پیش از این در تیرماه 1396 در بخش اول این سری مقالات نگاشتم: «حدود سه سال پیش بر آن شدم که ماحصل آموختهها و اندیشهورزی خود را در حوزه جهان بینی الهی و معارف قرآنی در قالب مقالاتی با مخاطبان احتمالی آنها در میان بگذارم و از این طریق نیز کوشش نمایم دِین خود را نسبت به آنچه فهمیدهام اداء نمایم و شکرگزار الطاف حضرت حق باشم. حال در این مجال، قصدم مروری بر آراء و نظراتی است که در این سالها منتشر نمودهام به این امید که مخاطبان گرامی با کلیت آنها راحتتر آشنا شوند و سیر و انسجام آنها را بهتر دریابند و منتقدان عزیز نیز در این چارچوبی که بیان میشود چوب نقد زنند و سره را از ناسره جدا سازند.» حال در همان راستا و در ادامه، به مرور مقالات و مباحث متعاقب میپردازم:
«معنای ملک یمین در قرآن و پاسخ به چند ایراد و اتهام مرتبط» عنوان مقالهای است که نظرات نگارنده را در بحث آزاد با استاد ابوالحسن بنیصدر درباره معنای ملک یمین در قرآن جمعبندی نموده است. در این مقاله ضمن پرداختن به اثبات معنای «ملک یمین» ناظر به «زیردستان و خدمتکاران» و نه اسیران جنگی، با بررسی آیات 23 تا 25 سوره نساء نشان داده میشود که ادعای جواز قرآن مبنی بر ازدواج با زنان شوهردار اسیر روا نبوده است. ضمناً اثبات میگردد که آیات 5 و 6 سوره مؤمنون یا 29 و 30 سوره معارج دلالت بر جواز آمیزش جنسی خارج از ازدواج با کنیزان ندارد بلکه مراد از عدم حفظ فروج در حضور ملک یمین تنها عدم الزام به حفظ «حیای اجتماعی» میباشد که عدم مراعات آن در اندرونی و خلوت خانه امری اجتناب ناپذیر است.
مقاله «مِن بعد ازدواج نکن؛ نسخ یا بدفهمی؟» پیرامون آیه 52 احزاب و پژوهشی درباره «مِن بعد» و «مِن قبل» در آیات قرآن است. آیه 52 احزاب خطاب به پیامبر میفرماید: «لَّا یَحِلُّ لَکَ النِّسَاءُ مِن بَعْدُ» و نگارنده در این مقاله اثبات مینماید که این عبارت «بدین معنا نیست که ای پیامبر از زمان حال یا حال حاضر که این آیه بر تو نازل میشود دیگر ازدواج (با غیر ملک یمین) بر تو مطلقاً حلال نیست، بلکه مفهوم آن این است که ای پیامبر، من بعدِ موارد مطرح شده و حیطه و گستره زنانی که پیش از این (در آیه 50 احزاب) ازدواج با آنها برای تو حلال دانسته شد، از حال که این آیه بر تو نازل میشود، دیگر ازدواج با زنان دیگر (غیر از آنها) برای تو حلال نیست.»
«استخراج مجازات تجاوز جنسی از قرآن» و «پیرامون حکم زنا و نسخ سنگسار در قرآن» دو عنوانی هستند که در ذیل آنها شقوق موضوع آمیزش جنسی خارج از ازدواج و حکم آنها از منظر قرآن تبیین میگردند. در مقاله اول آمده: «با در نظر گرفتن آیه 33 سوره مائده که حکم محاربانی با خدا را معین کرده که سعی در افساد در زمین هم میکنند و نیز آیات 2 و 4 سوره نور که حکم زنای علنی و اتهام به زنا را بیان میدارد، میتوان گفت که مجازات متجاوزان جنسی، 80 تازیانه بعلاوه تعبید یا محدود الاختیاری یا مصلوب الاختیاری است که محدود الاختیاری از طریق محرومیتهای اجتماعی متناسب با ارتکاب جرم و مصلوب الاختیاری از طریق حبس اجراء میگردد. به عنوان مثال؛ پزشکی که به جهت شغل خود امکان تعرضات جنسی را مییابد، باید او را از این شغل محروم نمود و بدین وسیله اختیار او را محدود کرد و اگر باز هم مرتکب چنین جرمی شد، او را برای مدتی مطابق قانون محبوس نمود.»
و در مقاله دوم شقوق حکم زنا برشمرده شدهاند:
«1ـ اگر زنا در خفاء واقع شده باشد، حکم 100 تازیانه بر آن مترتب نیست.
2ـ اگر زنا سهواً و از روی بیمبالاتی برای حداقل چهار نفر علنی شده باشد، حکم 100 تازیانه بر آن مترتب است.
3ـ اگر زنا عمداً و با قصد ترویج برای حداقل چهار نفر علنی شده باشد، چون زنای علنی مصداق سعی به افساد در زمین است، مشمول برخی از مجازاتهای چهارگانه در آیه 33 مائده نیز میشود، یعنی علاوه بر 100 تازیانه در ملأ عام، یا تبعید شده یا باید محبوس شوند، به نحوی که جامعه از فسادانگیزی آنها در امان بماند.»
اما نگارنده در «بازنگری در نحوه تقسیم ارث» پس از بحث درباره اینکه حکم ارث از احکام امضائی نبوده، بلکه تأسیسی میباشد، با مداقه در آیات ارث نشان میدهد که مغایر با آنچه رایج است؛ سهم الارث اولاد متوفی اولی به سهم الارث پدر و مادر و همسر اوست به نحوی که با وجود حتی یک فرزند پسر تمامی ما ترک به او میرسد و در صورت فقدان فرزند پسر، پدر و مادر و همسر بنا به تعداد دختران متوفی حداکثر در نیم یا یک سوم ماترک سهیم میباشند و سهم آنها کاهنده نصیب فرزندان نمیشود.
علاوه بر موضوعات مقالات فوق که میتوان آنها را ذیل «احکام اجتماعی قرآن» دستهبندی نمود، نگارنده پس از «طرح بحث پیرامون امت واحد در قرآن» و متعاقب پژوهشی با عنوان «بررسی امت واحد در ترجمههای فارسی قرآن» مقاله «بازنگری در فهم امت واحد در قرآن» را مینگارد و در آن به این مفهوم که از مفاهیم کلیدی آیات قرآن است میپردازد. او در این سری مقالات بعد از بررسی حدود 80 ترجمه قرآن نشان میدهد که مترجمان، و به طریق اولی مفسران، انسجام معنایی آیات شامل «امت واحده» را درنیافتهاند و دچار عدم دقت بوده و معنایی را بر امت واحده حمل کردهاند که نتایج آن خلاف مراد و منظور الهی است و مع أسف تباهیها ببار آورده! وی در این خصوص در پایان مقاله آخر مینویسد: «در ضرورت و اهمیت «طرح بحث امت واحد در قرآن»، تنها این را میافزایم که بنا به توضیحات پیش گفته باید گفت؛ آیات الهی گویای این است که «مردم فطرتاً و از منظر خلقت، ذاتاً امت واحد بوده و هستند»، اما بسیاری بر آن بوده و هستند که «مردم باید امت واحد بشوند»، و از این رو است که به اصطلاح؛ بنیادگراییها توجیه یافتهاند و پای ایدئولوگها بمیان آمده تا ایدئولوژیهایی برساخته شوند و مردمان را خلاف فطرت وجودیشان، به معنای جامعهای یکدست و یکصدا و هم نظر و هم سلیقه و هم عقیده، امت واحد بگردانند و این خطائی بس فاجعهبار است که همواره در طول تاریخ شاهد فجایع آن بودهایم.»
مقالات «عیسی فرزندخوانده مریم» و نیز «مباحثهای در خصوص نظریه فرزندخواندگی عیسی» از دیگر کوششهای قرآنی نگارنده میباشد که در آنها با تمسک به دقت و انسجام آیات قرآن میکوشد پاکیِ دامن و دلالت قصص پیامبران را از زیر زنگارهای تاریخی بشر، بویژه بدفهمیها و تحریفات پیروان ادیان نشان دهد. در همین راستا؛ «اصحاب کهف؛ مصداق ایمان منفعلانه» و نیز «مباحثهای درباره قصص قرآن» منتشر میشوند که همگی به نوبه خود میکوشند فهم قصص قرآنی را از بیراهگی به راه آورند تا قرآن به مثابه کتاب هدایت خوانده شود نه کتابی که قصههای تک مصداق استثنائی را روایت میکند و در هدایت بشر نه تنها اثربخشی نداشته که گمراهیها ببار آورده است! و باز در همین راستا است «بحث آزاد درباره امام زمان و جامعه آرمانی» که صاحب این قلم مخاطبان گرامی را به مطالعه آنها دعوت مینماید.
اما «عربیت لسان قرآن به چه معناست؟» عنوان مقاله دیگری است که در مقدمه آن میآید: «زبان هر قومی به فرهنگ نهادینه آن قوم بسیار وابستگی دارد بنحوی که جهانبینی، اعتقادات، آداب و رسوم آنها در لسانشان نمود یافته، آن لسان، آیینه نمایان آنها میشود. از این رو لسان حجاز دوران جاهلی نیز متناسب فرهنگ مشرکانه و کافرانه گویایی میداشته است، بنابراین نزول قرآن میباید لسان مورد نیازش برای بیان مفاهیم توحیدی و فرهنگ موحدانه را برمیساخته است تا بتواند کتاب هدایت شود. در این راستا؛ قرآن هرچند از واژگانی استفاده میکند که بن مایههای آنها در لسان حجاز وجود داشته است، اما با نحوه بکارگیری آن واژگان در ساختار متنی خود، بار معنایی مورد نظرش را بر آنها سوار کرده، به تدریج در اذهان مخاطبانش استوار میسازد. و از این منظر ما بین عربیت لسان قرآن با عربیت لسان حجاز تفاوتهایی وجود میداشته است. اما قرآن در آیات متعدد بر عربیت لسانش تأکید میکند! حال در این مجال بر آنم که چرایی این تأکید بر عربی بودن لسان قرآن را در آیات قرآن بررسی نمایم.» در پایان این مقاله نگارنده مینویسد: «مشخص شد که تأکید قرآن بر عربیت لسانش، تأکید بر «خودگویایی» و «خود روشنگری» آن است که توجه بدان نقش کلیدی در فهم قرآن دارد و «فهم قرآن به روش پازل» را بیبدیل میسازد». وی سپس عناوین مقالاتی را برمیشمارد که در آنها با تمسک به روش پازلی در فهم قرآن به استخراج مفاهیم و دلالت صحیح آیاتی چند از قرآن پرداخته است که برخی از آنها در همین مقاله و برخی دیگر در بخش اول از این سری مقالات که با عنوان «مروری بر مقالات و مباحث نیما حق پور به روایت خودش» منتشر میشوند مرور شدهاند. آن مقالات عبارت بودند از:
ـ مفهوم محاربه با خدا و فهم چرایی مجازات آن در قرآن (33 و 34 مائده)
ـ جواز تخفیف پوشش و آسودگی زنان در حضور برخی نامحرمان (60 نور)
ـ مفهوم ضرب زنان ناشزه در قرآن (34 نساء)
ـ جواز عدم مسؤولیت پذیری در قبال برخی از زنان بیوه (234 بقره)
ـ عدم الزام قرآن به پوشیدگی موی سر زنان (31 نور)
ـ عدم سقف تعدد زوجات در قرآن (3 نساء)
ـ اثبات حق طلاق زنان در قرآن و توضیح معنای «الطلاق مرتان» (229 بقره و دیگر آیات طلاق)
ـ پیرامون محکم و متشابه در قرآن (7 آل عمران)
ـ امی بودن پیامبر نه به معنای بی سوادی
ـ بدفهمی عمر نوح در قرآن (عنکبوت 14)
مضاف بر مقالاتی که نگارنده با تمسک به «روش پازل در فهم قرآن» نگاشته است، در مقالهای با عنوان «قبول وجوب تخییری روزهداری و در نقد نظر ترکاشوند درباره ایام روزهداری» به اشتباه خود در فهم آیه 184 بقره اذعان داشته و نظر جناب آقای ترکاشوند را مبنی بر وجوب تخییری روزهداری میپذیرد و به نوبه خود در اثبات آن میکوشد. وی نتیجتاً مینویسد: «با این توضیحات روشن میشود که «عَلَى الَّذینَ یُطیقونَهُ» دلالت دارد برکسانی که طاقت روزهداری دارند اما بدان تمایل ندارند و خداوند بدانها میفرماید که پس به جای آن فدیه داده مسکینی را طعام دهند هرچند که اگر روزه بگیرند برای آنها بهتر است. با این اوصاف، به استناد این آیه، هرچند به روزهداری توصیه شده اما وجوب آن تخییری است و ایمان آورندگان بین روزهداری یا اطعام مسکین مخیّر شدهاند». اما نگارنده در نیمه دوم مقاله، نظر جناب ترکاشوند را در خصوص ایام روزهداری صحیح ندانسته و ناروایی آن را با آیات قرآن اثبات مینماید که از مرور آن در این مجال صرفنظر میشود.
متأخرترین مقاله قرآنی «دلالت وجوه در آیه وضو» است که در آن «حاصل پژوهش و تأملات نگارنده مبنی بر این است که دلالت «وجوه» در آیه مذکور خاصِ صورت و چهره نیست، بلکه دلالت آن عام و ناظر بر هر وجهی است که آلوده شده باشد، بدین معنا که مراد آیه از «فَاغْسِلوا وُجوهَکُمْ وَأیْدیَکُمْ إلَى الْمَرافِقِ وَامْسَحوا بِرُءُوسِکُمْ وَأرْجُلَکُمْ إلَى الْکَعْبَیْنِ»، ابتدا شستن اندامهای آلوده است، بعد شستن دستانی که واسطه پاکیزه کردن مواضع آلوده بودند، و سپس پاک کردن سر و صورت و پاها با دستان پاکیزه. هرگاه چنین باشد میان مراحل وضو با روند طبیعی آلودگی زدائی تناسب و تناظر منطقی وجود دارد.»
پس از مرور مقالات و مباحث قرآنی فوق که نگارنده در نگارش همگی آنها خود را ملزم میدانسته نص آیات را به عنوان مستندات آراء و نظراتش درج نماید، در «خداینامهها» که برداشت آزاد او از آیات قرآن میباشند، بنا به ماهیت نوشتهها که در پی ارائه بیانی روان از مفاهیم قرآنی میکوشند، از درج نص آیات درمیگذرد و در پاسخ به نقدی مینگارد: «بنده در فهم قرآن از خود قرآن بیرون نمیروم چرا که برآنم اعجاز قرآن در خود تبیینی و دقت و انسجام آن است، از این رو در مقالات و مباحثم این رویکرد را عملاً بکار بسته و نتیجه گرفتهام. حتی در «خداینامه»ها که از سر احتیاط «برداشت آزاد» در آنها قید میشود، باز رویکردم چنین است اما چون قرینهها و مستندهای آنها به جهت ساختار متن و اهداف نگارش آن درج نمیشود، احتیاطاً قید میکنم «برداشت آزاد»، و گرنه «خداینامه»ها در واقع گویای فهم پژوهشگرانه و متأملانه بنده از آیات قرآن است، نه فهمی بیمبنا و نادقیق، بلکه کوشش میشود سراسر دقیق باشد.»
«در نسبت روشنفکری با نواندیشی دینی» عنوان مقالهای دیگر از نیم حق پور است که در آن میکوشد وجوه تمایز «روشنفکری دینی» را از «نواندیشی دینی» نشان دهد. وی مقدمتاً مینویسد: ««روشنفکری دینی» و «نواندیشی دینی» دو اصطلاحی هستند که در ادبیات دینی دوران معاصر و پس از ظهور و بروز مدرنیته بسیار بکار میروند. برخی این دو را یکی پنداشته و آنها را حامل یک مفهوم میدانند، و برخی با اینکه تفکیک قائل میشوند، اما بر سر دلالت آنها اتفاق نظر ندارند، و از این رو؛ وقتی با این دو اصطلاح مواجه میشویم دچار آشفتگی مفهومی شده خلط مبحث میکنیم. حال در این مجال بر آنم در خصوص معنا و مفهوم مناسب برای این دو اصطلاح توضیحاتی ارائه دهم، باشد که راهگشا باشد.» وی که دکتر عبدالکریم سروش را متفکری میداند که دورانهای متأخر زندگانی فکریش به جد در توسعه نواندیشی دینی سپری شده، اما منفک از روشنفکری نبوده، متعاقب این مقاله و در پاسخ به ایشان که تحت عنوان «زبان رؤیا، زبان حال» بار دیگر از نظریه «محمد؛ راوی رؤیاهای رسولانه» دفاع کردند، این بار «تکلیم خدا با موسی؛ معارض ماهیت رؤیایی وحی» را مینویسد تا نشان دهد که این نواندیش ارجمند در یکی از ادله خود دچار تناقض است. ناگفته نماند که نگارنده پیشتر در دو مقاله «زمان، علم خدا و نسبت ارادههای الهی و انسانی» و «در رد نظریه قرآن؛ رویاهای رسولانه» از منظر فلسفی به رد نظریات اخیر ایشان در خصوص ماهیت قرآن پرداخته بود.
در پایان این بخش از «مروری بر مقالات و مباحث نیما حق پور به روایت خودش» لازم به ذکر است که وی تاکنون در سیزده نوبت اقدام به جمعآوری کوتاهنگاریهای خود نموده که یازده نوبت آن تحت عنوان «پیرامون برخی آیات الهی و موضوعات دینی» منتشر شدهاند. وی مینویسد: «اخیراً رویکرد بنده به نگارش نوشتارهای کوتاه در خصوص آیات الهی و موضوعات دینی متمایل گشته است که تاکنون در این خصوص دو مجموعه نوشتار کوتاه در ذیل عناوین «نکاتی پیرامون آیاتی از قرآن» و «توضیحاتی پیرامون برخی موضوعات دینی» منتشر گردیده است. حال با توجه به محتمل بودن استمرار این روند، بر آن شدهام که این نوع نوشتارها را که بعضاً در پاسخ به پرسشهایی متولد میگردند، به صورت بخش بخش در ذیل عنوان کلی «پیرامون برخی آیات الهی و موضوعات دینی» در دسترس مخاطبان گرامی قرار دهم.»
برخی از موضوعات کوتاهنگاریها عبارتند از: نسبت سیاست و فرهنگ، نسبت دین و حکومت، نسبت دین با علوم تجربی، نسبت توحید با پادشاهی، ملیگرایی، انتخابات و توبه اصلاح طلبان، مخالفت با «سکوت ملی ـ امید ملی»، بنیادگرایی و افراطیگری و جنگ نیابتی، تعاریف عدالت و استقلال و آزادی، اصالت با روش است نه با هدف، ربا و اقتصاد ایران و فروپاشی اقتصادی، نسبت اجاره با ربا، نسبیت احکام قضایی اسلام و نقش قاضی در آن، ارثبری زنان سرپرست خانواده، شهادت دو زن، برابری دیه، ازدواج با فرزندخوانده، کودک همسری، ازدواج موقت و ازدواج سفید، مکانیزم فهم و نسبت ایمان وفهم، عدم انحصار در فهم قرآن، تقدم و تأخر فهم پیامبر نسبت به قرآن، فرق رسول و نبی، روش فهم قرآن، کلام منصوص الهی، جهان شمولی احکام قرآن، چرا قرآن تبیان لکل شیء است؟، بافت قرآن، زبان سمبلیک قصص قرآن، نقد «مثنوی؛ قرآن دوم»، ماهیت حروف مقطعه در قرآن، مذمت قرائتهای مجلسی قرآن، شخصیت خدا، توحید و تکثر و تکثر توحیدی، عرفان، سیر آفاقی و انفسی، واسطه در یکتاپرستی، ماهیت ملائکه، نسبت روح با طبیعت، دیالکتیک عاطفه و فهم، نقد مزیت رمان به فلسفه و دین در انسان شناسی، پیامبر؛ پیامبر متولد نمیشود، نظریههای شهادت و واقعه کربلا، مذمت مقبرهسازی، ایمان، عصمت، خلیفه اللهی، وحی، توبه و معنای رب، نماز و فلسفه عبادات جمعی، تعیین سهم زکات و توضیحاتی پیرامون آیات 2 و 104 بقره، 35، 65 تا 67 آلعمران، 59، 77، 81 و 82، 140 سوره نساء، نور 3، 18 زمر، غافر 57، طلاق 7، شمس 8، انشراح 6 و …
نیما حق پور ـ 24 اسفند 1397
www.instagram.com/nima_haghpoor
نشانی کانال جدید در تلگرام: www.t.me/FPGhoran