یکسال از دی ۱۳۹۶ میگذرد اما هنوز مسئولان ارشد جمهوری اسلامی و گروههای ناهمگون مخالف این نظام از اعتراضهای خیابانی آن ماه حرف میزنند. اکثر مخالفان خیزش دی را نقطه عطفی در حیات سیاسی چهار دهه اخیر ایران میدانند، هرچند اقلیت اندکی نیز اعتراضهای آن ماه را «واپسگرایانه» یا «ارتجاعی» توصیف میکنند. مهرداد درویشپور، جامعهشناس و فعال سیاسی جمهوریخواهدر گفتوگو با «زمانه» تأکید میکند که آن اعتراضها «بیمانند» و «ساختارشکن» بود و «قطعاً نقطهعطفی در چهاردهه عمر جمهوری اسلامی است».:
هفتم دی ۹۶ تجمعی در مشهد علیه گرانی شکل گرفت. هرچند شعارهای معترضان در ابتدا علیه حسن روحانی، رئیسجمهوری سر داده شدند، به زودی نوبت به بالاترین مقام حکومت نیز رسید. اما هیچکس تصور نمیکرد این تجمع جرقه آتش اعتراضهایی باشد که در ۱۰ روز، ۱۰۰ شهر ایران را درنوردید، از حاشیه گسترش یافت و به مرکز رسید، و در آنها فرودستان ــ طبقهای که جمهوری اسلامی سنتاً پایگاه مردمیاش معرفی میکند ــ خواستار تغییر نظام شدند.
در یک سالی که گذشت اما حوادث گوناگونی رخ دادند. تحریمهای آمریکا علیه ایران بازگشت، بحران اقتصادی تشدید شد، و جنبش کارگران و معلمان و کامیونداران به شکل حرکتی شورایی ــ سندیکایی و اغلب با ابزار اعتصاب و تجمع قوت گرفت. اعتراضها به مشکلات زیستمحیطی از جمله بیآبی، تبعیض جنسیتی و حجاب اجباری، تبعیض مذهبی، بیپاسخماندن مطالبات از موسسات مالی ورشکسته، بازداشت فعالان، وضعیت دانشگاهها، … همچنان ادامه یافت. گروههای اپوزیسیون در خارج ایران بار دیگر نیرو گرفتند و ائتلافهای مختلفی تشکیل شد. طرفداران نظام پادشاهی و حامیان فرزند شاه پیشین نیز به صحنه رسانههای جریان غالب پا گذاشتند؛ با دعوی بازنمایی جنبش دی ماه.
درویشپور، استاد جامعهشناسی در ملاردالن (سوئد) در گفتوگوی بالا در سالگرد این اعتراضها به زمانه میگوید که «اعتراضات دیماه نه فقط چالش کل نظام بلکه فروپاشی ترس بود» و حاصل فروپاشی ترس نیز ورود به دورهای مستمر از اعتراضها. در هر صورت، این جامعهشناس جمهوریخواه تأکید دارد که باید تفاوت بین دی گذشته و اعتراضهای پس از آن را نیز به رسمیت شناخت و نباید تصور کرد همین حالا به دوران انقلابی وارد شدهایم.
او توضیح میدهد که در میان ایرانیها نباید تنها دو جریان سرنگونیطلب و خواهان حفظ نظام را در نظر گرفت. به گفته این فعال جمهوریخواه، عده بسیاری از روشنفکران و فعالان به جریانهای تحولخواه و جمهوریخواه متکی هستند.
او دو نیروی مدعی اصلی اپوزیسیون خارجی را جمهوریخواهان و سلطنتطلبان با محوریت رضا پهلوی، فرزند شاه مخلوع ایران میداند. اما درباره گرایش حامیان نظام سلطنتی یا طرفداران پهلوی، نسبت به بازگشت اقتدار سنتی، ادبیات ناسیونالیستی، نداشتن نگاه انتقادی به دوران استبداد سلطنتی پیش از انقلاب ۵۷ و تکیه بر قدرتهای خارجی هشدار میدهد:
«این گرایش بر نوعی نوستالژیگرایی و [بازیابی] گذشته ازدسترفته استوار است که میتواند در شرایط استیصال از جذابیت زیادی هم در جامعه برخوردار باشد، به ویژه اینکه رضا پهلوی و گروههای سلطنتطلب هیچ ابایی ندارند که از قدرتهای بیگانه ــ چه آمریکا، چه عربستان، چه اسرائیل ــ کمک بگیرند. همچنین آنها وقتی جمهوری اسلامی را “رژیم اشغالگر” میخوانند، تو
گویی این حکومت از دل همین جامعه برنیامده و حکومت بیگانه است؛ درحالی که درست است این حکومت با منافع ملی ایران دشمن است، اما از دل انقلاب ۵۷ درآمده.»
درویشپور با انتقاد از رفتارهای سرکوبگرانه برخی حامیان جریان سلطنتطلب اپوزیسیون در شبکههای اجتماعی و توسلجستن آنها به روشهای غیردموکراتیک همچون ترور شخصیت هشدار میدهد که «نباید به دنبال دامنزدن به خصومت بود، هرچند به خاطر رقابتهای سیاسی هرگز نباید توهم یکپارچهشدن اپوزیسیون را داشت».
به گفته او، دعوای گرایشهای اپوزیسیون تنها بر سر شکل حکومت (جمهوری یا سلطنت) نیست، بلکه بر سر شیوه گذار است.
توصیه درویشپور در نهایت به اپوزیسیون تلاش برای ائتلاف فراگیر بر سر «چه نباید کردها» است: عدم اتکا به قدرت خارجی، انتخابات برای مجلس موسسان و تغییر قانون اساسی، حفظ یکپارچگی ایران، رفع استبداد دینی و رفع تبعیضها.
به این گفتگو می توانید در لینک زیر گوش دهید.