❋ جنگ تبلیغاتی – روانی:
☚ در 18 ﮊوئن 2019، امریکا 11 عکس جدید منتشر کرد و به استناد آنها، مدعی شد سپاه پاسداران عامل انفجار دو نفت کش است. از دید آنها، انتخاب یک کشتی نروژی و یک کشتی ﮊاپنی، اخطار به ﮊاپن و اروپا است که بجای واسطه شدن، از ایران نفت بخرید. در برابر، دستگاه تبلیغاتی رﮊیم ولایت مطلقه فقیه، مدعی شد که جاسک پایانه جدید صدور نفت ایران است و انفجار در این دو کشتی کار امریکا است با دو هدف: خلیج فارس نا امن است، بنابراین، شما اروپاییان نفت و گاز از امریکا بخرید. و تهدید تأسیسات نفتی بندر جاسک که به زودی میتوانند ظرفیت صدور یک میلیون بشکه نفت در روز را پیدا کنند، هدف امریکا باشد.
☚ سخنگوی سازمان انرﮊی اتمی ایران، به امضاءکنندگان توافق وین هشدار داد که تا 10 روز دیگر، 6 ﮊوئیه 2019، تولید اورانیوم غنی شده، میزان ذخیره آن را از 300 کیلو خواهد گذراند. بهروز کمالوندی، سخنگوی آﮊانس افزود: بنابر نیاز کشور، میتوانیم اورانیوم غنی تر از 3.6 درصد تولید کنیم. زمان لازم برای تولید اورانیوم غنی تر ، یکی دو روز است.
بدینسان، هرگاه طرف اروپایی کاری نکند، در این تاریخ، رﮊیم ولایت مطلقه فقیه پا را از قرارداد وین بیرون گذاشته است. از آنجا که ترامپ تهدید «ایران» را «باجخواهی اتمی» خوانده است، حمید بعیدی نژاد، عضو گروه مذاکره کننده بر سر اتم و سفیر کنونی ایران در لندن، در مصاحبه با CNN، گفته است: آقای ترامپ بارها برجام را بدترین توافق تاریخ خوانده است حالا چگونه انتظار دارد ایران در این بدترین توافق بماند! «سفیر» غافل شده است که رﮊیمی که او از آن نمایندگی میکند نیز ترامپ و حکومت او را بخاطر خارج شدن از قرارداد سرزنش میکند و روحانی در دیدار با سفیر فرانسه میگوید: برجام به نفع ایران و فرانسه و اروپا و دنیا است. پس عمل میباید بیانگر ارزیابی خود از قرارداد باشد و نه طرفی که از آن خارج شده است. چنانکه اگر ترامپ و حکومت او ارزیابی روحانی از قرارداد وین را مبنی قرار میداد، از آن خارج نمیشد.
☚ طرفه اینکه مفسر خبری (تلویزیون 24 ساعت، 17 ﮊوئن) توضیح میداد: اروپا روشی را در پیش گرفتهاست که ایران خود از توافق خارج شود، تا بتواند بگوید چون به اصرار ما وقعی نگذاشت و امکان آن را به ما نداد، راهکار قطعی پیدا کنیم، ناگزیر به امریکا در تحریم ایران میپیوندیم.
☚ در 18 ﮊوئن، وزارت دفاع امریکا اطلاع داد که 1000 نیروی نظامی دیگر روانه خاورمیانه میکند. پیش از آن، سرپرست وزارت دفاع گفته بود: امریکا در پی ایجاد اجماع برضد ایران است.
☚ در 18 ﮊوئن، ﮊنرال پل سلوا، معاون رئیس ستاد ارتش امریکا گفت: امریکا به تنهایی امنیت خلیج فارس را تأمین و تضمین نمیکند. کشورهای دیگری که از این آب راه استفاده میکنند نیز باید نقش فعالی بر عهده بگیرند. بدینقرار، امریکا بدین شیوه میخواهد اجماع برضد ایران بسازد.
☚ اروپاییان، از زبان وزیر خارجه آلمان به «ایران» گفتهاند: در برابر تحریم امریکا، کار چندانی از دست آنها بر نمیآید. باوجود این، صلاح ایران در ایناست که در قرارداد بماند. در 19 ﮊوئن، خبر گفتگوی وزیران خارجه سه کشور اروپایی امضاءکننده قرارداد وین، با موگرینی، مسئول سیاست خارجی اروپا منتشر شد. همزمان، از احتمال سفر این سه وزیر به ایران، سخن بمیان آمد.
نیویورک تایمز بر این است که از دست اروپا کاری ساخته نیست. اما قرارداد را تنها سه کشور اروپایی و اتحادیه اروپا امضاء نکردهاند. چین و روسیه نیز امضاء کردهاند. این دو کشور از امریکا خواستهاند به تحریکات که میتوانند جنگ ببار بیاورند، دامن نزند. از این مجموعه البته کاری ساخته میشود. الا اینکه اروپایی نمیتواند با روس و چین متحد شود برضد امریکا، ولو در مورد قراردادی که امریکا خود نیز آن را امضاء کرده است.
☚ در 18 ﮊوئن 2019، خبر احتمال حمله محدود امریکا به تأسیسات اتمی ایران انتشار یافت. دانستنی است که از نتایج اجرای قرارداد وین، یکی این است که اینک امریکاییان از محل استقرار همه تأسیسات اتمی ایران اطلاع دارند و حمله به این تأسیسات میتواند موفقیت آمیز باشد.
☚ کارشناسان اتمی بر این نظر هستند که با توجه به این واقعیت که تمامی تأسیسات اتمی ایران در مهار آﮊانس بینالمللی انرﮊی اتمی است و این تأسیسات همواره در معرض حمله نظامی هستند، اصرار ترامپ نابجا است. زیرا افزون بر تعهدها که برطبق قرارداد وین پذیرفتهاست، ایران اگر هم بخواهد نمیتواند بمب اتمی بسازد.
خبرهای بالا میگویند وضعیت، وضعیت بنبست است. در آنچه به ایران مربوط میشود، خامنهای از چهارسو، راهها را بر خود بسته و خویشتن را زندانی کرده است:
❋ چهار بنبستی که خامنهای خود و رﮊیم ولایت فقیه را در آن گرفتار کرده است:
1. بنابر قول دستگاه تبلیغاتی رﮊیم، خامنهای به شینزو آبه، نخست وزیر ﮊاپن گفته است به پیام ترامپ پاسخ نمیدهد و با امریکا هم معامله نمیکند. در حال حاضر، این امریکا است که از قرارداد وین خارجه شده و عمل به صفر رساندن فروش نفت ایران، عملی جنگی است. گرچه توانسته است مانع خرید نفت ایران بشود – بیآنکه آن را به صفر برساند – اما در امریکا منزوی است. بستن راه مذاکره با حکومت ترامپ، رﮊیم ولایت مطلقه فقیه را در بنبست قرار میدهد. زیرا همه دیگر امضاءکنندگان قرارداد وین از دو طرف میخواهند مذاکره کنند. در حال حاضر، طرف امریکایی میگوید آماده گفتگو با ایران بدون قید و شرط است و از ایران، جز اخذ تضمین بر نساختن سلاح اتمی نمیخواهد. ایجاد انفجار در دو کشتی را هم بهانه کرده است تا به قول سرپرست وزارت دفاع، برضد ایران اجماع بوجود آورد. بدینسان، راه مستقیم که گفتگو با امریکا است، بسته است.
چون دعوت از نخست وزیر ﮊاپن برای اینکه به او گفته شود به پیام ترامپ پاسخ نمیدهیم و با امریکا مذاکره نمیکنیم، کاری است که سادهلوح نیز نمیکند، میتوان فرض کرد که، در خفا، گفتگوهای انجام گرفته بخاطر گشودن بنبست بوده است. در این صورت، وضع تحریمهای جدید از سوی امریکا و متهم کردن «ایران» به ایجاد انفجار در دو کشتی و فراخواندن کشورهای جهان به تحریم شدید ایران (در واکنش به غنی کردن اورانیوم توسط «ایران»)، میگویند بنبست گشوده نشده است و حکومت ترامپ میپندارد با افزودن بر فشارها، «ایران» تن به گفتگو و تسلیم شدن به خواست ترامپ، میدهد. هم بعد از سفر شینزو آبه به ایران، ترامپ گفت نه ایران آماده گفتگو است و نه ما و هم لوموند (18 ﮊوئن 2019) به استناد اطلاعات بدست آوردهاش، نوشت مأموریت شینزو به شکست انجامیده است؛
2. بلحاظ حقوقی و اخلاقی، امریکا منزوی است. غیر دستیارانش در منطقه، از نظر بقیه کشورها، اقدام امریکا نقض یک قرارداد بینالمللی است که به تصویب شورای امنیت نیز رسیده است. خروج ایران از قرارداد وین، انزوای امریکا را به انزوای ایران بدل میکند. با این تفاوت بسیار بزرگ که از دست رﮊیم ولایت مطلقه فقیه کاری برضد دنیا بر نمیآید، در عوض، کار امریکا در ایجاد بنبست برضد ایران و شرکت اروپا نیز در تحریم ایران، آسان میشود.
یادآور میشود که سران رﮊیم مرتب تکرار میکردند که امریکا به انزوا درآمده است. به انزوا درآوردن ایران، آنهم بخاطر غنی سازی چند کیلو اورانیوم، خوردن هم چوب و هم پیاز میشود. چراکه باوجود تن دادن به 105 تعهد، ایران وضعیتی بدتر از وضعیت قبل از قرارداد وین را پیدا میکند. بدینقرار، اتمام حجت دوماهه به اروپا و رویهای که اروپا در پیش گرفته است که نتیجهاش میتواند خارج شدن رﮊیم از قرارداد وین باشد، ایران را در بن بست سختی قراردادن است.
با توجه به رویه، در رﮊیم ولایت مطلقه فقیه «نیروی» غیر قابل مهاری وجود دارد که به محض پدید آمدن فرصت، آن را میسوزاند و هر زمان امکان گشوده شدن بنبستی پدید میآید، با دست زدن به اقدامهایی، مانع از گشوده شدن بنبست میشود: گروگانگیری و جنگ 8 ساله و بحران اتمی و تحریمها، گواه این امر واقع مستمر هستند. هرگاه این بار نیز موفق شوند، بنبست دومی بر بنبست اول افزوده میشود.
3. و اگر رﮊیم به تهدید خود عمل نکند – در 28 خرداد 98، شمعخانی برای شرکت در اجلاس بینالمللی نمایندگان عالی امنیتی کشورهای جهان به مسکو رفته است و در خبر است که بنابر انتقال مازاد اورانیوم غنی شده به روسیه و نیز واسطه شدن روسیه است – و در قرارداد وین بماند، ماندن در بنبست کنونی است. تنها احتمال این است که اروپاییان بطور بسیار محدود، راه باریکهِ معامله پایاپای نفت – کالا یا پول – کالا را بازکنند که البته دردی را دوا نخواهد کرد.
هرگاه اروپاییان این راه باریکه را بگشایند، بنبست گفتگو با امریکا، بلحاظ اقتصادی آزار دهنده می شود و فشار برمردم ایران را تشدید میکند، اما به رﮊیم نیز امکان میدهد بگوید: در برابر امریکا ایستادهام!
و اگر راه باریکه گشوده نگردد، رﮊیم با سه بنبست روبرو میشود.
4. بنبست داخلی، بسا مهمترین بنبست رﮊیم است. چرا که برنامه اتمی پنهان از مردم به اجرا گذاشته شده و ادامه یافته است. بعد از لورفتن و پدیدآمدن بحرانی که مدام شدیدتر شده، رﮊیم حاضر نشده است مردم ایران را از واقعیت آگاه کند. سنگینی تحریمها بر دوش مردم و اقتصاد ایران نیز، نتوانسته است رﮊیم را به اظهار حقیقت و حل مشکلی که داخلی است، ناگزیر کند. در عوض، مافیاهای نظامی- مالی تا توانستهاند، رانتهای بزرگ را به جیب زدهاند. و اینک، بحران اتمی رﮊیم را با سه بنبست بالا روبرو کرده است. دو مفر، یکی خارجی و دیگری داخلی وجود دارند: مفر خارجی، این است که رﮊیم تا انتخابات ریاست جمهوری امریکا تحریمها را به مردم کشور تحمیل کند و در آن انتخابات، ترامپ شکست بخورد و جانشین او، احتمالاً به قرارداد وین باز گردد. و یا باتوجه به این امر که ترامپ و حکومت او نیز در بنبست هستند، ترامپ خود مفری برای خود و برای رﮊیم ولایت مطلقه فقیه ایجاد کند. امری که در وضعیت کنونی محتمل نمینمایند.
خامنهای میگوید: او تولید سلاح اتمی را تحریم کرده است وگرنه، امریکا آن توانایی را نداشت که مانع ایران بگردد. در این صورت، بر او است توضیح دهد تأسیسات اتمی برای چیست؟ وقتی قرار بر ساختن بمب اتمی نیست و نیروگاه اتمی نیز یکی است که مرتب نیز کار نمیکند و سوخت اتمی آن را هم روسها میدهند، چرا باید برای تأسیسات بدون مصرف، بهایی این اندازه کمرشکن پرداخت؟ تا امضای قرارداد وین میگفتند این تأسیسات بکار گرفتن تضمین از امریکا میآید: امریکا باید تضمین کند که رﮊیم را بر نمیاندازد. اینک بر آن افزوده شده است جانشین خامنهای. توضیح اینکه خامنهای در کار آناست که با استفاده از بحران، جانشین خود را بر همگان بقبولاند. الا اینکه زندانی شدن در چهاردیواری بنبستها، موقعیت او را در رﮊیم نیز، بطور روزافزون ضعیفتر میکند. روحانی راهکار همهپرسی را مطرح کرد و گفت «رهبر» نیز با آن موافقت کرده بود. در عمل، خامنهای تن به این مفر برای خارج شدن از بحران، نداد. زیرا خروج از چهار بنبست، ممکن نمیشود مگر اینکه نتیجه همهپرسی مخالفت مردم ایران با بقای تأسیسات بیهدف و سخت زیانبار باشد.
❋ بنبستی که ترامپ و حکومتش درآنند:
ترامپ مبارزات انتخاباتی خویش را آغاز کرد و در نخستین سخنرانی، به ایران نیز پرداخت. اما نگفت او نیز گرفتار بنبستی است که خود آن را ایجاد کرده است. لوموند (18 ﮊوئن) در نوشته ای زیرا عنوان «کارآیی راهکارهای ترامپ در باره ایران محدودند، از جمله مینویسد:
● ترامپ برغم این که کشورهای اروپایی توافق وین را امضاء کردهاند، آنها را از خرید نفت ایران بازداشته و نفت ایران را در قرنطینه نگاهداشته است. با اینکار، اقتصاد ایران را گرفتار افلاس کرده است. با وجود این، توانا به عبور از دو مشکل نیست:
یکی مشکل فقدان اعتبار است. برای مثال، امریکا میگوید ایران در دو کشتی در دریای عمان، انفجار ایجاد کرده است. و آلمان قول امریکا را نمیپذیرد و پمپئو آلمان را به بیغیرتی متهم میکند. پیش از این، امریکا مدعی شد که رﮊیم صدام مشغول ساختن بمب اتمی است و آن را مجوز حمله نظامی به عراق کرد. پس از جنگ، معلوم شد که حکومت امریکا دروغ گفته است.
مشکل دوم بسیار مهمتر است و آن ابهامهای موجود در سیاست حکومت ترامپ در باره ایران است. بطور رسمی، این سیاست عبارت میشود از «واردکردن حداکثر فشار برای کشاندن ایران به پای میز مذاکره». مذاکره نه تنها در باره اتم که موشکهای دوربرد و دست کشیدن ایران از مداخله در کشورهای خاورمیانه. اما وقتی امریکا ایران را به ایجاد انفجار در دو کشتی متهم میکند ، عملاً میپذیرد که کارآیی سیاستش محدود است.
● در سوم ماه مه، ترامپ اظهار خوشبینی کرد و گفت: «وقتی او به ریاست جمهوری رسید، ایران دنیا را گرفتار وحشت کرده بود اما اینک ایران است که گرفتار بلبشو و وحشت است». نفس ایران دارد بند میآید و حالا اگر ایرانیان میخواهند با من مذاکره کنند، من آمادهام. شکست مأموریت شینزو آبه، نخست وزیر ﮊاپن که همزمان شد با حمله به دو کشتی در دریای عمان، مسلم کرد که ترامپ بر خطا بوده است. آزمایش موشکهای دوربرد نیز قطع نشدند و در یمن نیز، حوثیها، که از حمایت ایران برخوردارند، بیش از پیش فعال شدند. و تسنیم، خبرگزاری سپاه، نیز خبر میدهد که توافق اتمی، کارآیی خود را از دست داده است و ایران دلیلی برای ماندن در آن نمیبیند.
● ترامپ بولتون را بعنوان مشاور امنیتی و پمپئو را بعنوان وزیر خارجه دارد که هردو جانبدار سیاست تهاجمی و تغییر رﮊیم ایران هستند. بمناسبت چهلمین سالگرد انقلاب ایران، بولتون گفته بود: فکر نمیکنم سال دیگر باشید و سالروز انقلاب را جشن بگیرید. و حالا، پمپئو مدعی است که ایران با القاعده در رابطه است. با توجه به قانونی که بعد از ترورهای 11 سپتامبر 2001 به تصویب رسید و به حکومت امریکا امکان میدهد بدون کسب اجازه از کنگره وارد جنگ شود، طرح این ادعا، جز زمینه سازی برای حمله نظامی به ایران معنی نمیدهد.
با وجود این، خروج از توافق وین و زمینه سازی برای حمله نظامی به ایران، حکومت ترامپ را در وضعیتی قرار داده است که نه راه پس دارد و نه راه پیش: ترامپ، در 20 ماه مه سال جاری ایران را تهدید کرد: «هرگاه ایران جنگ بخواهد، جنگ بطور رسمی به وجود ایران پایان خواهد بخشید». اما، در نیمه همان ماه، وزارت دفاع امریکا در حال بررسی اعزام قوای بیشتر به منطقه بود. و اعزام نیرو به منطقه، سیاست ترامپ را که خلاصی یافتن از مرداب خاورمیانه است نقض میکند.
بدینسان، ترامپ و حکومت او نیز خود خویشتن را در بنبست قرار دادهاند. از راهکارهای ترامپ، یکی نظامی است: حمله به تأسیسات اتمی و نظامی و اقتصادی ایران. این راهکار اگر رﮊیم بر جا بماند، ترامپ و حکومت او را از بنبست خارج نمیکند و او را مسئول گرفتار آتش جنگ شدن تمامی منطقه نیز میکند و بیش از پیش امریکا را در مرداب فرو میبرد. اگر در بنبست بماند، باز به قول لوموند، او رئیس جمهوری است که پیمانهایی را لغو کرده است که امریکا خود عامل انعقادشان بوده است. بدینسان، ضعیف شدن امریکا را به نمایش گذاشته است. بر آن باید افزود که در سیاست خارجی، هیچ موفقیتی بدست نیاورده و بیاعتمادی به امریکا را تشدید نیز کرده است. در حکومت او، موقعیت امریکا در خاورمیانه ضعیفتر شده است. پس راهکاری که میماند تن دادن به یک همکاری بینالمللی، برای کاستن از تنشها در منطقه و گشودن بنبست با ایران، توسط واسطهها است.
بنبستها که دو طرف در آن هستند، مساعدترین وضعیت برای برخورد نظامی را بوجود آورده است. تمایلهای جنگ طلب در دو طرف وجود دارند. در عوض، نه ایرانیان و نه امریکاییان و نه بقیه مردم دنیا، موافق جنگ نیستند. اما ترامپ و حکومت او متحدانی در درون رﮊیم ولایت مطلقه فقیه دارند که میتوانند او را از بنبست خارج کنند. توضیح اینکه وضعیت بنبست آنهم باوجود تحریکها که میتوانند آتش جنگ را به جان هستی منطقه بیاندزاند، اقتصاد ایران را از پا در میآورد. از اینرو، مافیاهای نظامی – مالی متحدان ترامپ هستند. رهایی اقتصاد از دست این مافیا، کاری است که باوجود ولایت مطلقه فقیه، ناشدنی است. چراکه هم دولت واقعی و هم دولت در سایه از آن این مافیاها است و هم در دولت اسمی (حکومت روحانی و مجلس) حضور جدی دارند و در تدارک اسباب تصرف آن نیز هستند.
و مردم ایران بدانند اگر هم مردم امریکا بنبست جانب آمریکایی را با جانشین کردن ترامپ با رئیس جمهوری دیگری بگشایند، رﮊیم ولایت مطلقه فقیه از بنبستها خارج نمیشود. مردم خود میتوانند خود و دولت را از بنبستها خارج کنند، هرگاه توانایی خویش را بکار برند.