پیام محمد حسین کاظمینی بروجردی، کاشف توحید بدون مرز، به مناسبت روز جهانی صلح: امروز جهان نیاز مبرم به صلح دارد:
صلح از اصلاح میآید، معمولاً هر چیزی که نقص یا ایرادی دارد نیاز به اصلاح دارد، چیزی که حاوی خرابی، آلودگی و خباثت است. تعمیر خانه، ویرایش کتاب یا متن نوشتهشده، اصلاح موهای سر و صورت، نمونه هایی از اصلاح ایرادات یا رفع فضولات است
متضاد اصلاح، نادرستی و فساد است، انسان موقع به دنیا آمدن خمیرمایهاش پاکی بود، ولی کمکم به سمت نادرستی ها، خبائث فکری و جسمی رفت، همانطوری که بدنش کمکم در اثر تاثیرپذیری از شرایط و اوضاع محیط زیستش، دچار خرابی می شود، میکروب و ویروس وارد بدنش می شود، زخم می شود، در اثر ضربات و تصادفات گوناگون دچار آسیب دیدگی، درد و کوفتگی می شود و احتیاج به اصلاح دارد، و در پی آن برای درمان و اصلاحش، نیاز به پزشک معالج متخصص مربوطه دارد، به همین ترتیب، اگر روح و روان و فکر انسان دچار مشکل و خرابی شود، زندگیش لجن زار می شود و اصلاحات لازم دارد.
در بعد اجتماعی، هم مشکلات و معضلات اجتماعی که گریبان گیر جامعه است باید توسط مصلحین مربوطه اصلاح شود، مصلح کسی است که نسبت به خرابیهای جامعه بشریت حساس باشد و واکنش و حساسیت به خرج میدهد، یک مصلح بیتفاوت نیست، رنج میبرد، وجدانش آزارش میدهد،
امروز جهان، نیاز مبرم به صلح دارد، صلحی که منبعث از تفاهم مسالمتآمیز و زندگی بدون مشکلات است، ما نمیتوانیم که صلح را در قالب و مقابل جنگ معنا کنیم، یعنی فقط سعی کنیم در جهان جنگ نشود، یا در یک کشوری اصلاحات بشود، به حقوق بشر احترام گذاشته بشود، بلکه برای دستیابی به صلح واقعی، هر چیزی که آرامش بشر را از بین میبرد باید اصلاح شود، اولین عامل هم اقتصاد است، وقتی که انسان مشکل مالی دارد دست به هر کاری میزند، شرافت خودش را زیر پا میگذارد، تاریخ این را نشان میدهد،
صلح در جهان وقتی پایدار و پابرجا می شود که در آن کشور یا در همه ممالک نظام کشورداری و مخصوصاً اقتصادی طوری اصلاح شود که از تبعیض، ظلم و خودخواهی اثری نباشد، تبعیض یعنی اینکه درصدی از مردم آن کشور یا دنیا، خوب بخورند، خوب زندگی کنند نه اینکه اکثریت یک ملت یا ملل عالم در فشار روز افزون نداری و بیماری باشند،
صلح درونی هم یک نیاز روحی است که هر کس فراخور شخصیت و خلقوخوی خودش به یک طریقی نیازهای معنوی و درونی خود را اشباع میکند. ادیان روی این مسئله دست گذاشتند و آمدند و ادعا کردند که بااتصال به یک خدای نادیدنی، قادرند نیاز روحی بشر به معنویات را پاسخگو باشند. اما نتوانستند. امروز در همهجا بخصوص در کشورهای اسلامی مانند ایران، مردم از دین زده شده اند و از آن میگریزند، البته من هم با این مردم همعقیده هستم، و آنها را درک میکنم برای اصلاح آثار سوءاستفادههای دینمداران و رسیدن به صلح باطنی، به یک عملکرد تخصصی و علمی نیاز است. تنها با سطحینگری و حمله و انتقاد از دین، فرار و مقابله بر اساس عقدههای حاصل سیلیهایی که از دین خوردهایم و نهایتاً فحش دادن، کارساز نیست و تنها به جوسازی منجر می شود.
من بهعنوان کسی که در این زمینه تخصص داشتهام بهطور علمی تحقیقی وارد این حوزه شدم ابتدا از بدیهای دین نمونهبرداری کردم با نشان دادن عدم تطابق ثبت با سند تناقضات را بیرون کشیدم و همه مستندات را گردآوری کردم. این حرکت من یک حرکت هدفدار بود که باوجود خطرات و سختیهای بسیار تا اینجا ادامه دادهام که ادیان را در زمینه شناخت به وجود آورنده این جهان ناکارآمد میبینم. اصلاح این امر را با ارائه دکترین توحید بدون مرز ممکن میدانم.
درزمینهٔ سیاست هم باید بگویم سیاسیون هم به وظیفه خودشان عملنکردهاند، چنانکه در همه دنیا تبعیض و فقر و مشکلات گوناگون، گریبان گیر مردم شده است. اما سخنی دارم با سیاسیون ایرانی مقیم خارج از کشور در خارج که درد ملت ایران را فهمیده باشد؟ آیا شما درد شناسید؟ بهعنوان متخصصین این رشته راهکار شما برای گریز از وضعیت کنونی که مردم ما را به صلابه کشیدهاند چیست؟ با ادامه شعارهای 40 ساله میخواهید به کجا برسید؟ کارنامه عملی شما و بیلان کاریتان چیست؟ آیا تشویق مردم به بیرون ریختن و تلفات دادنهای بیهدف و کور را چاره کار میدانید؟
در این روز که روز جهانی صلح نامیده شده است از شما سؤال میکنم آیا وقت آن نرسیده است که در وضعیت گذشته خود نظر کنید آیا نیاز به اصلاح دید و تفکر و عملکرد خود را حس نمیکنید؟ من خودم با وجود اینکه امکان خروج از این مملکت برایم فراهم بود اما نرفتم و ماندم تا هم خودم مستقیم در کنار این مردم درد آنها را با تکتک سلولهایم تجربه و حس کنم و هم به آسانی در معرض شنود رنج گرفتاران قرار بگیرم، بدون تعارف باید بگویم خانمها، آقایان، با چنین سیاست حاکم بر جهان، صلح در دنیا، یک جوک است، یعنی سیاستمداران بزرگ در فکر منافع خودشان هستند، سیاستمداران کوچک، تابع برنامهریزی سیاستمداران جهانی هستند، و از آنها تقلید میکنند، سیاستمداران پایینتر مجبورند که تبعیت کنند، اگر همسویی نکنند، یا از گردونه کاری حذف میشوند و مورد طرد و انزوا قرار میگیرند یا منابع مالیشان قطع می شود، آنوقت جالب است که اینها به ما ایراد میگیرند، اعتراض میکنند، که چرا نام توحید را استفاده کردهایم! غافل از اینکه توحید بدون مرز یعنی تمام ادیان و مذاهب را ما تست کردهایم، نه تنها به درد بشریت نخورده است، بلکه تماماً عامل بدبختی ملتها بوده، طی هزاران سال، توحید به معنای وجود عدالت در جامعه، احترام گذاشتن به وجدان بیدار، داشتن شرافت، عزت و فضیلت، همنوع پرستی، انساندوستی، اینها همه توحید است،
عزیزان توجه داشته باشید همیشه، خراب کردن آسان تر از ساختن است، یک ساختمان صد طبقه را می شود ظرف چند ثانیه با انبوه مواد منفجره قوی تخریب کرد، اما ساختن همین ساختمان، چقدر طول میکشد؟ چقدر تخصص و انرژی و پول لازم دارد؟
افرادی که مرا کنار گذاشتند و در انزوا و بایکوت قراردادند آیا مطالعه و بررسی کردند که من چه میگویم؟ یا اینکه خیال میکنند که ما آمادهایم که تا این حکومت رفت بیاییم بنشینیم جای آنها، نه این حکومت از بین میرود، نه ما اهلش هستیم، ولی این بیخردی آنها را نشان میدهد و نخنما شدن آن فرشی که بر آن نشستند، لباسشان که لباس دفاع از حقوق بشر است دیگر رنگباخته است و حرفی بهجز تکرار مکررات ندارند و چهل سال است که این تکرار هم هیچچیزی را عوض نکرده است، مرتب کنفرانس و جلسه و نشست تشکیل دادهاند چه نتیجهای برای مردم ما داشته است؟
از آن بالاتر جلسات و کمیسیون هایی که ابرقدرتها انجام دادند چه نتیجهای داشته است؟ فقط فشار بر ملت ما بیشتر شده است، ملتی هم که نمیتواند حرکت کند از یکسو بهشدت سرکوبشده است از سوی دیگر به خاطر اینکه اعتماد به آنها ندارند(اپوزیسیون)، تحریمها زیاد می شود حکومت راحت سرجای خود مانده است، مردماند که بدبخت میشوند بااینهمه انبوه میلیونی مردم ناراضی چرا تعداد معترضین باید اینقدر کم باشد؟ بعد فعالیت برخی از این اپوزسیون نماها این است که مراقب باشند اسم کسی بالا نرود و اگر کسی احتمال رشد دارد خفهاش کنند غافل از اینکه با این شیوه و عملکرد، بجای مقابله با رژیم درواقع با حکومت ایران همسویی میکنند، حکومت در داخل ما رو خفه میکند در خارج از کشور هم اپوزیسیون جور دیگری طناب انداختند گردن ما و یا نمایندگان ما را در خارج و ما را به سکوت میکشانند، آیا در حقیقت این جنایت نیست؟
کارمندان قدیمی اوین میگفتند:”از همان سال اول، مجاهدین خلق در اوین، در زندان، لباسهایشان را آماده میکردند چمدانهایشان را هم میبستند میگفتند امشب رژیم کارش تمام است! این هفته تمام است، امسال تمام است و.. “، گویا اینها در عالم هپروتند چون با واقعیت امروز ایران که ما داریم نگاه میکنیم هیچ مطابقت ندارد، فاصله حقیقتِ وضعیتِ داخل ایران با تصورات خارج از ایران گویی از زمین تا کره ماه است!
در طول این چهل سال، تلاشهای زیادی برای سرنگونی حکومت شد و هزینههای زیادی داده شد، اما به ثمر نرسید به دلیل نداشتن رهبری و مدیریت درست، یکی از مهمترین جریانات علیه نظام در اول انقلاب، آیتالله شریعتمداری بود، ایشان تلاشهایی صورت داد اما متأسفانه مرعوب جو حاکم شد و نتوانست با جسارت عمل کند، به همین دلیل، تبریز که چند هفته در دست حزب خلق مسلمان بود، تسلیم شد و تعداد زیادی کشته شدند که به شهادت یکی از دادستانهای اول انقلاب که آخوندی بود سابقاً در تبریز اقامت داشت، در زندان به من میگفت که ما نصفهشبها، کامیون کامیون، جنازه اعدامیها را میبردیم و در گورهای دستهجمعی، دفن میکردیم، بنیصدر مقاومت کرد و موقع رفتن گفت آخوند نمیتواند حکومت کند و اینها بهزودی میروند، جریان منتظری هم به همین شکل، مخالفین در حمایت او ائتلاف کردند، میرحسین همینطور، هیچکدام حرکتی نتوانستند بکنند،
چون مردم ایران بیانگیزه شدند، فقط هم از طرف همینهایی که الآن داعیه دفاع از وطن دارند و خود را وطنپرست مینامند، این وقتیکه بازتاب ندارد بازده ندارد، میرود در فاز استحمار مردم یعنی اینها ملت ایران را احمق فرض کردند، فرق نمیکند در داخل،حکومت ایران، در خارج آنها، آنها که طی چند ماه اخیر به بهانههای مختلف مردم را به خیابان کشاندند، خیال میکردند که حرکت پنجاه وهفت آغاز می شود درحالیکه مردم بیانگیزه شدند حاضرند سکته کنند و خودکشی کنند اما دیگر دست به انقلاب نزنند، وقتی ما از دردها و علتها میگوییم، تا اشتباهات تصحیح شود، به من اتهام میزنند که شما دارید نهضت را به سردی و یخ شدن میکشید، اما اینطور نیست، چهل سال است به هر ترتیبی که هست این حکومت حاکم است، هرکسی هم که اعتراض کند یا به خیابان بیاید دستگیر و یا کشته میشوند، این را فراموش نکنند که همین دیدگاهها و عملکردشان، باعث شد که من خانهنشین شوم و عامل شدند که من از ادامه فعالیتهای سیاسی در زندان دست بکشم، همچون منی که هفتهای یکی دوتا اعلامیه میدادم، اعلامیههای تند! که مستقیماً روی خمینی، خامنهای و انقلاب و حکومت دست میگذاشتم، بعد از هشت سال مقاومت و مبارزه هم از سوی حکومت خفه شدم هم از سوی برخی فعالین خارج از کشور با بایکوت و به انزوا کشاندن ما به حکومت در سرکوب ما چراغ سبز نشان دادند. حکومت من را در حصر قرار داده آنها هم دارند الباقی صدای مرا خفه میکنند، یعنی یک طناب اینها بستند به گردنم، یک طناب آنها.
بروجردی، سی ام شهریور 1397
ایران، تهران، در حصر خانگی
Today, the World Is in Dire Need of Peace: Boroujerdi’s Message in International Day of Peace
Peace comes from rectification, and in general, we can define that anything that has flaws or defects, such as filth and mistreatment, needs to be corrected. Repairing homes, editing books or texts, hair cutting, and shaving one’s face are examples of falsely rectifying a situation.
The opposite of rectification is deterioration; human beings have a degree of innate purity, but little by little they tend to become more deviant. The consequences of being deviant are that the person becomes corrupted due to the impact of the conditions of their environment. In a way, this is like when germs and viruses enter the body and not only do they cause an infection; furthermore, it’s also like injuries by various beatings and/or accidents. Therefore, the body requires medicine and treatment under the supervision of expert physicians. Similarly, if the human soul, mind or spirit get in trouble, their life becomes ruined and needs to be restored.
Also, in social aspect, trouble and social problems which confront society should be addressed by peacemaker. Peacemakers are highly sensitive people to the destruction of human society. Peacemakers are concerned about the society; they are very conscientious; as a result, they are concerned about the society and can try to alleviate the problems in the society.
Today, the world is in dire need of peace, a peace that comes from peaceful understanding and life without problems. We cannot express peace against war, it means that only trying to not fight in the world, or reform in a country and respect human rights, but to achieve real peace, everything that ruin serenity of people should be solved! In an economic status, when a person has a financial problem, they will do everything even practicing crime to survive, and they will disregard values even if they lose their dignity. History has shown it.
When in all countries, the governance corrects its systems of governing especially from an economic aspect, as a result, the peace in the world will be stable and sustainable; therefore, there is a decrease in discrimination, oppression and selfishness which would be the ultimate goal. Discrimination means that a percentage of people in the world live with different circumstances, some eat well and live well; however, the overwhelming majority in a nation or the nations of the world are stuck in a predicament and suffer from severe diseases.
Inner Peace is also a spiritual need that everyone by virtue of his or her personality traits saturates his or her inner spirituals needs. Religions consider this issue and claim that they are able to respond to the spiritual need with an invisible God, but their claim fails.
Today, everywhere, especially in Islamic countries, such as Iran, people have hated against religions. As a founder of Monotheism without Borders, I am also in agreement with these people, and I understand them. Indeed, a professional and scientific performance is required to modifying and removing the effects of the abuse of the religion. However, it is not efficient to follow shallow thinking, attacking and criticizing of religion and confront religious notes that emerged from the violence of religions.
As a specialist in the field of religion, I have had research for four decades that lead me to significant discoveries of the evil in religion. I also revealed contradictions by showing inadaptability between religious contexts and religious records, and I collected all the documentation. This movement was purposeful and despite the many dangers and hardships I’ve had so far; I found religions unsuccessful in identifying the creator of this world. I am able to correct this by presenting a doctrine of “Monotheism without Borders.”
In the field of politics, I have to mention to the politicians who did not carry out their responsibility that throughout the world, people have suffered discrimination, poverty, and various problems. I want to have a word with the Iranian politicians who are living abroad, and ask them “which one of you, as politicians, are outside of Iran and understand the pain of the Iranian people? Do you really know the sense of pain? “As a specialist in this field, what is your solution to escape from the current situation that leads to severe pressure for our people? Where do you want to go with your 40-year-old slogans? Where are your practical recorded commitments? Do you believe that encouraging people for protest in the street are really the solution, while it has caused purposeless casualties and losses of numerous of individuals?
Today is called the International Peace Day, I ask you if it’s not time to consider your past situation, do you not feel the need to improve your vision, thinking and deed? Even though it was possible for me to leave the country, I did not go. I stay in order to experience it first hand, feel the pain of my people with all my self, and so I can easily sympathize with their suffering.
Without compliments ladies and gentlemen, I must say that “peace in this world would be a joke” with such a policy governing that surrounded the world. In other words, large politicians are looking to obtain their own financial advantage or benefit while small politicians have no choice except following the plan of global politicians, imitating their manners. Indeed, the lower politicians have to comply with them because if they are not aligned in harmony with them, they not only will be removed from the politic cycle, subject to exclusion and isolation, but also their financial resources will be discontinued. Then it is interesting that they criticize and complain “why we used the name of monotheism!” Unaware of the fact that monotheism without borders indicates that we have tested all religions, and we have come to the conclusion that not only are religions not useful for humanity, but also they have been the cause of the misery of nations and insolvency over thousands of years.
Monotheism also indicates the existence of justice in society by respecting the awakened conscience, having dignity and virtue, being philanthropic, prompting a deep feeling of compassion for the sub-human and for all our fellow men – all these are “monotheism.”
Dear attendance, be aware! Ruining is always easier than building and creating! A hundred-story building can be destroyed in a few seconds with massive explosives, but how long does it take to build such a building like that? Either, how much expertise and/ or energy do we need?
Have the people, who isolated and boycotted me, ever studied or investigated my thoughts and teachings to know what I’m saying? They deem that I desire power, and I am poised to replace the Iranian government after they collapse! No, neither this regime will be ruined, nor I want to achieve the power of governing in Iran. However, it definitely indicates their unreasonable and irrational thoughts, their poor social status, and by a human right defender’s title, they can no longer deceive people through glamorous words, because they have no words except repetitions and for forty years this repetition has not changed anything, they have regularly organized sessions, meetings, and /or conferences, but what result or outcome has been accomplished for our nation?
Above all, what is the consequence of all international meetings and commissions which are set up and held by the superpowers?
The pressure on our nation has only increased! A nation that cannot move because they became severely suppressed, and do not trust opposition anymore. In addition, the more Sanction, the more comfortability and stability for regime. These innocent people become more miserable. Despite the millions of dissatisfied people, why are there a low number of protesters in attendance? The activity of some of this fake opposition is to be careful that someone’s name does not come up and if someone has a chance to grow in power, suppress him; however, this way, instead of confronting the regime, they are in fact aligned with the Iranian government. Inside of Iran, the government suppresses us, and out of the country, the opposition suppresses my representatives and me in other way to drive us into silence, whether this is not a crime?
Evin employees said: “Since the first year, Mojahedin Khalq in Evin were preparing their clothes in jail, they were packing their suitcases, saying that “tonight, the regime is over, this week is over; this year is over,” and so on. It seems that they are delusional because their opinions are no match with the reality of Iran that we are looking at. The distance between the truth of the situation inside Iran and the views of opposition outside of Iran is as far from earth to the moon!
During these forty years, many attempts have been applied to overthrow the government and were costly, but failed because of lack of leadership and proper management. One of the most important trends in the first revolution against the regime was Ayatollah Shariatmadari, he made efforts, but unfortunately, he was intimidated by the atmosphere and could not act strongly. For this reason, Tabriz, which had been in the hands of the Muslim People’s for several weeks, surrendered and a large number of people were killed. In Tabriz, a former cleric, who was a prosecutor in the first revolution, said in prison that we transferred corpses of the executed by trucks at midnight and buried them in mass graves. Bani-Sadr resisted, but as he was leaving, he said the cleric cannot rule and they would go soon. Montazeri’s events happened similar to them, the opposition supported him. Likewise, Mirhossein, none of them could make any moves.
The Iranian people became passionless only because of those who now claim to defend their homeland and call themselves patriots, when this claiming does not any benefit for people, so it is fooling people, and it is not different from deeds of government inside of Iran. The opposition, who during the last few months, tried to induce people to the streets for various reasons, (they thought that revolution in 1978 would repeat). People were discouraged, they lost their hopes they might commit suicide or they may have stroke, but they would no longer drive to revolution. When I talk about cause and pain, which is for addressing problems; they condemn me that you are stopping the movement, but it is not true! It has been forty years that this government is ruling and anyone who protests in the streets is arrested or killed. Do not forget that the same views and their deed caused me house arrest! And they stopped me from continuing political activities in prison. However, I made one or two statements a week, sharp statements which criticized Khomeini, Khamenei, the revolution and the government and after eight years of resistance and fighting, I was suppressed by the government and also by some activists in abroad, who by boycott and isolating us gave a green light to the government to stop me! The government has put me on house arrest; also the opposition has repressed my voice. In other words, the government tied a rope around my neck; also the apposition tied another rope.
Boroujerdi, 21 Sep. 2018
Iran, Tehran, Under House Arrest