بودجههای در نظر گرفته برای گروههای فوق، تنها همان نیست که در بودجه مصوب مجلس ذکر شدهاست. بلکه هزینه حفظ نظام و نیروهای سرکوبگر در همه دیگر بودجه ها ملحوظ است. از بودجه آموزش و پرورش تا بودجه آموزش عالی، از بودجه شهرداریها تا بودجه استانداریها، از بودجه وزارت ارشاد تا بودجه واواک، از بودجه ستاد اجرایی فرمان امام تا بودجه بنیاد مستضعفان، از بودجه کمیته امداد امام خمینی تا بودجه آستان قدس رضوی، از بودجه سپاه پاسداران تا بودجه ارتش، از بودجه وزارت صنایع و معادن تا بودجه وزارت نفت، از بودجه وزارت جهادکشاورزی تا بودجه وزارت امور خارجه، از بودجه بیت رهبری تا …، هزینه های زیر میزی و رومیزی در نظر گرفته شده است که میزان آنها سر به هزاران میلیارد تومان میزند. و این سوای هزینههای میلیارد دلاری دخالت در جنگ های نیابتی است.
با این هزینهها است که امروزه در کشورهای منطقه و افریقا و اروپا، نظام میتواند از روحانیون دست پرورده خود به بهانه های مختلف استفاده کرده و تنش و بلوا ایجاد نماید و یا از نیروهای نظامی و اطلاعاتی و امنیتی خود بهره برده و معضلی بینالمللی ایجاد نماید و پوست شیر بر اندام الاغ وار خود بیندازد. به سخن دیگر، بحران سازی در خارج از مرزها و شرکت در جنگهای گوناگون را وسیله ادامه حیات رﮊیم استبدادی خود کند.
از ابتدای سال 98، بارانهای سیل آسا بخشهای مختلفی از کشور را در خود فرو گرفته و شهرهایی در شمال و غرب و مرکز و جنوب را به زیر آب بردهاست. در این بین تمام انتقادات متوجه ستاد مدیریت بحران شدهاست هر چند کارش خالی از اشکال نیز نیست.
مقایسه بودجه این ستاد مهم و ضرور با دیگر بودجههایی که ضرورت ندارند، به ما میفهماند چرا این ستاد کارآیی بایسته را نمیتواند داشته باشد. این مقایسه معلوم میکند فرامین خیانت آمیز خامنهای در مورد تخصیص بودجه های کلان به مراکز حوزوی و… موجب شدهاست بودجه مراکزی چون ستاد مدیریت بحران و محیط زیست تا این اندازه خجالت آور باشد .
ستاد مدیریت بحران در حالی که درتوضیح وظایفش شش برنامه تدوین شده است از آنچنان بودجه کمی برخوردار است که در نظر گرفتن این مبلغ برای کشور بلا خیزی چون ایران موجب شرمندگی تدوین گران و برنامه ریزان بودجه کشور ازیک سو و خامنهای که همواره در تلاش افزایش بودجه های نظامی، دینی و مذهبی است از سوی دیگر است
❋ وظایف ستاد بحران و بودجه آن:
آن طور که در وبسایت رسمی سازمان آمده، خدمات سازمان مدیریت بحران کشور در ۶ محور تعریف شده است:
۱- هماهنگی و نظارت بر تخصیص بودجه خسارت، بازسازی و مقاومسازی ابنیه و زیرساختهای کشور.
۲- ارائه خدمات آموزشی و توانمند سازی در حوزه مدیریت بحران
۳- مدیریت و نظارت بر اقدامات و امکانات کارگروهها، شوراها و نهادهای دولتی مرتبط با مدیریت بحران
۴- ایجاد نظام جامع مدیریت اطلاعات بحران مبتنی بر طرحهای پیشبینی و پیشگیری
۵- استفاده از توانمندیهای تشکلهای مردم نهاد در مدیریت بحران
۶. نمایش و ارائه ساختار، قانون، دستورالعملها و مستندات مرتبط با مدیریت بحران کشور
اگرچه این فعالیتها در حیطه فعالیتهای اجرایی و عمرانی نیست، اما ستاد، مرکزی بزرگی است که بر اساس
آئیننامه اجرایی ۱۴ کارگروه تخصصی دارد.
اگر قرار بر انجام امور فوق باشد، باید بودجه ای چند صد میلیارد تومانی در اختیار این ستاد قرار داده شود.
در حالی که کل بودجه پیشبینی شده برای سازمان مدیریت بحران در لایحه بودجه ۱۳۹۸، ۱۲ میلیارد و ۷۵۰ میلیون تومان است که ۲۰۰ میلیون تومان آن برای کارهای عمرانی و بقیه برای برنامههای جاری پیشبینی شده است. از این میزان بیش از ۵ میلیارد و ۶۶۰ میلیون تومان هزینه حقوق کارکنان سازمان میشود. ۲ میلیارد و ۹۰۰ میلیون تومان برای بخش «رفاه اجتماعی» کنار گذاشته شده و ۳ میلیارد و ۳۰۰ میلیون تومان هم برای استفاده از کالا و خدمات پیشبینی شده است.
با توجه به بودجه مصوب سال 97 که مبلغ آن 11 میلیارد و 800 میلیون تومان بوده است میتوان به این مسئله اشاره کرد که از درآمد های کشور، به ازای هر ایرانی حدودا مبلغ 140 تومان، بودجه برای بحران های گوناگون در نظر گرفته شده است که در هر صورت باید از سوی این ستاد هزینه شود .
اگر میزان هزینه حوادث طبیعی مانند سیل و زلزله و…را برای هر ایرانی از کل در آمدهای ایران همان 140 تومان در نظر بگیریم با توجه به جمعیت 80 میلیون نفری به مقایسه میزان هزینهای که ملت ایران مجبور است برای هر طلبه یا روحانیای بپردازد اشاره مینماییم. این به جز هزینه هایی است که برای نیروهای نظامی ، امنیتی و سرکوبگر داخلی و خارجی و نیروهای شریک در جنگ های نیابتی در منطقه است.
برای روشن شدن میزان هزینههایی که ایران برای هر روحانی در نظر گرفته، باید ابتدا تعداد آنها را به دست آوریم و سپس با تقسیم بودجه بر تعداد آنها به این نتیجه برسیم که برای هر روحانی چه اندازه از جیب مردم هزینه میشود.
در سال 1395خبرگزاری ایرنا در گزارشی آورده بود: حجهالاسلام سید محمدرضا حسینی در سومین اجلاس سراسری مدیران کل فرهنگ و ارشاد استانها در هتل انقلاب تهران افزود: بیش از 130 هزار روحانی در کشور داریم که 80 هزار نفر از آنها در قم ساکن هستند، تعداد روحانیون و طلبه های برخی حوزه های علمیه مانند ساری، شیراز و تبریز قابل توجه است. حدود 10 هزار طلبه خارجی برادر در شهرهای قم، تهران، البرز، گنبد و مشهد مستقر هستند. تقریبا 60 هزار طلبه خواهر در کشور داریم که هشت هزار نفر از آنها در قم و بقیه در سراسر کشور بویژه در اصفهان و مشهد متمرکز هستند.
حسینی از حضور سه هزار تا سه هزار و 500 طلبه خواهر خارجی در کشور خبر داد و افزود: با توجه به این آمار، بیش از 200 هزار طلبه و روحانی خواهر و برادر ایرانی و خارجی در کشور وجود دارد.
وی درباره ساختار حوزه های علمیه کشور توضیح داد: ساختار حوزه های علمیه در سالهای اخیر به صورت استانی درآمده و در زیر مجموعه شورای عالی حوزه های علمیه دو مرکز حوزه های علمیه برادران و خواهران وجود دارد.
به گفته حسینی، شورای عالی حوزه های علمیه استانهای خراسان شامل خراسان رضوی، شمالی و جنوبی به انتخاب رهبر معظم انقلاب متولی کارهای طلاب و روحانیون آن منطقه هستند. حوزههای علمیه اصفهان نیز زیر نظر آیهالله العظمی حسین مظاهری است که از بدنه حوزه علمیه قم جدا بوده اما حوزه خواهران اصفهان زیرنظر حوزه علمیه قم فعالیت میکند.
مشاور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره نحوه انتخاب اعضای شورای حوزه های علمیه به ارائه آماری از ائمه جمعه و مساجد پرداخت و گفت: بیش از 840 امام جمعه در سراسر کشور به اقامه نماز جمعه میپردازند.
وی تصریح کرد: حدود 70 هزار مسجد در کشور وجود دارد که 35 تا 40 درصد از این مساجد امام جماعت ندارد. البته چراغ برخی از این مساجد در مناسبت هایی مانند ماه مبارک رمضان و ماه محرم روشن و برنامههایی در آنها اجرا میشود اما در سایر ایام سال نماز جماعتی برپا نمیشود.
این پژوهشگر مذهبی، نبود آمار دقیق مساجد را یک نقطه ضعف برای مسئولان مربوطه دانست و گفت: هنوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، بسیج مستضعفین و مرکز رسیدگی به امور مساجد آمایش دقیقی درباره آمار مساجد ندارند تا بتوان قابلیتها و فرصت های آنها را شناسایی کرد.
باید به این نکته اشاره کرد که این روحانیون علاوه بر بودجهای که از جیب ملت ایران بر میدارند تا خرج خود کنند ، از مراکز دیگر هم حقوق دریافت میکنند.
مشاور وزیر آموزش و پرورش میگوید: در سال ۱۳۹۲ بیش از ۷۰ هزار نفر روحانی از دستگاههای مختلف فرهنگی با هدف رفع شبهات دینی و فعالیتهای تبلیغی به مدارس اعزام شدند. در سال ۹۱ بیش از ۱۳ میلیون
نفر ساعت برای بیش از ۱۵۰ هزار نفر فرهنگی دوره آموزشی اخلاق دینی برگزار شد. امروز در هر اداره دولتی یک روحانی برای اقامه نماز وجود دارد که از دولت حقوق هم میگیرد. در مؤسسات فرهنگی و آموزشی و تبلیغاتی دولتی دهها هزار روحانی به عنوان اقامه کننده نماز، مبلغ، معلم و استاد معارف، به طور دائم و پاره وقت، مشغول به کار هستند و بر این تعداد افزوده خواهد شد. فقط در یک مورد قرار است ۱۸هزار روحانی در آموزش و پرورش استخدام شوند.
این در حالی است که روحانیت شغلی نیست که در ایران بازنشستگی داشته باشد و حتی روحانیون بالای ۸۰ سال هنوز فعال هستند و درآمد دارند. مدارس دینی در پذیرش طلبه هیچ گونه محدودیت سنی و جنسی و تحصیلی ندارند.
در خبری دیگر از سوی مدیر حوزه علمیه خواهران، آمده است که: در سال ۱۳۹۵ طلبههای شاغل به تحصیل در حوزههای علمیه بانوان بیش از ٧٠ هزار نفر و فارغ التحصیلان آنها ٩٠ هزار نفر بودهاند. تعداد مدارس حوزههای علمیه بانوان ۵٠٠ حوزه بوده است.
آمارهای گوناگون معلوم میکنند در ایران هیچ آماری سندیت ندارد. تا جایی که حتی تعداد مساجد نیز نامعلوم است. در حقیقت، برای دریافت بوجهای بیشتر، آمار را افزایش میدهند. چنانچه گفته اند: «حوزه علمیه خواهران ۴۴۷ مدرسه علمیه در سراسر کشور با حدود ۳۳۷ هزار فارغ التحصیل و ۶۲ هزار مشتغل به تحصیل دارد» .
شیوه به کار گیری خواهران حوزه رفته را محمود خالقی (معاون آموزش مرکز مدیریت حوزه علمیه خواهران) به خوبی شرح میدهد. او می گوید: ١٠ هزار نفر مبلغ سازمانیافته در حوزههای علمیه بانوان درحال فعالیت هستند و ٢٧ هزار طلبه زن برای حضور در فضای مجازی در حال آمادهسازی هستند.
قبلا گفته شده بود که برای هر ساعت حضور بسیجیان آموزش دیده در فضای مجازی 7 هزار تومان حقوق در نظر گرفته شده است، شاید این 27 هزار خواهر حوزه رفته هم در آینده به این خیل مبلغان فضای مجازی بپیوندند.
بر اساس برخی تخمینها حدود ۱۵۰ هزار طلبه مرد در سراسر کشور مشغول به تحصیل هستند. تنها در قم حدود ۸۰ هزار طلبه ایرانی به آموزش مشغولند.
در مورد تعداد طلاب خارجی در ایران نیز آمارها آنقدر در هم ریخته است که کسی نمیداند هر ایرانی چه مبلغ بابت هزینه تعلیم و تربیت این طلاب، از جیب خود میپردازد. معاون ارتباطات و بینالملل جامعهالمصطفی، مدرسهای در قم که طلاب غیر ایرانی شیعه را تربیت میکند می گوید: «در حال حاضر بیش از ۳۰ هزار فارغ التحصیل جامعه المصطفی به جامعه بشری تقدیم شده است».
بنا به گفته رئیس جامعهالمصطفی، «امروز، ۳۰ هزار نفر از ۱۲۰ ملیت، در حال تحصیل در این مرکز هستند». این طلاب برای تأسیس مؤسسات مذهبی و مساجد در سراسر عالم به دستور خامنهای در حوزه های علمیه ایران و از طریق مجازی تربیت میشوند.
البته حسینی گفته بود 10 هزار طلبه خارجی برادر و 3 هزار طلبه خارجی خواهر وجود دارد و در جایی دیگر یکی از مسئولان این جامعه سخن از 50 هزار طلبه را به زبان رانده است تا مشخص شود این جامعه هم تعداد طلبه هایش نا مشخص است و بستگی به زمان تعیین بودجه دارد .
❋ بودجهای که دولت به حوزهها تخصیص میدهد:
بودجه های تعیین شده بر فرض بیشترین تعداد روحانی و طلبه چه اندازه است؟ پاسخ این پرسش ایناست:
اول: شورای عالی حوزههای علمیه که به دستور شخص خامنهای ایجاد شدهاست، ۴۴۰ میلیارد تومان بودجه برای امور زیر در اختیار دارد:
● ایجاد شرایط لازم برای پرورش فقهای بزرگ و مفسران و متکلمان و فلاسفه و خطبای اسلامی و محققان، در رشتههای مختلف علوم دینی و تربیت کادر مورد نیاز حوزه و نظام جمهوری اسلامی ایران؛
● ارتقای کیفی و کمی امور گزینشی، تحقیقی، تبلیغی، اخلاقی، سیاسی و معیشتی حوزههای علمیه؛
● حفظ استقلال حوزه در تمام جهات، طبق توصیههای آیهالله خمینی و آیهالله خامنهای و مراجع تقلید. بودجه از دولت میگیرد تا استقلال حوزه از دولت را حفظ کند!!
● تواناسازی هرچه بیشتر حوزهها، در پاسخگویی به نیازهای فرهنگی جوامع بشری
● فراهمآوردن زمینههای مطلوب، جهت استفاده از حوزویان
● برنامهریزی در جهت مقابله همهجانبه با تهاجم بر ضداسلام و مکتب اهل بیت، از سوی دشمنان و منحرفان؛
تهیه و تصویب برنامههای لازم، در جهت تحکیم و تقویت مبانی انقلاب و نظام اسلامی.
اگر تعداد روحانیون را در بالاترین حد آن یک میلیون نفر در نظر بگیریم ، به ازای هر نفر 440 هزار تومان هزینه در بودجه محاسبه شده که این مبلغ تقریبا 3 هزار برابر بودجهای است که در ستاد مدیریت بحران برای هر ایرانی در نظر گرفته شده است (یعنی 140 تومان).
دوم :برنامه حمایت از حوزههای علمیه و مدارس علوم دینی ۴۲۰ میلیارد تومان. در این بخش نیز میزان هزینهای که برای هر طلبه یا روحانی میشود برابر است با 420 هزار تومان باز هم حدود 3 هزار برابر بودجه هر ایرانی در ستاد مدیریت بحران، موارد زیر را خوانندگان محترم میتوانند خود محاسبه نمایند.
● حمایت از آموزش طلاب علوم دینی(برادران) ۳۵۳میلیارد تومان.
● حمایت از فعالیتهای فرهنگی و تبلیغی طلاب علوم دینی(برادران) 66 میلیارد تومان
● حمایت از فعالیتهای پژوهشی طلاب در زمینه علوم دینی ۲۱ میلیارد تومان
سوم:مرکز خدمات حوزههای علمیه بودجه ۶۰۰ میلیارد تومان.
● ۱۸۷ میلیارد تومان صرف «پرداخت مستمری به معمرین، ازکارافتادگان و خانواده مرحومین طلاب و روحانیون»؛
● ۳۳۵ میلیارد تومان برای «پرداخت کمک هزینه معیشتی طلاب» تعریف شده؛
● ارائه خدمات فرهنگی، رفاهی و ورزشی به طلاب و روحانیون بیش از ۲۸ میلیارد تومان
● کمک به تأمین مسکن طلاب و روحانیون ۱۷ میلیارد تومان
● کمک به تغذیه طلاب در مدارس شبانهروزی ۸ میلیارد تومان
در موارد فوق به ازای هر روحانی حدود 600 هزار تومان هزینه محاسبه شده که برابر است با حدود بیش از 4 هزار برابر سهم هر ایرانی در ستاد مدیریت بحران کشور و برابر با 300 برابر سهم هر ایرانی در اورژانس کشور
چهارم: شورای سیاستگذاری حوزههای علمیه خواهران ۲۵۸ میلیارد تومان. اگر آمار خواهران طلبه در حال تحصیل رابر اساس گفتههای مسئولان در نظر بگیریم برای هر خواهر طلبه از 60 هزار خواهر در حال تحصیل!، نزدیک به 4 میلیون و 200 هزار تومان هزینه در بودجه محاسبه شده است. یعنی حدود 30 هزار برابر سهم هر ایرانی در ستاد مدیریت بحران و 2هزار و 100 برابر سهم هر ایرانی در اورژانس کشور و معادل حدود 90 برابر یارانه هر ایرانی و نزدیک به 7 سال یارانه هر ایرانی .
پنجم: جامعه المصطفی العالمیه (یک نهاد معظم در تحصیلات حوزوی) نیز ۳۰۳ میلیارد تومان بودجه دارد.
این جامعه، طلبههای خارجی را برای آموزش در اختیار دارد و پس از آموزش به کشورهای خود میفرستد تا در آنجا پایگاه مقاومت شیعی را تاسیس کرده و با کمکهای بیدریغ سپاه قدس، افراد نزدیک به اندیشه خود را جذب نموده و در نهایت میشود فردی مانند زیگزاگی در نیجریه که تنها در یک مورد درگیری با ارتش آن کشور موجب کشته شدن هزار نفر شد و در همان زمان در صدا و سیمای ایران با دختر ایشان که در ایران ساکن و طلبه است در مورد درگیریهای ماموران ارتش نیجریه و گروه زیگزاگی گفتگو میکرد.
این مبلغ برای 30 هزار طلبه در حال تحصیل برابر است با حدود 10 میلیون تومان به ازای هر طلبه خارجی یعنی بیش از 800 هزار تومان در ماه در حالیکه هر ایرانی از بابت یارانه 45 هزار تومان دریافت میدارد حدود 6 درصد بودجه ماهیانه هر طلبه خارجی و بودجه هر طلبه خارجی در سال برابر است با نزدیک به 70 هزار برابر بودجه هر ایرانی در ستاد مدیریت بحران کشور و 5 هزار برابر سهم هر ایرانی از بودجه اورژانس کشور.
قابل اشاره اینکه بودجه دانشگاه اهواز ۲۱۶، بودجه دانشگاه کرمان ۱۶۸، و بودجه دانشگاه صنعتی امیرکبیر ۲۵۴ میلیارد تومان است.
ششم: بودجه سال ۹۷ نمایندگی ولی فقیه در سپاه ۹۴ میلیارد تومان پیشبینی شده است. این پول قرار است صرف این موارد شود: «اعزام مبلغان روحانی»؛ «انجام فعالیتهای مخصوص»؛ «تأیید شرعی ضوایط و مقررات سپاه»؛ «توانمندسازی طلاب رزمی ـ تبلیغی»؛ «برگزاری مراسم، مناسبتها و فضاسازی معنوی» و «هدایت و ارتقای بینش سیاسی».
با وجود این که سپاه 31 سپاه استانی دارد بعلاوه روحانیونی که در مراکز بسیج و سپاه قدس و دیگر مراکز از حقوق و مزایا برخوردارند این بودجه 97 میلیاردی که تقریبا 9 برابر بودجه ستاد مدیریت بحران است معلوم نیست به چه دلیل پرداخت میشود.
❋ بودجه اختصاص یافته به حوزه در مقایسه با هزینه عظیم قوای سرکوب و جنگها و تحریم، کاه در برابر کوه نیز نیست:
1. مشکل، مشکل ساز ایناست که بودجه اختصاص یافته به حوزهها صرف از خود بیگانه کردن دین و خو دادن روحانیان و طلاب به خدمتگزاری قدرت و توجیهگری است. وضعیت روحانیان در کشورهایی که حقوق بگیر دولت هستند، جا برای تردید نمیگذارد که هدف رﮊیم رسمی کردن دین و تابع «نظام ولایت مطلقه فقیه» گرداندن نهاد روحانیت در ایران و بکاربردن روحانیان بمثابه مأمور رﮊیم در کشورهای دیگر است. طرفه اینکه رﮊیم، هم از حوزهها، خصوص حوزه قم میترسد و هم آن را تخطئه میکند (کارخانه تولید مرجع) و هم پول خرج میکند تا که مبادا، در قم نیز روحانیان به آیهالله سیستانی تأسی کنند و بگویند:
سیدجواد خویی از نوادگان آیت الله خویی و مسئول مدرسه دارالعلم نجف (شفقنا 23 فروردین 1398): یکی از خصایص مکتب نجف «دوری از سیاست» است. دور بودن حوزه نجف از سیاست به این دلیل نیست که حوزه، سیاست نمیداند یا چون سیاست موضوع بسیار مهم و عظیمی است و عقل فوقالعادهای میخواهد یا اینکه کسر شأن آنها است که وارد این موضوعات شوند. این امر به این دلیل است که نجف به تخصص خود احترام قائل است و میگوید: من در علوم دین و شریعت متخصص هستم و از من نخواهید کار دیگری کنم. مانند اینکه به یک مهندس معماری بگویند مدیر آموزش و پرورش یا کشاورزی شود. قطعا نمیپذیرد و میگوید شغل من نیست، نجف تعارض میبیند. لذا آقای سیستانی برای مقلدین خود فتوا دارد، لاینبغی الرجال دین تصدی للامور اجرائیه و تنفیذیه؛ مردان دین برای امور اجرایی شایسته نیستند.
آقای سیستانی قائل به ولایت انسان بر خود است و میگوید: «کسی ولایت بر من ندارد مگر دلیل بیاید»، مثلا اسلام می گوید، پدر ولی توست، اما اگر برای این ولایت دلیل نداشته باشی و تو نتوانی دلیل بیاوری، ولایت جعلی است و اصل ولایت ثابت نمیشود. آقای ثانی میگوید «ولایت نکاح النفس»؛ میرزای نائینی میگوید «ولایت امه» که همان شورا و پارلمان است، آقای خمینی قائل به “ولایت فقیه” است.
مکتب نجف به ما یاد داد که با عمل، تبلیغ تشیع کنیم، من مثال عملی میآورم: در حال حاضر ۴۰ کیلومتر مانده به مکه و مدینه نوشته شدهاست: لایجوز؛ یعنی هر مسیحی نمیتواند وارد مکه و مدینه شود. در ایران نیز، هر مسیحی نمیتواند وارد حرم امام رضا(ع) شود.
اما مسیحیان وارد حرم امیرالمومنین (ع) میشوند؛ امیرالمومنین (ع) بعد از پیغمبر اکرم (ص)، در نزد ما، اولین شخصیت جهان تشیع است، پس از ورود مسیحیان به حرم امام علی(ع)، نه کسی اعتراض میکند و نه کسی عکس العملی نشان میدهد، و این امر نشان دهنده این است که در نجف با وجود اختلاف میان ادیان، گفت وگو و احترام جا افتاده است.
ما این عقیده را که رئیس دولت نباید سُنی یا مسیحی باشد نداریم، میگوییم هر کسی هست، عدالت را اجرا کند، اگر عدالت را اجرا کرد، شیعه، سنی و مسیحی متدین ذی نفع هستند، باید در حقوق و واجبات در نهادهایی که تقسیم می کنند، مساوات وجود داشته باشد
2. بودجه اختصاص یافته به حوزهها، بخشی ناچیز از بودجه عظیم جنگها است که اینک شمار آنها به 9 رسیدهاست:
2.1. جنگ اقتصادی که در تشدید مداوم است؛
2.2. جنگ نظامی که گرچه تخفیف یافتهاست اما با تروریست خوانده شدن سپاه توسط ترامپ، ایران گرفتار شبح این جنگ شدهاست؛
2.3. جنگ نیابتی که رﮊیم در کشورهای دیگر و رﮊیمهای دیگر در ایران تصدی میکنند؛
2.4. جنگ از راه ترور توسط سازمانهای ترور رﮊیم و اسرائیل و دولت سعودی و سیا و…؛
2.5. جنگ مذهبی؛
2.6. جنگ تبلیغاتی؛
2.7. جنگ دیپلماتیک که در کمال شدت است؛
2.8. جنگ روانی. و
2.9. جنگ سیرنتیک
توجیه این جنگهای خانمانسوز و بسیج افراد ( یک قلم افغانهایی که برای شرکت در جنگ سوریه رفته بودند، اینک بازگشتهاند و این هراس بر هراسهای مردم افغانستان افزوده است که اگر اینان نیز وارد جنگ داخلی افغانستان شوند، چه بر سر افغانستان میآید) برای شرکت در آنها، برعهده روحانیان دولتی است. با توجه به این مهم که قرآن صلح را حقی از حقوق انسان میشناسد و قواعد خشونتزدایی را آموزش میدهد، تعلیم و تربیت «روحانی» توجیهگر خشونتگری، نه هم خرج پول بر ضد دین است، بلکه سوختن فرصت رشد و توانمندی مردم کشورهای مسلمان است.