آقای خامنه ای، شما یک بحرانی ساختی بر پایه هیچ و این همه هزینه روی دست ملت گذاشتی .
اسلام که افغانی و ایرانی نداشت که حالا فقط زورت رسیده به این بیچاره ها.
آقای خامنه ای، شما چه امکانی داری برای اینکه با آمریکا بجنگی؟ امکانش را که نداری، سود شما در چیست، شما که با آمریکا میخواهی بجنگی و میگویی آماده باش،
برای شنیدن مصاحبه اینجا را کلیک کنید
جمعه ۲۰ اردیبهشت۱۳۹۸
آقای جوادزاده: دوستان و شنوندگان عزیز در رادیو عصر جدید هستیم، من در حضور آقای بنیصدر هستم. سؤالاتی از هموطنان عزیزمان به دستمان رسیده که خواستید این سؤالات را با آقای بنیصدر در میان بگذاریم. آقای بنیصدر با سپاس از شما که هر هفته دعوت رادیو عصر جدید را پذیرا هستید و تشکر میکنیم که علیرغم اینکه در مسافرت هستید دعوت ما را پذیرفتید و به رادیو عصر جدید خوش آمدید.
آقای بنیصدر: سلام بر شما و شنوندگان گرامی شما.
آقای جوادزاده: آقای بنیصدر همانطور که میدانید ایران باز دچار بحران است. از آنجا که مردم ایران از جنگ در واقع میتوانم بگویم نفرت دارند، جنگی را پشت سر گذاشتند و اینک شبح جنگ گویا در خلیج فارس باز دارد همانند شمشیر داموکلس بر سر ایران هست. هموطنان ما سؤالاتشان را برای ما فرستادند که با شما در میان میگذاریم. آقای بنیصدر خبرگزاریها گزارش میکنند که ناو هواپیمابر جانافکندی از تنگه هرمز گذشته است. مفسران نظامی نیز میگویند جان بولتون، نتانیاهو، محمد بنسلمان، سعی در تحریک ایران برای زدن جرقه جنگ دارند. ولی ترامپ میگویند که قصد از این فشارها انجام معامله با رژیم ایران است. و رژیم ایران هم با دادن اولتیماتوم به اتحادیه اروپا وضعیت را بحرانیتر کرده است و در عین حال افغانهای ساکن وطن را تهدید به اخراج کردهاند. ارزیابی شما از این وضعیت کنونی ایران چیست و رژیم چه چارهای دارد؟ میکروفن در اختیار شماست.
بنیصدر: بله عرض کنم به شما یک طرف امریکاست، در واقع آقای ترامپ و دستیاران او، یک طرف رژیم آقای خامنهای است، یک طرف هم ضعیفتر از همه، افغانها. آنچه واقعی است که دارد عمل میشود تحریمها هستند که تحریمهای جدیدی هم آقای ترامپ وضع فرمودند. خب حالا از او پرسیدند به اینکه جنگ ممکن است با ایران بشود؟ پاسخ ایشان این است که ما نمیخواهیم به مردم ایران زیان برسانیم، ما میخواهیم، چیز زیادی هم نمیخواهیم، میخواهیم ایران متعهد بشود، تضمین داشته باشد که هیچ وقت بمب اتمی نداشته باشد. اگر ایران با ما وارد گفتگو بشود و خیلی هم مایلیم که اینطور بشود و آن توافق به عمل بیاید ما امیدواریم که در ایران موقعیت پیدا کند که بتواند بهش کمک هم بکنیم که بازسازی بشود؛ منتها این آقای جان کری این نمیگذارد، به طرف ایرانی میگوید با این آقای ترامپ مذاکره نکن؛ پس یک دعوای داخلی هم ایشان دارد طی میکند که مربوط میشود به انتخابات ریاست جمهوری سال آینده. خب حالا این آقای ترامپ ببینیم در سیاست خارجی چه موقعیتی دارد. ایشان اول آمد و وقتی که به اصطلاح سخنرانی آغاز ریاست جمهوری را میکرد، گفت به اینکه اول امریکا، شمشیر را هم از رو بسته بود و باج خواهم ستاند از جهانیان. حالا در عمل؛ چهار منطقه مورد هجوم ایالات متحده است، شروع کرده به چهار منطقه. دو منطقه اقتصادی، اروپا و ژاپن، ببخشید چین، البته ژاپن هم چرا، آن هم جزء تعرفهها و عوارض گمرکی آنجا را هم بالا برد، نه اینکه آنها معافاند، ولی بیشتر چین است و اروپا. و دو تای دیگرش نه، اقتصادی نیست، سیاسی-نظامی است؛ کره شمالی و ایران. در آنچه به کره شمالی مربوط میشود این آقای کیم جونگ اون، اگر درست تلفظ کرده باشم، دو بار هم با ایشان ملاقات کرد و به اصطلاح اعتبار بینالمللی لازم را هم کسب کرد و تا حالا باجی به ایالات متحده نداده است. پس در آنجا موفقیتی ایشان ندارد. در مورد اروپا و چین هم امریکا در موقعیت اقتصادی نیست که بتواند یک طرفه به اینها فشار بیاورد و مجبورشان کند که تبعیت بکنند از سیاست اقتصادی او. میزند، میخورد. اینها در موقعیت ایران و کره شمالی نیستند. چین که اول طلبکار ایالات متحده است، اول طلبکار. خب آنجاها تا حالا هیچ علامتی از موفقیت مشهود نشده. بگوییم به اصطلاح این اروپا را مجبور کرد که انطباق بدهد سیاست اقتصادیاش را با اقتصاد امریکا یا در مورد چین. کره شمالی هم که دیدیم که تا به حال هیچ موفقیتی کسب نکرده، طرف مقابل است که استفاده کرده از دو تا ملاقاتی که با این آدم کرده، با رئیسجمهور امریکا، شده یک شخصیت بینالمللی، آن موقع کسی به حسابش نمیآورد که؛ من آنم که نوه کیم فلانم! و یک جوان تازه، فکر میکردند این سلسله پادشاهی کمونیستیاست، این هم جدید است دیگه در دنیا که نبود که سلسله پادشاهی نوع کمونیستی. خب پس مانده ایران، سال دیگر هم که انتخابات است. هرگاه آن رونق اقتصادی که میگویند، صندوق بینالمللی پول میگوید که در سال آینده دچار رکود میشود. اگر رکود بشود و ایشان در سیاست خارجی هم دستش اینقدر خالی باشد کارش ساخته است. پس یک موفقیتی در سیاست خارجی به خصوص اگر آن موفقیت در ایران باشد برایش فوقالعاده اهمیت دارد که میگوید من آنم که یک خاورمیانهای تحویل گرفتم که امریکا به حسابی نبود، حالا من مسلط شدم بر خاورمیانه؛ محور اسرائیل، سعودی، اماراتی این را ایجاد کردم، ایران را هم به زانو درآوردم و آنهایی که قبل از من بودند آدمهای ضعیفی بودند به عنوان رئیسجمهور، ببینید من چه آدم قویای هستم. پس بیشترین فشار را به ایران وارد میکنم. الان تحریمهایی که به ایران وارد میکند خیلی بیشتر از مال کرهشمالی شده. خب طرف ایرانی چه میکند، یعنی رژیم آقای خامنهای؟ یک دفعه قبلاً گفتگو کردم با شما، گفتم این کارش واکنش است و پرتوپلاگویی و پرتوپلاکاری. حالا این ایام خود این آقای خامنهای که میگوید وضعیت جنگ است. آن امام جمعهها هم گفتند به ایشان، نه در مقام شخص، در مقام فرمانده کل قوا فرمودند در وضعیت جنگایم، پس آماده جنگ باشید. آماده جنگ! خب آماده جنگ اقتصاد داری برای جنگیدن؟ گفتند که این آقای فتحعلی شاه گفت من باید تکلیفم را با این روسها یک طرفه کنم؛ جمع کرد به اصطلاح رجال را، مسئولان تراز اول را، از آنها نظر خواست. از جمله آنها میرزا ابوالقاسم فراهانی؛ نخستین کسی که در سیاست داخلی و خارجی موازنه عدمی را به کار برده، بعدش امیرکبیر است، بعدش مصدق است، بعدش هم منم. آن گفت به اینکه روسها، دولت روس چقدر درآمد مالیاتی دارد، گفتند شصت کرور؛ میلیون آن وقت شناخته نبود، کرور هم یعنی پانصد هزار. شصت کرور. گفتند خب ایران چقدر درآمد دارد؟ گفتند یک کرور یا دو کرور. گفت خب دو کرور با شصت کرور نمیجنگد، معلوم است شکست میخورد. بهتر است به اینکه ترتیبی به اصطلاح شیوهای در پیش بگیریم که این به ما آسیب و آزار نرساند. بقیه تملقگوها گفتند نه، اعلیحضرت اگر تصمیم بگیرد تزار قبض روح میشود. آن بدبخت تصمیم به جنگ گرفت و نتیجهاش شد ترکمنچای و گلستان. حالا هم آقای خامنهای، یک کرور با شصت کرور نمیجنگد. شما آن یک کرور هم که او داشت، شما نداری. شما یک دولتی هستید که به قول خودتان به مردم مالیات میدهید. بودجه شما برداشتی از تولید ملی نیست. یارانه میدهید، از همین سرانه به مردم ایران یارانه میدهید. آنچه را هم به عنوان مالیات وصول میکنید در واقع از منبع نفت است، مستقیم یا غیرمستقیم. خب آن نفت را که تحریم کرده، حالا آمده پتروشیمی و صنایع فلزی و اینها را هم که تحریم کرده. خب شما چه امکانی داری برای اینکه با امریکا بجنگی؟ اینکه امکانش را نداری. سود شما در چیست؟ بایست یک فایدهای داشته باشد دیگه. شما با امریکا میخواهی بجنگی میگویی آماده باش، به جای اینکه شما بگویی آقا ما مردم صلحطلبی هستیم، به کسی تجاوزی نمیکنیم، ما روی حقوق ملی خودمان ایستادیم و یک قراردادی هم امضا کردیم، طبق آن قرارداد هم ما بنا بر تولید بمب اتمی نداریم که افکار عمومی دنیا بیاید به طرف شما. نخیر! تهدید امریکا کافی نیست، رفتی سراغ اروپا اتمام حجت با اروپا میکنی. خب حالا اگر اروپا گفت که نه، که گفته، سرکار چه میخواهی بکنی؟ اگر بگویی من از آن تعهدها میآیم بیرون، صدوپنج تعهدی که پذیرفتی، در جا بنا بر همان چیزی که امضا کردی تمام تحریمها برمیگردد. یعنی اروپا و چین و روسیه طبق قطعنامههای شورای امنیت هم مجبورند در این تحریم امریکا شرکت کنند. حاصل کار میشود این. چیزی هم عاید شما نمیشود. میگویی که اروپاییها نگرانند میترسند که شما بمب اتم بسازی، خب حالا این امکان را داری شما این بمب را بسازی؟ آخه یک آدم مینشیند فکر میکند دیگه. فرض کنیم که رفتی گفتی بله میخواهم بسازم امکانش را هم دارم، خب یک بهانه جدید هم دادی دست او، تمام این تأسیسات شما را میبندد به موشک و بمب. حرفش را بزنی کفایت میکند که او بهانه لازم برای راضی کردن افکار عمومی دنیا داشته باشد که من که میگفتم این دارد بمب میسازد. آن اسنادی که اسرائیلیها بردند حالا دادند به آژانس بینالمللی انرژی اتمی و مثل اینکه در یک دانشگاه در امریکا دادند، آنجا معلوم شده است که این آقایان میخواستند پنج تا بمب اتمی بسازند. پس شما قصد بمب اتمی ساختن را داشتید، سندش هم دست طرف است. دیگه از تو نمیپذیرد که من آنم که میگویم اسلام اجازه نمیدهد. سرکار رهبر تشریف داشتی و تصمیم بر بمب اتم گرفتید و این را همه میدانستند. پس آن صحبت سفیر فرانسه که گفت آقای روحانی متوجه شده بود که سپاه دارد بمب اتم میسازد صحیح بوده. آقای هاشمی رفسنجانی هم که گفت، گفت ما از ابتدا قصد داشتیم این کار را بکنیم بعد منصرف شدیم. خب حالا این آقا آمده میگوید که ما هیچی غیر از این نمیخواهیم که ایران بمب اتمی نداشته باشد. یک مسئله این است که شما بگویی که به تو چه مربوط؛ باید همه امکانات را داشته باشی، بتوانی بگویی به شما چه مربوط. یک وقت هست نداری اینها را، مدعی هم شدی که دین هم به شما اجازه نمیدهد داشته باشی. بسیار خب؛ اعلام کن که آقا ما اصلاً قصد تولید بمب اتم نداریم، حالا اگر مسئله را با مردم ایران هم نمیخواهی حل کنی لااقل با افکار عمومی دنیا حل کن. هرگونه نظارت و غیر آن هم لازم و هنوز کافی نیست طبق این قرارداد وین که من صد و پنج تعهد پذیرفتم برای اینکه اطمینان پیدا بشود این را هم قبول میکنم. آن طرف دستش میماند در حنا، کاری ازش ساخته نمیشود. چون آقای ترامپ خودش این را گفته است. به جای آن شما چی داری میگویی؟ میگویی اروپا تا دو ماه وقت داری؛ هرگاه دو ماهه نیامدی و این به اصطلاح سد تحریمها را نشکستی وای به حالت، من هم از قرارداد وین یعنی برجام میروم بیرون! حالا این افغانها هم که باید ایران را ترک کنند. این افغانی باید ایران را ترک بکند، این در واقع همان قاعده و قراری است که قدرتمندها در دنیای امروز به اجرا گذاشتند. به جای اینکه اکثریت بزرگ به آن اقلیت چپاولگر بگوید چپاول کافی است، برضد او بسیج بشود، وارونه شده! آنها خیالشان راحت، هر قشری ضعیفتر از خودش را مقصر میداند! توء بدبخت هم، آخه این اسلام سرت را بخورد، آخه این اسلام افغانی و ایرانی نداشت که! حالا فقط زورت رسید به این بیچارهها؟ خب این از لحاظ افکار عمومی مسلمان هم که بازندهای و تناقضات آشکار است! چطور است که به سوریه که میرسد قشون باید بفرستی، نفت باید بدهی، پول باید بدهی، حشدالشعبی را باید به خوزستان بیاوری ولو در عراق فوتبالیستهای ایران را ناسزا بگویند و کتک بزنند؟ به این طرف که رسید آن وقت باید اینها بیرون بشود؟ مردم دنیا از شما نمیپرسند، مسلمانها نمیپرسند این چجور اسلامی است؟ اینها سخنان خفتباری است. معلوم است که دستت به جایی بند نیست دیگه. اگر چیزی در چنتهات بود سراغ افغانی بیچاره میرفتی؟ نداری هیچ چیز در اختیار. میگویی من میگویم افغانها باید برگردند به افغانستان خب این میشود مسئله برای آقای ترامپ و چون مسئله میشود برای آقای ترامپ، آقای ترامپ باید کوتاه بیاید، اروپا هم باید حواسش را جمع کند. ای آقا خیالات فرمودید! ایالات متحده، این افغانها فرض کنیم شما بیرون کردید که یک نفرت میشود در مردم افغانستان نسبت به ایران یک، دو خب اینها میروند آنجا، چی میشوند؟ یا باید اسلحه دستشان بگیرند بپیوندند به این گروههای مختلفی که با هم میجنگند، به اصطلاح بازار جنگ را داغ کنند، یا اینکه جیره بگیرند از حکومت مرکزی یا بروند از طالبان جیره بگیرند؛ طالبان هم که مفت جیره نمیدهند میگویند اسلحه بگیر دستت تا بهت نان و آب بدهم. این وضعیتی است که شما داری جلوی چشم دنیا. خب حالا گفتی به اروپا که اگر نه، من از قرارداد وین میروم بیرون؛ خب میروی کجا؟ میروی بیرون یعنی چی؟ چی داری که میروی بیرون؟ آن سانتریفیوژها که دیگه مرد، رفت پی کارش. باید درست کند بگذارد جای آنها. آن طرف هم که باید ……………. را دوباره از سر راه بیندازی. خب حالا فرض کن همه اینها را هم راه انداختی، باز میرسد سر اینکه آیا اینها به کار ایجاد بمب اتمی میآیند یا نمیآیند؟ اگر نمیآیند به قول آن استاد فرهیخته دانشگاه یک هزینهها اضافه میشود بیفایده که این آقای رئیس مدیر آژانس انرژی ایران، آقای صالحی، گفته این چه حرفی است که این آقا زده؛ خب حرف درستی زده، آخه این اتمی که تو درست میکنی باید به یک دردی بخورد دیگه، اورانیوم هم که نداری! آخه یک بحرانی ساختی بر پایه هیچ! این همه هم هزینه روی دست مردم گذاشتی. حالا هم با دست خالی، توپ عالی! آخه قمارباز هم باید یک چیزی توی دستش باشد بابا! تو که هیچ چیز دستت نیست. توپ میزنی به اروپا که اگر نه، دو ماه نیای، من چنین و چنان میکنم! از این خوشمزهتر فرمایش آقای وزیر خارجه است؛ میگوید ما یک راهی پیدا خواهیم کرد. شما این جمله را کم بهش اهمیت ندید؛ این یعنی اختلاس. یک رژیمی چهل سال است این ملت را در بحران نگه داشته. این بحران اتمی از 2002 شروع شده، یعنی الان هفده سال ایران در بحران اتمی است. این آقای روحانی آمده یک قرارداد بسته، صدوپنج تعهد هم قبول کرده، این آقای ترامپ آمده گفته رفتم بیرون. خب شما تازه وقتی هم که این قرارداد را امضا میکرد علیالاتفاق نه، علیالمطالبه، هشدار داده شد که آقا اگر این ایالات متحده شما آمدی این صدوپنج تعهد را پذیرفتی دستکم از آن طرف مقابل هم یک تعهد اقلاً میگرفتی که این در تعهد بماند در این قرارداد. اگر یکی دیگه آمد و گفت، یک رئیس جمهور دیگه آمد گفت من از قرارداد میروم بیرون چی؟ همینجور هم شد. خب آن وقت که نسنجیدی، فکر نکردی که چه خواهی کرد. آقای ترامپ آمد گفت من میروم بیرون، هنوز آن وقت هم ننشستی ببینی چه باید کرد، حالا که کار به اینجا رسیده میگوید یک راهحلی پیدا خواهیم کرد!
آقای جوادزاده: آقای بنیصدر شما هشدار دادید ولی گوش شنوایی نبود.
آقای بنی صدر: نبود، استبداد اگر گوش شنوا داشت که جانم استبداد نبود که. منظور اینکه یک رژیم تا کجا باید گیج و ویج باشد که این مدت آقای ترامپ آمده گفته من میروم بیرون، قبل از اینکه برود بیرون ها! خب تو باید بنشینی آنجا حساب و کتاب بکنی دیگه، خودت را آماده بکنی برای مقابله، نکردی! تحریمها حالا دوباره وضع کرده، نکردی! تشدید کرده، نکردی! حالا آمده رسیده یک تهدید جنگ هم آمده قوز بالا قوز شده حالا آمده میگوید یک راهحلی بالاخره پیدا خواهیم کرد! یک راهحلی که مانده پیدا کردی که شما هم واقعاً انصافاً در دنیا بیمانندید و متخصص، این است که کار را ادامه بدهید تا شکست و در شکست جام زهر سر بکشید. این فقط این کاری خواهیم کرد این است، چیز دیگری از شما ساخته نیست چون اگر بود که قبلاً تدارک میکردی که. گروگانگیری که در شکست تمام کردی؛ آقای خمینی چی گفت؟ گفته بود به این آقای رجایی و بهزاد نبوی که این گروگانها مثل این انار است که آبش را بگیری تفالهاش میماند، اینجوری شده است. گفتند آقا این قرارداد خیانت به ایران است.
آقای جوادزاده: گفتند گروگانها بنجل شدهاند.
آقای بنی صدر: آن را رجایی گفت. خود این آقا گفت که اناری شده که آبش را مکیدی تفالهاش مانده. خب آمدهاند از خدمت ایشان بیرون، به هم گفتند ما رفتیم به ایشان بگوییم این خیانت است ولی ایشان گفت بکنید. آن آقای رجایی گفته خب مقام ولایت است دیگه وقتی میگوید باید بکنیم، خیانت است میباید خیانت بکنیم. این هم دین آقایان! خیلیخب آن که اینجوری تمام شد. آقای کارتر هم گفت من ایران را چنان نقره داغ کردم که هرگز فراموش نکند. بعد شد جنگ هشت ساله؛ یک پیروزی مسلم سیاسی-نظامی در خرداد شصت را شما ایرانگِیتیهایی که امروز عنوان ولایت مطلقه و غیره دارید از این ملت دزدیدید، جنگ را ادامه دادید آخرش شد جام زهر شکست، سر کشیدید. بعد نوبت رسید به بحران اتمی. یک دور نرمش قهرمانانه به خرج دادید، صدوپنج تعهد. حالا این دفعه چی میخواهید؟ هیچی میخواهید از ایران نماند؟ بس کنید بابا! حالا اینکه من به این آقایان بگویم بس کنید که نمیکنند بس؛ چون قرار بود بس کنند نه آقای خامنهای ولایت مطلقه میداشت، نه این دستیارانی که دارد بر جان و مال و ناموس مردم مسلط بودند. اما شما مردم ایران هم… گفتند یکی از داخل گفته که مردم دیگه زیاد از جنگ نمیترسند از قحطی میترسند؛ گفت که در مورد این هیتلر میخواست که آن وقت تهدید میکرد اروپاییها را به جنگ و پشت سر هم هم کشورگشایی میفرمود، این طرف مثل اینکه چرچیل یک جملهای دارد؛ میگوید به اینکه خب ما بخواهیم از ترس جنگ هر چه این آقا میکند چشم ببندیم، آخر سر جنگ بر خود ما هم واقع میشود دیگه. پس یک جا باید بایستیم بگوییم نه! شما مردم ایران هم هی بخواهید از ترس قحطی گرفتار شُدید، هی فقر، فقر، فقر، آسیب اجتماعی، الان شده یک جامعهای جوان بیکار، به قول خودشان هفتاد درصد زیر خط فقر، به حساب انسان امروزی بخواهیم زندگی را حساب کنیم که نود و چند درصد زیر خط فقر، آسیبهای اجتماعی از اندازه بیرون، کشور دارد بیابان میشود، در هشت تا جنگ به علاوه یکی که اضافه شده، جنگ سایبری نُه تا گرفتار، تحریمها هم که به این شدت، خب حالا از چی میترسی که بیشتر از این بشود چی میشود؟ راهکار این است که نترسید، نترس. اینها ترس جایش را عوض کرده آقا. هموطنان من، ترس جایش را عوض کرده. این آقای خامنهای است که باید بترسد و میترسد. شما نترس، شما بیا حقت را بخواه بابا. بگو اصلاً آقا شما چکارهای این بازیها را سر من درمیآوری؟ این راهکار است. حالا در یک گفتگوی دیگری من به این راهکار باز برمیگردم. اما راهکار این است که نترسی، از ترسیدن جز تشدید فشار، فقر، خشونت، چیزی عاید شما نخواهد شد. اگر چیزی بخواهی عاید شما بشود آن از نترسیدن است. ترس از ویژگیهای زور، اعتیاد به اطاعت از اوامر و نواهی زور است. آن شجاعت است که از ویژگیهای حق است. بر سر حقوقت بایست و شجاع باش. شما نسل جوان امروز اینجور درمانده نشوید. آخه این که جوان نشد که، آخه این دانشجو است شما هستید؟ دانشگاههای ما شده سکوتستان. یک قالی یک قولی! جوان باید در هیجان باشد، در حرکت باشد، در جنبش و اعتراض باشد. حالا نشستید به اینکه آقای ترامپ فرمودند ما که نمیخواهیم جنگ بشود ولی ممکن هم هست بشود. حالا نشستید که این ممکن واقعیت پیدا کند؟ بعد چی میخواهی بکنی؟ در آنچه که عرض کردم، از صمیم دل هم گفتم، با درد تمام هم گفتم امیدوارم که شما مردم ایران وقتی بیندیشید. آنهایی که گوش میدهید بیندیشید، به آنهایی که امکان ندارند بشنوند شما بشوید رادیو بازار منتقل کنید. بلکه یک وجدان همگانی پدید بیاید، بلکه این وجدان همگانی شما را به عمل برانگیزد.
شاد و پیروز باشید.