امروز آسمان –
بُغضش ترکید
گونه هایش خیس شد
( ابرهای پاره – پاره ، )
بی مهابا – باریدند
من خیس از خوزستانِ
یکی همه شده ،
به خانه بازگشتم
لرز ، نشسته بر تن سیاهی
در پشت دیوارها
بغض های ترک خورده ،
زخمهای کهنه
خشم بر دندان می سایند ،
از پس این همه سال
خواب پریشانِ پروانه ها
بر پوسته اناری
دانه برگرفته –
من همین فردا شب
به گوش یلدا ،
نجوا خواهم کرد:
بر بلندای گیسویِ سیاهت
ستم ، نعره می کشد .
رحمان : ۳۰ / ۱۰ / ۱۳۹۷