حمید بقایی:«آیا تاریخ مصرف برخی تمام شده و قرار است تصفیههایی در سپاه صورت گیرد و من باید بهانه و قربانی اختلافات درونی سپاه شوم؟»که «اگر ادعای اطلاعات سپاه صحیح است، چرا فرماندهان سپاه قدس که بیحساب و کتاب بدون اخذ سند و رسید به اینجانب ارز داده اند، دادگاهی نمی شوند؟…ماجرا سناریو است و سازمان اطلاعات سپاه با طرح این اتهام واهی، قصد داشتهاست پرونده را محرمانه کند. »
ضربه دومی که حسن طائب به سردار سلیمانی و سپاه قدس وارد آورد همانا افشای دریافت مقداری ارز توسط حمید بقایی از سردار سلیمانی برای پرداخت رشوه به سران کشورهای افریقایی در کنفرانس غیر متعهدها بود. دلیل دیگر میتواند این باشد که حسن طائب برای اینکه دهان حمید بقایی را در باره آنچه که به دریافت بدون حساب و کتاب 10 میلیارد تومان از دولت احمدی نژاد مربوط میشود، ببندد، برای او پرونده سازی کرد. اما اگر چنین بود، ربطی به سردار سلیمانی پیدا نمیکرد. اختلافات حسن طائب و سردار سلیمانی سابقه قبلی دارد و از گذشته های دور این دو نفر با هم مشکلاتی داشته اند .
● سحام نیوز سایت نزدیک به مهدی کروبی مینویسد:«سردار حسین همدانی فرمانده سپاه تهران در سرکوب اعتراضات مردمی سال ۸۸ بود که پس از درگیری با حسین طائب به دلیل «به کارگیری تیم بازجویی همسر سعید امامی در سازمان اطلاعات سپاه پاسداران» محل کار خود را ترک کرد و توسط سردار قاسم سلیمانی به سمت «هماهنگ کننده نیروهای سپاه در کشور سوریه» مشغول به کار شد. وی در طراحی عملیات مختلف علیه گروه تروریستی داعش تاثیرگذار بود. وی مدتی قبل با فشار حسین طائب و به دلیل «عدم توفیق در عملیات سپاه در سوریه» از کار برکنار و به تهران عودت داده شد.
گویا اختلاف اصلی و پوشیده سردار همدانی و حسین طائب، همانا جریان شکنجه و فشار بر همسر سعید امامی بود که همدانی با آن مخالفت کرده بود و در نشریه همدان جوان نیز نوشته بود: «…سعید امامی کشیده شد که بنده(حسین همدانی)، معتقدم ایشان از آن اتهام مبراست. من ایشانرا میشناسم. ایشان فردی مؤمن بود. اینچنین یک انشقاق در وزارت رخ داد و یکپارچگی وزارت اطلاعات خدشهدار شد و دستگاه اطلاعاتی ما را تضعیف کرد. بعدها، حسین همدانی در سوریه به طور مشکوک کشته شد.
در اردیبهشت ماه سال 97، خبری در خبرگزاری آریا منتشر شد که بخشی از آن نشان میدهد این اختلافات پرورنده ساختن برای سردار قاسم سلیمانی، در رابطه با حمید بقایی بود. ایشان (مقام رهبری)،با تقدیر از گزارش کاری نیروهای مسلح توسط سرداران باقری و جعفری و با در نظر گرفتن مسایل اخیر پیرامون سردار سلیمانی و با تأکید بر اقتدار و امنیت عزت و توانایی کافی در زمان لازم به عنوان اهداف اصلی نیروهای مسلح بر ضرورت کادرسازی و جانشین پروری در نیروهای مسلح پرداختند».
● خبر اختلاس حمید بقایی را قوه قضاییه و برخی نمایندگان وابسته به نیروهای امنیتی پروراندند و به سطح آوردند. یکی از این نمایندگان قاضی پور معروف به گلابی خور بود ، همان کسی که در جلسه ای خصوصی گفته بود در زمان جنگ 700 نفر را ما سه نفر اسیر کردیم و چون به عقب آوردنشان خطرناک بود همه را کشتیم او در مجلس گفت: «۳میلیون و ۷۶۶ هزار یورو و ۵۹۰هزار دلار بیت المال سال۹۲ به آنها داده شده تا در اجلاس سران کشورهای اسلامی هزینه شود، اما این میزان هزینه نشده است.» شریک بقایی در این ماجرا، حبیب الله جز خراسانی،ذیحساب وقت نهاد ریاست جمهوری بوده است . یکی نیست به قاضی پور بگوید: کنفرانس غیر متعهدها سال 91 بوده، چگونه است پولی که سال 92 داده اند باید خرج کنفرانس سال 91 شود.
❋ مردی با زنبیل قرمز
● حمید بقایی از یاران محمود احمدی نژاد یکی از عوامل افشای فساد مالی سپاه قدس شد. شاید احمدی نژاد و یارانش قصدی برای مقابله با سپاه قدس نداشته بودند. اما اطلاعات سپاه پاسداران و حسن طائب، آنها را وارد بازی برخورد با قاسم سلیمانی نمود که به نظر یکی از ضربات اساسی این سازمان موازی اطلاعاتی – امنیتی به سپاه قدس بود تا قدری از جولان دادن قاسم سلیمانی کاسته شود.
شاید بتوان گفت که شدید ترین ضربات به سپاه قدس را همین طائب و یاران او برنامهگذاری کرده بودند و گزارشات لازم را هم به بیت رهبری و بدنبال آن به باقری و جعفری داده بودند که منجر به دستگیری های نیروهای وابسته به این سپاه در بخش های مختلف اقتصادی سپاه پاسداران و به خصوص تعاون سپاه گشت.
در سال 96، ناگهان خبر آمد که حمید بقایی مقداری از پول هایی که سردار سلیمانی برای دادن رشوه به کشورهای افریقایی در کنفرانس غیر متعهد ها داد است را بالا کشیده و سازمان اطلاعات سپاه از او شکایت کرده است. جالب اینکه شاکی خود سردار سلیمانی و سپاه قدس هم نبود چرا که انها به خوبی میدانستند به صلاحشان نبود که دست به این اقدام بزنند و به قول معروف چوب در لانه زنبور کنند.
شکایت سازمان اطلاعات سپاه و پیگیری آن از سوی حفاظت اطلاعات،بر محمود احمدی نژاد و حمید بقایی و دیگر یاران انحرافی گران آمد. چرا که فکر نمی کردند سرسپردگان نظام ولایت اقدام به افشای رازهای مگو کنند. وقتی دیدند سکوت به زیان آنها تمام خواهد شد، به اعتراض برخواستند و حمید بقایی ازسردار سلیمانی خواست که پاسخ بدهد و محمود احمدی نژاد نیز خطاب به سردار سلیمانی گفت که ظلم نکند و اگر لازم باشد مراودات میان خود و سلیمانی را منتشر خواهد کرد .
● قوه قضاییه ایران پس از چند روز جنجال رسانهای درباره محکومیت حمید بقایی، متن کامل حکم دادگاه تجدیدنظر او را منتشر کرد. در آن یکی از مقامهای سپاه، رسیدن مبالغی از سپاه قدس به آقای بقایی را تأیید کرده است. بر مبنای حکم منتشرشده، سازمان حفاظت اطلاعات سپاه گفته است آقای بقایی مبلغ سه میلیون و ۷۶۶ هزار یورو و همچنین ۵۹۰ هزار دلار در پولی که سپاه پاسداران «برای امور مربوط به کشورهای آفریقایی» داده، اختلاس کرده است.
بنا به متن فوق :
اول: بعید است، سردار کاظمی رییس حفاظت اطلاعات سپاه ، ناشیانه دو مبلغ را در یکجا جمع کند و ان را به عنوان اختلاس مطرح سازد زیرا او فرد باهوشی است و احتمالا متن فوق جعلی و برای پرونده سازی است و از حفاظت اطلاعات سپاه نمیباشد.
دوم: سپاه قدس آنگونه که مشخص شده است پولهای بیکرانی را برای برخی امور و رشوه به سران کشورهای خاورمیانه و افریقا و… پرداخت کرده است که بخشی از ان، ناشیانه رونمایی شده است.
سوم: چه مقدار پول به احمدی نژاد یا بقایی داده شده که قوه قضاییه مبلغ سه میلیون و ۷۶۶ هزار یورو و همچنین ۵۹۰ هزار دلار آن را اختلاس میداند؟ بنابر حکم، مبلغ آنقدر زیاد بوده که بخشی از آن اختلاس شده است!
چهارم: چرا حتی یک بار سردار سلیمانی به میدان نیامد و در مورد این مسئله سخنی به زبان نیاورد. به نامههای احمدی نژاد پاسخ نیز نداد؟
در همین گزارش آمده است که بقایی، به همراه دو متهم دیگر، در درخواست تجدیدنظر خود گفتهاند: «هیچگاه جهت انجام امری در امور آفریقایی و غیرآفریقایی، نه مخاطب این نهاد انقلابی بودهاند و نه آن قدر مورد اعتمادشان که حسب آن مبالغ هنگفتی آن هم بدون اخذ یک برگ رسید، آن هم پس از دوره مسئولیت به ایشان داده شود».
در درخواست تجدیدنظر این افراد آمده است که مبلغ مورد اشاره، «موضوعی فیمابین شخص آقای سلیمانی و شخص احمدینژاد بوده و اینکه مبلغ واقعی چه میزان بوده و اساسا ماهیت آن و به چه منظوری تحویل شده، موضوعی فیمابین شخص این بزرگواران بوده و پول مورد بحث یک روز پیش از پایان کار دولت محمود احمدینژاد پرداخته شده است ».
کمی پیش از انتشار حکم دادگاه، محمود احمدینژاد با انتشار نامهای سرگشاده خطاب به قاسم سلیمانی خواست او درباره حمیدبقایی شریک ظلم نشود و تهدید که «مراودات کاری» میان خود و سلیمانی را منتشر میکند
حکم دادگاه میگوید: مبلغ سه میلیون و ۷۶۶ هزار یورو «در راستای کمک به برخی کشورهای آفریقایی، از طریق نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در تاریخ ۱۲ مرداد ۱۳۹۲، یعنی روزهای پایانی دولت دهم به رئیسجمهور وقت آقای احمدینژاد داده شده و او این مبلغ را به حمید بقایی سپرده است».
حکم دادگاه میگوید مبلغ پرداختی به آقای احمدینژاد «بنا به جایگاه ریاست جمهوری اسلامی ایران» به او داده شده، « نه به عنوان یک شخص حقیقی». حال آنکه حسن روحانی در ۱۳ مرداد ۱۳۹۲، یعنی درست یک روز بعد از تاریخ تحویل پول سپاه به آقای احمدینژاد، به عنوان رئیس جمهور سوگند خورد.
در اینجا باز این پرسشها محل پیدا میکنند: اولا کنفرانس کشورهای غیر متهدها در سال 91 بوده است. ثانیاً، چرا در حالیکه از فردای آن روز محمود احمدی نژاد دیگر رئیس جمهور نبود، این مبلغ به او داده شدهاسیت؟ آیا محمود احمدی نژاد عضو سپاه قدس بوده و بنابر دیدار او رؤسای کشورهای افریقایی و پرداختن رشوه به آنها بودهاست؟ شاید هم برای درست کردن پاپوش این پول را به او داده باشند!؟
● پیش از این درباره برخی کمک های مالی احمدی نژاد به سران کشورهای آفریقایی خبرهایی منتشر شده بود. ۲بهمن۹۱، محمدرضا خباز، نماینده سابق مجلس فاش کرد که دولت احمدی نژاد میخواهد ۴میلیون دلار کمک بلاعوض به سه کشور آفریقایی از جمله زیمباوه و آفریقای مرکزی بدهد. اما چرا پول پرداختی به سران کشورهای آفریقایی را سپاه قدس میپردازد؟
در گزارش بالا چند مورد بیان گردید که در ادامه به اصل مطالب میپردازیم:
● اول افشاگری حمید بقایی علیه حسین طائب، رئیس اطلاعات سپاه: جناب شیخ حسین طائب با ۱۰ میلیارد تومان پول دریافتی چه کردید؟
از تلگرام حمید بقایی :
بند 6 ادعانامه یا همان به اصطلاح کیفرخواست دولت آبادی دادستان تهران، اشاره دارد به اینکه نهاد ریاست جمهوری دولت دهم براساس مصوبه هیات وزیران از محل ردیف کمکها به موسسات غیر دولتی، به روزنامه دولتی ایران کمک نموده است و چون مطابق آئین نامه نحوه نظارت بر مصرف کمکهای پرداختی به موسسات غیر دولتی، مسئولین روزنامه ایران در گزارش عملکردشان انطباق هزینه های انجام شده را با اهداف اعلامی رعایت نکرده اند، لذا اینجانب متهم به تصرف غیر قانونی در وجوه دولتی شده ام!
شاکیان این بند از ادعانامه سازمان اطلاعات سپاه به ریاست حسین طائب و معاون حقوقی دولت آقای حسن روحانی میباشند. ذکر چند نکته در این رابطه ضروری است:
1 – چون از محل ردیف کمک به موسسات غیردولتی هیچگونه پرداختی به روزنامه دولتی ایران صورت نگرفته است، لذا ادعای آقای طائب و معاون حقوقی دولت آقای روحانی دروغ محض است.
2- ضروری است جناب طائب و معاون حقوقی دولت آقای روحانی ، جهت اثبات اینکه ادعایشان کذب نیست، اسناد حسابداری مربوطه را منتشر نمایند.
3 – آقای طائب رئیس سازمان اطلاعات سپاه در همان زمان مبلغ 10 میلیارد تومان از نهاد ریاست جمهوری دولت دهم کمک دریافت نمودند. حال ایشان توضیح دهند:
اولاً آیا به ازای 10 میلیارد کمک دریافتی گزارش عملکرد هزینه ارائه داده است؟ ثانیاً آیا این 10 میلیارد تومان در محل قانونی خودش هزینه شده است؟
4 – نهاد ریاست جمهوری آقای روحانی و دادستانی تهران توضیح دهند چرا در مورد کمک 10 میلیارد تومانی به آقای طائب شاکی نیستند؟!
● دوم: افشاگریهای حمید بقایی در مورد اطلاعات سپاه: حمید بقایی،معاون اجرایی محمود احمدینژاد در دوره ریاست جمهوری، در نامهای به قاضی حیدری رئیس دادگاه ۱۰۵۷ کارکنان دولت، نحوه رسیدگی به پرونده خود را «حاکی از یک تصمیم قبلی سیاسی و خصمانه برای محکوم کردن» دولت محمود احمدینژاد دانسته است. او همچنین اعلام کرده که بازجویان واواک و سپاه پاسداران در مدت بازداشت از او خواستهاند که به «جاسوسی برای اسرائیل و انگلیس»، «جرائم امنیتی»، «ارتباط با جن و پری» و «جرائم اخلاقی» اعتراف کند. به گفته بقایی، در اواخر مرداد ماه ۹۴ حسین طائب، رئیس سازمان اطلاعات سپاه پاسداران، در زندان با او ملاقات کرده و گفته است که «اگر مطالبی علیه آقایان احمدینژاد و مشایی بگویی آزاد میشوی».
او همچنین اعلام کرده که بازجویان از او خواستهاند اعتراف کند محمود احمدینژاد نیز «جاسوس» بوده است. به گفته بقایی، بازجوی واواک همچنین از او خواسته است اعتراف کند یکی از اعضای دولت با یک زن «۸۰ ساله» روابط «نامشروع» داشته است.
او اضافه کرده «اگر بنده تسلیم این خواسته به ناحق آنان میشدم هم اکنون سرنوشت من و اعضای بیگناه دولت چه بود؟ آیا سرنوشتی همانند ماجرای قتلهای زنجیرهای در سال ۷۷ در انتظارمان نبود؟».
جرائم حمید بقایی را به شرح زیر به اطلاع او رساندند اما نکته جالب اینجاست که در میان جرائم، دریافت ارز از سردار سلیمانی وجود نداردگویا بعدا در فهرست جرایم وارد کردهاند: «درخواست پرداخت پاداش جمعاً سیصد میلیون تومان به ۱۶ نفر از اعضای دولت»، «کمک به دانشگاه بینالمللی ایرانیان»، «کمک به سازمان خانه ایرانیان»، «کمک به روزنامه دولتی ایران» و «تبانی در عقد قرارداد و معاملات پنج شرکت» از جمله اتهامات بقایی است. بقایی این اتهامات را رد کرده و گفته است این اتهامات و مستندات پرونده او «غیر قانونی است».
حمید بقایی روز ۳۰ مهر ماه سال 96، دادگاه خود را «سیاسی» خوانده و به کنایه گفته بود که «نه ۶۳ حساب شخصی دارم، نه دخترم جاسوس انگلیس است و نه برادرم فاسد».
● سوم: نامه حمید بقایی به سردار سلیمانی: احتراماً به آگاهی میرساند، سازمان اطلاعات سپاه با مسئولیت آقای حسین طائب مدعی گردیده که سپاه قدس مبلغ 3.5 میلیون یورو در تاریخ 14/5/92 (پس از خاتمه دولت دهم) جهت اهداء به سران کشورهای آفریقایی به اینجانب تحویل داده و این مبلغ به همراه 570 هزار دلار ارز متعلق به سپاه قدس مورد دخل و تصرف شخصی توسط بنده قرار گرفته است. بر اساس این ادعای واهی، دادستانی تهران علیه بنده به اتهام اختلاس در وجوه بیت المال، کیفرخواست تنظیم و دادگاه شعبه 1057 کارکنان دولت نیز به صرف یک ادعای غیر منطقی و کذب، اینجانب را به 15 سال زندان و رد بیش از 40 میلیارد تومان محکوم کرده است.
همانگونه که به خوبی اطلاع دارید، ادعای تحویل ارز (یورو و دلار) توسط سپاه قدس به اینجانب از اساس کذب محض است، چراکه هیچگونه همکاری یا مراوده کاری و مالی میان اینجانب و سپاه قدس مطلقاً وجود نداشته و هیچ مبلغی به صورت ارزی یا ریالی از طرف جنابعالی و سپاه قدس به بنده تحویل داده نشده است.
این ادعای کذب در اصل شما و مجموعه تحت امرتان را زیر سئوال میبرد، به این معنی که بدون حساب و کتاب و رعایت قوانین و مقررات، اموال بیت المال را در اختیار افراد فاقد مسئولیت قانونی قرار میدهید.
لذا با توجه به سماجت سازمان اطلاعات سپاه و قوه قضاییه در انتساب این ادعای واهی به اینجانب و صدور رای سیاسی ناعادلانه علیه بنده و نیز قضاوت تاریخ و آیندگان دراین زمینه که در آن هنگام سپاه پاسداران قادر به دفاع از خود نخواهد بود، خواهشمند است ضمن مکاتبه با قوه قضائیه نسبت به رد و بطلان این ادعا اقدام فرمایید.
با تشکر- حمید بقایی
قاسم سلیمانی به این نامه جواب نداد ولی به جای قاسم سلیمانی، سردار رمضان شریف، سخنگو و مسئول روابط عمومی کل سپاه پاسداران به بقایی پاسخ داد و گفت: «رأی محاکم قضایی براساس مدارک مستند، مستدل، دقیق و قوی صادر میشود و فرافکنی و طرح سناریوهای تکراری علیه نهادها و اشخاص در کشور بار جرایم متهمان را کاهش نمیدهد.»
محمدحسین حیدری، روزنامهنگار طرفدار احمدینژاد نیز در پاسخ به رمضان شریف در کانال تلگرام خود نوشت: «مسئله از دو حال خارج نیست: سپاه قدس یا به حمید بقایی پس از پایان مسئولیتش، چند میلیون یورو ارز تحویل داده یا اینکه چنین چیزی صحت ندارد. اگر حالت اول درست است، قاسم سلیمانی و سپاه قدس باید به مردم پاسخگو باشند که به چه حقی و بر اساس کدام منطق ۳,۵ میلیون یورو پول بیزبان مردم را بدون اخذ رسید، به «عضو ارشد جریان انحرافی» تحویل دادهاند تا برساند به سران کشورهای آفریقایی، آن هم پس از پایان دولت دهم و زمانی که عهدهدار هیچ مسئولیت دولتی نبوده؟! اگر هم که چنین مسئلهای از اساس کذب است و صحت ندارد، در این صورت فرماندهای که میگویند گردن داعش را شکسته و بهعنوان قهرمان ملی و انقلابی به مردم معرفی میشود، به کدامین دلیل در برابر این ظلم بزرگ در حق یک هموطن مسلمان و بیگناه سکوت کرده است؟! وجدان چنین فرمانده شجاعی چگونه میتواند اجازه دهد که با سکوت او یک انسان بیگناه به ۱۵ سال حبس محکوم شود؟!»
پیش از آن نیز برخی از طرفداران احمدینژاد در انگیزه اصلی سپاه قدس برای حضور در سوریه و هزینههای آن تردید کرده بودند. نامه احمدینژاد به قاسم سلیمانی را میتوان در چارچوب این رویکردهای «جریان احمدینژاد» ارزیابی کرد. آنها میخواهند فرمانده سپاه قدس بهشکل مستقیم به ماجرای پرونده حمید بقایی و اتهامات او ورود کند. بقایی یک روز بعد متن کیفرخواست را منتشر کرد که نشان میداد قوه قضاییه در این زمینه از سپاه قدس استعلام کرده و آنها تایید کرده اند چنین پولی پرداخت و « در تاریخ ۱۲مرداد۹۲، تحویل آقای حبیب الله جزء خراسانی شده» و «در تاریخ ۱۴مرداد۹۲ توسط رابط در آدرس ملاصدرا کوچه لادن به دفتر کار آقای بقایی برده شده و برابر نظر آقای بقایی کل مبلغ تحویل آقای حبیب الله جز خراسانی شده است و محل هزینه کرد ارزهای مذکور صرفا در راستای تحقق وعده های ریاست جمهوری به سران کشورهای آفریقایی و … واگذار شده است.»
● چهارم: دفاعیه حمید بقایی: متن دفاعیه حمید بقایی در مورد ارزهای سپاه قدس:
قضات محترم دادگاه تجدید نظر شعبه ۶۸
موضوع: ادعای کذب تحویل ارز به اینجانب از سوی سپاه قدس
با سلام؛ احتراما در رد اتهام واهی تحویل چند میلیون ارز توسط آقای قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس به اینجانب در ۹۲/۵/۱۴ و تصاحب چند هزار دلار سپاه قدس مربوط به اجلاس سران کشورهای غیر متعهد در سال ۱۳۹۱، که توسط آقای حیدری قاضی دادگاه ۱۰۵۷شعبه کارکنان دولت مبادرت به صدور رای ۱۵ ساله محکومیت و جبران بیش از ۴۰ میلیارد تومان ضرر و زیان علیه اینجانب شده است دفاعیه زیر تقدیم دادگاه می شود؛ ضمناً اگر دادگاه محترم قصد استعلام از سپاه قدس، سازمان اطلاعات سپاه را داشته باشد، با توجه به سوابق قبلی مبنی بر اعلام پاسخهای ناقص و غیرواقعی لطفاً پاسخ واصله را جهت توضیحات به اینجانب ارائه نمایید تا متعاقباً جواب داده شود و سپس حسب صلاحدید تصمیمگیری و رای صادر گردد.
۱- اتهام دریافت چند میلیون یورو و چند هزار دلار از سپاه قدس توسط اینجانب و قبض و انقباض در آنها بر اساس ادعای سازمان اطلاعات سپاه که مورد استناد قاضی دادگاه ۱۰۵۷ برای صدور رای محکومیت بنده قرار گرفته است، مطلقا صحت نداشته و کذب محض میباشد.
۲- بر اساس رویه های جاری و قوانین مالی کشور و دستگاه های دولتی هرگونه تحویل و دریافت وجوه دولتی و حتی تبادل وجوه میان سازمانهای دولتی با افراد حقیقی باید تماماً در قالب سیستم ذیحسابی و امور مالی همراه با تنظیم اسناد مثبته حسابداری از جمله درخواست وجه، اخذ رسید، تنظیم صورتمجلس تحویل و یا انتقال از طریق حساب قانونی به حساب قانونی صورت بگیرد. لذا ادعای سازمان اطلاعات سپاه مبنی بر تحویل چند میلیون یورو و چند هزار دلار ارز بیت المال از طرف سپاه قدس بدون هیچگونه مستنداتی (نظیر رسید) به اینجانب آن هم در تاریخ ۹۲/۵/۱۴ و زمانی که بنده مقام دولتی نبودهام، ماجرایی است خیالی که در عالم واقع مطلقاً امکان وقوع ندارد و نشان میدهد مدعیان یا با اصول مالی و حسابداری آشنایی ندارند یا مغرضانه عمل می کنند و یا هر دو!
۳- هرگونه ادعای شفاهی افرادی چون آقایان سروشپور، اسدنژاد، منتظری و خراسانی که به صورت مجزا و مستقل از یکدیگر علیه اینجانب در مورد دریافت ارزهای سپاه قدس و دخل و تصرف در آنها توسط بنده، که در گردش کار سازمان اطلاعات سپاه درج و علیرغم مغایرت با مبانی حقوقی، مورد استناد قاضی حیدری در رای صادره علیه بنده قرارگرفته است، مطلقاً صحت نداشته و کذب محض است.
جای بسی تاسف است که در موضوعات مالی و در چنین سطحی که اسناد و مدارک حرف اول را میزند، ادعای شفاهی متناقض افراد مورد استناد قاضی دادگاه قرار گرفته و علیه اینجانب رای اختلاس صادر میگردد!
اگر منطق آقایان چنین است پس هر کس میتواند انواع تهمت و ادعاها را علیه مقامات قضایی و امنیتی کشور مطرح نموده و به راحتی آنان را محکوم نماید.
۴- لازم به ذکر است که تا کنون علی رغم پیگیری های متعدد اینجانب و وکلایم از بازپرس شعبه ۲ دادسرای فرهنگ و رسانه و قاضی شعبه ۱۰۵۷ ، نامبردگان از ارائه نامه ادعایی مربوط به سپاه قدس در خصوص یوروها و دلارها که مدعیاند نام بنده به عنوان گیرنده در آن ذکر شده است، خودداری نمودهاند و تا این لحظه این مکاتبه ادعایی به رویت من و وکلایم نرسیده و از محتوای آن اطلاع نداریم. اما در این میان بر خلاف قانون و آیین دادرسی کیفری این مکاتبات ادعایی از مستندات محکومیت اینجانب در رای صادره توسط آقای حیدری قاضی شعبه ۱۰۵۷ مجتمع کارکنان دولت قرار گرفته است !
در اینجا این سئوال مطرح است که آیا منطقاً، شرعاً و قانوناً اینجانب برای دفاع از اتهام واهی وارده نباید این مکاتبه (یا مکاتبات) را رؤیت نمایم تا بتوانم بااطلاع از مفاد آن از بیگناهی خود دفاع نمایم؟ و تا زمانی که این امر (یعنی رؤیت مکاتبات ادعایی مربوط به سپاه) محقق نشود چگونه میتوانم از خود دفاع کنم؟ لطفاً دستور فرمایید این مکاتبات در اختیار بنده قرار گیرد و متن آنها نیز در جلسه دادگاه قرائت شود.
۵- بنا بر متن کیفرخواست و حکم صادره علیه اینجانب، اطلاعات سپاه ( که در زمان دستگیری من در ۹۴/۳/۱۸ ضابط قضایی نبوده و به طور غیر قانونی اینجانب را بازداشت و بیش از دو ماه و نیم با بدترین شرایط در انفرادی تحت بازجویی قرار داده است) مدعی است که آقای سردار قاسم سلیمانی چند میلیون یورو بیهیچ دلیل منطقی و بدون مستندات مالی و اخذ رسید دراختیار بنده جهت اهدا به سران کشورهای آفریقایی در تاریخ ۹۲/۵/۱۴ قرار داده اند و همچنین اینجانب چند هزار دلار از وجوه سپاه قدس را که در اجلاس سران جنبش عدم تعهد در اختیار نمایندگان رییس جمهور وقت قرار داده شده بود را اختلاس کرده ام! این در حالی است که بنده از رقمهای دقیق مورد ادعای آقایان نیز اطلاع دقیقی ندارم.
فارغ از اینکه این ادعاها اساساً صحت ندارند اما به فرض محال در این داستان ساختگی اولاً آیا بنده مقصرم یا آقای سردار قاسم سلیمانی به عنوان مقام مسئول مجاز در سپاه قدس و تحویل دهنده ارزهای مذکور؟!
ثانیاً آیا سپاه قدس در این مدت نباید از من گزارش عملکرد میخواست تا بر اساس آن مشخص شود آیا بنده مرتکب تخلفی شدهام؟ یا خیر؟
ثالثاً از کجا معلوم این ارزها توسط من در مسیری که آقای سردار قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس بدان جهت به بنده تحویل دادهاند صرف نشده باشد؟!
رابعاً آیا به صرف ادعای چند نفرکه در انفرادی سازمان اطلاعات سپاه محبوس بوده اند و یا آقای اسدنژاد سرتیم حفاظت آقای احمدی نژاد که خودش مدعی در اختیار داشتن چند هزار دلار سپاه میباشد، چگونه میتوان ادعا نمود که بنده در این ارزها دخل و تصرف غیر قانونی نمودهام و بر اساس آن رای محکومیت علیه اینجانب صادر کرد؟!
اگر دیوار ادعا بلند است همین ادعاهای غیرواقعی را هر کس میتواند علیه مخالفینش داشته باشد و لابد دستگاه قضایی نیز او را به زندان طویلالمدت محکوم خواهد کرد.
۶- اینجانب در ۹۲/۵/۱۴ که دولت یازدهم مستقر گردید، سمت و مقام دولتی نداشتم تا آقای سردار قاسم سلیمانی با توجه به جایگاه، توان و سطح دسترسیام به سران کشورهای خارجی بخواهند میلیون ها یورو را در اختیار بنده بسپارند تا به سران کشورهای آفریقایی بدهم!
۷- بنده هیچ رابطه کاری با سپاه قدس نداشته ام و هیچگاه (به خصوص در پایان کارم در دولت دهم) تحت امر سپاه قدس نبوده و قرارداد همکاری نیز با سپاه قدس نداشته ام. حال چرا و به چه دلیل باید فرمانده سپاه قدس سردار قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس مبالغ زیادی ارز خارجی در اختیار بنده با ماموریت اهداء آنها به سران کشورهای آفریقایی قرار دهد؟!
۸- تاکید میکنم، اینجانب با هیچ یک از مقامات و مسئولان رده های مختلف و یا رابطین و ضابطین و غیره وابسته به سپاه قدس و شخص جناب آقای سردار سلیمانی ملاقات یا مراوده نداشته ام و میان ما هیچگونه قول و قراری در هیچ موردی برقرار نبودهاست.
۹- طبق کیفرخواست دادستانی تهران و حکم صادره در دادگاه ۱۰۵۷ تمامی ادعاهای مربوط به تحویل ارز از جانب سپاه قدس به بنده، بر اساس نامه سازمان اطلاعات سپاه و ادعاهای دروغ متهمانی که مدتها در انفرادی بوده اند یا افرادی که خود را دخیل در موضوع دانسته اند، مطرح گردیده است، توسط بازپرس و قاضی پرونده به لحاظ نوشتاری و ژورنالیستی پرورش داده شده و جالب اینجاست هیچ گونه اسناد روشن و متقنی همچون قرارداد، درخواست وجه، رسید دریافت وجه و… نیز ارائه نگردیده است.
۱۰- نکته قابل توجه بعدی اینکه آیا بنده توان و قدرتی داشته ام که از حساب بانکی سپاه قدس پولی بردارم؟ آیا ذیحساب و مسئول مالی سپاه قدس بوده ام؟ آیا درخواست وجهی از سپاه قدس کرده ام؟ آیا وجوه خزانه یا صندوقشان را تصاحب نموده ام؟
۱۱- اینجانب هیچگونه مسئولیتی در امور دیپلماتیک و خارجی نداشته ام، ارتباطی هم با سران کشورهای آفریقایی ندارم، لذا چطور می توانم و قادرم پولی از سپاه قدس بگیرم و به سران آفریقایی بدهم؟!
۱۲- آقای سروش پور در گفتگو با آقای احمدی نژاد گفته اند که چندین روز در زندان انفرادی اطلاعات سپاه و تحت فشار روانی قرار داده اند تا مجبور شود علیه اینجانب حرف های خلاف واقع بگوید. آیا این شیوه اعتراف گیری دوران ساواک علیه دیگران میتواند مستند حقوقی قرار گیرد و خلاف شرع و قانون نیست؟!
۱۳- چرا قاضی و بازپرس اصرار کرده اند تا افرادی را احضار یا دستگیر نمایند و آنان را تحت فشار وادار کنند تا موضوعی که به اینجانب ارتباطی نداشته است را نسبت دهند؟ آیا این اقدام نشان از سوءنیت و سیاسی بودن پرونده نیست؟
۱۴- آقای احمدی نژاد طی چند مکاتبه با بازپرس و قاضی ۱۰۵۷ صراحتاً اعلام فرمودند که این موضوع میان ایشان و سردار قاسم سلیمانی است و ارتباطی به اینجانب ندارد،
با این حال هیچگونه ردی از این مکاتبات در پرونده، کیفرخواست و رای قاضی وجود ندارد. بازپرس و قاضی باید توضیح دهند که اولاً با مکاتبات انجام شده توسط جناب آقای احمدی نژاد چه کار کرده اند و چرا ردی از آنها در رای موجود نیست؟ ثانیاً چرا مکاتبات عمداً از پرونده، کیفرخواست و رای صادره حذف شدهاند؟ این در حالی است که در کیفرخواست و رای دادگاه، در موضوع ارزهای سپاه قدس بارها و به بهانه های مختلف نام ایشان ذکر شده است.
۱۶- راستی آقایان قضات محترم؛ به لحاظ اصول حقوقی و قوانین مسلم جمهوری اسلامی کسانی که مدعی شده اند باید ادعای خود علیه اینجانب را اثبات نمایند یا اینکه آنان چون در قدرت هستند بدون ارائه هر سندی ادعایی را علیه اینجانب مطرح می کنند و بازپرس و قاضی خود را موظف ببینند و اصرار نمایند تا به هر طریق ممکن حرف
آنان را به کرسی بنشانند و اینجانب را محکوم نمایند. در خاتمه مجدداً تاکید مینمایم، اینجانب هیچگونه ارزی از هیچ دستگاه و نهادی دریافت ننمودهام و در هیچ ارز متعلق به سپاه قدس دخل و تصرفی نداشتهام و تمامی ادعاهای مطروحه در این رابطه کذب محض میباشد. ضمناً به پیوست نامه شماره ۹۶-۱۱۱ مورخ ۹۶/۱۱/۱۱ جناب آقای
دکتر احمدی نژاد تقدیم می گردد.
حمید بقایی
❋ ماجرای 105 میلیارد دلار و حسابهای بانکی در کشورهای خارج بنام نزدیکان خامنهای:
● پنجم: تهدیدات حمید بقایی:
وقتی حمید بقایی متوجه شد که در سناریوی ساخته شده حسین طائب گرفتار شده به نقل از برخی اخبار منتشر شده ، تهدیداتی را متوجه مسئولان نظام کرد و تلاش نمود با ارایه نام فردی که عملیات پولشویی را انجام داده بود به دیگران بگوید که او هم حرف هایی برای گفتن دارد اما مطرح نمی سازد که البته این را هم به نقل از حسین طائب گفته اند .
بر اساس گزارشی، «حسین طائب» رئیس سازمان اطلاعات سپاه، در یک جلسه خصوصی پیرامون پاسخ دادن به ادعاهای حمید بقایی معاون احمدینژاد گفته است: «این موضوع یکبار در حضور حاج قاسم بحث شد. ایشان گفتند جواب دادن به بقایی مانند چوب فرو کردن در لانهِ زنبور است».
اگر این جمله حسین طائب صحت داشته باشد، وای به زمانی که چوبی وارد لانه زنبور شود و پرده از چهره همه متظاهران به انقلابی و اصولگرایی فرو افتد. این خطر را به خوبی احساس کرده اند و شاید هم به این نتیجه رسیده اند که حمید بقایی بر خلاف دیگر حامیان رهبری سرسپرده و رازدار کامل نیست و باید او را به زندان انداخت تا نتواند برخی ازمسائل را افشا نماید، همانگونه که رحیم مشایی را نیز دستگیر کرده و حال همه ترس از بیرون بودن احمدی نژاد است که او را هم کاملا در محاصره قرار داد اند. او را از مطرح ساختن برخی مطالب زنهار داده اند و به او فهمانده اند که به بعضی مسائل نزدیک نشود .
گفته میشود: «حمید بقایی از طریق اطرافیانش پیغام داده است که چنانچه سپاه بخواهد پاپیچ وی شود، موضوع یکصدوپنج میلیارد دلار و ماجرای «رودساز» را علنی خواهد کرد».
در این رابطه آمد نیوز نوشته است:اشاره آقای بقایی به موضوع یکصدوپنج میلیارد دلار، مربوط به دوره احمدینژاد است که قرار بود یکصد و پنج میلیارد دلار از درآمدهای نفتی به حساب صندوق ذخیره ارزی کشور واریز شود، اما این مبلغ نه تنها هیچگاه واریز نشد بلکه صرف هزینههای برون مرزی نیروی قدس گردید. ماجرای «رودساز» نیز اشاره به فردی بهنام «دکتر حبیب رودساز» از نفرات مورد اعتماد بیت رهبری است که توسط «علیاصغر میرحجازی» به «احمدینژاد» معرفی شد. «رودساز» مأموریت داشت که بدون برجا گذاشتن هیچ اثری، حسابهای بانکی متعددی را در خارج از کشور ایجاد کند. بیشتر این حسابها در کشورهای عراق، مالزی، سنگاپور،ترکیه، اوکراین، روسیه سفید و آلمان به نام نزدیکان آیتالله خامنهای از جمله «محمد محمدی گلپایگانی»، «علیاصغر میرحجازی»، «سردار محمدرضا نقدی»، «وحید حقانیان» (کسی در معامله پنهانی برسر گروگانهای امریکایی در آماده کردن دیدار با افراد ریگان و بوش، ، در پاریس، در اکتبر 1980، نقش داشت) «حسین طائب»، «علیاکبر ولایتی»، «حسین شریعتمداری» و برخی از فرماندهان سپاه قدس که در وزارت امور خارجه کار میکردند مانند «حسن داناییفر» و «نصیر باغبان» ایجاد شده است. دکتر رودساز مدتی نیز رئیس بانک خصوصی وزارت اطلاعات بهنام «مؤسسه مالی- اعتباری امین» نیز بوده است.
در تأیید واگذاری های احمدی نژاد به سپاه قدس بر اساس دستور رهبری بگزارش رئیس وقت دیوان محاسبات نیمی از درآمدهای نفتی سالهای ۸۶ و ۸۷ به خزانه واریز نشده است! و به تازگی بهمنی رئیس پیشین بانک مرکزی گفت درامد ارزی دو سال به کشور برنگشته است.
در همان زمان، انصاری عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام اعلام کرد که بیش از ۱۱۰ میلیارد دلار از درامد نفتی گم شدهاست.
احمدی نژاد،این روزها با توجه به فشار بر رحیم مشایی و دادگاه غیر علنی و مسئله دار او در مورد حسین طائب گفته است: «حسین طائب از وزارت اطلاعات بیرون انداخته شد برای اینکه دو به هم زنی میکرد. بعد بردندش جای دیگری به او اختیارات تام دادند بدون قانون». او گفتهاست «باید معلوم باشد حسین طائب بر چه مبنایی کار میکند. هر نهادی برای خودش یک زندان دارد، برخلاف قانون است. حق چنین کاری ندارد». او حسین طائب را فاقد تعادل روانی دانست.
● جهت آگاهی احمدی نژاد، بخشهایی از عملکرد همان طائبی که دیوانه و مشکل دار است را در رابطه با رییس جمهور شدن او می آوریم تا سیه روی شود هرکه در او غش باشد:
باید متذکر شد که حسین طائب نه به خاطر تهیه گزارش بر ضد فرزند هاشمی رفسنجانی بلکه به دلیل دروغ گفتن به هاشمی در مورد فرج سرکوهی که منجر به مصاحبه تلویزیونی هاشمی در مورد خروج فرج سرکوهی از ایران شد، از واواک اخراج شد. زیرا او در آن زمان معاون ضد جاسوسی در واواک در بخش خارجی بود.
به گزارش بولتن محرمانه بسیج مدرسه علمیه الهادی قم، حسین طائب روز شنبه ۱۴ اسفند، در جمع طلاب بسیجی مدارس علمیه، معصومیه، عترت و الهادی قم حاضر شد و پس ازشنیدن نظرات و راهکارهای آنان برای آنچه «مهار فتنه» ذکر شد، به پرسشهای مطرح شده پاسخ داد. در این نشست که حدود دو ساعت به طول انجامید، طائب با بیان این که برای شنیدن آمده است نه حرف زدن، “فتنه ۸۸” را “پیچیدهترین امتحان پس از انقلاب” توصیف کرد و گفت «این غربال الهی است که سره را از ناسره جدا میکند».
وی در پاسخ به پرسشی درباره مواضع انتقادی برادران لاریجانی (رؤسای قوای مقننه و قضائیه) نسبت به دولت، گفت: «باید سعی کنیم اینها را نگه داریم، به هرحال نیروهای انقلاب که همه مالک اشتر نیستند، یاران امیرالمومنین هم مراتب داشتند، البته به این آقایان هم گوشزد شده است که حواسشان جمع باشد؛ هم در اظهارنظرهای عمومی و هم خصوصی چیزی علیه دولت نگویند که به سود دشمن تمام شود».
طائب مدعی شد: «همین نامه منسوب به آیتالله لاریجانی ناشی از بیاحتیاطی آنها بود، آن نامه البته دروغ بود و سبزها هم اعتراف کردند که دروغ بود و بینشان اختلاف افتاد. اما حرفهای ایشان بود و ظاهرا کسی شیطنت کرده و حرفهای شفاهی را مکتوب کرده و به سایتهای حامی سران فتنه داده تا منتشر کنند. به هرحال به خیر گذشت. اما واقعا حواسشان باید جمع باشد، اگر هم بخواهند به این روند ادامه دهند و دولت را تحت فشار بگذارند، همین مطالبی را که دوستان گفتند در گزارشی آمده اگر منتشر شود به نفعشان نیست، البته آقا (رهبری) هم نشان دادند که درباره مصالح نظام با کسی تعارف ندارند منتهی در این شرایط حساس بنابر دفع کسی نیست».
(حسن طائب بدینسان، صادق لاریجانی را به شدت تهدید میکند که اگر بخواهد همان حرف ها را بزند برای او پرونده ای موجود است و برخی سخن ها در مورد او گفته شده ، بنابراین این مسئول امنیتی – اطلعاتی انچنان بر رییس قوه قضاییه ترس وارد میسازد که از ان به بعد صادق لاریجانی به مهرهای مفلوک تبدیل میشود. همان مهره مفلوکی می شود که زمانی پدر همسرش او را از تبدیل شدن به آن، بر حذرش داشته بود )
فرمانده کل بسیج در زمان سرکوب اعتراضات بعد از انتخابات، در پاسخ به پرسش دیگری درباره نگرانی از تحریمهای بینالمللی و آنچه «افزایش حمایت دولتهای جهان از سران فتنه »، مدعی شد: «به لحاظ اقتصادی دوره سختی را در پیش داریم، به هرحال ما یک تنه در برابر نظام سلطه در جهان ایستادهایم و این کار سادهای نیست، این وضعیت در سال جدیدی که در پیش است اثرات خود را نشان میدهد و میتواند ما را وارد یک بحران اقتصادی کند اما کارشناسان هم دارند فکر میکنند که چگونه از این مرحله عبور کنند».
طائب افزود: اما آنچه که دوستان درباره حمایت بینالمللی از سران فتنه گفتند جای نگرانی ندارد؛ یک موج است که اگر مقاومت کنیم تمام میشود، مهم این است که در داخل سرانشان را خفه کردیم و تجربه انقلاب نشان داده که در خارج این گروهها و شوراها هرکاری بکنند تاثیری ندارد و لابیهای بینالمللیشان هم مهم نیست، ما هم که بیکار نمینشینیم و لابی میکنیم، در گذشته این نگرانی وجود داشت که مبادا خاتمی که اعتبار بینالمللی و جهانی دارد بعد از دستگیری موسوی و کروبی رهبری را به دست بگیرد که خوشبختانه این اتفاق نیافتاد، به هرحال هر یزدی که مصباح یزدی نمیشود، خوبی دیگر ماجرا این است که صهیونیستها هم به اینها اعتماد ندارند و سران فتنه تا وقتی صریحا حضرت امام و جمهوری اسلامی را نفی نکنند، مرضی خاطر اسرائیل قرار نمیگیرند، (و لاترضی عنکم الیهود و النصاری حتی تتبع ملتهم) و تا صهیونیستها از اینها راضی نشوند، جامعه بینالمللی هم که به شدت تحت تاثیر لابی صهیونیستهاست تمام قد به حمایت از اینها بر نخواهد خواست و این هم در نهایت به سود ما است ».
وی در بخش دیگری از سخنانش به اعتراضهای خیابانی در تهران و شهرهای مختلف کشور پرداخت و گفت: «این تجمعات خیابانی موتور محرکش همین نهضتهای منطقه بود که فتنهگران از آن سوءاستفاده کردند و با شبیهسازی کاریکاتوری مقام ولایت و دیکتاتوریهای منطقه مردم را به خیابان کشاندند، البته اینها اگر ادامه داشته باشد بد است و میتواند آمریکا و نظام سلطه را برای فشار بر دولت جسور و پر رو کند».
طائب در پاسخ به پرسشی پیرامون ارزیابی «رویارویی اطلاعاتی امنیتی سپاه با فتنه» آنرا موفق ارزیابی کرد و مدعی شد: «یکی از نقطه ضعفهای فتنهگران، جاهطلبی آنها است و اصلا این فتنه، فتنهِ جاهطلبان است و ما هم روی همین کار کردیم؛ مثلا نقطه ضعف موسوی در خارج این است که در سالهای اعدام گسترده ضد انقلاب، نخستوزیر بوده است، اگر بخواهد آن دوره را نفی کند، امام را نفی کرده چون ایشان دستور داده و این باعث میشود ارادتمندان امام در داخل کشور که متاسفانه هنوز موسوی را قبول دارند و انحراف او را باور نکردهاند از او فاصله بگیرند و اگر هم بخواهد تایید یا سکوت کند اپوزویسیون خارج کشور را که همه بر محور سران فتنه متحد شدهاند
از دست میدهد،
کافی است شما یکی از این عناصر ضد انقلاب که هم کینه امام را به دل داشته باشد و هم جاهطلب باشد را غیر مستقیم اجیر کنید، پول یک سایتی، چیزی را به او بدهید، تأمیناش کنید و شیرش کنید که هر روز از آن اعدامها بنویسد و از موسوی و سران فتنه بخواهد اظهارنظر کند، خوب ما این کار را کردیم، گرفت و بین خودشان الان معضل شده است، برنامههای دیگری هم داریم که مصداق مکر الهی این انقلاب است» .
● ششم: نامه احمدی نژاد به سردار سلیمانی:
محمود احمدینژاد،در نامه کوتاه خود به قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس که جمعه ۲۵ اسفند منتشر شده با اشاره به زندانی شدن حمید بقایی، معاون اجراییاش نوشته است: «دستگاه قضایی که باید مظهر عدالت و پاکی باشد، متأسفانه به بهانه برخی مراودات کاری بین بنده و شما، اصرار دارد که برادری انقلابی و پاک را، البته با انگیزه و هدف سیاسی، به سنگینترین مجازاتها محکوم نماید.»
«حداقل انتظار این است که بنده و شما، نه برای حفظ خود و خشنودی اصحاب قدرت، بلکه برای رضای خداوند حکیم دانا، بهگونهای عمل نماییم که شریک این ظلم بزرگ تلقی نشویم.»
سردار سلیمانی بنابر مسائلی پاسخی به احمدی نژاد در این مورد نداد .
گفته می شود وقتی احمدی نژاد دستگیری یارانش از سوی قوه قضاییه را دید و بیمحلی رهبری به نامههای او ، تصمیم به بالا زدن بخشی از پرده، دزدی های نظام گرفت و در نامهای که هنوز از سوی او و یارانش تایید نشده است،نوشت :
– آقای حدادعادل در ریاست مجلس برای نهادهای خصوصی از بیتالمال بودجه تصویب میکردند و خودشان حداقل دو نهاد خصوصی را در اختیار داشتند و برای آنها از پول نفت بودجه تصویب، اخذ و هزینه میکردند.
– جناب آقای لاریجانی رییس مجلس، که همزمان مدیر بنیاد شهید مطهری نیز هستند؛ هرساله برای این بنیاد از درآمد کشور و از بیتالمال بودجه تصویب، اخذ و هزینه میکنند.
– آقایان مصباحیزدی، ریشهری، امامیکاشانی، شاهرودی و جوادیآملی و بسیاری از مقامات ارشد کشور نیز موسسات آموزش عالی و یا فرهنگی دارند که از بیتالمال و از درآمد نفت و بودجه عمومی استفاده میکنند.
– جناب آقای ولایتی دو موسسه خصوصی دارند که هر ساله برای آن میلیاردها تومان از بیتالمال بودجه اخذ و هزینه میکنند.
به باور احمدینژاد؛ اگر قرار است رسیدگی با این شدت و حدت و خارج از روال قانونی انجام شود، آیا اولی نیست که به ۶۳ حساب بانکی رئیس دستگاه قضاء که بدون ذیحساب قانونی و بدون نظارت دیوان محاسبات، ماهیانه دهها میلیارد تومان سود دریافتی آن با تشخیص فردی ایشان هزینه میشود رسیدگی کرد.
او در ادامه با اشاره به شرکت «فؤاد ری» وابسته به محمد محمدی ریشهری مینویسد:«صدها میلیارد تومان خسارت و بدهی شرکت «فؤاد ری» وابسته به آقای ریشهری را ستاد اجرایی پرداخت کرد و یا به موسسه تعاون ناجا و بانک قوامین در نابودی هزاران میلیارد تومان اموال مردم رسیدگی کرد.
خاندان لاریجانی پنج ویلای ۱۰۰۰ متری در بهترین منطقه کنزینگتون لندن دارند که اسناد نشان میدهد که دو ویلای آن توسط خاندان سعودی خریداری و به لاریجانیها هدیه داده شده است. ارزش مجموع دو ویلا ۸ میلیون دلار آمریکا بوده است. یکی دیگر از این ویلاها بنام «زهرا لاریجانی» دختر صادق لاریجانی است که به قیمتی در حدود ۲ میلیون یورو خریداری شده است. یکی دیگر از این ویلاها بنام جواد لاریجانی است که طبق اسناد موجود توسط MI6 (سازمان اطلاعات انگلیس) به ایشان هدیه داده شده است. ارزش این ویلا ۳ میلیون دلار آمریکا است.
آخرین ویلا متعلق به فاضل لاریجانی است که طبق اسناد، ابتدا توسط بابک زنجانی خریداری شده و پول آن از طریق بانک مرکزی ترکیه حواله شده و سپس به مبلغ ۳،۶ میلیون دلار آمریکا به فاضل لاریجانی فروخته شده است.
احمدینژاد در این نامه وعده افشای اسناد جاسوسی خانواده لاریجانی را داده است. وی گفته اگر حمید بقایی آزاد نشود و دادگاه علنی تشکیل نشود، اسناد جاسوسی را منتشر میکنم. رییسجمهور پیشین ایران متذکر شده که بیش از ۵۰۰ سند جاسوسی از خانواده لاریجانی در دست دارد. وی گفته: بیش از ۵۰۰۰ متر املاک مختلف در نقاط مختلف لندن متعلق بهخانواده لاریجانی است و جواد لاریجانی مسئول حفظ اموال لاریجانیها در نقاط مختلف جهان است. در این نامه قید شده فاضل لاریجانی دارای یک فروند هواپیمای ضیافتی از نوع بوئینگ 737-MAX با شماره ریجستری EP-RHN را دارد که در آشیانه شرکت هما در فرودگاه امامخمینی نگهداری میشود. قیمت این هواپیما بهگفته احمدینژاد ۱۲۵ میلیون دلار است. همچنین بنابر ادعای احمدینژاد، «محمدجواد اردشیر لاریجانی ۲۰۰ هکتار زمین کشاورزی در ساوه، ۳۱۵ هکتار زمین کشاورزی در همدان، ۶۰۰ هکتار زمین کشاورزی در دزفول، ۱۹۰ هکتار زمین کشاورزی در کازرون، ۲۳ هکتار زمین زیر کشت زعفران در تربت حیدریه دارد.»
دربخش دیگری از این نامه عنوان شدهاست که «علی لاریجانی هم دارای ۱۵۰ قطعه زمین مسکونی مرغوب در شهر قم، ۵ شهرک مسکونی در استان گیلان، تعداد ۳۲ واحد مسکونی در جزیره کیش، تعداد ۲ کارخانه در جزیره قشم منطقه درگاهان، یک برج ۲۷ طبقه مسکونی در منطقه مینی سیتی تهران، یک باب باغ ویلا ۲۲۰۰ در منطقه نیاوران تهران است.»
به هر حال مبلغی که سردار سلیمانی جهت پرداخت به سران کشورهای افریقایی به احمدی نژاد داده بود، مبلغ قابل توجهی نیست زیرا این سپاه، صدها برابر ان را در کشورهای دیگر از جمله عراق، لبنان، سوریه، یمن و… خرج می کند که بیشتر هزینه آن را به اشکال مختلف از جیب مردم در میآورند.
باید این نکته را متذکر شد که تقریبا در هر زمینه و هر کشوری ، هرگاه نام (مبین) به دنبال شرکت یا مؤسسه یا ستاد بیاید به احتمال زیاد از مراکز دخالت سپاه قدس میباشد و کل هزینه های آن از جیب مردم ربوده و خرج می شود .در ایران، مثلاً، شرکت تجارت الماس مبین، شرکت رسا الکترونیک مبین، شرکت کارگزاری مبین یاس، شرکت پتروشیمی مبین، شرکت مبینو… همگی وابسته به سپاه قدس میباشند که در کشورهای دیگر نیز در همین غالب تاسیس و به انجام امور تجاری و تبلیغاتی میپردازند. به عنوان مثال در عراق موسسهای به نام موسسه فرهنگی مبین تاسیس شده که هر ساله صدها میلیارد تومان از سرمایه ملت ایران را به خورد نیروهای وابسته در عراق میدهد که به برخی از این عملیات اشاره میشود. گفتنی است که اکثر پرسنل این مؤسسه از نیروهای وابسته به شیعیان عراق حزب الدعوه، مجلس اعلای عراق، جنبش حزب الله ، سپاه بدر و… تشکیل میشود که حقوق آنها را ایران میپردازد:
– ایجاد صدها کتابخانه به خصوص در شهرهای نجف، کربلا، کوفه ، سامره و بغداد و..
– ایجاد صدها دارالقران
– ایجاد دهها ویدئو کلوپ دینی و مذهبی
– انتشار نزدیک به 50 نشریه به زبان های مختلف و تبلیغاتی مذهبی در سراسر کشور عراق
– راه اندازی کلاس های عقیدتی و جذب نیرو جهت به کار گیری در گروه های استشهادی
– برگزاری دهها نمایشگاه کتاب که در آن نمایشگاهها صدها هزار کتاب، جزوه و سی-دی های اعتقادی به صورت رایگان پخش میشود.
– ایجاد چندین کانال تلویزیونی و رادیویی سیاسی و مذهبی
– پخش رایگان هزاران پوستر قرآنی و دهها هزار تصویر از خمینی و خامنهای و حرم امام رضا و…
– باز سازی های کلان و وسیع اماکن مذهبی در کربلا، سامره و نجف
– پرداخت میلیون ها دلار بابت حقوق نیروهای وابسته عضوهشدالشعبی
– توزیع و پخش دهها میلیون دلار تسلیحات و نیازمندی های نظامی در میان نیروهای وابسته در عراق
و…
❋ برخورد سردار سلیمانی با حسن طائب:
از قرار، در پاسخ به دسیسههایی که طائب علیه سردار سلیمانی و سپاه قدس نمود، نیروهای این نهاد نظامی – امنیتی که از معاونت اطلاعاتی قوی در ایران و منطقه بهره مند هستند، در برابر مشکلاتی که سردار طائب برای نیروهای این سپاه به وجود آورد، تصمیم به بالا زدن بخشی از مفاسد او نمودند و اطلاعاتی در مورد خورد و بردهای حسین طائب و دخالت در خرید و فروش ارز و سکه را برای حفاظت اطلاعات فراهم ساختند که منجر به بازداشت و بازجویی او گشت .
بنا به اخبار و گزارشات، رئیس سازمان اطلاعات سپاه به مدت ۱۲ روز تحت کنترل سازمان حفاظت اطلاعات سپاه بوده و در یکی از خانههای امن تحت بازجویی قرار داشته است. این خبر روز ۲۷ شهریورماه در وبسایت پیک نت منتشر شد و بعد از آن امد نیوز به توضیح بیشتر در این مورد پرداخت.
وب سایت آمد نیوز در این رابطه نوشت:«حسین طائب» پس از آن به طور موقت بازداشت شد که «حسین مظلومی» مافیای ارز و سکه در جریان بازجوییها و اعتراف به سوءاستفاده مالی ۴۸۰۰۰ میلیارد تومانی خود در نوسانات بازار طلا و ارز، به دست داشتن رئیس سازمان اطلاعات سپاه در اختلال بازار ارز و سوءاستفاده مالی ۱۳ هزار میلیارد تومانی وی اعتراف کرده بود.
پس از گردشکار پرونده توسط معاونت اقتصادی واواک، «محمدعلی جعفری» فرمانده کل سپاه، به سردار «محمد کاظمی» دستور داد تا «طائب» به طور موقت برای انجام تحقیقات بازداشت شود.
«طائب» که در جریان قتلهای زنجیرهای به همراه «جواد آزاده» رئیس حفاظت وزارت اطلاعات و «حاج ابوالفضل» معاون «آزاده»، سرپرستی تیم بازجویی از متهمان قتلهای زنجیرهای را بر عهده داشت و پس از آن به همراه ۱۹۰۰ تن از پرستل واواک از این وزارتخانه اخراج شد، مدتی به رکن ۲ ارتش رفت تا این سازمان اطلاعاتی ارتش را تقویت کند. او مدتی بعد به فرماندهی نیروی مقاومت بسیج منصوب و پس از آن سازمان اطلاعات سپاه را به همراه «جواد آزاده» سرتیم بازجوییهای متهمان قتلهای زنجیرهای با الگوی فشرده شده واواک راهاندازی کرد.
یکی از دلایل شکاف میان طائب و همدانی و سپاه قدس همانا به کار گیری شکنجه گران همسر سعید امامی بود که در این مورد به گفته های سردار همدانی در مورد خود او توجه کنید:
…وزارت اطلاعات ما در فتنه 78 آسیب جدی دید. در آنجا با توجه به اتفاقی که در وزارت اطلاعات رخ داد، قتلهای زنجیرهای که در روزنامهها و رسانهها مطرح شد، در بخشی از آن، انگشت اتهام به سمت وزارت برده شد و در نهایت به حادثه سعید امامی کشیده شد که بنده معتقدم ایشان از آن اتهام مبراست. من ایشان را میشناسم. ایشان فردی مؤمن بود. اینچنین یک انشقاق در وزارت رخ داد و یکپارچگی وزارت اطلاعات خدشهدار شد و دستگاه اطلاعاتی ما را تضعیف کرد. در فتنه 88 آن بخش از بچههای وزارت که حتی در ماجراهای 88 بهتر از ما عمل کردند حقشان محفوظ است. برخی هم که شک و تردید داشتند و بعدها پشیمان شدند. خب وزارت اطلاعات به دلیل این انشقاق نتوانست نقش خود را در فتنه بهخوبی ایفا نماید.
سردار همدانی به دنبال آگاهی از هویت مسئولان شکنجه همسر سعید امامی، از حسین طائب دور و با وی به مخالفت میپردازد . در نتیجه، از سوی طائب برای او مشکلاتی به وجود میآید و او به سپاه قدس می رود و در سوریه کشته می شود.
آمد نیوز میافزاید:«حسین طائب» عامل پروندهسازیهای بیهوده و بخش زیادی از مفاسد در کشور است. به طوریکه «محمود احمدینژاد» چندی قبل و زمانی که «طائب» در بازداشت بود، او را فردی «پروندهساز» و «نامتعادل» خواند.
شش ماه قبل، طائب پس از اطلاع از کِیس «جاسوسیِ دوبل» برادرِ «محمدعلی جعفری» فرمانده کل سپاه، برای سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیآیای)، پروندهای را برای برادرِ فرمانده کل سپاه تشکیل داد و این پرونده را برای فشار علیه «جعفری» به کار گرفت تا از وی باجخواهی سیاسی کند. حسین طائب معتقد است برادرِ جعفری در آمریکا، اطلاعات این نهاد نظامی را در اختیار سیآیای قرار میدهد و اطلاعات دریافتی از این سازمان امنیتی را نیز در اختیار برادرش میگذارد.
حسین فدایی رئیس دفتر بازرسی دفتر رهبری به مدت یکروز طائب را با رویکرد «مالهکشی بر پرونده» بازجویی کرد که پس از اطلاع جعفری از ادامهی حضور وی در جلسات بازجویی ممانعت به عمل آمد.
طائب چند روز است که از بازداشت موقت آزاد شده است. از سردار قاآنی، محمدحسین زیبایینژاد (نجات)، محمدعلی رحمانی و احمد حقطلب به عنوان جانشینان احتمالی حسین طائب نام برده میشود.
به همان دلایلی که احمدی نژاد در باره طائب گفته بود، سردار نجات ماموریت یافت که برای کنترل حسن طائب به جانشینی او در این سازمان برود و محمد کاظمی علاوه بر او ، سردار حق طلب را نیز به این سازمان فرستاد و شاید از بدو حضور سردار حق طلب بوده که گزارشاتی از سوی او برای حفاظت اطلاعات سپاه نیز ارسال می شد و از سوی سردار نجات برای مقام معظم ، زیرا رابطه شخص طائب با سید مجتبی خامنه ای بسیار حسنه می باشد، اما سردار قاانی که نام وی در این گزارش درج شده است، جانشین سردار سلیمانی می باشد و اگر او قرار باشد که جانشین حسن طائب شود، بیانگر این است که نیروهای این سازمان تحت نظارت سپاه قدس قرار خواهند گرفت و یک نکته دیگر از این اختلافات، همانا اختلاف میان سردار جعفری و حسن طائب به خاطر کارگزاری شنود در دفاتر برخی از مسئولان از جمله وزیر کشور و علی مطهری میباشد که سردار جعفری از مقام فرزانه خواسته بود که سازمان اطلاعات سپاه رابه معاونت بازگرداند تا بتوان بر آن معاونت نظارت داشت .
حال باید منتظر وقایع آتی بود و دید که این مسئولان نظامی – امنیتی و اطلاعاتی چه بر سر این ارگان سرکوبگر خواهند آورد .