دو روز بعد از تهدید روحانی که خطاب به او گفت هرگز آمریکا را تهدید نکن، و یک روز پس از سخنرانی پمپئو در میان جمعی از ایرانیان، آقای ترامپ در جمع کهنه سربازان آمریکا خواستار مذاکره با ایران شد و گفت: خواهیم دید چه میشود اما ما آماده ایم که به یک توافق واقعی برسیم.
روز دوشنبه هشتم مرداد درست چند روز قبل از شروع دور جدید تحریم ها و چند روز بعد از رجز خوانی ها و تهدیدهای شدیدالحن سران آمریکا و ایران، آقای ترامپ در یک کنفرانس خبری مشترک با جوزپه کونته، نخستوزیر ایتالیا، در پاسخ به این پرسش که آیا حاضر است با حسن روحانی، رئیسجمهوری ایران، ملاقات کند این اظهارات را بیان کرد و گفت: «من قطعا آمادهام» با رئیسجمهوری ایران دیدار کنم، اگر وی مایل به این کار باشد و این ملاقات نیز «بدون هیچ شرطی» خواهد بود.
در این شرایط آشفته بازار اخبار و مواضع غیر قابل پیش بینی ترامپ، نمی توان یک تحلیل صد در صد مشخص از شرایط مشخص داد. همان زمانی که روحانی دم از مادر جنگ ها می زند، فرستادگان خامنه ای پنهانی با فرستادگان ترامپ در جستجوی راه معامله ای می باشند. همان زمانی که پمپئو در میان ایرانیان سخنرانی می کند، تا نوید تغییر رژیم را به آنان دهد ژنرال متیس آب پاکی بر سر ایرانیان بیگانه پرست می ریزد، و اعلام میدارد آمریکا، قصد تغییر جمهوری اسلامی را ندارد. همان زمانی که سردار سلیمانی عر و تیز می کند، و ترامپ را تهدید می کند که با من طرفی ، ترامپ در مقابل جهان اعلام می دارد آماده مذاکره بی قید و شرط با روحانی است. همان زمانی که ترامپ از مذاکره بی قید و شرط حرف می زند وزیر امور خارجه اش دم از شروط مذاکره می زند.
روشن است وقتی مناقشه بین دو کشور از مرحله فشارها و تهدید ها به مرحله جنگ لفظی می رسد، این روند نشان می دهد که مناقشه وارد فاز خطرناکی شده است. فاز بعدی برای طرفین مناقشه یا تن دادن به مذاکره است یا وارد شدن به جنگ می باشد . راه سومی وجود ندارد.
۱- جنگ: بخشی از جناح های افراطی در ایران و آمریکا به تبعیت از اسرائیل بدنبال جنگی حتی محدود بین ایران و آمریکا می باشند. اما مردم آمریکا چنان تجربه هولناکی از جنگ و حمله جرج بوش پسر به افغانستان و عراق دارند که به دولت مردانشان اجازه نخواهند داد مجددا وارد جنگ شوم دیگری با کشور دیگری شوند. آمریکا دیگر در شرایط اوایل دهه ۲۰۰۰ نیست و همپیمانش دیگر اروپا و ژاپن نیستند که اسرائیل و عربستان می باشند. علاوه براین ژنرال متیس که سر و گردنی از پمپیو و ترامپ بالاتر است بارها اعلام کرده است، ما نه قصد جنگ با ایران داریم، و نه خواهان تغییر جمهوری اسلامی هستیم. پس می ماند مذاکره.
۲- مذاکره: پیشنهاد مذاکره بدون قید و شرط ترامپ به ایران از چه زاویه ای مطرح می شود.
افکار عمومی آمریکا بر علیه ترامپ است. او بعنوان یک رییس جمهور دروغگو، که هر وقت ایجاب کند سخنش را عوض می کند، افتضاحات متعددی به بار آورده و اعتباری در جهان و در آمریکا برای خود نگه نداشته است. افتضاح جنسی، افتضاح دیدار با رهبر کره شمالی و کسب اعتبار برای او بدون اینکه رهبر کره شمالی کوچکترین امتیازی به او بدهد. افتضاح دیدار با پوتین و از همه مهمتر پرونده اسرار افتضاح آمیز انتخاباتش که در دست پوتین است.
ترامپ در ملاقات خود با پوتین در هلسینکی، در دفاع از پوتین اف بی آی و سیا را محکوم کرد. این عملش عین بمبی در آمریکا ترکید که حتی هم حزبی هایش او را سرزنش کردند. القابی چون خفت بار- بی وطن- زشت کار- شرم ملی- خائن – ضعیف و … از همه طرف و منجمله رابرت رایان و مک کین از سران حزب جمهوریخواه تا رابرت دنیرو و آرنولد شوارتزنگر هنرپیشگان هالیوودی نصیب او کردند. ترامپ نه تنها در آمریکا بلکه در سطح جهان منزوی است.
در پرونده برجام چین و اروپا و روسیه نمی خواهند تابع آمریکا شوند. بطوریکه ۱۶ ژوئیه لوموند در گزارشی متذکر می شود: اروپا قصد ندارد بر سر خروج آمریکا از برجام با آمریکا همکاری کند و ایران را تنها بگذارد. وزیر خارجه فرانسه هم می گوید: ضروری است که همه کاری انجام دهیم تا ایران بتواند نفت خود را بفروشد.
ترامپ در هلسینکی از اروپا خواست ایران را از نظر اقتصادی تحت فشار قرار دهند و اروپا تقاضای او را رد کرد.
بدنبال جنگ تجاری آمریکا بر علیه اروپا و چین و ژاپن؛ اروپا و ژاپن قرارداد مبادله آزاد کالا و خدمات تجاری امضا کردند تا به ترامپ درسی دهند.
اما جمهوری اسلامی، از یک طرف مواجه با نارضایتی و اعتراضات روز افزون مردم می باشد، و از طرف دیگر با فساد مالی و اختلاس هایی که همچون موریانه تاروپود نظام را خورده اند مواجه می باشد. برای مشکلاتی چون خشکسالی- بی آبی- بی برقی- آلودگی هوا- فقر- بیکاری و اقتصادی ورشکسته با دلاری بیش از ۱۲ هزار تومان و کاهش قدرت خرید بطوریکه در عرض یک ماه گذشته ۴۸ درصد قدرت خرید مردم پایین آمده است هیچ برنامه ای ندارد. در چنین شرایطی ارزش نیروی کار چنان سقوط کرده که حتی کارگران افغانی که نیروی کار خود را به ارزانترین قیمت می فروختند تصمیم به ترک ایران کرده اند زیرا که ارزش نیروی کار در افغانستان بالاتر از ایران می باشد.
به قول خادمی نماینده ایذه و باغ ملک ۲۰۰ نفر چهل سال است مردم ایران را به اسارت گرفته اند و آنان را بدبخت کرده اند و به روز سیاه نشانده اند.
اوضاع ایران بی ثبات است و جمهوری اسلامی فروپاشیده و در بن بست غیر قابل علاجی گرفتار شده است. هرج ومرج اقتصادی و سیاسی، فشارهای مالی و اقتصادی آمریکا و خروج سرمایه گذاران از ایران، جمهوری اسلامی را به زانو درآورده اند.
جمهوری اسلامی در این گیرودار راهی بجز تسلیم شدن و عقب نشینی ندارد. رژیم یا باید تسلیم مردم شود و به خواستهای حق طلبانه انان پاسخ دهد و به حقوق انسانی و شهروندی آنان احترام گذارد و گردن نهد. یا تسلیم آمریکا شود و به خواست آنان گردن نهد. معمولا و همواره رژیم جمهوری اسلامی راه دوم را انتخاب نموده است زیرا حفظ نظام از اوجب واجبات می باشد که بقول خمینی برای حفظ آن می شود توحید را تعطیل نمود و با شیطان هم معامله کرد.
در این راستا است که خامنه ای دست بکار می شود تا نمایندگانش راه کاری برای مذاکره با آمریکا بجویند.
روحانی به سوئیس و اتریش می رود. ظریف به بروکسل می رود تا با موگرینی و دیگر مقامات اروپا دیدار کند.
نماینده ای از ایران به عمان می رود تا همچون گذشته از طریق سلطان عمان تدارک مذاکره و گفتگو با آمریکا فراهم شود.
حدود دو ماه قبل یک روزنامه اسرائیلی فاش کرد که نماینده ای از ایران به اردن آمده است تا با یکی از سیاستمداران آمریکایی که اخیرا به اسرائیل سفر کرده است دیدار کند.
سه هفته قبل ظریف شخصا به دیدار سلطان قابوس می رود.
در ۲۲ تیر درست زمانی که نتانیاهو در مسکو بسر می برد ولایتی به مسکو عزیمت می کند تا پیام خامنه ای که در آن آمده بود هر وقت مقامات سوریه و عراق بخواهند ما این دو کشور را ترک می کنیم را به پوتین تسلیم نماید، تا پوتین، از طریق نتانیاهو آن را به آمریکا ارسال کند.
۲۵ تیر خامنه ای با روحانی و وزرایش ملاقات می کند و از آنها می خواهد تا تحرک بیشتری در تقویت روابط خارجی داشته باشند.
ترامپ که متوجه فروپاشی کامل جمهوری اسلامی شده است و با کمپین تبلیغاتی و فشارهای اقتصادی و مالی توانسته بود جمهوری اسلامی را به زانو در بیاورد، اعلام آمادگی مذاکره مستقیم با روحانی می کند.
او برای به انحراف کشاندن افکار عمومی آمریکا از پرونده افتضاحات خویش و جلب آنان برای انتخابات میان دوره ای مجلس آمریکا به نفع جمهوری خواهان مسئله مذاکره بدون قید و شرط با ایران را علم کرده است تا اذهان را متوجه مسایل خارجی سازد.
به احتمال زیاد در ماه های آتی قبل از قطع صد در صدی صدور نفت شاهده مذاکره مستقیم روحانی و ترامپ در یکی از کشورهای اروپایی خواهیم بود.
این مذاکرات شاید بتواند ترامپ را نجات دهد و امتیازی در کارنامه ریاست جمهوریش محسوب شود و برای مدتی افکار عمومی آمریکا را به نفع خود در آورد. ولی مذاکره مستقیم ترامپ با روحانی، جمهوری اسلامی را نجات نخواهد داد. زیرا رژیم اسلامی با انبوهی از معضلات و مشکلات لاینحل مواجه است راهکاری برای حل آنان ندارد. فقط و فقط حل آن مشکلات با تغییر ساختار استبدادی به ساختاری دمکراتیک ممکن و میسر است. تا حاکمیت مردم جایگزین جمهوری اسلامی نشود. تا بی عدالتی جایش را به حقوق انسانی و شهروندی و ملی ندهد هیچ قرارداد و مذاکره ای به جایی نمی رسد و گره ای از مشکلات مردم را باز نخواهد کرد. تجربه قرارداد وین « برجام» جلوی چشم ماست و دیدیم که برجام نه اینکه مشکلی را از روی دوش مردم بر نداشت و حل نکرد، بلکه روزانه بر مشکلات مردم افزود. اگر برجام مشکلی را حل می کرد هرگز آقای خادمی نماینده ایذه و باغ ملک، خطاب به حکومتگران اسلامی نمی گفت: مردم ایران را بدبخت کرده اید احترام و اعتماد به نفس آنها را گرفته اید. از فقر و بیچارگی نمی دانند چه کنند. برای تامین هزینه زندگی به فروش اعضای بدن از جمله کلیه روی آورده اند.