بعد از چندین هفته تبلیغ بالاخره نشست ورشو با محوریت کنترل فعالیتهای ایران در منطقه خاورمیانه در پایتخت لهستان با حضور وزیر خارجه و معاون اول رئیس جمهور آمریکا و نخست وزیر اسرائیل برگزار شد.. چین و روسیه نمایندهای به این کنفرانس نفرستادند. وزیران خارجه فرانسه و آلمان به ورشو نرفتند و فدریکا موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا که نقشی اساسی در مذاکرات هستهای با ایران داشت، هم از حضور در این کنفرانس عذر خواست. جرمی هانت، وزیر خارجه بریتانیا هم فقط برای حضور در جلسهای مربوط به یمن به این کنفرانس رفت. عراق و لبنان و فلسطین این کنفرانس را تحریم کرده و ترکیه فقط در سطح سفیر در ورشو حضور داشت. عربستان سعودی و امارات متحده عربی با دیپلماتهای بلندپایه خود در کنفرانس شرکت کردند. بعد از دو روز این کنفرانس که بازتاب زیادی هم در مطبوعات جهان نداشت پایان یافت. امریکا در این کنفرانس ناتوانی زیادی از خود نشان داد. میتوان گفت این نشست یکی دیگر از نشانههای پایان یافتن امریکا بعنوان تنها ابر قدرت است. خصوصا اینکه این کنفرانس را بطور غیر حرفهای برگذار کردند. بارها هدف تشکیل این کنفرانس تغییر کرد. ۶۵ کشور در این نشست شرکت کردند و با اینکه ایران مرکز کلیه بحثها بود تا جایی که یاسک چاپوتوویتز، وزیر امور خارجه لهستان درباره اینکه قرار بود هیچ کشوری در این کنفرانس هدف قرار نگیرد گفت: “این برای من هم غافلگیر کننده بود که همه کشورهای حاضر در کنفرانس هم نظر بودند که ایران امنیت منطقه خاورمیانه را به خطر انداخته است”. اروپا نیز در پایان کنفرانس اعلام کرد که هم در برجام باقی خواهد ماند و هم کار ساز و کار مالی ویژه با ایران را ادامه خواهد داد. اما با اینجال در پایان حتی نام ایران نیز در متن آخر نشست نیامد و کنفرانس به حملههای تبلیغاتی علیه ایران محدود شد. حمله هایی که هیچیک جدید نبودند و بارها از سوی مقامات امریکایی صورت گرفته بود.
این کنفرانس با اینحال برندهها و بازنده هایی با خود همراه داشت. به غیر از اثر این کنفرانس بر رژیم ایران که بررسی آن را به زمانی دبگر میسپارم. در اینجا با توجه به آنچه گذشت به برنده و بازنده اصلی نشست ورشو میپردازم.
۱ ـ برنده اصلی نشست ورشو، آقای نتانیاهو بود. او موفق شد از بازی تبلیغاتی امریکا علیه ایران استفاده کامل را ببرد. نتانیاهو که میخواهد در انتخابات آینده مجلس اسرائیل پیروز شود به این نشست و استفاده از آن نیاز داشت. او با انتشار فیلم ملاقات با وزیران خارجه عرب کشورهای حاشیه خلیج فارس به مردم اسرائیل نشان داد که دیگر نه تنها کشورهای عرب دشمن اسرائیل نیستند بلکه آنها نیز مشکل اصلی در خاورمیانه را ایران میدانند. دوم اینکه او به عمد تویتی را منتشر کرد که در آن آمده بود “اهمیت ماجرا در این است که “نمایندگان کشورهای مهم عرب” با اسرائیل بر سر یک میز نشستهاند تا درباره پیشبرد منافع مشترک جنگ با ایران مذاکره کنند. ” با اینکه توئیت را عوض کرد و حمله را به تقابل تغییر داد. اما این نسخه جدید از سوی برخی، از جمله آرون هلر خبرنگار آسوشیتدپرس در بیتالمقدس که همراه نخستوزیر اسرائیل بود، زیر سئوال رفت و او شهادت داد که منظور آقای نتانیاهو همان جنگ بوده است. اما قصد نتانیاهو و دفترش از اینکار این بود که این پیام را که عربهای خلیج فارس همراه اسرائیل هستند حتی برای جنگ با ایران خوب جا بیندازد. مهمتر اینکه مسئله فلسطین در این وسط فدا شد. برخی گمانه زنی میکردند که در این نشست توافقی بین اعراب و اسرایل در باره فلسطین صورت خواهد پذیرفت اما در واقع اینکار نه تنها توافقی در کار نبود بلکه عربها پشت سر اسرائیل ایستادند و کلمهای هم از حقوق فلسطینیها بطور جدی به میان نیامد. تا جایی که نبیل شعث از مقامهای تشکیلات خودگردان فلسطینی هشدار داد که نشست امنیتی ورشو بخشی از تلاش آمریکا برای “عادیسازی” اشغال سرزمینهای فلسطینی از طرف اسرائیل است. آقای شعث، که مشاور محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطینی است، در یادداشتی در روزنامه اسرائیلیها آرتص، گفت که نشست ورشو در جهت از موضوعیت انداختن طرح صلح اعراب و حفظ سلطه اسرائیل عمل میکند.
اسرائیل حتی در آخر جلسه با یادآوری نقش لهستان در کشتار یهودیها در جربان جنگ جهانی دوم باعث عصبانیت مهماندار نشست نیز شد. وزارت خارجه لهستان، سفیر اسرائیل را برای اعلام مراتب اعتراض خود به سخنان بنیامین نتانیاهو، احضار کرد. اما در اینجا نیز مخاطب نتانیاهو رای دهندگان اسرائیلی بودند. نتانیاهو بهترین نقش را در این کنفرانس بازی کرد و توانست هم عربها و هم لهستانیها را تحقیر کند و آتش تبلیغات علیه رژیم ایران را هم تا توانست داغ نماید. اسرائیل موفق شد نشان دهد سوگلی امریکاست و برای هر کاری که بخواهد دستش باز است. البته این بدین معنی نیست که در افکار عمومی مردم عرب این روشها در آینده باعث انزجار بیشتر از اسرائیل نخواهد شد و سیر تحولات در خاورمیانه را که علیه اسرائیل سوق ندهد.
۲ ـ اما بازنده اصلی این کنفرانس گروههای ایرانیانی بودند که بسیج شده بودند تا نشان دهند الترناتیو ایران آنها هستند. امید آنها این بود که از سوی امریکا دعوت شوند و به عنوان آلترناتیو رژیم ایران شناخته شوند. دو گروه اصلی این جریان یکی سازمان رجوی با شعار “ایران رجوی، رجوی ایران”!! بود و دیگری طرفداران رژیم گذشته با شعار “جاوید شاه”!. صحنههای مربوط به حضور آنها بیشتر ترجم آمیز بودند. این دو گروه نشان دادند که هیچ چیز در دست ندارند، تنها امید خود را به دولت ترامپ و نتانیاهو و عربستان بستهاند و حاضرند خفت بار برای آنها به هر کاری دست بزنند تا به جایی برسند. و در دلبری از امریکا با شدت تمام با هم مسابقه میدهند. برای آنها مهمترین اتفاقات دنیا سخنان مسئولان امریکایی در باره ایران است. دائم در انتظار هستند که ببینند امریکا به ضد جمهوری اسلامی چه میگوید. این گروهها خود را به نشستی رسانده بودند که کشورهای شرکت کننده در آن تنها ایران را مسئول وضعیت منطقه میدانند و در کنار نتانیاهو و عربستان و دیگر کشورهای دیکتاتور و یا با جکومتهای محدود کننده دمکراسی مانند لهستان “فریاد دمکراسی” سر میدادند. سود اصلی این نوع فعالیتها را رژیم ولایت فقیه میبرد که تمام تلاش خود را میکند تا به مردم ایران اینطور وانمو سازد میکند که این نوع گروهها تنها مخالفان رژیم هستند، کسانی که خواستار تحریم هر چه بیشتر هستند، کسانی که اصولا تمامیت ارضی ایران را قبول ندارند و از گروههای تجزیه طلب حمایت هم میکنند کسانی که با افرادی همکاری میکنند که از بمباران کردن ایران باکی ندارند. قبل از کنفرانس مسابقه در ملاقات با نمایندگان مجلس و کنگره آمریکا و عکس گرفتن با آنها بود و بعد از کنفرانس نیز عدهای بنام فعال سیاسی و “حقوق بشری” در حاشیهی اجلاس امنیتی مونیخ، با برایان هوک دست راست پمپئو و مسئول هماهنگی تحریمها علیه ایران، دیدار کردند. تنها نتیجه حاصل از این نوع دیدارها و رفتارهای سیاسی که بیانگر خالی بودن این نوع مخالفان رژیم و جدا بودن آنها از جامعه ملی است کمک به طولانی کردن عمر رژیم فاسد و جانی ایران است.
از اینرو بار دیگر بر نیروهای مستقل و آزادیخواه، کسانی که در مبارزه سنگین خود علیه حکومت جهل حاکم حاضر نیستند زیر بار اینگونه فعالیتهای خفت بار بروند است که بر ایستادگی بروی اصول استقلال و آزادی و دمکراسی بیش از پیش بکوشند. اکنون فرصتی است که بازی رژیم و مخالفان وابستهاش را که مانند ظروف مرتبطه به کمک هم میآیند را بیش از پیش آشکار کرد. و بار دیگر بر این امر ایستادگی نمود که رژیم ایران را ایرانیان باید تغییر دهند. محل مبارزه نه واشنگتن، نه تل آویو، نه ریاض، نه ورشو است. محل عمل برای تغییر رژیم، شهرها و روستاهای ایران و همراهی با زنان و معلمان و دانشجویان و کارگران و همه اقشار ملت ایران است.