آقای سیدمصطفی آل شفیعی از شهرستان فومن استان گیلان توسط حکومت کودتا درتابستان شصت وهفت درقتل عام وحشیانه زندانیان سیاسی مورد تصفیه خونین قرارگرفت و شهید گردید و هنوزبعداز سه دهه اثری از اودر دست نیست.حتی والدین وی از محل دفن آن شهید بی خبرند. شاگرد ایشان اقای م. س خاطرات دوستان وی را در مورد اخلاق و منش ویرا برای سایت انقلاب اسلامی ارسال کرده اند . در ذیل ضمن سپاس از ایشان ان خاطرات را بر ای شناخت منش و رفتار آن شهید ارائه میدهیم.
الف ش،شغل راننده تاکسی،سن52 سال:
ابتدای انقلاب بودونوجوان بودم،خانه های فومن ،اغلب ویلایی بودودرحیاط اگرسروصدایی بلندمی شدعابرین کوچه به سهولت متوجه می شدند؛روزی برسرپدرم فریادزدم فردای آن روز” آقا”( سیدمصطفی آل شفیعی) مراموردخطاب دادوگفت دیروزچنان صدایت رابرسرپدرت بلندکرده بودی که در مخیله ام نمی گنجدکه توبوده باشی!
بعدازآن تذکریادم نمی آیدکه صدای من از صدای پدرم بلندتربوده باشد.
اسماعیل صلاحی،سن 60 سال،شغل بازنشسته:
او( سیدمصطفی) حتی درزندان دست ازمبارزه علنی ازحکومت کودتا برنداشت؛وقتی جیره غذایی را برخلاف روزهای قبل ،کمترداده بودند؛پشقاب را به صورت زندانبان خوابانده بود و با پرخاشگری خطاب به اوگفت سنگ دین را به سینه می زنید واینهمه جنایت واجحاف به حقوق دیگران،صدرحمت به حاکمیت بی دین.
که متعاقب این برخورد،ایشان را شش ماه انفرادی حبس کردند.
ی ن،سن 50 سال ،بازنشسته :
سومین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی ،ازاعضای تیم حفاظت از صندوق رای بودم وبه زندان سپاه پاسداران فومن رفته تا از زندانیان سیاسی رای گرفته شودجالب است که اکثریت قریب باتفاق زندانیان سیاسی فومن باحفظ تقیه به کاندید حاکم جریان حزب الله شهر رای دادندولی فقط سیدمصطفی آل شفیعی بانشان دادن رای خود به ما خواندیم که به کاندیدمردمی یعنی مرحوم آقای افتخاری رای داده است.ودرهمین اثنی چندتن از اعضای حزب الله فومن به اوفحاشی کردندکه پای ورقه مرگ خودت را امضاء کردی.
ولی خانعلی زاده زندانی سیاسی متوفی درسال 94:
باآنکه ایشان ازهواداران دکتربنی صدربودوماازسازمان مجاهدین خلق؛اماخدایی ایشان الگوی مقاومت وپایداری بچه های سازمان مجاهدین خلق بود.
ازقرآن ونهج البلاغه امام علی علیه السلام بسیار در مباحث سودمی جست وروحیه ها را آهنین می ساخت.
ولی خانعلی زاده که برادرزن وخواهرزن ( خانواده شهیدان الوندپور) ایشان دردهه شصت توسط دادگاه های حکومت کودتا به اعدام محکوم شده انددرادامه افزود یک روز ازاتاق بازجویی که ابتدای دستگیری سیدمصطفی نیزبود باچشم بندوسربه پایین خارج می شدم که ایشان را دیدم مامورزتدان به اتاق بازجویی می بردوبراثرشدت شکنجه توان راه رفتن با پاهای خودنداردکه به کمک باسن خودش را می کشید.
س ص،سن45شغل آرایشگر:
ایشان هرموقع اززندان مرخصی می آمدند .ابتدابه مغازه آرایشگری که من در آنجاشاگردی می کردم آمده وبعدبه خانه پدر خودمی رفت.
یک روز یک مشتری که خیلی به او ارادت می ورزیدوهنگامی که اورا دیدبغلش کرد و می بویید و زار وزار گریه می کردخطاب به وی گفت ” آقا” جان تورابه جدت توبه کن وخودت را نجات بده بعدبرواز ایران بیرون.
درپاسخ گفت چطوربچه هارا در زتدان رها کنم و گلیم خودم را ازآب بکشم؟!
زتدانی سیاسی دهه شصت:
یک روز آقامصطفی را به اتاق ما آوردند و چنان فضایی در زندان حاکم بودکه چندتن از توابین فومنی فی الفور باتنظیم نامه به دادستان تقاضای انتقال اورا به سلول دیگرداشتند و درانتها اورا بایکوت کرده وبه انفرادی فرستادند.
او برای زندانیان یک الگوی تمام عیار و مصداق چه گوارا بود.
فرخ دخت علیزاده که فومنی ها اصراردارنددر قیام ضدسلطنتی توسط مامورین شاه با ضربات باتوم بخشی از کنترل رفتاری وهنجاری خودرا ازدست داده است درمورد ایشان به من گفت:
او( سیدمصطفی ) یک روز به مرخصی آمده بودوطبق معمول ،علیرغم جو پلیسی اما مردم گروه گروه ودسته دسته به دیدارش می رفتندومن نیز پس از شنیدن مرخصی آمدن وی به دیدارش شتافتم به او گفتم ” آقا” ،چرا چندزندانی سابق به نام …وقتی خبرآمدن شمارا می شنوندمکدرشده و حتی عصبی؟
ایشان بغلم کردو پیشانی ام را بوسیدوگفت خب دیگه هرکس توانی داردوآیه ای از قرآن را خواند( لاتکلف الله نفسا الاوسعها).
یاد آن شهید گرانقدر گرامی باد واهداف پاک او برای رهایی مردم از خشونت و استبداد و زیست در ایرانی آباد و آزاد به همت مردم ایران و همه باورمندان به استقلال و ازادی ورشد و عدالت اجتماعی به منصه ظهور خواهد رسید.
//////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////
خانم ژاله وفا در مقاله ای تحت عنوان : غریو شهید سید مصطفی آل شفیعی از خاوران ایران
https://www.enghelabe-eslami.com/component/content/article/35-didgagha/nevisandegane-ma/29983-2018-08-06-09-14-08.html
زندگینامه شهید سید مصطفی آل شفیعی را و مظالمی را که نظام ولایت فقیه بر خانواده آن عزیز روا داشته را از زبان پدرآن شهید شرح داده است