back to top
خانهنویسندگانهادی قدسی : بهتان ودلیل عجله بر انجام کودتا

هادی قدسی : بهتان ودلیل عجله بر انجام کودتا

 banisadrjebheh ilam ایران هنوز از کشاکش حل بحران های ناشی ازانقلاب بیرون نیامده بود که با جنگی گسترده ازسوی همسایه خود با پشتیبانی بی‌دریغ سلطه گران مواجه گشت. مردم ایران باید هرروزه بامرور حوادثی که درسه ساله اول انقلاب رخ داده اند و به استقرار دوباره استبداد انجامید، حقایق را جانشین ذهنیت خود سازند تابتوانند نقطه پایانی بر استمرار استبداد دراین مرز و بوم بیابند. مستندی را به نام بهتان ساخته حسین باستانی دیدم که در آن سخنانی از خمینی را بازپخش می کند، او می‌گوید: «این تهمتی که ازگناهان کبیره است در یک همچون مواردی جایز می‌شود و در بعضی موارد واجب می‌شود» و همچنین، «برای حفظ اسلام و برای حفظ نفوس مسلمین واجب است دروغ گفتن هم واجب است شرب خمرهم واجب است». همچنین در کیهان 17دی 1366 درهمان مستند ازقول او آمده است: «حکومت مقدم بر تمام احکام فرعیه حتی نماز و روزه و حج است». البته ازاین نوع فتواها از زبان او و دیگر فقه سالاران بارها شنیده‌ایم وموضوع تازه‌ای نیست. آن چه مهم است اما بی‌تفاوتی ما مردم  در قبال این نوع تفکر وقبول ضمنی آن می‌باشد که جای آن در این مستند بسیار خالی می‌باشد. مسئولیت این عملکرد در طول تاریخ نه تنها برگردن گوینده است که بار بیشتر آن بردوش مردمی است که در برابر آن تفکر بی‌تفاوت و بدتر از آن همدستی درشیوع آن و باز هم از آنها بدتر، قضاوت برپایه همان تهمت ها می‌باشد. مامردم هستیم که باپذیرش تهمت، مشوق تهمت زن می‌شویم و او را در این کار زشت یاری می‌رسانیم. اگرادعا شود که وضع بحرانی کنونی کشور نتیجه همین قبول بهتان و تهمت وشایعه وقضاوت بدون خردورزی وتفکر وتأمل از سوی مردم است گزافه گوئی نیست.

    در زمان جنگ، درماه های اول که نیروهای دشمن زمین گیرشدند و ارتش براوضاع مسلط شد، شایعات شروع شدند و به دنبال آن تهمت خائن بودن به منتخب مردم از سوی مخالفان او شروع گشت. و این کارها تحت فرمان خمینی برای «حفظ حکومت روحانیان» انجام می‌شدند. ترس از پیروزی به فرماندهی بنی‌صدر موجب شد تا برنامه حذف او را در دستور کار قرار دهند. بامروری دوباره از روند جنگ به اهمیت این شایعات و تهمت‌زدن‌ها پی می بریم. چند نمونه کوچک نشان می‌دهند که اشغال خرمشهر در واقع با شیوع شایعه سقوط آن شهر شروع شد:

رئیس جمهور در گزارشات روزانه خود در تاریخ 03/07/59  می‌نویسد: «… بعد به دیدار از جبهه عین خوش رفتیم جایی که عراقی‌ها مدعی بودند گرفته اند و 100 کیلومتر هم آن طرف تر آمده اند. هلیکوپتر در نزدیک امامزاده ای به زمین نشست. مردم آن منطقه به پیشواز آمدند و اسلحه می‌خواستند برای اینکه بتوانند با دشمن بجنگند….

بعد از ظهر گفتند که مردم خرمشهر دارند شهر را تخلیه میکنند و هر آن ممکن است شهر سقوط کند و من تصمیم گرفتم از این دو شهر  بازدید کنم و سوار یک جیپ آهو شدیم و راه افتادیم محافظی هم ما در این وقت نداشتیم و اتومبیل هایی که ما را همراهی کنند نخواستیم و راه افتادیم…. از آنجا به خرمشهر رفتیم. در خرمشهر دیدیم فرق بین دیده و شنیده بسیار است، آنچه می‌شنیدیم و آنچه را می‌بینیم یکی نیستند. خرمشهر سقوط نکرده بود. ما به خرمشهر رفتیم در نزدیکی آنجا یک عرب مسلحی از هموطنان ما آمد و گفت اینجا خبری نیست برگردید فرمانداری که ستاد آنجاست.  درگزارش روز بعد، 04/07/59 می‌نویسد: «… با امام دیدار کردیم. امام چهره بشاشی داشت و بسیار از سفر خوزستان راضی بود. وضع را برایشان تشریح کردم. گفتم به اینکه ارتش ما خوب مقاومت کرده و این شنیده ها نادرست است و با آنچه انسان می‌بیند نمیخواند. گفت پس این اخبار چیست که میگویند اینجا سقوط کرد، اونجا سقوط کرد؟گفتم این اخبار را آدم‌های نادان و ناشی و مسئولین محلی میسازند و می‌گویند و برای خودشان و دیگران اضطراب درست میکنند، که واقعیت ندارد. من جبهه‌ها را رفتم و یک به یک بازدید کردم که هم روحیه قوی است و هم وضع خوب است و ارتش ما خوب مقاومت کرده است».

    این‌ها نمونه چندی از شایعاتی بودند که بابرنامه و هدف بدون توجه به خطرحضور دشمن برای تمامیت عرضی کشور از سوی قدرت مداران فاسد برای تضعیف فرماندهی کل قوا ساخته می‌شدند وتوسط بخشی از مردم، بدون بررسی و خردورزی دامن زده می‌شدند. باهمین شایعات زمینه کودتا و استقرار استبداد را فراهم آوردند. خمینی هم خودش از این توطئه‌ها اطلاع داشته است. چراکه توطئه گران نزد او از برنامه‌هایشان می‌گفته اند. بنابر گزارش زیر، او به آن اذعان می‌کند. رئیس جمهور درگزارش 16/08/59 می‌نویسد: «… درهرحال به تهران رفتیم به منزل امام رفتیم… به او گفتم و گفتم که اگر ما را به حال خود بگذارند و نیروهای مسلح را به حال خود بگذارند و روحیه ها را خراب نکنند، ما موفق و پیروز می‌شویم. اگر بخواهند به طور مرتب روحیه‌ها را خراب بکنند ما پیروز نمی شویم و شکست می‌خوریم و این شکست سرنوشت ایران را دگرگون خواهد کرد. ایشان گفتند که نه، شما مطمئن باشید که قدر زحمات شما معلوم است و آن ها هم که برای انجام کاری به اینجا آمده اند گفتم که یک عده رفته‌اند آنجاو فداکاری می کنند و شما هم اینجا نشسته اید و نقشه می‌کشید. به هرحال من به ایشان گفتم این عده علاوه بر اینکه نشسته‌اند و نقشه می‌کشند اسباب ومقدمات ضعف را هم خودشان فراهم آورده‌اند و مقصر این وضع آن ها هستندو متهم آنها هستند. حالا این‌ها طلب کار هم شده‌اند و می‌خواهند به خیال خودشان فرصت را مغتنم بشمارند. این را به شما بگویم اگر این‌ها موفق بشوند و تزلزلی در این روحیه‌ای که الان بوجود آمده بوجود بیاورند، قطعاً نیروهای مسلح ما کارایی خودشان را از دست خواهند داد و شکست حاصل خواهد شد…».

     بعداز اشغال خرمشهر و مدتی آرامش در مرزها، نیروهای ایرانی چند تک موفق انجام دادند که چهره جنگ را عوض کرد. قدرت طلبان داخلی که بر سر گروگانها با ریگان و بوش (اکتبر سورپرایز) معامله کرده بودند و پیروزی در جنگ و خطر فاش شدن معامله پنهانیشان آنها را سخت نگران سرنوشت خود کرده بود، تخریب رئیس جمهور را شدت بخشیدند و با تهمت‌های ناروا و پخش آن توسط روحانیان دست نشانده، زمینه کودتا را آماده ساختند. محمود جمالی نماینده مردم کاشان در مجلس و چهره نزدیک به حزب جمهوری اسلامی از تصمیم شورای فرماندهی سپاه برای ارسال پیام تبریک به رهبر انقلاب به جای فرمانده کل قوا به نشریه جوان (31 /3/90) میگوید: «در اواخر ماه اردیبهشت در جبهه ها دو تا عملیات موفق و پرشور و حال داشتیم. یکی در منطقه مرزی شمال قصرشیرین که ارتفاعات استراتژیک گامیشان را از دست عراقی‌ها درآود و تجهیزات و اسیر هم گرفت. و یکی در خوزستان منطقه سوسنگرد که ارتفاعات مهم و راه گشای اﷲ‌اکبر را آزاد کرد. ما با توجه به شرایط بنی‌صدر، از حضرت امام کسب تکلیف کردیم که به امام پیام تبریک بگوییم و از  بنی‌صدر عبور کنیم؟ احمدآقا از امام استفسار کردند و پاسخ مثبت آمد. در شورای عالی سپاه حمل بر این شد که بنی‌صدر از چشم مردم افتاده و آقا به زودی ایشان را از فرماندهی کل قوا عزل خواهند نمود و همین شد که تبریکات به سمت امام جهت پیدا کرد». این ادعا اولا نشان می‌دهد که از دید شورای سپاه، رئیس جمهور مقبول مردم بوده است که حالا «ازچشم مردم افتاده»! ثانیا، باید بگویند رئیس جمهوری که شب و روز خود را در جبهه‌های جنگ با مردم برای دفاع از کشور می‌گذراند چگونه می تواند از «چشم مردم» افتاده باشد؟ در حقیقت، وارونه این ادعا صحت داشت. زیرا سنجش افکاری که در همان زمان انجام شد و در روزنامه لوموند نیز انتشار یافت، حاکی از بالا رفتن درصد محبوبیت رئیس جمهوری به 82 درصد و پایین آمدن محبوبیت خمینی به 47 درصد بود. خمینی که نمی‌توانست این تحول مردم را تحمل کند، پایان جنگ در پیروزی و خطر لو رفتن سازش محرمانه با امریکا را برای خود و دستیارانش مرگبار می‌دید و بر انجام کودتا جازم می‌شد. این شد که روزنامه‌ها را فله‌ای توقیف کردند. فرماندهان نظامی را به حضور خمینی احضارکردند. شروع به واردکردن تهمت‌های ناروا به همکاران بنی‌صدر کردند. به خمینی القاء‌کردند که اگر بنی‌صدر جنگ را تمام کند، او که امروز اگر روحانیت با او طرف شود، او پیروز می‌شود، سوار تانک هایش می‌شود و به تهران می‌آید، آن وقت شما نیز حریف او نمی‌شوید. او نیز دستور کودتا را صادر کرد. هاشمی رفسنجانی، در عبور از بحران می‌گوید خمینی دستور داد مجلس زودتر کار بنی‌‌صدر را تمام کند. مجلسی که با تقلب در انتخابات و به زور خمینی تشکیل شده بود، آلت فعل او در کودتا شد. وهمه این ها در سایه فتاوی مرجع دینی مبنی بر وجوب زدن تهمت، دروغ، شایعه و بهتان و…وبهت وسکوت وتردید مردم در پذیرش دستورات «دینی».

http://bayanerochan.blogspot.com/2018/12/blog-post_21.html

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید