رﮊیم ولایت مطلقه فقیه چون دید قراردادی که بنا بود «برد برد» بگردد، باخت بسیار سنگین ایران شد، در موقعیت و وضعیت بنبست، دست به یک رشته عملیات ایذائی زد. پر سر و صداترین آنها، عبور از دو مرز است: مرز 300 کیلو اورانیوم غنی شده و مرز 3.67 درصد که اینک به 4.5 درصد رسانده است و تهدید میکند هرگاه اروپا تا دو ماه آینده به تعهد خود – بنابر برجام عمل نکند، تعهدی ندارد و میزان غنی کردن اورانیوم را از 20 درصد میگذراند و اروپاییها میگویند: قول داده بودیم به رونق اقتصاد ایران کمک کنیم. نخست ببینیم دو طرف نزاع، خامنهای و ترامپ، در پوشش جنگها و تهدید به حمله نظامی چه میکنند؟:
❋ خامنهای به کار تحکیم موقعیت خود و تضمین جانشینی «بدتر» از خود است:
☚ تحریمها که تشدید شدند و تهدیدها به حمله نظامی که روزانه شدند، جنبشها گرفتار رکود شدند. با وجود اینکه، حالا دیگر، مردم روحانی را از یاد بردهاند و بیشتر از هر زمانی، خامنهای را مقصر وضعیتی میدانند که درآنند، اما شدت تحریم و تهدید بیرون، موجب فروکش کردن جنبش در درون شده است. فروکش جنبش و تحریم و تهدید از بیرون، فرصتی برای خامنهای ایجاد کرده است و او از آن، در تحکیم موقعیت خود و تضمین جانشینی کسی است که به قول خودش، به راه او برود. از اینرو،
☚ دست به یک رشته تغییر و تبدیلها، بیشتر در سپاه و کمتر در ارتش زده است:
● حالا دیگر مقامهای اول سپاه در دست «اصفهانی»ها قرار گرفته است (سلامی فرمانده کل و فدوی معاون او و غلامرضا سلیمانی فرمانده بسیج، اصفهانی هستند. جعفری زاده یزد و غیب پرور و محمد رضا نجات که مقام خود در اطلاعات سپاه را از دست دادهاست، شیرازی بودهاند). فرماندهان جدید با فرماندهان پیشین، تفاوت کیفی دارند:
– قبلیها برای خود موقعیتی قائل بودند و «برجا ماندن نظام» و رهبر شدن خامنهای را حاصل «زحمتهای خود» میدانستند. یادآور میشود که محسن رضائی، فرمانده اسبق سپاه، گفته بود هاشمی رفسنجانی میخواست خامنهای را بکشد، ما نگذاشتیم.
– جدیدیها انقلاب ندیده و در جنگ نیز شرکت جدی نداشته، جوانتر و مطیعتر هستند. امر مهم اینکه رابطه جدیدیها با قدیمیها را قطع کردهاند. اینها نباید با آنها ارتباط بگیرند.
☚ بنابر اطلاع واصل، جانشین کردن جدیدیها بجای قدیمیها را مجتبی خامنهای تصدی میکند. همکاران او در این کار، محمد شیرازی، «مسئول دفتر نظامی در بیت رهبری» و طائب هستند. برادر محمد شیرازی، علی شیرازی، معاون سلیمانی در سپاه قدس است.
محتبی خامنهای تصفیه نظام از «معاندان رهبری» و مخالفان او را از سال 1382 آغاز کرد. در خارج سپاه، دو دسته عمده را «معاند» و «مخالف» میشناخت: یکی دسته هاشمی رفسنجانی که مافیای سیاسی – مالی – پاسداری بشمار بود. احمدی نژاد را به ریاست جمهوری رساند که حذف این دسته و دسته دوم را آسانتر انجام دهد. دسته دوم گروه اصلاحطلبانی بودند که زیر بار خامنهای نمیرفتند و از دوره خمینی با او گلاویز بودند و بدیهی است که مزاحم رهبر شدن مجتبی نیز بودند و هستند.
● یادآور میشود که درپی جنبش همگانی مردم ایران در سال 1388، ارگانی گرامی تهیه شد از گروههایی که باید حذف میشدند. این ارگانیگرام یک رئیس داشت (هاشمی رفسنجانی که حذف و سرانجام زنده به استخر رفت و از آن، مرده بیرون آورده شد) و چند سرشاخه داشت: میرحسین موسوی و محمد خاتمی و مهدی کروبی. اسامی همکاران اصلی اینان نیز در شاخهها قید شده بودند.
● در سپاه نیز تصفیهها بطور مداوم انجام گرفتهاند. از دید شماری از فرماندهان سپاه و «روحانیانی» که با رﮊیم کار میکنند، مجتبی خامنهای خشنتر و «قاطع»تر از پدر خویش. از دید شماری از فرماندهان پیشین سپاه، او تفکر داعشی دارد. از دید گروه اول، او بهترین جانشین خامنهای است.
☚ اما این تنها در سپاه نیست، در ارتش نیز که تغییر و تبدیلها انجام گرفتهاند، دو رشته تغییر و تبدیلها هم برنامهگذاری میشوند:
● تغییر ترکیب مجلس و تغییر رئیس جمهوری و وزیران نیز تدارک دیده میشود. مهندسی انتخابات از هم اکنون آماده میشود. سخن خامنهای در باره جوان کردن متصدیان دولت، خبر میدهد از راندن غیر مطیعها و کمتر مطیعها و جانشین کردن آنها با مطیعترها.
● تغییر و تبدیلها در حوزه قم. این یکی مشکلتر است. کهن سال شدن روحانیانی که مرجع و طراز اول خوانده میشوند، جوان کردن حوزه قم را در عینحال مشکل و آسان کرده است. مشکل است زیرا این روحانیان را نمیتوان از کار برکنار کرد و آسان است زیرا میتوان گفت آنها وارد واپسین سالهای عمر خود شدهاند و کسانی را که رﮊیم مطلوب خود میداند، بعنوان «فیالاعلم»، از هم اکنون ترویج میکند. یادآور میشود حمله رحیمپور ازغدی به حوزههای دینی را (حوزه محل مرجع پروری شده است و…). آن حمله، اینک در خود حوزه، در شکل کشماکش بر سر «زوائد اصول و فقه» که بکار تدریس و تحصیل نمیآیند و «رهبر» هم خواسته است حذف شوند، ادامه دارد.
بدین قرار، عملیات ایذائی و توپ و تشرها و خط و نشان کشیدنها – بجای پرداختن به اثرهای تحریمها و جنگها و تهدید شدن به حمله نظامی، هرچه شدیدتر کردن بحران، برای زمینه سازیهای بالا و تعیین تکلیف جانشینی از راه اجرای طرحهای بالا است.
❋ و ترامپ نیز در تدارک تجدید انتخاب خود به ریاست جمهوری است و با یک رشته مشکلها روبرو است:
ترامپ، با سه مشکل اقتصادی روبرو است. یکی از آنها میتواند کوتاه مدت باشد:
☚ بحران اقتصادی – نگاه کنید به وضعیت سنجی شماره 259 – اگر در سال 2020 روی دهد. تقلای ترامپ این است که وقوع بحرانی را به تأخیر اندازد که خود عوامل بروز آن را بوجود آورده است. هرگاه نتواند و بحران روی دهد، عاملی تعیین کننده از عوامل شکست او میشود.
☚ دلار ستون پایه قدرت اقتصادی امریکا و سلطه بر جهان است. اما بقول اقتصاددانها، زیادت استفاده از سلاح تحریم توسط ترامپ (هم اکنون حدود بیست کشور، در رﮊیم تحریم زندگی میکنند. شدیدترین تحریمها در مورد ایران اعمال میشوند اما کره شمالی و روسیه و ونزوئلا و سوریه تحت تحریمهای شدید هستند. تحریمهای روسیه خفیفتر هستند.
امر مهمی – وسائل ارتباط جمعی بزرگ سانسور کردند- که در کنفرانس سران 20 کشور در اوزاکا، روی داد، ابراز بیاعتمادی به دلار بود:
● سخنرانی پوتین و اقدام حکومتهای روسیه و چین در جانشین کردن دلار با پولهای روبل و یوآن. قرار بر این است که نیمی از معاملات دو طرف به این دو پول انجام بگیرند.
روسیه از چین و برزیل و افریقای جنوبی که به اتفاق روسیه، صاحب یک چهارم اقتصاد جهان هستند، دعوت کرد معاملات بین خود را با پولی غیر از دلار انجام دهند؛
● خرید نفت توسط چین با پول خود؛
● اینتکس ولو تا کنون «عملیاتی» نشده است، اما اساس آن بر معامله بدون استفاده از دلار و اعلان بیاعتمادی به دلار بخاطر تحریمهای یک جانبه امریکا است. و
● کاهش سهم دلار بمثابه پول ذخیره در سطح جهان است.
در حال حاضر، دو سوم از معاملات در سطح جهان به دلار انجام میگیرد و جریان «دلارزدایی» طولانی است. اما ترامپ بدینخاطر که دلار را بیاعتبار میکند و پایه قدرت اقتصادی امریکا را متزلزل میگرداند، مورد سرزنش است.
☚ مشکل سوم اقتصادی که حکومت ترامپ با آن روبرو است، جنگهای اقتصادی است که خود به راه انداخته است با کانادا و مکزیک که دو همسایه او هستند و با اروپا و چین و تا حدودی ﮊاپن. مشکل آنسان که ترامپ طرح میکند، مبادلات بازرگانی به زیان امریکا است. اما در واقع، امریکا دارد موقعیت خویش را در اقتصاد جهان از دست میدهد. هرگاه اقتصاد جهان بر همین روال بماند، امریکا موقعیت کنونی خویش را در اقتصاد جهان از دست خواهد داد. آن مشکلی که امریکا – رئیس جمهورش هرکس باشد – قادر به حل آن نیست، این مشکل است.
پیشاروی این سه مشکل، ترامپ به چه کار مشغول است؟ به کارهایی که از حالا تا انتخابات ریاست جمهوری سال آینده، سبب به ریاست جمهوری مجدد رسیدن او بیایند.
❋ مانده در بنبست، ترامپ در کار باجخواهی به استناد قدرت نظامی است و آیا خامنهای در دامی افتاده است که امریکا برای او تعبیه کرده است!؟:
☚ در 4 ﮊوئیه 2019، سالروز استقلال امریکا، به دستور ترامپ، رﮊه نظامی انجام گرفت. آن را نمایشی بس وحشتآور و مخوف و اخطار به ایران توصیف کردهاند (نگاه کنید به نوشته بنجامین و آن رایت Wright مورخ 8 ﮊوئیه 2019). در سال 2018، بنابر اختیاری که ترامپ به وزارت دفاع امریکا، داده است، ارتش این کشور بیشتر از هر سال دیگری بمب بر سر مردم کشورهای مختلف فرو ریخته است: 7532 بمب.
اما این رﮊه کدام یک از مشکلهای سه گانه را حل میکند؟ حتی آیا بکار گشودن بنبست ناشی از بیرون بردن امریکا از قرارداد وین میآید؟
دو طرف، مانده در بنبست، به عملیات ایذائی مشغولند و این عملیات میتوانند به رویارویی نظامی سرباز کنند. در حقیقت:
● رﮊیم ولایت مطلقه فقیه، پا را از دو مرز بیرون نهاده است: میزان اورانیوم غنی شده را از 300 کیلو بیشتر کرده است و درجه غنی سازی را از 3.67 به 4.5 رسانده است. و حالا تهدید میکند هرگاه اروپا ظرف دو ماه، تحریمهای امریکا را دور نزند، درجه را به 20 درصد خواهد رساند. لوموند (9 ﮊوئیه 2019) مقالهای زیر عنوان «تحریکات کنترل شده تهران» انتشار داده است، شامل این اطلاعات گویا:
– روحانی میگوید افزودن بر وزن اورانیوم غنی شده و بالا بردن درجه غنی کردن، عمل جراحی برای نجات توافق وین است و نه از بین بردن آن؛
– مکرون با روحانی صحبت کرده و توافقکردهاند تا 15 ﮊوئیه شرائط از سرگیری گفتگوها را بسنجند و فراهم آورند.
– بهنگام امضای قرارداد وین، زمان لازم برای اینکه ایران اورانیوم غنی شده 90 درصدی تولید کند و بمب اتمی بسازد، چند هفته بود و اینکه بخاطر اجرای قرارداد، حداقل یک سال وقت لازم است.
– غنیسازی اورانیوم تا 20 درصد مشکل است. کشوری که بتواند این مشکل را حل کند، از آن پس، غنیسازی اورانیوم تا 90 درصد آسان میشود.
– قرار بر تشکیل شورای حکام آﮊانس بینالمللی انرﮊی اتمی در 10 ﮊوئیه است. هرگاه این شوری به این نتیجه برسد که ایران قرارداد را نقض کرده است گزارش کار را به شورای امنیت میدهد. سپس، کمیسیون مقرر در قرارداد تشکیل میشود. هرگاه کمیسیون نتوانست با تهران به راه حلی برسد، به شورای امنیت گزارش میشود و تحریمهای بینالمللی برضد ایران، برقرار میشوند.
– اما نگرانی اروپا از این است که در قرارداد، برای بیرون رفتن تدریجی از مرزها و خالی کردن توافق از محتوایش، مجازاتی را پیش بینی نکرده است.
☚ روبرت کلی Robert Kelley کارشناس در مؤسسه بینالمللی استکهلم، بر این است که ایران در دامی افتاده است که امریکا برایش تعبیه کرده است. چرا که خالی کردن تدریجی قرارداد از محتوایش، باید به تولید بمب اتمی بیانجامد وگرنه باری که بر دوش ایران است را کمر شکن میکند. بدینقرار،
● هرگاه رﮊیم، بنام مصلحت، فتوای تحریم را لغو کند و «تا آخر برود»، یعنی در پی ساختن بمب اتمی بشود، افزون بر تحریمها و انزوای بینالمللی که بدان گرفتار میشود، کشور را در معرض حمله «ارتش مخوف» امریکا قرار میدهد.
● و اگر بمب اتمی تولید نکند و به غنی سازی اورانیوم بسنده کند و کارخانه آب سنگین را باز بسازد، انبارکردن اورانیوم و تولید آب سنگین، باری میشود که سبب از دست رفتن موقعیت کنونی ایران میشود. در موقعیت کنونی، ایران طرف بستانکار است و امریکا طرف بدهکار.
● با توجه به این واقعیت که بنابر گزارش صندوق بینالمللی پول – مستند به ارقامی که رﮊیم در اختیارش میگذارد، رشد اقتصاد ایران در سال مالی 2018 (1397 ) 3.9 درصد منفی و در سال 2019 (سال 1398) ، 6 درصد منفی خواهد شد. این اقتصاد، تحمل تحریم دراز مدت توأم با ماندن در دامی که امریکا گسترده است را نمیآورد.
● ترامپ میگوید زمان در اختیار من نا محدود است. در واقع، هرگاه بتواند وضعیت را تا انتخابات ریاست جمهوری در مهار خود نگاه دارد، میتواند به استناد داشتن «ارتش مخوف»، از کشورهای نفت خیز باج نیز بستاند. تا وقتی که اروپا توانا به ایجاد نیروی نظامی همآورد با نیروهای نظامی تهدید کننده نشود، از اروپا و ﮊاپن نیز میتواند باج بگیرد.
باوجود این، اروپا وضعیت را وخیم میداند و فرانسه ابتکار عمل را برای فروخواباندن بحران در دست گرفته است:
❋ راهکاری که فرانسه پیشنهاد میکند:
☚ روزنامه فیگارو (8 ﮊوئیه 2019) که سرمقاله و صفحههای دو و سه را به بحران اتمی ایران اختصاص داده است، در سرمقاله خود، تأکید میکند بازگشت به دیپلماسی، فوریتی به تمام دارد. از جمله به این دلیل که سیاست واردکردن حداکثر فشار، بهایی دارد که وارد کننده فشار باید بپردازد. تهران خواهان سبک کردن بار تحریمها است و سپاه پاسداران ایران فعال شده است تا به اروپاییها و امریکا ثابت کند که ایران تنها وضعیت را تحمل نمیکند. دیگران را نیز در آن قرار میدهد. در حقیقت، تهران میتواند با اختلال در صدور نفت از خلیج فارس، بحران اقتصادی برانگیزد.
در تهران، سختسران ابتکار عمل را از آن خود کردهاند و پا را از خطوط قرمز امریکا بیرون میگذارند. بنابراین، خطر وقوع جنگی که نه ایران و نه امریکا آن را میخواهند وجود دارد. بخصوص که اسرائیل نیز ایران اتمی را تحمل نمیکند.
در این وضعیت، راهکار کاستن از شدت بحران است. هرگاه امریکا به پارهای از کشورها اجازه خرید نفت از ایران را بدهد، از فشار وارده بر ایران، کاسته میشود. بنظر میرسد رئیس جمهوری امریکا حالا دیگر میپذیرد از فشار کاسته شود. بحران از شدت بیفتد و اینبار، همه مسائل، موضوع گفتگو با ایران بگردند. باوجود این، امر فوری، مهار خطر اتمی ایران است. گفتگوی موفق آن گفتگویی است که این خطر را رد کند و راه را برای گفتگو بر سر مسائل دیگر هموار بگرداند.
☚ بنابر اطلاع دیگری، پیشنهاد مکرون به روحانی این است: به مدت سه ماه، ایران در وضعیت کنونی – همین اندازه که از مرز بیرون رفته است – بماند. امریکا هم تحریمها را سبک کند و گفتگوها انجام بگیرند.
اما همانطور که قرارداد وین وقتی عمل میکرد و وقتی امریکا از آن خارج شد، سبب نشد که حتی مسئله بر مسئله افزوده نشود، برفرض که راهکار مکرون پذیرفته شود، مشکل مشکل ساز که ولایت مطلقه فقیه است، برجا است و در کار تحکیم موقعیت خویش است و باکی هم از بهای آن، ولو کمرشکن، نیست. قدرت خارجی این مشکل را حل نمیکند، زیرا باتوجه به سه مشکل ساختاری اقتصاد امریکا و نیز نیاز سیاسی این قدرت، رﮊیم ولایت مطلقه فقیه برایش تخم طلایی میکند.