ۱۰ تیر، چند روز پس از انتشار ویدئوهایی که نشان میداد مأموران نیروی انتظامی اموال و مغازه‌های شهروندان را در جریان اعتراض‌های بازار تهران تخریب میکردند، این تخریب‌ها را تایید کرد. به گفته او، پلیس اعلام کرده که گاهی برای بازداشت افراد ناچار به تخریب یا شکستن شیشه‌ها است.

 

   برخلاف ادعای «وزیر»، از جمله فیلم‌های ارسالی به صدای آمریکا نشان میدهد که پلیس قصدی برای بازداشت کسی ندارد و تنها در حال تخریب اموال مردم است.

 

     برای اطلاع از این عمل  نیروی انتظامی به مطلب زیر توجه فرمایید که به تحلیل این رفتار به لحاظ تاریخی پرداخته است :

 

چرا نیروی انتظامی در اعتراضات به اموال عمومی و مردم آسیب وارد می‌کند؟

 

…بهار پراگ را بیشتر جوانان و دانشجویان با شیوه‌های مدنی پیش می‌بردند، راهپیمایهای سکوت، ایستادن در معابر عمومی، تجمع در میدان‌ها و … اما جمعیت عظیم همچنان در مقابل این اعتراض‌ها سکوت کرده بودند. این بخش خاکستری جامعه بیمناک آینده بودند.

 

ک. گ. ب در حزب کمونیست مورد سؤال قرار گرفت و لئونید برژنف، رهبر شوروی به ک. گ. ب دستور داد تا از هر راهی که می‌تواند نه با نیروی پلیسی و امنیتی بلکه با ایجاد یک جو روانی قشر خاکستری و بی‌تفاوت جامعه را علیه معترضین بشوراند.

 

کا گ ب پیشنهاد داد تا نیروهایی از پلیس و وفاداران لباس شخصی حزب به اموال عمومی و همچنین خانه‌های مردم و فروشگاه‌ها حمله ببرند و به غارت و تخریب مشغول بشوند. آن‌ها به باجه تلفن‌های عمومی، ایستگاه‌های اتوبوس ماشین‌های مردم و فروشگاه‌ها و خانه‌ها حمله می‌کردند و این‌گونه القا کردند که معترضین غارتگر و دشمن مردم هستند!

 

رفته‌رفته قشر خاکستری جامعه که از این آشوب‌ها و غارت و تخریب خسته شده بودند، به حمایت از حزب و حکومت ‌پرداختند و از آن‌ها ‌خواستند تا جلوی این آشوب‌ها گرفته شود. کار به‌جایی رسید که اعتراضات عمومی رنگ عوض کرد. حالا همان قشر خاکستری و بی‌تفاوت جامعه بود که به خیابان‌ها ریخته بودند و علیه معترضین شعار می‌دادند و خواستار برقراری آرامش بودند!

 

    این عمل بعدها به دکترین سیناترا نیز مشهور شد. اتحاد جماهیر شوروی و کشورهای کمونیستی و بلوک شرق از این شیوه خرسند شدند و بعدها در پس هر اعتراضی نسبت به آن اقدام می‌کردند. سازمان‌های امنیتی بلوک شرق این دکترین را به‌عنوان بخشی از مهندسی عملیات روانی در جامعه بکار گرفتند و در دوره‌های آموزشی خود همواره نسبت به تربیت تیم‌های ضربت باهدف «یارگیری خاکستری» اختصاص می‌دادند.

 

    در اوایل دهه ۷۰ خورشیدی که سپاه پاسداران با کره شمالی همکاری‌های نظامی و امنیتی خود را آغاز کرد، از میان دانشجویان دانشکده‌های افسری نیروهای پنج‌گانه خود، افرادی را به‌منظور آموزش مهندسی عملیات روانی به کره شمالی اعزام کرد. این دانش‌آموختگان اولین امتحان عملی خود را در حوادث و اعتراضات سال ۱۳۷۴ در اسلامشهر انجام دادند: سه‌شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۷۴ شهروندان اسلامشهر در اعتراض به گران شدن کرایه‌های مینی‌بوس و سواری‌ها در محلی به نام «سرنوری» دست به اعتراض زدند. درست هنگامیکه آن‌ها فقط شعار می‌دادند در نقطه‌ای دیگر در روز پنج‌شنبه ۱۷ فروردین ۱۳۷۴ در خیابان آیهالله کاشانی جماعتی به آب‌رسانی اسلامشهر حمله بردند و با آسیب زدن به آنجا عملاً باعث مختل شدن خدمات شهری و قطع آب اسلامشهر شدند، هم‌زمان گروه دیگری نیز از سمت منطقه چیچکلو اسلامشهر به آتش زدن خودروها و موتورهای پارک شده در خیابان‌ها، به شکستن شیشه‌ها و تابلوهای خیابان‌ها مشغول شدند و با شعارهای تند خواستار به آتش کشیدن اسلامشهر شدند!

 

این غارت و تخریب اموال مردم باعث نارضایتی شهروندان اسلامشهر شد و عملاً این مردم بودند که به معترضین حمله‌ور شدند.

 

نهایتاً در روز جمعه در خیابان تختی قاسم‌آباد جمعیتی چند ده‌هزارنفری به جایگاه نماز جمعه آمدند و خواستار برقراری آرامش شدند، امام‌جمعه اسلامشهر با دلجویی از مردم وعده داد تا سریعاً به ترمیم خرابی‌ها توسط نیروی انتظامی و شهرداری اقدام شود و آرامش برقرار گردد!!

 

     پس از اسلامشهر حوادث تیرماه ۱۳۷۸ نیز یکی از ایامی بود که این حرکت امنیتی موفق واقع شد. هنگامی‌که دانشجویان در اعتراضی آرام در حوالی خوابگاه امیرآباد و دانشگاه تهران مشغول بودند، جماعتی از قرارگاه ثارالله به آتش زدن چند ماشین در حوالی بازار تهران و چند بانک در اطراف میدان توحید مشغول شدند و این ذهنیت را در اذهان عمومی به وجود آوردند که دانشجویان بدنبال غارتگری هستند! لذا، به حمایت عمومی از آن‌ها بر نخاستند. در روزهای جاری و اعتراضات اخیر نیز دیده میشود که پلیس به تخریب اموال مردم مشغول است، نه معترضین.

 

چاره کار البته ضبط ویدئویی و عکس‌برداری از این حرکت و انتشار عمومی آن و نیز کوشش در برداشتن این نوع مانعها و مانعهای دیگر از سر راه جنبش همگانی است :

 

نمونه سوم: به آتش کشیدن تصویر خمینی: تا قبل از اعتراضات سال 88، معترضین به عملکرد حاکمیت به هنگام تظاهرات تنها شعار میدادند و به هیچ تصویر و پلاکاردی حمله نکرده  و آن را آتش نمیزدند. نیروهای حامی نظام در انتخابات سال 88 برای اولین بار، بقصد نمایش ضدیت جنبش کنندگان با خمینی، «ولیامر آسمانی»، اقدام به پاره کردن تصاویر خمینی نموده و آن را به گردن مردم نهادند تا آنها را به دلیل ضدیت با خمینی سرکوب نمایند. با شکست روبرو شدند. زیرا بعد از آنکه  مردم متوجه سناریوی نظام و مشاوران رهبری شدند هر تصویر از خامنهای بود را به پایین کشیده و زیر پا لگد کردند.  در تظاهرات دیماه سال 96  نیز حال خامنه‌‌ای و  حامیانشان را به خوبی جا آوردند و هیچ تصویری از سید علی را سالم نگذاردند .

 

نمونه چهارم: به آتش کشاندن پرچم ایران، یکی از ترفندهای نیروهای سرکوبگر حامی نظام، نمایش کلیپیی است که در آن نشان داده میشود معترضین نه تنها ضد اسلامی و ضد ولی فقیه هستند که ضد ایران نیز میباشند. برای نمایش این ترفند در جریان دیماه سال 96، تنها در یک نوبت اقدام به آتش کشیدن مشکوک پرچم ایران کرده و بارها وبارها آن را از شبکهها و رسانههای داخلی خود پخش کردند.  قصدشان این بود که معترضین را ضد ایران معرفی کرده و سرکوب نمایند. بعدها این ماجرا لو رفت و هیچ کس با توجه به وجود دوربینهای مختلف بابت به آتش کشیدن پرچم ایران دستگیر نشد و معلوم شد که کار مأموران رﮊیم بودهاست.

 

نمونه پنجم: برگزاری تظاهراتی برنامه ریزی شده توسط نیروهای لباس شخصی نظام و سردادن شعارهای رضا شاه روحت شاد و درود بر رضا شاه است. از اینگونه نمایشهای خاص در انتخابات سال 96 در شهرهای مشهد و قم و خمین و یکی دو شهر دیگر استفاده شد. در اعتصابات بازاریان تهران در یک نوبت و در اعتراضات مردم خرمشهر در دی ماه – که در فیلم تظاهرات اخیر مردم خرمشهر برای اعتراض به آب، آن را در خارج از کشور مونتاژ کردند –   نیز در یک نوبت دیده دیده میشود. تا قبل از قضایای مشکوک مشهدو تنها در سالگرد تولد کوروش آنهم باز توسط لباس شخصیها، دیده نشده بود.

 

 

    از آنجاکه نظام در برخی ترفندها از هیچ دنائتی فروگذاری نمیکند، همانگونه که برتن نیروهای خود لباسهای غیر موجه برای بد نام کردن خاتمی میپوشاند و برای بد نام کردن معترضین دیماه 96 پرچم را به آتش کشید، اینک هم با هدف، یکی ایجاد این ذهنیت «یا من یا دستنشاندگان سیا» و دیگری ذهنیتسازی برای افراد سپاه و دیگر نیروها که ستون فقرات نظام هستند و سومی توجیه سازی برای سرکوب شدید مردم، خود اقدام به بر پایی تظاهرات برنامه ریزی شده  میکند و در آن، شعار سر میدهد و با تهیه فیلم و کلیپ هایی از آن و انتشار در شبکههای اجتماعی آمد نیوز و من و تو و و همزمان در کانالهای صدا و سیما، خطر دشمن (به قول خامنهای امریکا) و ایادی آنها را جدی جلوه میدهد تا هم از همگانی شدن جنبش مردم جلوگیری کند و هم هر تظاهراتی را سرکوب کند. اگر “رهبر فرزانه” از توطئه مشارکت سلطنت طلبها و مجاهدین و سعودیها و سازمانهای جاسوسی امریکاو اسراییل وانگلیس نام میبرد، این ناشی از «بصیرت» او است. زیرا  دستور او بر ضرورت سرکوب هر اعتراض و اعتصابی را به دلیل خطر نفوذ ضد انقلاب عامل سیا، موجه مینمایند.

 

     نگارنده برخی از کلیپهای منتشره را مورد بررسی قرار داده و به این نتیجه رسیده که این کلیپها در مواقعی خاص و در مکان هایی خاص تهیه شدهاند. بنابراین، توسط عوامل رﮊیم تهیه شدهاند. در دستگیریهای 10 هزار نفری دیماه سال 96، کسی به جرم حمایت از رضا شاه و پهلوی دستگیر نشده بودوگرنه این بهترین هدیه برای بازجویان و صدا و سیما میبود که دستگیر شدگان حامی سلطنت را به صحنه آورده و وادار به اعتراف به دست داشتن در اعتشاشات کنند. در درون رﮊیم هم عواملی هستند که طرحهای از این دست را لو میدهند. بخاطر لورفتن بود که روزنامه جمهوری هم پرسید: هدف از وارد کردن اشخاص خاصی که همه آنها را میشناسند و شعار رضا شاه روحت شاد دادن چیست؟: نشریه جمهوری اسلامی در تاریخ 5 تیرماه سال 1397 مطلبی در همین رابطه منتشر کرد. تا به امروز که یک هفته از آن گذشته دادستان مطبوعات هیچ عکسالعملی نسبت به درج این مطلب در روزنامه جمهوری اسلامی نشان ندادهاست. اطلاعات مسئولان این روزنامه که اتفاقا از بخشی از بیت رهبری تبعیت میکنند دست اول است. نوشته روزنامه ایناست :

 

    در شرایطی که افکار عمومی سخت به جام‌جهانی فوتبال مشغول است، حادثه روز گذشته در مقابل مجلس تکمیل‌کننده حلقه سیاست‌های مخالفین دولت برای سقوط آن است. یک برنامه از پیش طراحی شده که با ایجاد آشفته‌بازار هرج و مرج، سکه سه میلیون تومانی و دلار افسارگسیخته، گرانی و اعتراضات و بزرگ نمایی مشکلات از طریق رسانه‌های همگانی، همه و همه یک هدف را تعقیب می‌کنند: تبلیغ بی‌کفایتی دولت و فشار‌های مستقیم و غیرمستقیم برای کناره‌گیری زود هنگام دولت.

 

     این جماعت آنقدر بی‌پروا شده‌اند که عده‌ای را با شعارهای بی‌سابقه رضا شاه روحت شاد و مرگ بر مفت‌خور، روانه مجلس می‌کنند و آنها نیز با مشایعت پلیس آزادانه مانور می‌دهند. این جماعت دقیقاً همان دسته و گروهی هستند که در نماز جمعه تهران و راهپیمایی‌ها حضور دارند و پایان تکبیرشان مرگ بر غارتگر بیت‌المال است. همه آنها را به‌خوبی می‌شناسند و ظاهراً ماموریت جدیدشان ریشه‌کنی دولت با سوءاستفاده از شرایط حاد اقتصادی است.

 

نمونه ششم: نمایش برنامه ریزی شده عدهای که در روز عاشورای سال 88 صدای هلهله و کف و سوتشان  شنیده میشد. آنهم در روزی که همه ایران عزادار مراسم عاشورا بود و بعد ها معلوم شد نظام این پروژه را برای سرکوب مردم  به اجرا گذاشته بود. هم در صورتجلسه معاونت صدا و سیما مشخص است و هم در مصاحبه سردار حسین همدانی که ارازل و اوباش را برای این روز آماده ساخته بود. به دو مورد اشاره شده توجه فرمایید:

 

صورتجلسه معاونان صدا و سیما بعد از جریانات روز عاشورا البته دستنویس آن لو رفت که در آن به مواردی اشاره مینماید تا از طریق رسانههای در اختیار به تغییر وضعیت بپردازند و هم شهدا را مشکوک بیان دارند و هم مردم را متهم به بدرفتاری کنند.

 

در بند 7 صورتجلسه آمدهاست: موضوع شهدای روز عاشوراباید با توسل به تبلیغات «مشکوک» خوانده شود. در بند 8 سند تأکید شده است که باید با استفاده از عنصر رسانه و با تبلیغات، حضور صدهها هزارنفری مردم تهران در عاشورای حسینی و در خیابانهای مختلف را سانسور کرد.

 

سردار حسین همدانی در مصاحبه با روزنامه جوان همدان اینگونه میگوید: واقعاً سپاه در این درگیری‌ها به‌طور مسلحانه ورود پیدا کرد؟

 

 تک تیرانداز: داشت؟ نقش وزارت اطلاعات در آن دوران چه بود؟

 

    سپاه تحت فرمان فرماندهی کل قوا عمل کرد. حضرت آقا فرمودند در درگیری‌های خیابانی کشته نمی‌پذیرم. هیچ‌کس حق حمل اسلحه در تهران را نداشت. به این قیمت که حتی ممکن بود ما مورد حمله قرار بگیریم. در طول مدت این اتفاقات از حدود 45 هزار بسیجی که درصحنه بودند حتی یک فشنگ هم شلیک نشد.

 

    در مورد ورود سپاه هم باید بگویم که وزارت اطلاعات واحد عملیاتی ندارد و عملیات در این وزارتخانه محدود به خانه‌های تیمی است و برای اتفاقات بزرگی مثل فتنه 88 که در کف خیابان است طراحی نشدهاست. وزارت اطلاعات مأموریت اصلی‌ا‌ش جلوگیری از ورود بیگانگان است. جاسوسانی که وارد کشور می‌شوند.

 

   وزارت اطلاعات ما در فتنه 78 آسیب جدی دید. در آن‌جا با توجه به اتفاقی که در وزارت اطلاعات رخ داد، قتل‌های زنجیره‌ای که در روزنامه‌ها و رسانه‌ها مطرح شد. در بخشی از آن، انگشت اتهام به سمت وزارت برده شد و در نهایت به حادثه سعید امامی کشیده شد که بنده معتقدم ایشان از آن اتهام مبراست. من ایشان را میشناسم. ایشان فردی مؤمن بود. این‌چنین یک انشقاق در وزارت رخ داد و یکپارچگی وزارت اطلاعات خدشه‌دار شد و دستگاه اطلاعاتی ما را تضعیف کرد. در فتنه 88 آن بخش از بچه‌های وزارت که حتی در ماجراهای 88 بهتر از ما عمل کردند حق‌شان محفوظ است. برخی هم که شک و تردید داشتند و بعدها پشیمان شدند. خب وزارت اطلاعات به دلیل این انشقاق نتوانست نقش خود را در فتنه به‌خوبی ایفا نماید.

 

     موضوع دستگیری برخی فتنه گران که از فرزندان مسئولان بودند مثل دستگیری فائزه هاشمی با دستور شما انجام شد؟

 

 همه اقدامات ما طبق مجوزهای رسمی و قانونی بودهاست و هیچ حکمی را خارج از احکام دادگستری انجام ندادیم. در اجرای حکم هم برای‌مان فرقی نمی‌کرد که کسی آقازاده است یا از خانواده کیست. بنده ده‌ها نفر، از افرادی را که از اصلاحات بودند یا از کارگزاران بودند یا از دوم خردادی‌ها بودند، از زندان آزاد کردم. چون حرف آن‌ها در حد اعتراض بود. اما آن‌هایی که در کف خیابان مدیریت می‌کردند و آسیب می‌زدند و خسارت وارد می‌کردند، فرق داشتند. پاسدار ما الآن با دوتا بچه، 70 درصد جانباز است و مغزش 7 بار عمل شده است. ما نمی‌توانیم از این‌ها بگذریم. من چندین بار گفته‌ام که رهبران فتنه مثل آقای کروبی و میرحسین اگر تبرئه بشوند حتماً خدای متعال و این‌هایی که شهید، جانباز و مجروح شده‌اند هرگز رضایت نخواهند داد. ما همه این‌ها را در یک جمعی جمع کردیم و این‌ها امضا کردند که ابداً رضایت نمی‌دهند. جوانی که پدر و مادرش یک وانت داشتند و همه‌ چیزشان را فروختند و خرج این جوان کردند، اما الآن معلول و جانباز است. بنابراین موسوی و کروبی متهمان اصلی این ماجرا هستند و حداقل مجازات برای این‌ها اعدام است. مردم ما و ما رزمنده‌ها نباید اجازه کمتر از این حکم را بدهیم. منتها مصلحت نظام این است. اگر حکم رهبری بیاید و همین‌ها را دوباره بر ما مسلط بکند می‌گوییم چشم اما اگر روال قانونی خودش را می‌خواهد طی بکند ما مطالبه می‌کنیم. حضرت آقا هم تاکنون چنین چیزی از ما نخواسته‌اند. والا همان را عمل می‌کنیم. پس هر شدتی که در این جریانات وارد شد عین حکم قضایی بود آن‌هم عین ضوابط. زمانی که برخی از این‌ها در حصر بودند همه امکانات برای آن‌ها مهیا بود و به‌صورت انسانی و اسلامی با آن‌ها رفتار می‌شد. اما دیگر قرار نبود بیایند کف خیابان و مدیریت کنند.

 

سئوال:  موفقیت سپاه در این اتفاقات مرهون چه بود؟ در این جریانات چگونه اقداماتی صورت گرفت؟

 

پاسخ همدانی: اولاً در فتنه 78 بنده جانشین نیروی مقاومت بسیج بودم و تجربه آن حوادث را داشتم. این تجربه به من کمک می‌کرد. یک سابقه‌ای در دو دوره در تهران داشتم در سال‌های 60 و 61 در تشکیل لشگر حضرت رسول(ص)، در سال 82 هم فرمانده لشگر تهران بودم. لذا کاملاً تهران را می‌شناختم و برآورد خوب اطلاعاتی از منطقه داشتم. شناخت خوبی نسبت به جغرافیای انسانی و زمینی و شرایط اقتصادی و فرهنگی تهران داشتم. اشراف خوبی نسبت به احزاب و گروه‌ها داشتم و آن‌ها را در قرارگاه ثارالله به دقت بررسی کرده بودیم. کار اطلاعاتی که از پیش در قرارگاه ثارالله انجام داده بودیم جواب داد. هیچ‌کار موفقی بدون آمادگی و تمرین صورت نمی‌گیرد. همه فرماندهان پایگاه‌های بسیج را در دو تجمع بزرگ جمع کردم و به همه مأموریت دادم. از همه خواستم تا سازماندهی خود را حفظ کنند و امنیت محله خود را تأمین کنند. گفتم پایگاهی که نتواند این دو اقدام را انجام دهد پایگاه نیست.

 

    با کار اطلاعاتی اقدامی انجام دادیم که در تهران صدا کرد. 5 هزار نفر از کسانی که در آشوب‌ها حضور داشتند ولی در احزاب و جریانات سیاسی حضور نداشتند بلکه از اشرار و اراذل بودند را شناسایی کردیم و در منزل‌شان کنترل‌شان می‌کردیم. روزی که فراخوان می‌زدند این‌ها کنترل می‌شدند و اجازه نداشتند از خانه بیرون بیایند. بعد این‌ها را عضو گردان کردم. بعداً این سه گردان نشان دادند که اگر بخواهیم مجاهد تربیت کنیم باید چنین افرادی که با تیغ و قمه سروکار دارند را پای‌کار بیاوریم. یکی از این‌ها فردی بود به نام ستاری. این ستاری وقتی به جمعیت زد جانباز 70 درصد شد و سال گذشته هم به شهادت رسید.

 

    وقتی‌که جلسه شورای تأمین استان تهران در شب عاشورا برگزار شد همه برآوردها این بود که فردا تهران آرام خواهد بود. برآورد من این بود که روز عاشورا اتفاقاتی در پیش خواهد بود. به همین خاطر دو بار دیگر درخواست جلسه فوقالعاده دادیم و جلسه تشکیل شد و آماده‌باش اعلام کردیم. همه سینماهای تهران را اجاره کردم. تمام مدارس و حسینیه‌ها را در اختیار گرفتیم. بچه‌ها با لباس مشکی در میدان حضور داشتند. نزدیک به 30 هیئت را هم که با من مرتب در تماس بودند را هم آماده کردیم و گفتم دسته‌ها را به سمت میدان دانشگاه بیاورید. در روز عاشورا همین سه گردان غائله را جمع کردند.

 

    این حرفها باید در تاریخ ثبت شود. در این اتفاقات 830 نفر جانباز دادیم. فتنه 88 از سوریه و جنگ هشت ساله مهم‌تر است. حضرت آقا در این مورد فرمودند که این کار خدا بود و عمق این فتنه زمانی روشن خواهد شد که من دیگر نیستم. ما به ابعاد فتنه نپرداخته‌ایم. 45 هزار بسیجی در این صحنه بودند و نه تنها پولی دریافت نمی‌کردند که پول بنزین موتور و بقیه مخارج خود را هم می‌پرداختند.

 

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید