back to top
خانهنویسندگانمازیار شکوری گیل چالان: استقلال، صداقت و شرافت از اکبر تا منوچهر...

مازیار شکوری گیل چالان: استقلال، صداقت و شرافت از اکبر تا منوچهر محمدی

 shakoori maziar6جنبش دانشجویی ایران با قدمت بیش از نیم قرن با نام روزها و دانشجویانی خاص شناخته شده است. شانزدهم آذرماه سال سی و دو و هجدهم تیرماه سال هفتاد و هشت از همان روزهایی هستند که بر تارک تایخ جنبش دانشجویی ایران می درخشند. از شریعت رضوی، قندچی و بزرگ نیا تا زنده یاد اکبر محمدی بزرگانی هستند که نام و خونشان برای همیشه بر پرچم جنبش دانشجویی ایران نقش بسته است. هشتم مرداد ماه سالروز شهادت زنده یاد اکبر محمدی و تجدید و تجدید یاد و خاطره اوست. راقم خود همنشینی با زنده یاد اکبر محمدی را تجربه نکرده است اما آنچه را همبندان و تاریخ از او شهادت داده و میدهند جز راستی و صداقت نبوده و نیست. راقم قصد بر آن ندارد تا در این گفتار از علل بازداشت و حبس آن زنده یاد و یا اعتصاب غذا و بیماری و شکنجه ها و آخرین نامه اش از زندان بگوید. بی شک همبندان و همرزمان او بهتر از راقم و هر شخصیت دیگری توان ترسیم شخصیت آن مرحوم و تحلیل تأثیر نامبرده در فعالیت های سیاسی و جنبش دانشجویی را دارا بوده و میباشند. این نوشتار قصد آن دارد تا در سالروز اکبر محمدی از میراث او یعنی برادر، همرزم و همبندش منوچهر محمدی بگوید. پیش از هر آنچه که پس از آشنایی با برادر عزیزم منوچهر محمدی ترسیم خواهد شد ذکر یک نکته از اهمیت برخوردار بوده و حائز اهمیت میباشد و آن اینکه، تفاوت دیدگاه میان اینجانب و منوچهر محمدی چه به جهات ایدئولوژیک و چه در حوزه دیدگاه ها و تحلیل های سیاسی بسیار عمیق میباشد. اینکه منوچهر محمدی میتوانسته همچون دیگران در سیر فعالیت های سیاسی خود اشتباهاتی داشته باشد و یا پس از این دچار خطا و اتخاذ مواضع اشتباه سیاسی شود کتمان نخواهد شد. اما علت چرایی دلبستگی شدید نگارنده به میراث زنده یاد اکبر محمدی را میتوان و میباید در صداقت و سلامت نفس منوچر محمدی یافت. سلامتی که در این برهه از زمان فقدان آن در میان فعالان سیاسی هموطن به وضوح ملموس بوده و میباشد. صداقت و سلامت منوچهر را در وفاداری او به مؤلفه های استقلال و آزادی میتوان دریافت. شاید روزی که برای اولین بار او را در صدای امریکا دیدم که چگونه بر اصل استقلال و آزادی در برابر چلپی شدن ایستاده است این اندازه به سلامت او پی نبرده بودم. اما امروز، در روزگار وانفسای کنونی که قبح مزدوری و وابستگی و نامه نگاری و تمنا از ترامپ و پمپئو ریخته است و مزدوران وطن فروشان در افتخار وطن فروشی گوی سبقت از یکدیگر ربوده اند بیش از پیش به سلامت نفس این میراث پی برده و به ارادت خود به او مفتخرم.

اول: هنگام واقعه کوی دانشگاه و اعتراضات دانشجویی سال اول دوم دبیرستان بودم و شناختی از برادر عزیزم منوچهر محمدی نداشتم. فقط و فقط نام او و زنده یاد اکبر محمدی را از سیمای رژیم میشنیدم و در روزنامه های موسوم به دوم خرداد نامش به چشمم میخورد. در اخبار سیمای رژیم از او به عنوان متهم ردیف اول کوی دانشگاه تهران نام برده میشد. رژیم قصد بر آن داشت تا منوچهر را مهره ای وابسته به قدرت های بیگانه معرفی نموده و در این باره وزارت اطلاعات در گزارشی نوشته بود:

« نامبرده با هماهنگی و مساعدت یکی از عناصر ضد انقلاب متواری از طریق ترکیه به آمریکا عزیمت نموده و در مدت دو ماه اقامت در این کشور، با عناصر جاسوس و صهیونیست متواری در شهرهای مختلف ملاقات و مذاکره نموده و خطوط لازم را به منظور راه اندازی تشکل‌های سیاسی، دانشجویی، جذب افراد و در ‌‌نهایت ایجاد و گسترش خشونت و آشوب دریافت کرده است. بر اساس اعترافات وی، ملاقات شوندگان نسبت به اعمال حمایت‌های مالی و سیاسی از وی متعهد شده و متعاقب آن مبالغی به صورت ارزی و ریالی به حسابهای داخلی و خارجی نامبرده و مرتبطین با وی واریز گشته است»

اما آنچه بنده از آشنایی با منوچهر محمدی دریافتم خلاف مدعای وزارت اطلاعات و دستگاه قضایی رژیم بود. اولین بار منوچهر محمدی را پس از هجرتش در تلویزیون صدای امریکا دیدم. برنامه ای که در آن منوچهر محمدی پرده از فاجعه ای عظیم برداشت و زیر بار ننگ و بدنامی نرفت. منوچهر محمدی در صدای امریکا عنوان داشت مقامات آمریکائی در نشست هائی با او به او پیشنهاد نموده اند او چهل درصد از اپوزوسیون ایرانی را با خود همراه نماید تا امریکائی ها تدارک حمله نظامی به ایران را دیده و از منوچهر به عنوان اولین رئیس جمهور ایران یا چلپی دیگری در خاورمیانه رونمایی کنند. منوچهر در این گفتگو ضمن پرده برداشتن از طرح چلپی سازی خود توسط امریکائی ها عنوان داشت با طرح کاملا مخالفت کرده و طرح مذکور مسکوت مانده است. بعدها که هجرت نموده و به خارج آمدم پس از آشنایی با منوچهر موضوع را از او جویا شدم. او گفت هفت جلسه با مقامات آمریکائی از جمله “معاون مشاور امنیت ملی” ، “معاون وزیر امور خارجه” و چند تن دیگر از مقامات وقت امریکائی داشته و طی این دیدارها با پیشنهاد حمله نظامی به خاک میهن و چلپی شدن مخالفت کرده است.

این اولین شناخت من از منوچهر محمدی بود که از طریق امواج ماهواره صورت گرفته بود. ناگفته نماند که گزینش منوچهر محمدی جهت چلپی شدن وزن و اعتبار او و خانواده محمدی را در میان اپوزوسیون ایرانی بیان می دارد.

دوم: رژیم سعی در وابسته معرفی نمودن منوچهر محمدی داشته و از زاویه دید رژیم این نیت و مدعا کاملا قابل درک و فهم بوده و میباشد. اما برخی از حاسدان نیز در خارج از کشور با رژیم همصدا شده و در جمع های خصوصی مدعی وابستگی منوچهر محمدی به قدرت های خارجی شده و عنوان داشته اند نامبرده از قدرت های خارجی مبالغ هنگفتی اخذ نموده است. البته لزومی ندارند حاسدان چنین به او بتازند و شرف از کف داده و به او بهتان زنند. چرا به جهاتی که هنوز صلاح در بیان آن نمیبینم سکوت اختیار نموده و جای کسی را در دنیای اپوزوسیان تنگ ننموده است. البته اگر دیگر روزی موانع مرتفع و گشایش حاصل شود از علل سکوت ایشان سخن رانده خواهد شد. اما در موضوع استقلال مالی و عدم وابستگی به قدرت های خارجی همین کفایت میکند که فعالیت های “سایت بنیاد حقوق بشری اکبر محمدی” پس از هفت سال قیام و اقدام به جهت مشکلات مالی تعلیق شد. در این خصوص منوچهر محمدی با صدور بیانیه ای در بیست و پنجم مردادماه نود و شش اعلام داشت:

   « بنیاد اکبر محمدی نه تنها از هیچ دولت و نهادی در جهان پول دریافت نکرده است. بلکه ختی دفتر شاهزاده رضا پهلوی که خانه و امکانات در اختیار یکی از مؤسسین این بنیاد – منوچهر محمدی – قرار داده بود امتناع ورزیده و همچنین منوچهر محمدی با پیشنهاد چندین میلیون دلاری کاخ سفید و سازمان ملی وابسته به وزارت امور خارجه آمریکا که به هنگام دعوت از او در روز جهانی شکنجه برای دیدار با رئیس جمهور وقت ،جورج دبلیو بوش در کاخ سفید صورت گرفته بود مخالفت بعمل آورد . . . این بنیاد با افتخار اعلام میکند که تمام هزینه های این بنیاد و همچنین سایت این بنیاد همواره از جیب مؤسسین این بنیاد یعنی برادران منوچهر و رضا با کار سخت و وام دانشجوئی تحصیلی تأمین و تحصیل می شده و به همین دلیل سایت این بنیاد با چنین پولی همواره با ضعف کار مواجه بوده و بیش از این نیز قادر به ادامه کار نبوده است. بطوریکه چاره را در تعطیلی سایت دیده است. . . از آنجا که بسیاری از زندانیان، مبارزان و مردم همواره بر حفظ خوشنامی، سلامت سیاسی و بیطرفی ما پافشاری دارند لذا این انتظار بجای آنان احساس مسئولیت ما برادران یعنی دو تن از مؤسسین این بنیاد را چند برابر میسازد، بطوری که ما نه همچون گذشته، بلکه حتی بیش از گذشته اصرار بر آن داریم که همچنان شخصیت رفتاری، استقلال سیاسی و حقوق بشری خود را بهتر و سالم تر از گذشته تداوم دهیم، بطوریکه . . .»

نکات مورد توجه:

*بنیاد اکبر محمدی از هیچ نهادی کمک مالی دریافت نکرده است و از پیشنهاد چند ملیون دلاری کاخ سفید و وزارت خارجه آمریکا امتناع ورزیده است.

**تمام هزینه های این بنیاد توسط برادران محمدی از اشتغال به کارهای سخت تأمین شده است.

***مشکلات مالی به حدی بوده است که ادامه حیات یک سایت مقدور نبوده و فعالیت سایت به تعلیق در آمده است.

****علت امتناع از کمک های مالی دولت ها و نهاد های خارجی فقط و فقط حفظ استقلال سیاسی بوده است.

جای دارد در سالروز زنده یاد اکبر محمدی پایبندی به استقلال میهن و امتناع از هرگونه وابستگی به قدرت های خارجی را از میراث داران آن مرحوم آموخته و بر داشته های خود پای بفشریم. چرا که قدرت های خارجی موضوع فعالیت سیاسی را منافع تعریف کرده و بی شک هر گونه حرکتی از جمله کمک های مالی به شخصیت ها و اپوزوسیون ایرانی را در جهت منافع خود تعریف کرده و میکنند. از این زاویه هر گونه طلب کمک از قدرت های خارجی میتواند ناقض اصل استقلال بوده و همسویی ما با حقوق ملی مردم ایران را به همسویی با منافع بیگانگان مبدل سازد.

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید