back to top
خانهابوالحسن بنی صدرمقالات و مصاحبه هاآیا تحریم نفتی و فشار های آمریکا باعث شورش و سرنگونی رژیم...

آیا تحریم نفتی و فشار های آمریکا باعث شورش و سرنگونی رژیم خواهد شد؟ در گفتگوی با بنی صدر

 banisadr-abolhasssanرادیو عصر جدید  :  تحریم نفتی و فشار های آمریکا علیه ایران چه تاثیری بر روی مسایل  سیاسی،  اقتصادی و  منطقه ای دارد.  صحبت های آقای  خامنه ای که گفته ما هرچقدر بخواهیم نفت می فروشیم چقدر صحت دارد.  اپوزیسیون وابسته به  غرب و بخصوص ترامپ امیدوارند که این فشار ها باعث  شورش و سرنگونی رژیم بیانجامد ، بنظر شما ممکنه که این تحریمها باعث بشه که مردم بریزند توی خیابانها و اگر هم بریزند به این شیوه ای که نیروهای راست آمریکایی میخواهند، واقعا به صلاح کشور هست یا نه ؟

برای شنیدن مصاحبه اینجا را کلیک کنید

مصاحبه عصر_جدید با آقای  بنی صدر، جمعه ۶ اردیبهشت ۱۳۹۸

 

عصر جدید: آقای بنی­صدر یک سؤال آمده در ارتباط با مسئله تحریم نفتی امریکا روی ایران؛ می­خواستیم ببینیم تأثیر این روی مسائل سیاسی، اقتصادی و منطقه­ای ایران چطور است. بعد هم خب با توجه به صحبت­های آقای خامنه­ای که گفته ما هر چقدر بخواهیم نفت می­فروشیم، می­خواستیم ببینیم این حرف چقدر صحت دارد. همزمان در همین ارتباط، همین مسئله نفتی، خیلی از این اپوزیسیون وابسته به غرب به خصوص ترامپ هم امیدوارند که این باعث شورش و سرنگونی رژیم ایران می­شود. به نظر شما همچین اتفاقی می­افتد یعنی ممکن است این تحریم­ها مردم را بریزد در خیابان و اگر هم بریزد به این شیوه­ای که نیروهای راست امریکا می­خواهند به صلاح کشور هست یا نه؟

بنی­صدر: نخست تسلیت عرض می­کنم به استادان دانشگاه و دانشجویان درگذشت استاد دانشگاه آقای محمدجعفر رفیع، دوست همه عمرم، فردی که بر این باور بود و بر این باور عمل می­کرد آدمی باید مراقبت کند که از او زیانی صادر نشود. اگر زیان نرساند، یقین سود می­رساند، و همه عمر سود رساند. از اینکه کشور یکی از نمادهای اخلاق را از دست داده است بس متأثرم. امیدوارم که دانشگاهیان به او تأسی کنند، در استادی، در سود رساندن و در پرهیز از زیان رساندن.

اما در باب سؤال شما عرض می­کنم به اینکه ما یک رژیمی داریم، بنا را گذاشته بر واکنش و تن ندادن به بررسی علمی آنچه روی می­دهد. می­بینید که مدت­های دراز تبلیغ این رژیم این بود، هنوز هم هست، که آقای ترامپ به شدت نگران این است که قیمت نفت بالا برود، چون اگر بالا برود در انتخابات 2020 شکست خواهد خورد. خب حالا معلوم شد که نه، آقای ترامپ از بالا رفتن قیمت نفت نگران نیست و می­گوید که یعنی مقرر کرده است که صدور نفت ایران صفر بشود. حالا ما بخواهیم بفهمیم معنای این سیاست امریکا چیست، آنچه که می­گویم مستند است به کار خانم وفا. از اینجا باید شروع کنیم ببینیم که سیاست عمومی امریکا، سیاست انرژتیک امریکا چیست و تحریم نفت ایران چه محلی در این سیاست پیدا می­کند. بنا بر قول خود آقای ترامپ که گفته است این نفت شیست که امریکا دارد و به این فراوانی، نه تنها ما را از لحاظ انرژی مستقل می­کند بلکه به ما این امکان را می­دهد که سلطه انرژتیک پیدا کنیم. در آنچه که به نفت و گاز مربوط می­شود به دست آوردن مهار کامل نفت در مقیاس جهان هدف اول امریکا است.  خب در حال حاضر میزان تولید امریکا گرچه می­گویند در این سال برابر می­شود با میزان تولید روسیه، یعنی یازده میلیون بشکه در روز، اما هنوز خالص صادرات امریکا ندارد، خالص واردات دارد. یعنی واردات نفت امریکا از صادراتش کمتر است. خب از آن طرف هم آنهایی که آقای ترامپ در اجرای این استراتژی آمده هر چی مقررات به اصطلاح دست­وپاگیر تراست­ها و شرکت­های نفتی بوده برداشته. دو آن ملاحظات محیط زیستی را، مقررات محیط زیستی را که آقای اوباما به اجرا گذاشته بود لغو کرده. از آن توافق پاریس هم که بیرون رفته. اجازه کاوش و استخراج نفت در دریا را هم داده است. امتیازات مالی هم به این شرکت­ها داده. به طوری که سازمان انرژی بین­المللی می­گوید در سال 2025 امریکا می­تواند به اصطلاح خالص صادرات پیدا کند، البته 2023 گفته ولی قطعی­ترش 2025. پس حالا برای اینکه نفت استخراج بشود باید که قیمت نفت بالاتر از هزینه­اش باشد. گرچه یکی از این شرکت­های نفتی که نفت شیست استخراج می­کند گفته است که تا وقتی قیمت نفت زیر چهل دلار نیامده ما می­توانیم تولید کنیم و می­کنیم اما با توجه به اینکه سرمایه­هایی که شرکت­های نفتی از بانک­ها وام ستانده­اند و این سه برابر شده، اینها باید بازپرداخت بشوند، پس سود این شرکت­ها باید بالا باشد. نتیجه؟ نتیجه این است که سیاست آقای ترامپ بر خلاف آن ادعایی که کرد و هی به گردن اوپک انداخت که شما تولید نفت بالا را ببرید، قیمت نفت بیاید پایین، نه! می­خواهد که قیمت نفت بالای هفتاد دلار باشد. برای اینکه آن شرکت­های امریکایی آن نفت شیست استخراج بکنند و آن هدف سلطه استراتژیک برآورده شود. حالا از یک طرف می­خواهد که اروپا کمتر از روسیه نفت و گاز بخرد و از امریکا خصوصاً گاز را بخرد. از آن طرف شرکایش در منطقه یعنی سعودی­ها و شیخ­های خلیج فارس می­باید اختیار اوپک را به طور کامل در اختیار بگیرند یعنی از آن خود کنند تا این سلطه استراتژیک ممکن بشود. خب حالا اینکه انداخته گردن اوپک در واقع بازی سیاسی است. همین کارشناس­های نفتی هم اتفاق نظر دارند که ایشان لفاظی سیاسی می­کند برای اینکه به افکار عمومی بگوید تقصیر من نیست، از من باشد نفت باید ارزانِ ارزان بشود، این تقصیر اوپک است. حالا ما این استراتژی را شناسایی کردیم؛ برای اینکه این استراتژی تحقق پیدا کند اروپا هم باید بپذیرد که از روسیه کمتر، به جایش از امریکا نفت و گاز بگیرد. هنوز اروپایی­ها نگفتند بله، فشار هم می­دانید که به اروپایی­ها برای این کار زیاد است. البته یک دفعه آقای ترامپ گفت این چه جور متحد است که خرج دفاعش را امریکا باید بدهد، گازش را می­رود از دولتی می­خرد که تهدیدکننده است. اما مسئله اروپا دقیقاً این است که، همین مسئله تحریم نفت ایران معلوم کرد. قضیه بیرون رفتن از توافق وین، معلوم کرد که اروپا هر اندازه استقلال خود را نسبت به امریکا کمتر بکند، امریکا، یعنی سیاست آقای ترامپ و این خط و تبار در امریکا، آنها بیشتر اصرار خواهند کرد حتی تا متلاشی شدن اتحادیه اروپا خواهند ایستاد. چنانکه به بیرون رفتن انگلستان از این اتحادیه را تبریک گفت، از کشورهای اروپای شرقی هم خواست که آنها هم همین کار را بکنند. حالا چین هم که رقیب است و از لحاظ اقتصادی به زودی اقتصاد اول دنیا خواهد شد. برای اینکه این استراتژی را، یعنی سلطه استراتژیک را متحقق بکند امریکا چند جا دارد که این به اصطلاح بتواند به این هدف برسد؛ یکی کشورهای نفت­خیز عضو اوپک­اند خصوصاً خاورمیانه، یکی هم ونزوئلا در امریکای لاتین که می­گویند بزرگ­ترین منابع نفت دنیا را دارد. می­بینید پس از راه اتفاق نیست هم به ونزوئلا در امریکای لاتین روزمره فشار وارد می­کند ، هم به رژیم ایران با این به صفر رساندن صدور نفت ایران و توجه بکنید که نفت الجزایر و کشورهای افریقایی دیگه در امریکا بازار ندارد. به لحاظ همان نفت شیست. حالا که ما از لحاظ سلطه انرژتیک فهمیدیم که هدف آقای ترامپ و چیست یک مقدار هم بپرسیم ببینیم که این همراه هست با چه نوع استراتژی سیاسی-نظامی. در این مورد ما قبلاً به دفعات بحث کردیم. خلاصه­اش اینکه امریکا، یعنی این امریکا، پشت یک اتحاد و سلطه آن اتحاد بر کشورهای منطقه و ضعیف نگه داشتن این کشورها، اگر نگوییم تجزیه این کشورها، آن کشورهایی که امریکا می­خواهد بر منطقه مسلط باشد، در عین حال تابع خودش باشد معلوم است، اسرائیل است و دولت سعودی است و این شیخ­های خلیج فارس. خب حالا هر مزاحمی، یعنی هر تولیدکننده نفتی، از حالا به بعد در واقع مزاحم صنعت نفت امریکا است اگر فرض کنیم که او خالص صادرات پیدا خواهد کرد. حالا این رژیم ایران چه می­کند؟ واکنش است، هیچ کاری که بگوییم سبب بشود کاری کرده باشد در طول چهل سال، تحریم که امروزه نیست، چهل سال است ایران، کشور ما، در رژیمِ تحریم زندگی می­کند. خب این چهل سال چی کرده این رژیم برای اینکه اقتصاد از این تحریم­ها آسیب نپذیرد ؟ یادآور می­شوم که در دوران آقای احمدی­نژاد به دفعات، همین اقتصاددان­ها هم در ایران، ما هم در خارج، خاطرنشان کردیم که این رژیم دارد تمام مقاومت­های اقتصاد ایران را برای اینکه مجازات­ها مؤثر نشوند، از بین می­برند و برد. آن همه درآمد ارزی را بر باد داد. با اینکه شیشه عمر این رژیم نفت و درآمد نفت است و در دوره خاتمی گفتند که دویست میلیارد باید سرمایه­گذاری بشود، این سرمایه­گذاری به عمل نیامد، نیامد و نیامد تا امروز. پس حالا از خود آدمی می­پرسد این رژیم عقلش را از دست داده که شده دستیار آقای ترامپ در انتقال فشار به مردم ایران؟ نه، عقلش را از دست نداده. خوب توجه بکنید، کار یک دولت چیست؟ کار یک دولت در آنچه که مربوط می­شود به رشد، راهبری رشد کشور است. خب بخواهد این کار را انجام بدهد اولش چی باید بپذیرد؟ منزلت انسان را. یعنی چی منزلت انسان را بپذیرد؟ یعنی بپذیرد هر انسان ایرانی، حقوق انسانی دارد، حقوق شهروندی دارد، حقوق ملی دارد، به عنوان جامعه ایرانی حقوق به عنوان عضو جامعه جهانی دارد و طبیعت ایران هم حقوق دارد. این را اگر بخواهد بپذیرد خب ولایت فقیه می­شود باطل، باید این را رها کند. چون مبنای ولایت مطلقه فقیه بر این است که جامعه مطلقا باید مطیع امر ولی امر باشد. خب این چهل سال است هیچ حقی را برای این مردم قائل نشده. خب حالا که رشد نمی­تواند بکند و نیروهای محرکه از جمله جمعیت، این نیروی کار افزایش پیدا می­کند، بیکاری افزایش پیدا می­کند، چه باید بکند؟ وقتی برای اینها کاری نمی­تواند ایجاد بکند چیکار می­کند پس؟ تخریب. به این لحاظ است که می­شود دستیار قدرت خارجی. تخریب نیروهای محرکه هم یا از طریق بیکار نگه داشتن آنهاست و به مهاجرت فرستادن و دروازه را باز کردن برای اینکه استعدادها از ایران بروند یا در فعالیت­های معروف به کار کاذب به کار گرفتن یا دستگاه اداری را باد کردن و بالاخره و مهم­تر اینکه از این قاعده این رژیم پیروی می­کند که مردم گرسنه سربازهای خوبی می­شوند و می­شود از این سربازها استفاده کرد، هم در سرکوب داخلی هم در این جنگ­های گوناگون که در منطقه به راه انداخته. یعنی در واقع کشاندنش به این جنگ­ها و حالا نه راه پس دارد، نه راه پیش. پس دلیل اینکه دستیار است دلیل ساختاری است؛ نه یک چیزی که تمایل، بگوییم خب این آقا میلش این است، عامل بیگانه است. عامل بیگانه اگر بود کار آسان بود آدم می­فهمید به اینکه این عامل بیگانه برای این ساختار آن نیست؛ پس جامعه می­تواند این عامل را در برابرش بایستد و او را جانشین کند. اما نه، این ساختار است یعنی رژیم را می­باید تغییر داد اگر نه این رژیم به رغم اینکه آن گردانندگانش بخواهند یا نخواهند دستیار قدرت خارجی است در انتقال فشار به جامعه ایرانی. همین کار را هم دارد می­کند. و الا خب این چهل سال است الان این کتاب قانون اساسی بر اساس حقوق پنجگانه که شامل قانون اساسی است و اصول راهنمای دوران گذار و برنامه عمل. حالا برنامه عمل سال­هاست منتشر شده. یک دفعه هم این آقای خامنه­ای آمد و فرمود که اقتصاد مقاومتی. خب چیست این اقتصاد؟ بعد گفتند این یعنی همان اقتصاد تولیدمحور. آن هم یک پیشنهادات مثله شده، غیرقابل اجرا، داد دست این آقای روحانی، خب قابل اجرا نبود شد این وضعیتی که می­بینید. چون این رژیم توانا به اجرای برنامه­ای که اقتصاد ایران را تولیدمحور بکند نیست، چون اجرای این برنامه سبب مرگ رژِیم می­شود. خب حالا تا اینجا پس ما دیدیم که این رژیم ساختارش متناسب است با رانت­خواری و هر چه مصرف­محورتر کردن اقتصاد ایران و انتقال فشار به جمهور مردم. خب حالا می­رویم به سراغ سؤال شما که این آقای ترامپ راست می­گوید که این فشارها را می­آورد تا مردم ایران جنبش کنند؟ اول ببینیم که این در جایی از دنیا واقع شده که زیادت فشار سبب جنبش شده باشد؟ در همسایگی ما عراق، بعد از جنگ خلیج فارس تحریم شد عراق. مجازات­های غلاظ و شداد وضع شد. به جوری که جمعیت عظیمی از جمله پانصد هزار کودک از بین رفتند. خانم آلبرایت که وزیر خارجه در حکومت آقای کلینتون بود وقتی از او در اینباره پرسیدند گفت بله، اما اقتضای سیاست گاه این است. هیچ هم حیا نکرد از اینکه این چه سیاستی است که با کشتار کودکان باید پیش برد. خب نتیجه داد؟ نه. حکومت آقای صدام را تقویت، مردم عراق را تضعیف کرد چون آنها از بدتر می­ترسیدند، از قحطی می­ترسیدند. داشتند کشتار می­شدند دیگه. گرسنگی کشتار می­کرد، بی­دوایی و گرسنگی. جوری که بالاخره رها کردند آن سیاست را. رفتند روی خط اینکه سازمان ملل به اصطلاح متنی را تصویب کرد به عنوان نفت در ازای غذا و دارو. حالا آنچه فسادها به بار آورد بگذریم. این در مورد همسایه ایران. خب ایالات متحده هم اکنون ونزوئلا را هم همینجور تحریم کرده، قبلاً هم کوبا را سال­های دراز تحریم کرده بود. جنبش شد؟ نشد. چون جامعه­ای که از بیرون از مرزهایش اینگونه فشارها به او وارد می­شود از بدتر می­ترسد. بدتر چیه؟ قحط و غلا. افزون بر آن که کشور بشود مثل سوریه، مثل افغانستان. چون همراه با این تحریم­ها این حکومتی که حکومت آقای ترامپ هست به وابسته­ها روی خوش نشان می­دهد، گروه­های وابسته. سعودی­ها هم پول اسلحه می­دهند به همچین گروه­هایی. خب حالا اگر وضعیت به هم بریزد، مردم هم از قحط و غلا خواهند ترسید هم از اینکه کشورشان ویرانه بگردد. حالا از لحاظ عملی نگاه کنیم، جنبش ایران چه وقت رخ داد، انقلاب ایران؟ وقتی که فشار دو ابر قدرت در حال انقباض بودند، شوروی سابق و امریکا، فشار در مرزها میل کرد به صفر. مردم با خیال راحت جنبش کردند. یک رژیمی را، دست­نشانده فاسد، برانداختند. از انقلاب به این طرف، جنبش­هایی که رخ داده ببینیم در چه زمان­ها بوده. این سؤال مهمی است. هر زمان فشار از بیرون کمتر بوده، جنبش در ایران گسترده­تر بوده. در حکومت این آقای ترامپ خوابیده. به این لحاظ است که درست تأمل بکنیم در وضعیت می­بینیم که آن استراتژی سلطه انرژتیک ملازمه ندارد با از بین بردن استبداد حاکم بر ایران. وقتی ما می­بینیم که چند سال پیش این اروپایی­ها به علاوه همین امریکا، در لیبی مداخله کردند چه گفتند آن وقت؟ که آقا یک رژیم استبدادی است ما می­خواهیم این رژیم استبدادی را براندازیم، آن را جانشین کنیم با دموکراسی. حالا این همه سال گذشته در تریپولی یک حکومت است که سازمان ملل قبول دارد و ایالات متحده، فرانسه، به علاوه مستبد مصر، آقای السیسی، به علاوه بن­سلمان، اینها به حمایت این آقای حفتر برخاستند که این استبداد دست­نشانده­ای را در آنجا برقرار کنند. آقای ترامپ خیلی روشن هم گفت، گفت این بر چاه­های نفت مهارش خوب خواهد بود. خب لازم است دیگه؛ شما بخواهی اختیار اوپک را به دست بیاوری، بازارهای بین­المللی را تنظیم بکنی، عرضه و تقاضا را تنظیم بکنی، این هم همه­اش اختیارش با امریکا باشد، باید اختیار دولت­های کشورهای نفت­خیز در اختیار امریکا باشد، اختیار با امریکایی­ها باشد. پس دعوای آقای ترامپ که خودش هم اصلاً به دموکراسی باور ندارد با آقای خامنه­ای دعوای دموکراسی نیست. بلکه اصرار دارد که همین رژیم بماند، اگر شد بیش­ازپیش منطبق بکند خود را، آنجور که آقای پمپئو فرمودند ماهیتش تغییر بکند، بیش­ازپیش منطبق بشود با سیاست امریکا. حالا تا آن وقت، نفت ایران به عنوان مزاحم باید حذف بشود. خب حالا سؤال آخر اینکه می­تواند به صفر برساند صدور نفت ایران را؟ دو عامل به ما می­گوید که احتمالش بسیار ضعیف است. یک عامل این کیفیت نفت ایران است که این پالایشگاه­های مختلفی که در دنیا الان هست این نفت را به کار می­برند. آن را با نفت شیل نمی­شود جانشین کرد، با نفت سبک هم نمی­شود جانشین کرد. عامل دوم فساد است؛ آن وقت هم که حکومت آقای صدام را اینها تحریم کرده بودند، از طریق ایران با مافیاهای ایرانی، جورشان را جور کرده بودند نفت صادر می­کردند. حالا هم که آقای ظریف می­گوید که ما در دور زدن تحریم­ها دکترا داریم. کلاهت را بگذار بالاتر، این هم شد راه­حل این کشور نگون­بخت! باید تحت این فشار عظیم زندگی کند، دلش را خوش کند که ما دکترا داریم در دور زدن تحریم­ها. یعنی به یمن فساد ما می­توانیم نفت صادر کنیم. آقای زنگنه هم که گفته بود که من نفت هفت­ونیم دلار هم می­فروشم.خب حالا هشتاد دلار را این آقا به نصف قیمت هم بفروشد خریدار زیاد پیدا می­کند. کشتی­های نفت­خیز هم که در اقیانوس­هاست. ایالات متحده بخواهد اینها را بازرسی کند و یکی یکی پیدا کند این کار آسانی نیست. پس می­شود. ولی خب شما توجه بکنید، تناقض­گویی­های شگرفت این گردانندگان رژیم را. خود آقای خامنه­ای می­گوید که ما هر چه بخواهیم نفت می­فروشیم. خب این ملازمه دارد با این چی؟ با اینکه تنگه هرمز باز باشد. از آن طرف آقای ظریف می­گوید که برای تنگه هرمز، خطاب به امریکایی­ها، با سپاه گفتگو کنید. آن سپاه هم می­گوید که ما هر لحظه اراده کنیم می­بندیم. خب وقتی می­بندی دیگه چه نفتی صادر می­کنی هر اندازه بخواهی؟ علاوه بر اینکه هر اندازه بخواهی، که دلخواه شما این است که تا می­شود نفت بفروشید خرج همین کارهایی بکنید که تا حالا می­کردید، جیب­های این مافیاهای نظامی-مالی را تا می­شود پر کنید. در منطقه هم به آن جنگ­های نُه­گانه مشغول باشید. اما نه، معلوم است که شما نمی­توانید هر اندازه بخواهید بفروشید برای اینکه خریدار هم باید باشد آخه. خب در این مدت چهل سال، خصوصاً در این دوره که آقای ترامپ از قرارداد وین خارج شد و گفت که تحریم­ها را برمی­­گردانم و برگرداند، و گفت صدور نفت ایران را به صفر خواهم رساند، چه برنامه اقتصادی این آقایان به اجرا گذاشتند که این بی­اثر بشود؟ همین تصدی ارز را یک قلم ببینیم. حالا که می­خوانیم می­بینیم که می­گویند از صادرات بخش کمی از ارز صادرات برمی­گردد، بخش زیادش در همان خارج ذخیره می­شود به حساب صادرکنندگان. آن نفت، ببخشید ارز چهار هزار و دویست تومانی را می­گیرند که مثلاً کالاهای مورد نیاز را وارد کنند، نه، می­روند دنبال اینکه کالاهایی وارد کنند که سود حداکثر دارد، رانتش بالاست. این است که این تورم نرخش بالا می­رود، نیازمندی­های عمومی روزبه­روز گران­تر می­شود، بیکاری افزایش پیدا می­کند و این وضعیت قابل برگشت نیست. حالا آقایان امید را به این بسته باشند که یک سال  هم تحمل کنند، انتخابات امریکا بشود، در آن انتخابات آقای ترامپ شکست بخورد، بعد یکی دیگه بیاید، او به قرارداد وین برگردد، این مثل خیال پلوهایی بود که آقای احمدی­نژاد می­خورد که می­گفت اگر نفت ایران تحریم بکنند دویست دلار هر بشکه می­شود. خب حالا مردم چه می­توانند بکنند؟ این که دارم عرض می­کنم این صحبتی است که خطابم به دانشگاهیان و دانشجویان و دیگر نیروهای محرکه سیاسی جامعه ایرانی است. جنبش اگر همگانی نباشد به جایی نمی­رسد، مثل گذشته سرکوب می­شود. جنبش برای اینکه همگانی بشود باید در سطح جامعه رابطه­ها را نه قدرت مثل امروز، زور، که حقوق تنظیم کند. حتی اگر این نیروهای محرکه در سطح خودشان چنین کنند آنها می­توانند این جنبش همگانی را ممکن کنند. این راهکاری است که وجود دارد. حالا راهکار کودتا ممکن است، به انتظار فروپاشی رژیم از درون، اینها را می­شود نشست. اما اختیار آنها که دست مردم نیست. بعداز وقوع هم معلوم نیست که به مردم نقشی داده بشود. الان شما در الجزایر، در سودان جنبش همگانی می­بینید. آنها یک هدف روشن، این مردم برگزیدند و می­گویند ما تا تحقق او از جنبش بازنمی­ایستیم. قانع نیستیم که این عمرو و زید برود کسان دیگری بیایند. نه، می­خواهیم نظام تغییر بکند. این بعد از تجربه بهار عربی به شما می­گوید که این جامعه­ها درس عبرت گرفتند. خب شما هم این درس عبرت را بگیر؛ آن جنبش همگانی رژیم شاه را برد، یک جنبش همگانی دیگر ضرور است برای اینکه شما را هم از فشار بیرونی برهد، هم از این رژیم استبدادی ویرانگر بیاساید. اگر این رژیم حداقل کاری که می­کرد این بود وقتی می­بیند راه­حل بیرونی نیست، راه­حل داخلی بجوید. این اتمی که شما یک دور بابتش نرمش قهرمانانه به خرج دادی و آن صدوپنج تعهد را پذیرفتی، حالا هم اگر آقای ترامپ دوباره انتخاب بشود چاره­ای جز این نخواهی داشت، خب این مسئله را با مردم حل کن. بعد هم به این دنیا بگو که آقا مسئله حل است. دیگه آن تحریم بی­محل می­شود.

شاد و پیروز باشید.

 

 

 

 

 

 

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید