back to top
خانهآرشیو گزارش‌ها از سایت قدیمگزارش‌ها و تحلیل‌ها o«فصل گمشده» گزارش ایران گیت: پروپاگاندا برای القای طرز فکر و مرد...

«فصل گمشده» گزارش ایران گیت: پروپاگاندا برای القای طرز فکر و مرد م را حامی چشم و گوش بسته کردن:

گزارش کنگره در باره ایران گیت، فصلی می داشته است که وسط بازی سبب سانسور آن شده است. در حقیقت، وسط بازها چون می خواسته اند گزارش مورد موافقت جمهوری خواه ها نیز بگردد، به سانسور فصلی رضا داده اند که سخت پراهمیت بوده است. بدین خاطر که نه تنها شرکت مستقیم ریگان و بوش را در ماجرای فروش اسلحه به سه برابر قیمت به رﮊیم خمینی و صرف یک سوم آن در خرید اسلحه برای کنتراها و یک سوم بابت بهای اسلحه و یک سوم باقیمانده برای تأمین هزینه «سیای خصوصی»، آگاه بوده اند، بلکه سیای خصوصی و نیز «وسائل ارتباط جمعی خصوصی» ایجاد می شوند که کارشان فریب کنگره و افکار عمومی از راه پوشاندن حقیقت و ایجاد «افکار عمومی» موافق سیاست حکومت ریگان بوده است. مقاله را روبرت پاری، در 14 مارس 2013 انتشار داده است:

 

تاریخ شناسان دوران ریاست جمهوری ﮊرﮊ دبل یو بوش را فاجعه بار می دانند. آنان می توانند از خود بپرسند جمهوریخواه ها چگونه توانستند سامانه تبلیغاتی کاملی پدید آورند و میلیون ها امریکائی را بفریبند و دموکراتها را خاضع کنند و وسائل ارتباط جمعی را دستیار خود در افکار عمومی ساختن بگردانند.

برای این که این ماجرای شگفت سر در آورند، تاریخ دانان می باید به ماجرای ایران گیت بازگردند و «فصل گمشده» را بازخوانند و ببینند حکومت ریگان چگونه روشهای سیا در فریفتاری امریکائیان بکار برد تا که امریکائیان در باره دنیا طرز فکری را بیابند که به آنها القاء شد.

آن فصل – که ما در این جا، برای اولین بار انتشار داده ایم – «گم» شد زیرا جمهوریخواه ها عضو کمیته تحقیق در باره ایران گیت، همه کار کردند تا که این فصل بس مهم از گزارش حذف شود. انتظار می رفت سه عضو جمهوریخواه اما میانه رو، به گزارش با وجود این فصل رأی بدهند اما ندادند. لی هامیلتون که در آن کمیته نیز عضو بود، به این عنوان که گزارش لازم است توافق دو حزب را داشته باشد و خضوع دموکراتها سبب شد این فصل حذف شود:

با توافق دو طرف، اندک جزئیاتی از آن فصل در گزارش نهائی درج شد. اما نتیجه گیری ها و جزئیات عمده که توضیح می داد عملیات چگونه انجام گرفته اند، حذف و به بایگانی سپرده شدند.

مردم امریکا البته هیچ از آن فصل ندانستند. ندانستند که، در فصل گمشده آمده است: «حکومت ریگان یک دستگاه تبلیغاتی پنهان ایجاد کرده بود، زیر نظر کارشناس تبلیغات و ضد اطلاعات سیا که بیرون از شورای امنیت ملی، فعالیت می کرد. ویلیام کیسی، رئیس سیا، در 1983، یکی از کارآزموده ترین کارشناسان عملیات پنهان را روانه شورای امنیت ملی کرد. این شخص در ایجاد دایره ای شرکت کرد که میان سیا و شورای امنیت ملی ارتباط برقرار می کرد. این دایره، کارشناسان سیا و شورای امنیت ملی را بکار می گرفت. این دایره خصوصی / عمومی، مأموریت داشت سیاستهای حکومت ریگان و عملیات سیا را در کشورهای خارج بپوشاند و مردم امریکا و کنکره و وسائل ارتباط جمعی را با اطلاعاتی غیر واقعی، از حقیقت غافل نگهدارد. »

باوجود یافته های کلیدی که در فصل سانسور شده، وجود داشتند، تبلیغات در داخل امریکا، با همان شیوه پوشاندن حقیقت، نه تنها، برغم افشای افتضاح ایران گیت، ادامه یافتند، بلکه مکمل و مجهز تر نیز شدند.

حکومت ریگان، از همکاری صاحبان مجموعه هائی از وسائل ارتباط جمعی نیز بهره می جست: سان میونگ مون، رهبر فرقه مون و راپرت مردوخ، که هر دو صاحب وسائل ارتباط جمعی بسیاری بودند و میلیاردها ثروت در ایجاد وسائل ارتباط جمعی و تبلیغ بسود جمهوریخواه ها بکار برده اند، از آن روز تا امروز، به این حمایت مشغولند:

پیش از هر انتخابات ریاست جمهوری، واشنگتن تایمز که متعلق به مون است، با ساختن دروغ، نامزد حزب دموکرات را بی اعتبار می کند. چنانچه در انتخابات 1988، این روزنامه اطلاع نادرستی را انتشار داد که، بنا بر آن، مایکل دوکاکیس، نامزد حزب دموکرات برای ریاست جمهوری، بیماری روانی داشته و تحت درمان بوده است. همین روزنامه، در سال 2000، خبر ساخت و پخش کرد که اّلگور، نامزد حزب جمهوریخواه برای ریاست جمهوری، بیماری روانی داشته است.

اما مردوخ، صاحب دستگاه تبلیغاتی غول آسائی است و در سال 1996، تلویزیون فوکس نیوز را ایجاد کرد، این دستگاه را برضد نامزدهای حزب دموکرات و هرکس دیگری که رقیب انتخاباتی نامزدهای حزب جمهوری خواه می شوند، بکار می برند.

در سال 2003، که پرزیدنت جورج دبل یو بوش لازم داشت افکار عمومی امریکا را با حمله به عراق موافق بگرداند، فاکس نیوز کار خود را ساختن افکار عمومی مساعد با حمله به عراق کرد. چنان قدرتمند عمل کرد که وسائل ارتباط جمعی دیگر نیز مخالفان حمله به عراق را سانسور کردند و همه امکان خود را در اختیار تحلیل گران موافق حمله به عراق نهادند.

 

٭ ثمره های همکاری میان دستگاه تبلغاتی پوشیده با وسائل ارتباط جمعی بزرگ در ساختن افکار عمومی:

ثمره های همکاری خصوصی / عمومی در همان فصل 84 صفحه ای که از گزارش سانسور شده است، گردآوری شده اند. من این فصل را در بایگانی کمیته تحقیق در باره ایران گیت یافتم.

در آن فصل، دستور پرزیدنت ریگان برای تشکیل دستگاه تبلیغاتی وجود دارد. شماره دستور 77 و تاریخ آن، ﮊانویه 1983است. حکومت او موظف شده است سیاست خارجی او را، بخصوص در آنچه به سرنگون کردن حکومت ساندینیستها مربوط می شد، عملی و افکار عمومی را به درستی آن متقاعد کند.

در گزارش 13 ﮊانویه 1983، ویلیام کلارک، مشاور شورای امنیت ملی می نویسد: برای پیشبرد سیاست رئیس جمهوری، نیاز به پول بخش خصوصی است. ما مشغول تهیه سناریوئی هستیم برای بدست آوردن پول از منبع غیر دولتی. همانطور که مقامات حکومت ریگان شروع می کنند به ارتباط با حامیان ثروتمند، بنا بر این شد که نه تنها از منابع داخلی که از منابع خارجی نیز پول تهیه شود. کنگره که اکثریتش با دموکراتها بود، کمک مالی و تسلیحاتی دولتی را به مخالفان ساندینیستها، یعنی کنتراها، ممنوع کرده بود. پس پروپاگاندا هم می باید افکار عمومی مساعد با مداخله در نیکاراگوا را بسازد و هم تهیه پول از منبع خصوصی و خارجی را بپوشاند.

آن زمان، کنتراها مشهور به متجاوز به حقوق انسان و تروریست بودند. برای تغییر نظر همگانی نسبت به کنتراها، حکومت ریگان تبلیغات پنهانی بس گسترده ای را سازمان داد:

« دایره همأهنگ کننده سازمانهای مختلف سامانه ای را پدید آورد و این دایره با گروه های خصوصی و اشخاص که در جمع آوری پول شرکت می کردند، در این کار و در پروپاکاندا، همکاری نزدیک برقرار کرد. هدف پروپاگاندا افکار عمومی سازی و توجیه سیاست حکومت بود.

رئیس این دایره، یک افسر ارشد سیا، والتر ریموند جی ار بود. او را کسی دیگر به این مقام برگزیده بود که خود نیز افسر سیا و نامش دونالد گرگ بود. او پیش از آنکه مشاور امنیتی دیک چنی، معاون رئیس جمهوری بگردد، رئیس قسمت اطلاعات شورای امنیت ملی بود.

 

انقلاب اسلامی: این شخص هم در اکتبر سورپرایز و هم در ایران گیت، نقش درجه اولی بازی کرده است.

بنا بر گزارش، افسر سیا که مأمور کار در شورای امنیت ملی شد، در سیا، مدیر عملیات مخفی از سال 1978 تا 1982 بود و متخصص «پروپاگاندا و ضد اطلاعات» بود.

«مقام سیا، ریموند، در 1982، با کیسی گفتگو و قرار شد جانشین گرگ در شورای امنیت ملی بگردد و تصویب شد که او برنامه «دیپلماسی عمومی» را تهیه و همزمان با مسئولیت خود بمثابه، رئیس قسمت اطلاعات شورای امنیت ملی، به اجرا بگذارد.

در قسمت اول سال 1983، مدارکی که کمیته ایران گیت بدست آورد، حاکی از این بودند که رئیس قسمت اطلاعات شورای امنیت ملی، ایجاد یک دایره همآهنگ کننده سیا و شورای امنیت ملی را توصیه و پس از کسب موافقت، آن را ایجاد کرده است. کار این دایره تصدی «دیپلماسی عمومی» و ایجاد افکار عمومی برای حمایت از سیاست ریگان، در امریکا و در خارج آن بود.

در بهار 1983، دایره توجه خود را معطوف به بالا بردن حمایت امریکا از «مقاومت دموکراتیک در نیکاراگوا (کنتراها) » و «دموکراسی نوپا در السالوادور »نمود. این کوشش سبب ایجاد دفتر دولتی دیپلماسی امریکا در امریکای لاتین و کارائیب در وزارت خارجه امریکا شد و اوتو ریچ، که کوبائی به امریکا پناهنده شده و راست گرا بود، رئیس آن گشت. شولتز، وزیر خارجه امریکا می خواست این دفتر تحت کنترل او باشد. اما پرزیدنت ریگان اصرار کرد که ریچ گزارش فعالیتهای خود را بطور مستقیم به ریموند بدهد و تحت نظر او عمل کند. ریموند حالا دیگر دستیار ویژه رئیس جمهوری و رئیس روابط بین المللی در شورای امنیت ملی بود.

بالاخره، ریموند، بمدت چند ماه که این کار را برعهده داشت، بعد از آنکه دستورالعمل رئیس جمهوری، در نیمه 1983، برای عملیات پوشیده در نیکاراگوا صادر شد، در شورای امنیت ملی، قسمت اطلاعات را نیز اداره می کرد

به سخن دیگر، ریموند بدین خاطر به شورای امنیت ملی منتقل شد که سیا ممنوع بود از هر اقدامی که افکار عمومی امریکا را تحت تأثیر قرار دهد. در مقام جدید، او می توانست بکار اطلاعات و پروپاکاندا بپردازد.

 

٭ بازیگر اصلی:

برغم جدائی صوری ریموند از سیا، او با مردم امریکا بیشتر بمانند یک عضو سیا رفتار می کرد. عضوی سیائی که چنان عمل می کرد که پنداری در باره یک کشور خارجی دشمن، عملیات تبلیغاتی را سازمان می دهد. او کسی بود که عملیات پروپاگاندا را، بی آنکه بگذارد از مسیر مقرر بیرون رود، تا رسیدن به نتیجه، ادامه می داد. در فصل سانسور شده آمده است: «ریچ سخت به ریموند وابسته بود. او افراد را از سازمانهای مختلف دولتی به دفتر خود در وزارت خارجه منتقل می کرد تا که محدودیت بودجه وزارت خارجه، مشکل ایجاد نکند. افرادی که در دفتر جدید مشغول بکار می شدند، شامل متخصصان نیروی هوائی و ارتش امریکا نیز می شدند. در یک نوبت، 5 کارشناس اطلاعات (جاسوسی) مأمور شدند با ریچ همکاری کنندمدارک کاخ سفید نیز معلوم می کنند که ویلیام کیسی در «دیپلماسی عمومی» (افکار عمومی سازی)، نقشی بیشتر از یک رئیس سیا داشته است.

در فصل سانسور شده از گزارش 9 اوت 1983، سخن رفته است که ریموند تهیه کرده و در آن، شرکت کیسی را در اجتماع افراد متخصص در روابط عمومی، اینطور توصیف کرده است: او به این افراد گفت: شما می باید چنان تبلیغ کنید که پنداری «کالای جدیدی» را به مردم امریکا می شناسانید به ترتیبی که همگان خواستار خرید آن شوند.

در 29 اوت 1983، ریموند گزارش می کند که کیسی به او تلفن کرده و گفته است سخت نگران دانسته شدن شرکت، خود، بمنزله رئیس سیا، در پروپاگاندا در داخل امریکا است. او سعی کرده است او را از نگرانی خارج کند اما موفقیت چندانی بدست نیاورده است.

در فصل سانسور شده، افزوده شده است که «باوجود این، مداخله کیسی در پروپاگاندا در داخل امریکا، ادامه یافته است. حتی قوتی که کمیته های مجلس نمایندگان و سنا به تحقیق در باره ایران گیت مشغول شده اند. از جمله، در 1985، او به کنگره فشار آورده است تا که اجازه دهد کمک به کنتراها از سرگرفته شود. و در سال 1986، او دایره پروگاندا و دفتر جدید التأسیس در وزارت خارجه، در برابر شولتز، وزیر خارجه حمایت کرده است.

در گزارش ریموند، به کیسی، در اوت 1986، خاطر نشان می کند که روبرت کاگان، از محافظه کاران جدید، که ریچ، جانشین او شده بود، رئیس دفتر امور کشورهای قاره امریکا، بنا بر این، جانشین الیوت آبرامس گشته است. بدین ترتیب، یک محافظه کار جدید جانشین محافظه جدید گشته است.

چهره مهم دیگر که در ایران گیت نقش داشته است، سرهنگ اولیویه نورث، عضو شورای امنیت ملی بوده است. او بخش بیشتر وقت خود را صرف افکار عمومی سازی بسود کنتراهای نیکاراگوا کرده است. اما او بخاطر نقشش در فروش غیرقانونی و محرمانه اسلحه به دولت اسلامی رادیکال ایران، معروف شده است. این فروش اسلحه و روابط پنهانی با این دولت بود که افتضاح ایران گیت را ببار آورد.

در فصل سانسور شده، گزارش نورث، به تاریخ 10 مارس 1985، ذکر شده است. در این گزارش او از کمک کیسی رئیس سیا، در بکار افتادن دستگاه تبلیغاتی برای ساختن افکار عمومی با هدف برانگیختن کنگره به تصویب کمک به کنتراها، سخن رفته است.

 

٭ عملیات نورث:

فصل «گم شده» جزئیات تماسها و عملیات خصوصی، در باره پروپاگاندا در امریکا را در بردارد که دست کاخ سفید و سیا در آن، قابل مشاهده است. فصل مزبور می گوید: ریچارد میلر، رئیس پیشین «امور عمومی» و فرانسیس د. گومز، متخصص پیشین امر عمومی در وزارت خارجه و سیا، بنام حکومت ریگان، یک رشته فعالیتها در امریکای مرکزی را سازمان می داده اندمیلر و گومز انتقال پول به سوئیس و بانکهای خارجی دیگر را تسهیل می کرده اند. و رابط وزارت خارجه امریکا و کاخ سفید در ریاست جمهوری ریگان با گروه های خصوصی و افرادی بوده اند که کارشان تحت تأثیر قراردادن کنگره و وسائل ارتباط جمعی و افکار عمومی بوده است.

در نتیجه گیری این فصل آمده است: «وزارت خارجه برای انجام یک پروپاگاندای پوشیده و غیر قانونی، مورد استفاده قرارگرفته است. برغم مخالفت وزیر خارجه و مقاومت او دایره مأمور پروپاگاندا، بیشتر فعالیتهای خود را از دید کنگره و مردم امریکا، مخفی می کرده است.

با وجود این، مردم امریکا نه هرگز این فصل «گم شده» را خواندند و نه سند را مشاهده کردند. در اکتبر 1987، در کمیته های سنا و مجلس نمایندگان مأمور تحقیق در باره ایران گیت، گزارش نهائی خود را نوشتند. جمهوریخواه ها به گنجانده شدن این اطلاع انفجار آمیز اعتراض کردند. دموکراتها در اکثریت بودند. اما از آنجا که لی هامیلیتون، وسط را گرفته بود و می کوشید گزارش با توافق دو حزب تهیه شود، بخصوص بعد از این که جمهوریخواه هائی چون دیک چنی و ارو ایومینگ گزارش دیگری را تهیه کردند با عنوان گزارش اقلیت. هامیلتون و دموکراتها امیدوار بودند که سه جمهوریخواه میانه رو گزارش را امضاء کنند اما آنها نیز حاضر به امضای گزارش نشدند. بهای سازش با جمهوریخواه ها حذف برخی از عناصر فصل، بدون ورود در جزئیات نگاه داشته شدند و بقیه حذف شدند. با وجود این، کهن باز نسبت به گزارش معترض بود.

 

٭ پی آمدهای دراز مدت:

شکست گزارش ایران گیت در توضیح خطرهای اسلوب سیا در پروپاگاندا، در درون امریکا، بقصد جهت دادن به روند سیاست داخلی و خارجی کشور، پی آمدهای عمیق در آینده دارد. در حقیقت، سند مسلم می کند که وسائل ارتباط جمعی نیرومند در دست راست گرایان، شریک در عملیات کیسی و ریموند درسالهای اول دهه 1980 بوده اند.

بنا بر یکی از گزارشهای ریموند، مورخ 9 اوت 1983، رئیس آﮊانس اطلاعات امریکا، چارل ویک، از طریق مردوخ، پول برای حمایت از اقدامات در حمایت از ریگان، بدست آورده است. بدین ترتیب، وسائل ارتباط جمعی راست گرا، علاوه بر شرکت در پروپاگاندا، در تهیه پول برای تأمین هزینه های تبلیغات مخفی نیز شرکت می کرده اند.

اتحاد مون صاحب واشنگتن پست با مردوخ و همکاری این دو با دایره پروپاگاندای پوشیده نشان می دهد که عملیات ایران – کنترا از وسائل ارتباط جمعی برای جمع آوری پول و سازمان دادن به گروههای حمایت کننده از کنتراها شرکت می کرده اند.

طی دو دهه از بر ملاء شدن افتضاح ایران گیت ببعد، مردوخ و مون با سرمایه گذاری میلیاردها دلار در وسائل ارتباط جمعی، همچنان به تحت تأثیر قراردادن جریان تاریخ امریکا، مشغول بوده اند. آنها، به اتفاق سیا، همان پروپاگاندا و همان ضد اطلاعات را که با یک کشور دشمن بکار می بردند، در امریکا، با مردم امریکا، بکار بردند.

ریچ به پروپاگاندای غیر قانونی بسنده نکرد، دست بکار بی اعتبار کردن روزنامه نگارانی شد که اطلاعات صحیح منتشر می کردند و پروپاگاندا بسود کنتراها را از اعتبار می انداختند. او تیم خود را مأمور لابی گری نزد مدیران روزنامه ها و دیگر وسائل ارتباط جمعی کرد تا که اینگونه روزنامه نگاران را اخراج کنند. موفقیت او در این کار بسیار و بس نگران کننده بود.

یکچند از دست اندرکاران ایران گیت همچنان درکارند. اینان تجربه سالهای دهه 1980را در سالهای اول قرن جدید بکار گرفتند. برای مثال، الیوت آبرامس که به کنگره، در باره ایران – کنترا دروغ گفت و بعد توسط پرزیدنت ﮊرﮊ بوش (پدر) بخشیده شد. او معاون مشاور امنیتی پرزیدنت بوش (پسر) شد. در این مقام، او سیاست امریکا در خاورمیانه را تصدی می کرد.

روبرت کاگان نظریه پرداز دیگر محافظه کاران جدید است. او در واشنگتن پست مقاله می نویسد. اولیویه نورث در تلویزیون فوکس کار می کند و اوتو ریچ مشاور مک کین، نامزد ریاست جمهوری از حزب جمهوریخواه، در انتخابات ریاست جمهوری در امور امریکای لاتین بود. لی هامیلتون مشاور ارشد اوباما، بوقت نامزدی ریاست جمهوری بود.

اما بدتر، ادامه دادن به بکار بردن همان فنون پروپاگاندا، بخصوص اغراق در مورد تهدیدهای خارجی، است. باوراندن این تهدید که همراه بود با باوراندن مجهز بودن رﮊیم صدام به اسلحه کشتار جمعی بود، مردم امریکا را حامی جنگ با عراق گرداند. تنها امروز که هزاران سرباز و افسر امریکا و صدها هزار تن عراقی کشته شده اند، امریکائی ها متوجه می شوند فریب زبان فریب را خورده اند. برای مثال، نیویورک تایمز گزارش و مدارک 8000 صفحه ای وزارت دفاع را منتشر کرد که نشان می دهند چگونه حکومت بوش مردم امریکا را در مورد جنگ با عراق، فریب داده است. وزارت دفاع افسران بازنشسته را بکار فریفتن مردم امریکا گرفت و آنان، با شرکت در برنامه تلویزیونی، در فریب دادن مردم امریکا شرکت کردند. روبرت بولاکا، که از کلاه سبزهای بازنشسته است و تحلیل گر پیشین تلویزیون فوکس، متعلق به مردوخ، بوده است، امروز، می گوید وزارت دفاع چسان افسران بازنشسته را چون عروسک خیمه شب بازی بکار می برد و هرآنچه را می خواست از زبان آنها جاری می کرد.

اسکوت مکلان، دبیر مطبوعاتی پیشین کاخ سفید نیز توضیح می دهد چگونه همین راهکارهای تبلیغاتی، در فریفتن مردم امریکا، از سوی حکومت بوش بکار می رفتند. او وسائل ارتباط جمعی واشنگتن را شرکای جرم می خواند.

هرگاه لی هامیلتون و همانندهای او کوتاه نمی آمدند و گزارش کنگره در باره ایران گیت واقعیت را همان سان که روی داده بود، باز می گفت، بساط اینگونه پروپاگاندا برچیده می شد و دو دهه بعد، با بکار بردن همان پروپاگاندا، امریکا به عراق و افغانستان قشون نمی کشید. چند بیلیارد دلار هزینه نمی شد و هزاران امریکائی کشته نمی شدند و صدها هزار عراقی قربانی نمی گشتند و دو کشور دربند جنگ و ویرانی باقی نمی ماندند.

 

انقلاب اسلامی: ماجرای ایران گیت سه طرف دارد: امریکا و نیکاراگوا و ایران و طرف چهارمی نیز دارد که در درجه اول اسرائیل و انگلستان و در درجه دوم دیگر کشورهای فروشنده اسلحه به دو طرف جنگ هستند. هرگاه خواننده نوشته روبرت پاری را به دقت بخواند، متوجه می شود که این نوشته را یک ایرانی دلسوز به ایران و سرنوشت ایرانیان، می توانست در باره ایران بنویسد:

1 – در ایران، همچنان کسانی حکومت می کنند که در معامله پنهانی «اکتبر سورپرایز» (برسر گروگانهای امریکائی) و ایران گیت شرکت داشته اند.

2 – همان «فنون پروپاگاندا» را در کودتای خرداد 60 و در طولانی کردن جنگ و در نوشاندن جام زهر به خمینی و در کودتا بقصد برکناری منتظری و جانشین خمینی کردن خامنه ای با جعل نامه و قول از قلم و زبان او و در نگاه داشتن ایران در بحران و گرفتار بحران اتمی کردن و در کودتای خرداد 60 و همراه کردن پروپاگاندا با سرکوب خونین جنبش مردم ایران.

3 – حاصل مردم ایران و عراق از جنگ، افزون بر یک میلیون کشته و معلول و دست کم دو بیلیون دلار زیان شد. در عوض،

4 – در ایران، استبداد بازسازی شد و درعراق، رﮊیم صدام برجا ماند و مردم آن کشور را دچار دو جنگ دیگر کرد و 10 سال پیش، در پی یورش قوای امریکا و انگلیس و متحدانشان، سقوط کرد. صدام و تنی چند از همدستانش اعدام شدند.

5 – ایرانیان این اقبال را یافتند که منتخب آنها و دوستانش توانستند خیانتها(اکتبرسورپرایز و ایران گیتها و علل ادامه یافتن جنگ و چرائی سرکشیدن جام زهر ) و جنایتها (اعدامها و ترورها و شکنجه گریهای و…) و فسادها (تشکیل شدن مافیاها و رانت خواری که دو سوم تولید ناخالص ملی است و…) را بر ایرانیان و جهانیان آشکار کنند. هرگاه، در ایران، کسانی بر اظهار حقایق مصمم می گشتند و بدین کار استمرار می دادند، مانع که استبداد بازسازی شده است، زود از میان بر می خاست و تجربه انقلاب ادامه می یافت.

6 – فنون «پروپاگاندا» را قدرتمدارها در همه جا بکار می برند. بدون برقرار کردن سانسور و ساختن و القای «فکر جبری جبار» موفقیت بدست نمی آورند. چنانکه در امریکا نیز پروپاگاندا موفقیت خود را مدیون سانسور (همدست کردن وسائل ارتباط جمعی و حذف روزنامه نگاران مزاحم) و فکر جبری جبار (خطر بزرگ تهدید خارجی = صدام می تواند ظرف 45 دقیقه سلاح کشتار جمعی خود را بکار برد) است. خودداری از اظهار حقیقت و نیز سانسور حقیقت بعد از ماجرا (فصل گمشده گزارش در باره ایران کنترا و سانسور مدارک گویای وقوع معامله پنهانی معروف به اکتبر سورپرایز و رابطه ایران گیت با اکتبر سورپرایز) سبب می شود که همچنان بتوان پروپاگاندا را ادامه داد:

انقلاب اسلامی شماره ۸۲۵ از ۱۹ فروردین تا ۱ اردیبهشت ۱۳۹۲

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید