● در 16 آذر 97، ابراهیم رئیسی در پاسخ به دانشجویی در بارهی اعدامهای سال ۶۷ گفتهاست: «در آن مقطع افرادی بودند که پرونده های آنها مورد رسیدگی قرار گرفته بود و دادگاه عالی هم احکام دادگاه بدوی را تایید کرده بود. این افراد در رده هایی بودند که اجرای احکام برای آنها ضرورت نداشت، بنابراین در زندان ماندند، حکم امام (ره)مبنی بر این بود که پرونده کسانی که اثبات شده است، محارب بودند و قطعا با سازمان منافقین همکاری داشتند، ولی حکم آنها اجرا نشده بود، بررسی شود،هیأتی هم به این پرونده ها رسیدگی کرد که باید حکم آنها اجرایی شود یا نه . اتهام و حکم این افراد در دادگاه صالحه قطعی شده بود، اما متاسفانه این مسائل به صورت روشن بیان نشده است، من حتی به دفتر نشر آثار امام (ره) گفتم مبانی فقهی نظر امام (ره) را برای مردم روشن کنند….» (ایسنا: کد خبر: ۹۷۰۹۱۸۰۸۹۰۴)
◉ مجتبی لطفی، یکی از شاگردان و مسئولان دفتر آیهالله منتظری پرسیده است (انصاف نیوز 22 آذر 97):
1. اگر زندانیان اعدام شده قبلا به اعدام محکوم شده بودند، چرا در دیدار آیهالله منتظری با مجریان [آن] در همان برهه، چنین ادعایی حتی از سوی جناب شما، نیری، پورمحمدی و اشراقی مطرح نشد و حالا مطرح میشود؟! در آن دیدار آیهالله منتظری میگوید: «دستگاه قضایی کشور را شما زیر سؤال بردین. چندین سال، شخص آقای نیری، این قاضی اون قاضی، تو این شهر تو اون شهر، یکی را محکوم کرده به ۵ سال به ۶ سال…؛ اینکه حالا ما بیآییم بدون اینکه فعالیت تازه باشد، بگیریم اعدامش کنیم این معنیاش این میشود که ما همه… خوردیم، همه دستگاه قضایی ما غلط بود، معنیاش این نیست؟!»
2. اگر زندانیان، قبلا به اعدام محکوم شده بودند، چرا آیهالله موسوی اردبیلی از امام سؤال میکند: «آیا این حکم شامل کسانی که محاکمه نشدند، یا شدهاند و محکوم به زندان شده و مقداری از حکمشان را کشیدهاند میشود؟»
3. از سخنان شما بر میآید زندانیان با تخفیف مجازات، اعدام نشدند. آیا با عدم انجام جرم جدید میتوان تخفیف را لغو نمود؟
4. از محاربه نام بردید. در تحریرالوسیله سه قید برای محارب ذکر شده است: اقدام مسلحانه، ترساندن مردم و قصد فساد. با توجه به تخفیف مجازات داده شده، بدست نمیآید که حکم بعدی و موضوع بر هم مطابقت نداشته؟
5. از همکاری زندانیان با مجاهدین نام بردید. همکاری اگر در دایره قیود محاربه نباشد حکمش اعدام است؟ چرا آیهالله خمینی دیدهبان (طلیع) و جمع کننده اموال (ردء) را که با محاربین همکاری میکنند محارب نمیدانند؟
6. در نامه آیت الله منتظری به امام که در جلسه مربوطه در حضور شما خواندند، نزدیک به ۸ اشکال مهم به اعدامها مطرح کردند؛ چرا در آن جلسه به شبهات مطرح شده پاسخی داده نشد؟
اگر جرم اعدامیان همکاری با مجاهدین خلق بود، زندانیان چپ چرا اعدام شدند؟
● اما آیا رئیسی عضو هیأت کشتار زندانیان بود یا نبود؟ او خود میگوید:
« برخورد امام در جریان نفاق، برای همیشه کشور را از لوث منافقین پاک کرد اما برخی برای آنکه هدف برایشان، وسیله را توجیه میکند، نسبت به من و امام و انقلاب تسویه کردند. در حالی که من هیچکدام از آن سه سمت تصریح شده در حکم امام را نداشتم. افتخار من آنست که با جریان نفاق، فساد و چپاول مبارزه کردهام، اما تعجب نسبت به کسانی است که مدعی حقوقدانی هستند، اما بین دادستانی و قاضی فرقی نمیگذارند».
بدینسان او مدعی است هیچکدام از سه سمت موضوع حکم خمینی را نداشتهاست و به روحانی خرده میگیرد که میان دادستان و قاضی فرق نمیگذارد. قبلاً (در 25 اردیبهشت 97) گفته بود آن زمان دادستان بوده و حکمی صادر نکردهاست. غیر از اینکه این دادستان است که ادعانامه به دادگاه میدهد و تقاضای مجازات میکند، بنابراین، در مقام دادستان، این او بودهاست که تقاضای اعدام میکردهاست، بدینخاطر که «دادستان» بودهاست، در هیأت مأمور کشتار زندانیان عضویت میکند.
آیا مقصود او از «هیچ یک از سه سمت را نداشتن»، عضو هیأت کشتار را نداشتن است؟ اگر آری، چرا در حضور آیهالله منتظری نگفت من سمتی در این هیأت و کشتار زندانیان ندارم؟ و حالا از چه رو به «مبارزه با جریان نفاق»، افتخار میکند؟ باوجود این، به تابستان سال 1367 بازمیگردیم تا ببینیم در آن تاریخ، ابراهیم رئیسی چه شغلی داشته و در هیأت مأمور کشتار عضو بودهاست یا خیر؟
● اما او چگونه دادستانی بودهاست؟ پاسخ این پرسش را موسوی تبریزی، یکی دیگر از جلادان خمینی میدهد: در فروردین ۹۶ موسوی تبریزی گفتهاست: «این مسلم است که آقای رییسی جزو آن دسته افرادی بودند که حکم دربارهٔ زندانیهای سال ۶۷ به او ابلاغ شده بود. رییسی بعد از آقای لاجوردی جانشین دادستان انقلاب تهران بود و این موضوع را از خود آقای رییسی باید بپرسید.»
بدینترتیب او نه یک دادستان معمولی که جانشین لاجوردی قصاب اوین بودهاست. با این سمت نیز در هیأت مأمور کشتار شرکت داشتهاست. اما تنها او «دادستان» نبودهاست. در حقیقت، اعضای هیأت مأمور کشتار زندانیان این اشخاص با این سمتها بودهاند:
1. حسینعلی نیری، قاضی شرع
2. مرتضی اشراقی دادستان تهران
3. ابراهیم رئیسی، معاون «گروهکی» دادستان انقلاب تهران
4. مصطفی پورمحمدی، نمایندهٔ واواک
بدینسان، دو «دادستان و یک «قاضی شرع» و یک نماینده واواک اعضای هیأت مأمور کشتار زندانیان را تشکیل میدادهاند. و این چهارتن مخاطب آیهالله منتظری بودهاند و رودر رو، به آنها گفتهاست: شما جنایتکاران تاریخی هستید.
● مصطفی پور محمدی هم مانند رئیسی نخست منکر شد که در هیأت مأمور کشتار شرکت داشتهاست و پس از انتشار نوار گفتگوهای آیهالله منتظری با اعضای هیأت، گفتهاست: «افتخار میکنیم که حکم خدا و رسول را اجرا کردیم». بدینسان، هر دو کذاب، هم شرکت خود را تکذیب و هم به اعدامها افتخار میکنند. با این تفاوت، که پورمحمدی پیش از رو شدن سند، انکار و پس از روشدنش اقرار میکند و رئیسی برغم انتشار سند دروغ میگوید. افزون براین، او برابر حکم خمینی عضو هیأت مأمور کشتار شدهاست:
● متن حکم خمینی ایناست:
«از آنجا که منافقین خائن به هیچ وجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه میگویند از روی حیله و نفاق آنهاست و به اقرار سران آنها از اسلام ارتداد پیدا کردهاند، با توجه به محارب بودن آنها و جنگ کلاسیک آنها در شمال و غرب و جنوب کشور با همکاریهای حزب بعث عراق و نیز جاسوسی آنها برای صدام علیه ملت مسلمان ما و با توجه به ارتباط آنان با استکبار جهانی و ضربات ناجوانمردانهٔ آنان از ابتدای تشکیل نظام جمهوری اسلامی تا کنون، کسانی که در زندانهای سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و میکنند، محارب و محکوم به اعدام میباشند و تشخیص موضوع نیز در تهران با رای اکثریت آقایان حجتالاسلام نیری دامت افاضاته (قاضی شرع) و جناب آقای اشراقی (دادستان تهران) و نمایندهای از وزارت اطلاعات میباشد، اگر چه احتیاط در اجماع است، و همینطور در زندانهای مراکز استان کشور رای اکثریت آقایان قاضی شرع، دادستان انقلاب یا دادیار و نماینده وزارت اطلاعات لازم الاتباع میباشد، رحم بر محاربان سادهاندیشی است، قاطعیت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول تردیدناپذیر نظام اسلامی است، امیدوارم با خشم و کینه انقلابی خود نسبت به دشمنان اسلام رضایت خداوند متعال را جلب نمایید، آقایانی که تشخیص موضوع به عهده آنان است وسوسه و شک و تردید نکنند و سعی کنند اشداء علی الکفار باشند. تردید در مسائل قضایی اسلام انقلابی نادیده گرفتن خون پاک و مطهر شهدا میباشد. والسلام»
در دست نویس، تاریخ قید نشدهاست. در نامه، نام رئیسی برده نشدهاست. از نماینده واواک نیز نام برده نشدهاست. باوجود این، رئیسی در مقام جانشین دادستان انقلاب تهران در هیأت کشتار زندانیان شرکت داشتهاست. او یکی از چهار نفری بود که توسط آیهالله منتظری احضار شد. بنابر نوار صوتی، آیهالله منتظری گفتهاست:
«اول محرم شد؛ من آقای نیری، آقای اشراقی، آقای رئیسی و آقای پورمحمدی را خواستم و گفتم: «الان محرم است حداقل در محرم از اعدامها دست نگهدارید». آقای نیری گفت: «ما تا الآن ۷۵۰ نفر را در تهران اعدام کردهایم، دویست نفر را هم بهعنوان سر موضع از بقیه جدا کردهایم، کلک اینها را هم بکنیم بعد هر چه بفرمایید».» (فایل صوتی منتشر شده در ۱۹مرداد ۹۵)
و در نوار گفتگوها، او تکذیب نمیکند عضو هیأت مرگ نیست. چراکه در این هیأت نیز جانشین «دادستان» بودهاست.
اما این ادعا که دادستان حکم صادر نمیکند، وقتی صحیح بود که بنابر حکم خمینی، هیأت مأمور به صدور حکم نشده بود. اما بنا بر حکم خمینی ،حکم هیأت مأمور صدور حکم در باره کسانی نیست که حکم اعدام آنها صادر شده اما اجرا نشده بود، بلکه در باره همه زندانیانی است که « بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و میکنند». بدینترتیب، قول امروز ابراهیم رئیسی، دروغ آشکاری است.
● اگر رئیسی میدانست دروغ بدون تناقض ساختنی و گفتنی نیست، دروغی چنین فاحش نمیگفت: اگر او قاضی نبوده و عضو هیأت کشتار زندانیان نبوده و حکم صادر نکردهاست، امروز، چگونه بابت کار نکرده «افتخار» میکند؟
● اما «امام» خمینی را قهرمان ریشهکن کردن «منافقین» نامیدن، غیر از اینکه، بنابر نص قرآن، منافق کسی است که در ظاهر و علن اصول راهنمای انقلاب ایران را خطاب به جهانیان، اعلان میکند و به عملی کردن آنها متعهد میشود و بعد از «زمامدار» شدن، با آن اصول عهد میشکند و سرانجام معلوم میشود طرح محرمانه استبداد فراگیر را پذیرفته و اسباب اجرای آن را فراهم میکند، جنایت کم مانند خمینی و دستیاران او هم اسلام را در آئین خشونت کور از خود بیگانه کرد و هم با بستن راه فعالیت آزاد، بیراهه وابستگی به قدرتهای خارجی را گشود و چهل سال است مردم کشور گرفتار مدار بسته رﮊیم ولایت مطلقه فقیه و امریکا و دولتهای وابسته در منطقه اند.