انقلاب اسلامی در هجرت :سحردختر مظلومی که بخاطر اعتراض به حکم حبس ناحق خود با اتهام بی حجابی دست به خودذسوزی زده بود بابدنی سوخته جان سپرد.
سحر خدایاری در واقع با اتشی که به جان گرانقدر خود زد ، نماد و ایینه ای شد برای تبعیض های فراوان روزمره ای که به جان نیمی از جمعیت ایران یعنی جامعه زنان کشیده میشود.
در اسفند ماه 1397 ، وقتی سحر در تلاش بود وارد استادیوم اصلی تهران شود تا یک بازی فوتبال را تماشا کند، پلیس او را دستگیر کرد. این دختر ۲۹ ساله در بیرون دادگاهی که بنا بود در آن با اتهام «عدم رعایت حجاب مناسب» محاکمه شود دست به خودسوزی ز د وچند روزی را با سوختگیهای جسم خسته اش دست و پنجه نرم کرد .
کاربرای شبکههای اجتماعی نام “دختر آبی” را برای او در نظر گرفتند. این دختر هوادارا تیم فوتبال استقلال تهران بوده است.
خواهر سحر، زمانی که او در بیمارستان سوانح و سوختگی مطهری تهران بستری بود، به “رکنا” گفته بود، خواهرش به دلیل ورود به استادیوم آزادی برای دیدن بازی استقلال و العین در اسفند گذشته بازداشت و به زندان ورامین منتقل شد. او پس از آزادی به قید وثیقه هنگام مراجعه به دادسرای تهران متوجه میشود که شش ماه حکم زندان گرفته اما “در اعتراض به این حکم” خود را در آنجا به آتش میکشد و بالاخره بعد از چند روز جان میسپارد.
در گذشت سحر گویی تلنگری بود به وجدان جامعه .در حالی که سردمداران و مسئولین نظام نگران بالا گرفتن آتش مظلومیت “دخترآبی ” در جامعه و ایجاد یک جنبش اجتماعی هستند ، از اینرو به اصحاب رسانه ها اطلاع داده اند که مساله سحر را” بزرگنمایی” نکنند! مطابق گزارش دویچه وله کسی فکر نمیکرد زمانی ممنوعیت حضور زنان ایران در ورزشگاهها هشتگی به نام “بلوگرل” پدید بیاورد. طرفداران فوتبال در سراسر جهان با این هشتگ به سوگ دختری بنشینند که روزی “با عشق تیم استقلال به ورزشگاه آزادی رفته بود”.
بیهوده نبود که روزنامه “ایران” از نگرانی داریوش مصطفوی، رئیس سابق فدراسیون فوتبال ایران، از جهانی شدن خبر خودسوزی “دختر طرفدار تیم استقلال” و لطمه به “وجهه ایران در انظار عمومی دنیا” خبر داد.
مصطفوی راست میگفت، این خبر جهانی شد. اما نه “عشق ممنوعهاش” به فوتبال و نه تخطیاش از قانون و ورود به استادیوم مردانه آزادی بلکه خبر درگذشتاش جهانی شد؛ درگذشت دختری که “آبی” نام گرفت اما در زبانههای سرخ آتش سوخت.
حتی تظاهر کنندگان هنگ کنگی بیاد او و با نام او تظاهرات کردند و شعار دادند.
کریستوف بکر از هیأت تحریریه ورزشی روزنامه آلمانی “فرانکفورتر آلگماینه” واکنش فدراسیون جهانی فوتبال (فیفا) به مرگ سحر را توییت کرده است. فیفا که پیش از این با فشارهایش باعث شده بود ممنوعیت ورود زنان ایران به ورزشگاهها به صورت “مقطعی” هم که شده برداشته شود در بیانیهای مرگ سحر را “غمانگیز” خوانده و ضمن عرض “تسلیت” به خانواده و دوستان او از مقامهای ایران خواسته است ممنوعیت حضور زنان در ورزشگاهها را از میان بردارند.
صفحهای با نام کاربری FLAF در توییتر که به دست هواداران فوتبال اداره میشود در واکنش به مرگ سحر موقعیت زنانی که در ایران میخواهند بازی فوتبال را از نزدیک ببینند “مأیوسکننده” خوانده است. در این صفحه نوشته شده که مرگ “دختر آبی” فراخوانی برای تحریم دیدار بازیهای فوتبال در ایران تا زمانی که زنان نیز اجازه ورود یابند را پدید آورده است.
رائول کالواپالا از هیأت تحریریه “یو آو نیوز” در توییتی میپرسد: «جرم او چه بود؟ این که طرفدار فوتبال است؟» او این که فیفا ایران را با این ممنوعیت “قرون وسطایی” هنوز از حضور در همه رقابتهای بینالمللی منع نکرده “مایه تعجب” میداند.
کاربری در توییتر با نام “مولانیوم” با اشاره به خلاصهای از سرنوشت سحر خدایاری میپرسد: «کی میخواهید واقعا کاری کنید؟»
خبر بیش از آن تکاندهنده بود که به رسانههای بینالمللی راه نیابد. از شبکههای خبری “سیانان” و “بیبیسی” گرفته تا روزنامههای “واشنگتنپست”، “گاردین” و خبرگزاریهای آسوشیتدپرس، رویترز و فرانسه همه از این موضوع گزارش دادهاند.
خبرگزاری آسوشیتدپرس که در گزارشهای مجزا به تفصیل به این ماجرا پرداخته در توییتر خلاصهای از ماجرای سحر را روایت کرده و آورده که او برای مشاهده بازی فوتبال تیم مورد علاقهاش خود را به شکل مردها درآورده بود.
“دویچلندفونک اشپورت” در توییتی از ماجرای “این زن جوان” که در “حرکتی اعتراضی” خود را به دست شعلههای آتش سپرد سخن گفته است.
“دی ناخریشتن” نیز نوشت: «او خود را به آتش کشید، چون تهدیدش کردند، به دلیل نقض ممنوعیت ورود به ورزشگاه به زندان میرود.»
کاربری با نام آندریاس هالاشکا مینویسد: «او خود را آتش زد تا از زندان رهایی یابد.»
در این توییت با اشاره به تاوان این رهایی که مرگ سحر بوده اشاره شده که در سراسر جهان طرفداران فوتبال با هشتگهای “بلوگرل” برای این واقعه سوگواری میکنند.
در ایران نیز
شجاعی در پستی اینستاگرامی خود نوشت: «همانگونه در گذشتههای نهچندان دور، اعمال زور برای برداشتن حجاب به ضرب چماق و یا عدم حق انتخاب برای رفتن دخترانمان به مکتب و مدرسه، باعث تعجب ما و سرزنش طرز تفکر شنیع و قرون وسطایی گذشتگانمان شده است؟! بدون شک امروز هم خودسوزی دختری که دلیل کارش تمدید حکم بازداشتش به اتهام تلاش برای دیدن یک مسابقه فوتبال بوده، برای آیندگان غیرقابل درک است.»
وریا غفوری کاپیتان استقلال نیز در متنی اینستاگرامی نوشت: “دیدن یک مسابقه فوتبال یک حق طبیعی برای عموم مردم جامعه است، ولی در کشور عزیزمان ایران حق بسیار از افراد جامعه به دلیل زن بودن پایمال میشه و اجازه حضور در ورزشگاها داده نمیشود.”
او با اشاره به واقعه رخ داده نوشت: «خبری که در این چند روز به گوشمان رسید واقعا دردناک بود اقدام یک دختر خانم جوان به خودکشی در پی مشکلاتی که دامن گیرش شد برای ورود به ورزشگاه! کاش یک اتحاد همگانی داشتیم که خانمها به حقشون که ورود با احترام به استادیومهای فوتبال است میرساندیم.»
فوتبالیستهای دیگری همچون فرشید کریمی بازیکن استقلال و مهرداد میناوند پیشکسوت باشگاه پرسپولیس از جمله کسانی اند که در این باره اظهار نظر کرده اند.
حضور زنان در ورزشگاهها یکی از چالشهای بزرگ فوتبال ایران است. با وجود اینکه فیفا تهدید کرده در صورت ممانعت از حضور زنان در ورزشگاه ها، فوتبال ایران تعلیق می شود، اما تاکنون فدراسیون فوتبال اعلام کرده زنان فقط میتوانند در بازیهای ملی به ورزشگاه بیایند. هنوز تصمصمی برای حضور زنان در بازیهای باشگاهی گرفته نشده است.
چندی پیش نیز تعدادی از دخترانی که با تغییر قیافه در ورزشگاه ها حضور یافته بودند بازداشت شدند. آنها مدتی بعد با قرار وثیقه آزاد شدند.
حالا با اتفاق رخ داده برخی کاربران فضای مجازی به تحریم حضور در ورزشگاهها هستند. این عده میگویند تا زمانی که زنان حق ورود به ورزشگاه را ندارند مردان نیز به ورزشگاه نروند.
و اما نباید از یاد ببریم که آتش سوزانده سحر در واقع همان آتش تبعیض و بی منزلتی و بی قانونی و بی حقوقی است که توسط نظام ولایت فقیه برجان زنان جامعه ما افتاده است.همتی باید ازطرف همه زنان وو مردان برای پایان دادن به این آتش بر جان مردم انداختن و پایان ددادن به تبعیضها و بی عدالتها
شعر ذیل را به حق مسعود حاتمی بیاد سحر سروده است.
برای دختر آبی، فوتبال یک بهانه بود
آتش گرفت قلبم، این آتش زمانه بود
ای بیگناه، ای فرزند پاک، ای بیتکیهگاه
همه میدانند نگاه تو معصومانه بود
سکوت کردهاند، صدای مردانگی کجاست؟
ای شیر دختر، صدای تو مردانه بود
افسوس اینجا فراموشخانه است
سوختن تو، سوختن این خانه بود
برای دختر آبی، فوتبال یک بهانه بود
دلش گرفت و رفت، او فریاد زمانه بود.
(✍️: مسعود حاتمی)