❋ تهدیدها و تهدیدهای متقابل و ضعفی که نمیتوان پوشاند:
● خامنهای امارات و دولت سعودی را بعنوان دست نشانده امریکا، عامل ترور شمرد و وعده «گوشمالی سخت» داد. پیش از او، فرمانده سپاه و روحانی نیز تهدید کرده بودند.
● در 24 سپتامبر، شورای امنیت، به ریاست نیکی هیلی، تشکیل و حمله تروریستی در اهواز را «با قویترین عبارات» محکوم کرد. در همانحال،
● و در 24 سپتامبر 2018، مایک پمپئو ایران را تهدید کرد که هرگاه خود یا گروههای مسلح دست نشاندهاش به منافع امریکا حمله کنند، امریکا با ایران وارد جنگ خواهد شد. پیش از او، جولیانو، وکیل ترامپ نیز گفته بود: رﮊیم ایران را سرنگون میکنیم. بدینسان، هرگاه رﮊیم واکنش شود و دست به عمل مشابهی در کشورهای دست نشانده امریکا بزند، ایران عرصه عملیات نظامی گستردهتری نیز میشود. راهکار واکنش شدن نیست، کنش شدن است و کنش در خور، پایان بخشیدن به جنگ با مردم ایران و بدان بیمحل کردن جنگهایی است که هم اکنون ایران گرفتار آنها است.
● برابر اطلاعی که ما از عراق تحصیل کردهایم، سازمان تروری که به اینگونه عملیات در ایران دست میزند، در بیرون از ایران مستقر و تحت سرپرستی سعودیها و شیخ امارات است. آتش زدن کنسولگری ایران در بصره و با استفاده از بلبشو، وارد کردن افراد به داخل برای ترور و انجام آن در اهواز، بخشی از طرح است. قرار بر انجام ترورهای دیگری در تهران و اصفهان است. سازمان ترور و جاسوسی دست پرورده اسرائیل نیز وجود دارد و فعال است. داعش میگوید جنایت کار او است. اما امروز دیگر همه میدانند که 5 کشور از داعش حمایت میکنند. در قسمت دوم، نوشتهای از نظر خوانندگان میگذرانیم که نقش این دو رﮊیم را در خصومت سازی مدلل میکند و از وجود شبکه جهانی فساد و لابیگری پرده بر میدارد.
● در 24 سپتامبر 2018، بیانیه مشترک 4 + 1 در باره مبادله نفت و میعانات با کالا و خدمات، در نهادی شبیه بورس، صادر شد. اما در همان تاریخ، رویترز قول شماری از دیپلماتهای اروپائی را منتشر کرد حاکی از اینکه با اجرای تحریمهای امریکا در ماه نوامبر، 5 کشور امضاءکننده دیگر قادر به حفظ «برجام» نمیشوند.
● در 25 سپتامبر، بولتون، مشاور امنیتی ترامپ، خطاب به اروپائیان گفت: اجازه نمیدهیم تحریمهای ما را دور بزنید و خطاب به رﮊیم ولایت مطلقه فقیه گفت: خود را برای خطرها آماده کنید. پمپئو، وزیر خارجه ترامپ نیز اروپائیان را سرزش کرد: از اینکه اروپا درکنار دولت ترور پرور ایستاده است، شگفت زده شدم.
● در 25 سپتامبر، در سازمان ملل، ترامپ، سخنرانی کرد و گفت: با جهانی شدن مخالفیم، اول امریکا ،و به ایران حمله کرد. خامنهای را دزد و متجاوز به حقوق مردم ایران خواند. او تهاجمی و روحانی تدافعی سخن گفتند. با اینحال، روحانی او را دارای مرام نازی خواند و گفت دنیا باید جلوی او را بگیرد. هیچیک از دو طرف، راهکار ارائه نکردند. الا اینکه روحانی، در بروی گفتگو نسبت. در عوض، مکرون، رئیس جمهوری فرانسه بود که مستقیم به ترامپ و سیاست او حمله کرد و گفت: «من ولایت مطلقه دارم چون از همه قویترم» را نمیپذیریم. یک جانبه تصمیم گرفتن جهان را در بحرانها فرو برده است و… راهکار چند جانبه گرائی است. عبور بهای هر دلار از مرز 19 هزار تومان، یعنی این که دو طرف، امریکا و جبهه رﮊیمهای اسرائیل و سعودی و شیخهای خلیج فارس و رﮊیم ایران، در سازمان مللی که بخاطر حل صلحآمیز مسائل فیمابین دولتها بوجود آمده است، از راهکارها سخن نگفتند. دیوار دشمنی را بالاتر بردند.
● در 26 سپتامبر، ترامپ بر شورای امنیت ریاست کرد. قرار بود شورا به منع گسترش سلاح هستهای به پردازد، اما ترامپ، فرصت را برای سخنرانی انتخاباتی (متهم کردن چین به دخالت در انتخابات امریکا با هدف گرفتار شکست کردن او) و حمله به ایران مغتنم شمرد. او گفت برضد ایران تحریمهای هرچه سختتر را به اجرا خواهیم گذاشت و هر کشوری تحریمهای امریکا را دور بزند، بشدت مجازات میکنیم. اعضای شورا او و حکومتش را بخاطر خارج شدن از قرارداد وین سرزنش کردند. روحانی شادی کرد که امریکا به انزوا درآمد. اگر رﮊیم ولایت مطلقه فقیه قطعنامههای شورای امنیت را کاغذ پاره نخوانده بود، روحانی این فرصت را داشت که ترامپ را کسی که قصد جان سازمان ملل را کردهاست بخواند و از جهانیان بخواهد از این سازمان در برابر امریکا دفاع کنند. چراکه رئیس جمهوری امریکا، کشوری که از بانیان اصلی سازمان ملل است، در این سازمان حاضر شد و گفت: من مصوبه این سازمان را پاره و برخلاف مصوبه شورای امنیت، کشوری را محکوم به تحمل مجازاتهای بسیار سخت کردهام.
● اما این واقعیت که حتی نظامیان بهنگام رﮊه امنیت ندارند با واقعیتهای دیگر (بردن اسناد اتمی از ایران و ترور دانشمندان اتمی و خریدن افسران بلند پایه سپاه و بمبارانهای مکرر قوای رﮊیم در سوریه)، بنوبه خود، واقعیتهایی را باز میگویند:
1. وقتی وارد جنگهای هشتگانه شدی، دیگر نمیتوانی مرزها را به روی این جنگها ببندی. سخن خامنهای که اگر در عراق و سوریه نجنگیم باید در کرمانشاه و همدان بجنگیم، دروغ بود و دروغ است. تا این زمان، هیچ کشوری نتوانسته است مانع از گسترش جنگ از راه ترور و یا «جنگ نیابتی» توسط سازمانهای مسلح و یا جنگ اقتصادی و یا…، به درون مرزهای خود شود. بخصوص که جنگها با دیگران از تبعات جنگ رﮊیمی با مردم خودش باشند.
2. بیثباتی درونی رﮊیم، بطور روزافزون از حفظ امنیت خویش، ناتوانترش ساخته است. وجود سازمانهای مسلح و اطلاعاتی دوگانه بسا چندگانه و وجود «دولت در سایه»، نه تنها موجب امنیت بیشتر نشده است، بلکه بخاطر شکافها که دوگانگیها ایجاد میکنند، گستره ناامنی بیشتر شده است، بخصوص که هدف از پیدایش و بزرگ شدن آنها نه برخوردارکردن شهروندان از امنیت – رﮊیم در جنگ با مردم ناامنیها را بیشتر میکند – بلکه حفظ امنیت رﮊیم بوده است. در حقیقت، هدف از ایجاد سازمانهای موازی، جلوگیری از کودتا بود. اما اینک سازمانها که رﮊیم ایجاد کرده است، بیش از اندازه بزرگ و سران آنها معتاد به استفاده از فرصتهای رانتخواری شدهاند. به قول هاشمی رفسنجانی، سپاه کشور را میخورد و سیر نمیشود.
3. بدینقرار، روحانی در حالی برای شرکت در اجلاس سازمان ملل به امریکا رفته است که تا بخواهی تضعیف شده است. هم بخاطر استیضاح وزیرانش و هم بخاطر رأی مجلس بعد از پاسخهای او به پرسشها و هم بخاطر ناتوانیش از گزینش وزیران و هم بخاطر وضعیت اقتصادی، اقتصادی که هنوز تحریمها به عمل در نیامده، دستها را بعلامت تسلیم بالا برده است و هم به خاطر آسیبپذیری کشور از جنگهای هشتگانهای که رﮊیم ولایت مطلقه فقیه کشور را درگیر آنها کرده است و هم بخاطر اینکه «دولت در سایه» بیپردهتر عمل میکند.
❋ جنگها که قرار بود رﮊیمها را تثبیت کنند، عامل بیثباتی آنها شدهاند:
«بیثبات کردن خاورمیانه بقصد سود بردن»، عنوان مقالهای است که داوید داویسون Derek Davison ، محقق در مسائل بینالمللی، نوشته و در تاریخ 25 سپتامبر 2018 انتشار داده است. مقاله پیوند مقامهای مالی و سیاسی را با هدف سود بردن از راه ایجاد بیثباتی، لو میدهد. نکات عمده آن عبارتند از:
● مارک والاس، مدیر عامل «اتحاد بر ضد ایران اتمی» ( UANI) همکار نزدیک توماس کاپلان Kaplan بود. دست کم سه شخص دیگر با کاپلان و گروه وکلای دادگستری کار میکردند. کاپلان هیچگاه از ارتباط این سازمان با خود، سخنی نمیگفت. تا اینکه در 2017، در کنفرانس سالانه گروه، رابطه آن سازمان را با خود علنی کرد. او در باره سیاست تهاجمی ایران سخن گفت و گفت ایران از روش تقیه استفاده میکند برای پوشاندن مقاصدش. او ایران را مار پیتون توصیف کرد که در پی تخفیف مجازاتها است تا با خیال راحت، کشورهای منطقه را ببلعد.
انقلاب اسلامی در هجرت: دانستنی است که «اتحاد بر ضد ایران اتمی» را مهمترین لابی ضد ایران میخوانند. نه تنها بودجه آنرا که میلیاردرها دلار است و شیخهای عرب تأمین میکنند، بلکه گردانندگان آن در مجموعهای عضویت دارند که با ایجاد نزاع در منطقه، ثروتهای هنگفت بدست میآورند:
● والاس از دستیاران اصلی جان بولتن بود. بولتن مشاور امنیتی ترامپ است که در دوره بوش پسر، نماینده امریکا در سازمان ملل بود. او باز مدیر عامل گروه مالی تگریس، متعلق به کاپلان است. در دورهای که اروپا گرفتار بحران اقتصادی بود و دلار ضعیف شده بود و خاورمیانه گرفتار بلبشو بود، تقاضا برای سرمایهگذاری بالا بود و شرکت، نانش در روغن. مدیر شرکت به صاحبان سرمایه مراجعه میکرد و وضعیت خاورمیانه و احتمال جنگ اتمی هند با پاکستان و وضعیت بحرانی خلیج فارس و شدت تنش میان همسایههای ایران با ایران را شرح میداد و سپردن پول به شرکت را تضمین امنیت آن و سودآور گشتنش میخواند.
اما کار مدیران ضد ایران تنها این نیست که پولدارها را تشویق کنند پولهایشان را به شرکت مالی آنها بسپرند. والاس با سفیر امارات متحده عربی در امریکا، یوسف العتیبه، دوست و همدست است. یوسف العتیبه یکی از بانفوذترین دیپلماتهای خارجی در واشنگتن است. این سفیر، با داماد ترامپ، جارد کوشنر، نزدیکترین رابطهها را برقرار کرده و به اتفاق والاس و کاپلان و… لابیگری میکنند تا که سیاست امریکا در قبال ایران و اخیراً قطر نیز، هرچه تهاجمیتر بگردد.
● اتصالات با مقامهای خارجی:
«اتحاد بر ضد ایران اتمی» حاضر نشده است منابع مالی خود را اعلان کند و بگوید کدام مقامهای داخلی و خارجی آن را تغذیه مالی میکنند. محل تردید نیست که گروه با سازمانهای اطلاعاتی امریکا و کشورهای دیگر روابط نزدیک دارد. اعضای کمیته اجرائی آن، مدیران پیشین سازمانهای اطلاعاتی آلمان و اسرائیل و انگلستان و دیپلماتهای پیشین امریکایی و انگلیسی و لهستانی و ایتالیایی و کانادایی و اسپانیایی و استرالیایی هستند.
دادگاه از «اتحاد برضد ایران اتمی» خواست منابع مالی خود را در اختیار دادگاه بگذارد. اما حکومت امریکا مانع شد. در حکومت اوباما، در سال 2014، وزارت دادگستری به این عذر که «سر دولتی» است، مانع از آن شد که دادگاه گروه را به تسلیم فهرست تغذیه کنندگان مالی خود، وادار کند. امری بیسابقه در تاریخ قضائی امریکا روی داد. حکومت در نزاع میان دو شرکت ( ویکتور رستیس، صاحب شرکت شاکی و «اتحاد برضد ایرانی اتمی») خصوصی، بدینسان مداخله کرد.
● باوجود این، تغذیه مالی گروه توسط امارات و سعودیها از پرده بیرون افتاد: در سالهای اخیر، دهها میلیون دلار به این گروه و گروههای دیگری پول دادهاند که برضد ایران فعالیت میکنند. صورت حسابهای بانکی العتیبه مسلم میکنند که به وسائل ارتباط جمعی پول داده میشود و به «اتحاد بر ضد ایران اتمی» نیز. این گروه با امارات و دولت سعودی روابط مالی دارند.
در 3 سپتامبر 2014، والاس به العتیبه ایمیل کرده است و از او برای برگزار کردن «فوروم» کمک مالی خواسته است. والاس نوشته بود:
تشکیل این «فوروم» هزینه سنگین دارد و «اتحاد برضد ایران اتمی» نمیتواند آن را تأمین کند. حامیان مالی و شرکت کنندگان باید آن را تأمین کنند. در 2015 نیز، والاس از عتیبه بخاطر کمک مالی به CEP تشکر کرده است. و در 2016، ایمیل رئیس «ائتلاف جمهوریخواهان یهودی» و نورم کلمن که بسود دولت سعودی لابیگری میکند، به عتیبه، معلوم میکند که CEP در خدمت دولت سعودی نیز هست…
● افتضاح کاپلان و عتیبه و صندوق سرمایه گذاریهای استراتژیک مالزی ( MDB Malaysia Development Berhad ):
در 2015، مقامات مالزیایی نجیب رزاق، نخست وزیر را متهم کردند که 700 میلیون دلار از Malaysia Development Berhad که صندوق سرمایهگذاریهای استراتژیک کشور است، خارج کرده و به حساب خود ریخته است. تحقیقات معلوم کرد که 4.5 میلیارد دلار از این مؤسسه دزدیده شده است. وزارت دادگستری اوباما مشغول تحقیق شد در باره فعالیتهای مالی نجیب رزاق در امریکا و یک میلیارد دلار از پولهای دزدیده شده را پیدا کرد. نجیب رزاق توقیف شد. ایمیلهای عتیبه معلوم کردند که او و کاپلان به این افتضاح آلودهاند.
در حقیقت، عتیبه و کاپلان وصل بودهاند به جو لاو Low Jho . و شرکت این شخص به افتضاح صندوق سرمایهگذاریهای استراتژیک مالزی آلوده بود. لاو مبلغ 20 میلیون دلار در گروه مالی کنسرواسیون کاپلان میگذارد و کاپلان باوجود حمله سخت به ایران، به خود میبالید که اجازه معامله در ایران را دارد. طرفه این که عتیبه و همسرش عبیر العتیبه، اعضای هیأت مدیره گروه مالی کنسرواسیون هستند. باز، لاو مبلغ 150 میلیون دلار در گروه الکتروم متعلق به کاپلان، سرمایه گذاری کرد و عضو هیأت مدیره آن شد. و این سرمایه موضوع رسیدگی دستگاه قضائی امریکا است.
و بنابر نوشته وال استریت ﮊورنال، مبلغ 66 میلیون دلار از شرکتهایی که در خارج امریکا فعالیت میکنند و دو قوه قضائی امریکا و سنگاپور مشغول تحقیق در باره فعالیتهای آنها هستند، دریافت کرده است. این مبلغ،بخشی از آن 1 میلیارد دلار است که کشف شده است.
کاپلان و عتیبه در باره آلوده شدنشان به افتضاح صندوق سرمایهگذاریهای استراتژیک مالزی، توضیحی نمیدهند. امر شگفت اینکه حکومت ترامپ دو شخصیت را به اجتماعی فرستاده است که کاپلان سازمان داده و عتیبه از آن پشتیبانی کرده است.
سال پیش، الیوت بروادی، رئیس کمیته مالی مشترک ترامپ و حزب جمهوریخواه امریکا با جو لاو در گفتگو بود برای دریافت 75 میلیون دلار تا که وزارت دادگستری پرونده افتضاح صندوق را دنبال نگیرد. از قرار، او همین گفتگو را با نجیب رزاق، پیش از بازدید او از واشنگتن در 2017، برای متوقف کردن تعقیب قضائی انجام داده است.
● ارتباط با سازمانهای اطلاعاتی خارجی بر سر نزاعها در خاورمیانه:
ارتباطها با سازمانهای اطلاعاتی خارجی در باره نزاعهای خاورمیانه و تغذیههای مالی پوشیده و آلودگیها به بزرگترین فساد تاریخ معاصر از توانائی «اتحاد ضد ایران اتمی» برای فشار به مقامات حکومت ترامپ بر ضد ایران نکاسته است و مسئولان این حکومت در اجتماع های این گروه شرکت میکنند. در همانحال که حکومت ترامپ فشار به ایران را به حداکثر میرساند، امریکاییان و غیر امریکاییانی که «اتحاد بر ضد ایران اتمی» را تغذیه مالی میکنند، بیشتر پول میدهند و این گروه، با تمام توان از بولتن و پمپئو در سیاست ضد ایرانیشان حمایت میکند.
این نوشته امور چندی را آشکار میکند:
1. سعودیها و شیخ امارات برای برانگیختن امریکا بر ضد ایران، از هیچ تلاشی فروگذار نمیکنند. بخصوص پول در فاسد کردن دستگاه حاکم بر امریکا نقشی یافته است که دیگر نمیتوان گفت دستگاه حاکم امریکا آلوده نیست.
2. مقامات امریکائی و کشورهای منطقه، با ایجاد نزاع، ثروتهای هنگفت به جیب میزنند. این امر واقع، البته امر واقع مستمری در کشورهای منطقه است و اینک امر واقع جهان شمول گشته است.
3. شبکه فساد مالی و جنگ افروزی و لابیگری یک شبکه جهانی است. گروههای مسلح که پول و اسلحه میگیرند تا در کشورهای خود، بساط ترور و اگر شد جنگ داخلی را بگسترانند، وسیله کار این شبکه هستند.
4. رﮊیم ولایت مطلقه فقیه بجای خنثی کردن لابیها، با محور کردن امریکا در سیاست داخلی و خارجی کشور، موفقیت لابیها را تا بخواهی تضمین میکند.
5. چرا رﮊیم نمیتواند حتی به این لابیها کمک نکند؟ زیرا محور سیاست داخلی و خارجی شدن امریکا، عامل مهم مهار مردم ایران است.
6. جنگ از راه ترور و «جنگ نیابتی»، غیر از اینکه وسیله پرکردن جیبها و از پیآمدهای جنگ با مردم است، به رﮊیمهای دیگر منطقه نیز امکان میدهد، برخوردار از حمایت امریکا، جامعههای خود را مهار کنند. فضاهای سیاسی کشورهای منطقه اینسان بسته شدهاند.
❋ خشونتزدائی، روشی است که ایرانیان با بکاربردنش، خود را از گزند جنگهای نیابتی و ترور حفظ میکنند:
مردم ایران واکنش ترور تروریستها نشدند. رفتار مردم و رفتار تمایلهای سیاسی بر اینگونه گروههای وابسته معلوم کردند جمهور مردم جنایت آنها را محکوم میکنند. در برابر خشونت کور، مردم واکنش نشدند و با ابراز بیزاری، خشونتزدائی کردند. بدینسان، چهار دهه کوشش، از راه ارائه قواعد خشونتزدائی، بیهوده نبوده است. هرگاه جمهور مردم بر این قواعد وجدان بیابند و آن را در همه بعدهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی بکار برند، ایرانِ در حال سوختن به آتش جنگها را، نجات میدهند و ایران را سبز میکنند و حیات ملی را به یمن رشد خود و آبادانی طبیعت، جاودان میگردانند.
و اگر قرار بود سران رﮊیم ولایت مطلقه فقیه هم خشونتزدائی روش میکردند، بجای تهدیدکردن که سبب تهدید شدن توسط امریکا و جبهه وابسته به آن قدرت شد، در درون رﮊیم و در سطح جامعه، به خشونتهای اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی پایان میدادند که خود روزمره برضد مردم بکار میبرند، شبکه جهانی آتش افروز جنگ را زبون میکردند. اما خود عضو این شبکه هستند و به اینکار توانا نیستند. زیرا این خشونتزدائی، انحلال ولایت مطلقه فقیه را ناگزیر میکند.
حال که میدانیم رﮊیم ولایت مطلقه فقیه نمیتواند به جنگهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی با مردم ایران پایان ببخشد، پس نباید به انتظار بنشینیم. میباید خود قواعد خشونتزدائی را بکاربریم و، بدان، قلمرو رﮊیم ولایت مطلقه فقیه را محدود و محدودتر کنیم تا که ناگزیر از انحلال بگردد. یکبار دیگر، باید و میتوان گل را بر گلوله پیروز کرد.