آقای جوادزاده: آقای بنی صدر باز ایران دچار یک بحران عمیقی است؛ بحرانی که میشود گفت ادامه بحران هستهای است و این رژیم دوست دارد که ایران همیشه در بحران باشد و مردم آن در تنگنا. هموطنان عزیزمان سؤالاتی را برایمان فرستادند که خواستند با شما در میان بگذاریم و این آنکه آقای آشنا، مشاور آقای روحانی، در توئیتی ترامپ را تهدید کرده که اگر سیاست پمپئو را دنبال کند، بلایی را که بر سر کارتر آوردیم، بر سر تو هم خواهیم آورد. تحلیل شما در رابطه با این اعتراف چی هست و آیا این تهدید ربطی به تهدید دیگر رژیم در رابطه با افزایش غنیسازی اورانیوم تا حد مورد نیاز دارد؟ چرا رژیم با این تهدیدها باعث اتحاد بیشتر اروپاییها با امریکا میشود؟ میکروفن را در اختیار شما میگذارم. بفرمایید.
برای شنیدن مصاحبه اینجا را کلیک کنید
آقای بنیصدر: عرض کنم به شما امرهایی که واقع میشوند؛ رخدادها. ما میخواهیم بینیم که یک امری واقع شده یا نشده. یکی از بهترین روشها برای اینکه تشخیص بدهیم امری واقع شده یا نشده این است که ببینیم آن امر استمرار دارد یا ندارد. اگر استمرار داشت این راست است؛ نداشت آن وقت باید برویم ببینیم دلیل اینکه یک امری زمانی واقع شده و دیگر هم دنبال پیدا نکرده این چیه. آیا اصلاً همچین امری واقع شده یا خیر. گروگانگیری امری بوده در ماههای اول انقلاب انجام گرفته. در واقع در 13 آبان 1358. بعد از آن هم شد آن شد افتضاح اکتبرسورپرایز؛ بعد هم افتضاح دومی بر آن افتضاح افزوده شد که اسمی پیدا کرد ایرانگیت. ما چون این ماجرا را امر واقع مستمر میدانستیم و مرتب پی میگرفتیم، کسانی کمحوصله کسانی هم در خدمت رژیم میگفتند آقا بابا ول کن دیگه، حالا یک زمانی یک گروگانی گرفته شده و یک معاملهای هم شده و ماجرا تمام شده دیگه، حالا از آن ماجرا گذشته چهل سال ول نمیکنی. غیر از اینکه وجدان تاریخی هر ملتی، اگر آن ملت بخواهد زنده بماند و رشد کند باید رویدادهای تاریخی به طور مستمر به آن مردم یادآور بشود تا این وجدان همیشه به روز باشد، غیر از این مهم، امر، امری که واقع شد مستمر بود. چنانکه خب همین امروز هم این آقا تهدید میکند که ما همان بلایی که سر کارتر آوردیم سر شما میآوریم. پس استمرار دارد. تحریمها که استمرار دارد، جنگ که استمرار دارد، عرض کنم به شما و رژیم حاکم بر ایران استمرار دارد، در امریکا هم یکی بدتر از ریگان رئیسجمهور است، پس اینجا هم استمرار دارد. پس این زد و بند محرمانه که امروز این آقا بدان اعتراف میکند، طرف را هم بدان تهدید میکند یک امر واقع شده بود، راست بود. این رژیم آقای خمینی دست به این معامله پنهانی بسیار کثیف زده بود. البته این اعتراف تنها اعتراف نیست ها؛ چند نوبت قبلاً دیگر سخنگویان همین رژیم اعتراف کرده بودند. یک بار یکی که گفتند معاون واواک هست، حتی گفت که ما اسناد و مدارک داریم که طرح گروگانگیری طرح امریکایی، در ساخت امریکا بوده، که توسط عامل آنها که آقای موسوی خوئینیها باشد در ایران اجرا شده. اما در مقام مشاور رئیسجمهور و آن هم با این صراحت تهدید کردن با توجه به نقشی که خود این آقای روحانی در خدمت آقای هاشمی رفسنجانی هم در اکتبرسورپرایز هم در ایرانگیت داشته بسیار گویاست. خب حالا میبینیم که این تهدید این مایهاش چیه. آن ضربه زدن به کارتر به سود ریگان، یک دستمایهای دست ایران بود که اسمش بود گروگانها. سر گروگانها یک معامله پنهانی انجام دادند، یک رشته دیدارها شد از بهار 80 این دیدارها، 1980، این دیدارها انجام گرفت در اکتبر 1980 معامله در همین شهر پاریس انجام گرفت. بعد که این افشا شد، اسم پیدا کرد اکتبرسورپرایز، غافلگیری اکتبر. به این به این جهت میگویند غافلگیری اکتبر که سبب شد رأیدهندگان که میخواستند به آقای کارتر رأی بدهند از او روی گرداندند، به آقای ریگان رأی دادند؛ به این عنوان که آقای کارتر توانایی آزاد کردن گروگانهای امریکایی را ندارد. خب حالا چی دست این رژیم است که تهدید میکند؟ ظاهراً هیچی. برای اینکه طرف مقابل است که همه چیز دستش است. ایران را تحت شدیدترین تحریمها قرار داده. پس این به اصطلاح حرف هواست. یک اعترافی است که ما آن وقت آن کار را کردیم ولی الان چه توانایی دارید که شما این کار را بکنید؟ این سؤال مهمی است ها. برای مردم ایران این سؤال بسیار بسیار مهم است. جواب آن هم مهم است. ایران از خود امریکا در ایران چیزی در اختیار ندارد، گروگانی ندارد که رها کند. بگوید مثلاً ما میافتیم به جان سربازهای امریکایی در عراق و در افغانستان؛ خب آن واکنش آقای ترامپ بهانه کافی دستش میآید، در حال حاضر در انزواست، از انزوا که در میآید هیچی، بقیه اروپا، حتی چین و روسیه هم ناگزیر پشتیبانی آن را میکنند، بمباران و موشکباران جواب میدهد. پس از آن چیزی در نمیشود. چرا یک چیزهایی هست دست این رژیم. میتواند سر آنها با این نامزد دموکراتها هر کی شد معامله کند. آنها چیها هستند؟ یکی سوریه است، یکی هم فلسطین است، یکی هم لبنان است. سر یمن خیلی نمیتوان معامله کند برای اینکه طرف امریکایی برایش دندانگیر نیست. پس میتواند بگوید ما اگر شما به اصطلاح برگردید به قرارداد وین که ما طبق آن صدوپنج تعهد سپردیم، ما مثلاً در سوریه، این تحویل شما سوریه، حمایت از حزبالله را برمیداریم، در قضیه فلسطین جانب اسرائیل را میگیریم. غیر از این چیزی در اختیار اینها نیست. معامله مابهازا میخواهد. شما اگر بخواهی که ترامپ را زمین بزنی، باید به او یک دستمایه بدهی که او بتواند از آن در انتخابات ریاست جمهوری استفاده بکند. محرمانه هم نمیتوانی این کار را بکنی برای اینکه به دردش نمیخورد. علنی باید بکنی. خب غیر از این چیزی در چنته داری؟ نه. حتی در افغانستان هم معامله اگر بخواهی بکنی چیز زیادی در اختیارت نیست. آن هم خیلی دندانگیر هم نیست. چون این طرفهای به اصطلاح همکار و همدست امریکا یعنی اسرائیل و سعودیها و شیخهای خلیجفارس اینها هم باید که برای آنها هم دندانگیر باشد. من دیشب فکر کردم که چیز دیگری در اختیار اینها هست که این تهدید را میکند؟ دیدم نه همینهاست، چیز دیگری نیست. چرا این برای ایرانیها مهم است؟ از چند نظر هم برای ایرانیها و هم برای مردم منطقه مهم است. قبلاً بگویم که ممکن است کسانی که به این گفتگوها گوش میدهند بپرسند خب آقا این اتم، میتواند به طرف مقابل بگوید شما اگر بیایید ما حاضریم که آنچه را که به آقای ترامپ نمیدهیم، امتیازی که نمیدهیم، به شما بدهیم. خب این را هم اگر علنی کنند در دنیا اول بدبختی است. برای اینکه همه، اروپا، امریکا، آسیا همه میگویند آقا تو چرا دیگه این همه رنج و فقر و بدبختی برای مردم خودت میخری، تو که حاضری اینها را بدهی به حال کشور چه فرق میکند که در انتخابات امریکا این ببرد یا آن ببرد؟ علاوه بر اینکه اثر منفی هم ممکن است بر انتخابات بگذارد، تو که حاضری معامله کنی با همین بکن. هرگاه این رژیم حاضر به دادن همچین امتیازهایی بشود ، آن را هم به طرف حالی کند، افکار عمومی امریکا هم بشنوند و بپذیرند، غیر از اینکه اعتباری برایش در منطقه اصلاً نمیماند، از چند نظر گفتم هم برای ایران، مردم ایران، هم برای مردم منطقه مهم است. حالا برای مردم منطقه چرا مهم است؟ از این نظر که میفهمند ملتهایی که خودشان روی پای خودشان نایستند، اختیار کشور خودشان دست خودشان نباشد، مستبدهای خونریز بر آنها حکومت بکنند، آنها دائم وجهالمصالحه هستند. این گروههای سیاسی نگونبخت هم که دستنشانده بیگانه میشوند با وجودی که از دوره شاه سابق تا امروز، بعضی از آنها هم بعد از کودتای خرداد 60، وجهالمصالحه شدند هنوز به خود نمیآیند. یعنی در واقع فکر میکنند که دیگر نمیتوانند برگردند. یک کجراههای را رفتند که راه برگشت را هم بر خود بستند. اما چنین نیست. انسان هم حق دارد هم میتواند از در جهنم هم برگردد. پس آقای اسد و حکومت او، نمیدانم حزبالله لبنان و و و تا وقتی که به مردم متکی نباشند، مردمی حقوقمند نباشند، رابطههایشان را حقوق تنظیم نکند وسیله معاملهاند. حالا بیاییم به مردم ایران. خب کشور 9 جنگ گرفتارش است. چهل سال است ما در تحریم اقتصادی، جنگ نظامی، جنگ از راه ترور، جنگ دیپلماسی، جنگ روانی، جنگ تبلیغاتی، جنگ مذهبی، بدتر از همهشان جنگ اقتصادی زندگی میکنیم. حالا این رژیمی که این بلا را سر کشور به طور مستمر آورده است، برای بقای خود به طرف مقابل میگوید اگر راه نیایی همان بلایی که سر کارتر آوردیم سر شما میآوریم. معنایش چیه؟ معنایش این است که این رژیم نه درد دین دارد، نه درد این مردم را دارد، هیچ جز به بقای خودش به مثابه یک قدرت چپاولگر با آن مؤلفههای پنجگانه، خیانت، جنایت، فساد، بیگانگی با مردم و گرفتار پویایی بند از بند گسستگی؛ هم خود از بندها از هم میگسلد که الان میبینید که گسسته، هم جامعه را به این روز میاندازد. این فقط فکر بقای خودش است. و این امر، دوباره میگویم، این امر، آن زمان گفتم ، در همان زمان گروگانگیری گفتم آقایان گروگانگیرها شما افراد سفارت امریکا را به گروگان نگرفتهاید، ایران را به گروگان امریکا درآوردید. خب چهل سال است ما گروگان امریکاییم. گروگان چیه؟ چه وضعیتی دارد؟ این وضعیت را دارد که خور و خوابش یعنی غذا و عرض کنم که مسکن و حتی دارو و اینها بستگی دارد به این رابطه با این محور. میبینید که چهل سال است همینجور است. زندگیاش در درون اگر گرفتار فساد و این رانتخواری است که مایه و اساسش رانت قدرت است، یک رژیم میگوید من ولایت مطلقه دارم، از این رانت قدرت است که رانتهای اقتصادی نتیجه میشود، این چهل سال است. رانتخواری مرسوم، جنایت پاربرجا، خیانت خودش صریح دارد میگوید دیگه، میگوید ما به ایران خیانت کردیم با یک دسته در امریکا زد و بند کردیم برای اینکه یک دسته دیگر روی کار بیاید. دین یک نهادی بود، یک بنیادی بود، به این روزش انداختید؛ بنیاد دینی، ببخشید روحانیت، یک نهادی بود، این را که به این روز انداختید. دین را که به این روز انداختید که به هر چه میماند جز دین؛ دینی که تجویز میکند هر فسادی هر فحشایی را، شما به این روز درآوردید، دروغ را هم که اصلاً کردید زبان روز، اقتصاد که به این روز است، کشور که بیابان است، همه اینها چیه؟ دشمن. دشمن کیه؟ امریکا. خب چرا ما در 9 جنگایم؟ از جنبه دیگر نگاه کنیم، چرا در جنگایم؟ سؤال است دیگه. برای اینکه این خارج است که باید در داخل وسیله بقای این رژیم بشود. خارج هم وقتی این تعادل قوا به زیان هست باید وارد زد و بندهای بینالمللی شد که این رژیم شده و حاصلش میشود این جنگهایی که ایران گرفتارش است. اینها همه پیامدهای آن گروگانگیری است ادامه آن گروگانگیری است. الان شما داری مسأله اتمی، برای این تهدید کردی دیگه، این رژیم آمده میگوید من پایم را از مرز میگذارم بیرون. قرار بوده که 300 کیلو اورانیوم غنی شده 3/67 داشته باشد ایران، میگوید نه حالا بیشتر میخواهم، میزان غنی شدهاش را هم بالا میبرم. حالا در آن وین نشستهاند و یک بیانیه مشترک دادند که طبق آن بیانیه مشترک آب سنگین آن مازاد را از ایران خریداری بشود. حالا فرض کنیم خریداری نشد، شما هم هی اضافه کن، چکارش میخواهی بکنی؟ بمب اتم میخواهی بسازی؟ سؤال است دیگه. یک سخنی گفتهاند؛ گفتهاند بله فتوای آقای خامنهای هست که ساختن بمب اتم حرام است ولی این شرایط عوض بشود فتوا میتواند تغییر بکند. خب شما که این حرف را میزنی یعنی اعتقادی برای فتوایت نیست دیگه. آدمی از عقل زورمدار اینها واقعاً در شگفت است. چقدر زودمدار؟ از این طرف میگوید که فتوایی دادم که حرام است، از آن طرف یکی دیگهشان میگوید که البته اگر اوضاع و شرایط ایجاب کند فتوا میتواند عوض شود. اگر هم، دوباره میگویم اگر هم بیایید به طرف آن نامزد دموکراتها بگویید آقا اگر شما بشوی رئیسجمهور، من یک تعهد قطعی میدهم با تمام تضمینها، تضمینهای عملی، که ایران هرگز سلاح اتمی پیدا نکند. خب این را علنی بگویی بهت میگوید آقا این چرا دیگه دوباره ایران را به دردسر تحریمها انداختی، با همین آدم این کار را میکردی به کمتر از این هم راضی بود. خب شما داری یک تهدیدی میکنی که طرف مقابل میداند که دستت خالی است دیگه. حالا هی اضافه کن، به کجا میرسی. و این رژیم یک واقعیت مهمی را ازش غافل است. آن این است که خب این آمده در کجا؟ در بحرین، منامه. آقای کی آمده؟ آقای کوشنر. برای کی توضیح میدهد؟ برای این آقایان متصدیان، همین شیخهای مستبد آل سعود. چی را توضیح میدهد؟ معامله قرن را. آدمی وقتی این را میخواند به خودش میگوید که چقدر میباید ذلت و خواری آدمی بهش معتاد شده باشد که بشود آمد در حضورت این حرفها را زد. میگوید 50 میلیارد سرمایهگذاری میکنیم؛ نصفش در خود فلسطین، نصفش هم برای فلسطینیهایی که در مصر هستند و در جاهای دیگر. خب اولاً معنای اولش این است که آنهایی که، فلسطینیهایی که در لبنان و مصر و و و هستند در اردن و اینها هستند، اینها دیگر هرگز به خاک وطنشان نمیتوانند برگردند. خب حالا آن قسمتی از آن ساحل غربی رود اردن را هم فلسطینیها بدهند به اسرائیل، در ازایش این 50 میلیارد سرمایهگذاری بشود. یعنی فلسطینی وطنش را بفروشد. خب چی بخرد؟ پولش را کی بدهد؟ اسرائیل بدهد؟ نه! امریکا بدهد؟ نه! کی بدهد؟ کشورهای عرب. به این جهت میگویم تحقیر بیشتر از این متصور نیست. وطنت را بدهی، پول وطنفروشی را هم از جیب خود بدهی. خب چرا این حرف ممکن شده؟ برای اینکه جبههبندی در منطقه حل مسأله فلسطین را ایجاب میکند. باید حل بشود. برای اینکه در این جبههبندی سردسته اسرائیل است، سعودیها، شیخهای خلیجفارس باید تحت رهبری این سردسته عمل کنند. خب چگونه این کار را بکنند؟ با وجود قضیه فلسطین. پس باید این حل بشود. حل هم به این معنا نشود که فلسطینی به حقش برسد، به این معنا بشود که گفتم، از حقش چشم بپوشد، از وطنش چشم بپوشد. چرا ما به این ذلت افتادیم؟ یک قسمت، یک عامل، پنج تا عامل در وضعیتسنجی که الان در سایت انقلاب اسلامی است، پنج عامل آنجا برشمرده شده. یک عامل از آن پنج عامل، رژیم ولایت مطلقه فقیه است. به لحاظ اینکه این استبداد خیانت و جنایت و فساد و و نه تنها با مردم وطن ما این رابطه قوا را برقرار کرده بلکه در منطقه هم موقعیتی ایجاد کرده، اثر انقلاب که زایل شده هیچ، بلکه شده یک خطری که توجیه میکند نزدیکی به اسرائیل را ضد این خطر. خب این هم بها دارد این نزدیکی. بهایش چیه؟ یک قسمتش را مردم فلسطین باید بپردازند از آن بها. اسرائیل هیچ وقت یک کشور بنا نبود بشود. بنایش بود یک پایگاه نظامی بشود برای غرب. تازگیها هم که خیلی به صراحت گفتند این حرف را. وقتی این پایگاه به این ترتیب درآمد و این بار امریکا در موقعیت انحطاط به عنوان قدرت ابرقدرت قرار گرفت یک تغییر رابطهای رخ میدهد. نتیجه آن تغییر رابطه چی میشود؟ این میشود که حالا امریکاست که نیاز به این پایگاه نظامی پیدا کرده و این پایگاه نظامی است که به امریکا میگوید سیاستت در منطقه باید اینطور باشد. به این جهت است که با این صراحت این آقای نتانیاهو میگوید در بیرون آمدن امریکا از برجام ما عمل کردیم، ما امریکا وادار کردیم سپاه پاسداران را تروریست اعلام کند. به جهت است که هر کار میکند، بلندیهای جولان را به اسرائیل بخشید ،حالا آمده آن قسمت از ساحل غربی رود اردن را هم که آب و نانی ممکن است به مردم بدهد آن را هم میخواهد بگیرد، چون آقای نتانیاهو، در انتخابات گفت آنجا را هم ملحق میکنم آقای ترامپ هم امضا میفرماید. در این موقعیتیابی هم رژیم ولایت مطلقه فقیه نقش اول را بازی کرده. از این جهت است که مشاور آقای اردوغان میگوید این مرغ تو کیست که برای اسرائیل و امریکا تخم طلایی میکند. درست هم میگوید. حالا برگردید به گروگانگیری میبینید که در آن اکتبرسورپرایز زد و بند محرمانه نقش کی داشت؟ نقش واسطه را هم در ایرانگیت نقش واسطه را کی داشت؟ اسرائیل. اسلحه را کی میخرید برای این رژیم از کشورهای مختلف دنیا؟ اسرائیل. چرا غرب یعنی ایالات متحده و انگستان خصوصاً، بقیه هم همینطور به دو طرف اسلحه دادند در آن جنگ هشت ساله؟ به آن دلیل که وزیر دفاع در حکومت خانم تاچر در دادگاه ایرانگیت انگلیسی گفت جنگ در سود انگلستان و غرب بود، اسباب ایجاد و ادامهاش را فراهم کردیم. به این دلیل. پس اینکه از آن زمان اسرائیل در این محور کردن قدرت خارجی در سیاست داخلی ایران، یعنی محور کردن امریکا در سیاست داخلی ایران، به طور مداوم حضور دارد، به طور مداوم. حالا هم که در این 9 تا جنگ یک پا اسرائیل است دیگه. در این وضع تحریمها و بیرون رفتن امریکا از قرارداد وین هم اسرائیل حضور دارد. خب حالا شما مردم ایران از این هفت خانی که ایجاد شده فکر میکنید رژیم میتواند بیرون بیاید؟ خودش خودش را آنجا زندانی کرده. نمیتواند. آن که نمیخواهد مرگ خودش را امضا کند. شما میتوانید و امریکاییها، مردم امریکا میتوانند. مردم امریکا میتوانند اگر بروند روی خط اینکه این همه به قدرت، قدرت در شکل سرمایه، در تنظیم رابطههایشان نقش ندهند. به آن حقوق پنجگانهای که ما به شما مردم ایران و مردم جهان پیشنهاد کردیم باور بیاورند و عمل بکنند و نظام سیاسی امریکا را تغییر بدهند. آن هم کار امروز و فردا نیست. اما مال شما نقدتر است. چون این هفت خانی که گفتم رژیم در او زندانی است. شما نه، شما میتوانید از آن بیایید بیرون. به شرطی که این رابطهات را با رژیم تغییر بدهی یعنی نظام سیاسی را عوض کنی. وقتی عوض کردی خودبهخود آن هفت خان میرود پی کارش. نکنی هم گرفتاری، گرفتاری. اگر شما به قضیه اهمیت داده بودید، این گروگانگیری را یک خیانت میدانستی و میشنیدی، میپذیرفتی، الان در سایت بنیصدر کتابها در باب این اکتبرسورپرایز و ایرانگیت موجود است، شما که دانشجو هستید شما که دانشگاهی هستید مراجعه کنید؛ به مردم بگویید که امروز به این دلیل در این وضعیتاند که آن امر استمرار دارد. به آن امر پایان شما میتوانید بدهید. به شرطی که تغییر کنید؛ بگویید به این آقای مشاور، به آن آقای روحانی، به آن آقای خامنهای، آقا مسألهای که باید عوض بشود رابطه ماست با شما. یک دفعه دو دفعه فریاد زدید حق من کو. حالا به حقتان عمل کنید. حق در شماست.
شاد و پیروز باشید.