سؤالی دارم در مورد ثنویت: من چون یک مهندس هستم با زبان خودم صحبت می کنم، اگر اجازه بفرمایید.
در صنعت و پروژه هایی که ما داریم دو نوع فهم داریم، یکی اینکه بازار و نیازهای آن محور اصلی باشد و ما پیرو، و دوم اینکه ما محور اصلی باشیم و نوع نیاز رو به مشتری تحمیل کنیم. تقریبا همه متفق القول هستند که برداشت اول بهتر است و این ما هستیم که باید بعنوان یک شرکت صنعتی، نیازهای بازار را بفهمیم و تأمین کنیم. بر اساس آنچه از شما آموخته ام، این نوعی ثنویت است و باید یگانگی را جای آن قرار داد، مثلا محیط زیست یا…. ولی چگونه؟ موازنه عدمی چگونه اینجا معنی می شود؟ اگر صنعت نفت را به دلیل آلودگی تعطیل کنیم، همه بیکار می شوند و اصولا کسی راغب به این نوع اندیشیدن نخواهد بود و …
ممنون، جواد