سرخوردگی عربستان و اسرائیل وکشورهای حوزه خلیج فارس از آمریکا، به دلیل بیتحرکیش در قبال ایران، باید مهم ترین دغدغه خاطر ترامپ باشد. اوبرای نگه داشتن جایگاه ابرقدرتی آمریکا ودلگرمی دادن به دست نشاندگانش وتثبیت موقعیت خود در خلیج فارس و به خصوص تحقیر ایرانیان، میتواند دست به عملی محدود بزند که هم ازسوی اروپا و هم از سوی مخالفان داخلی خودش و هم از سوی ارتش آمریکا با مخالفتی جدی روبرو نشود.
خطاب وزیرامورخارجه امارات به جهان برای دست اندازی بر جزایر ایران درشرائط موجود میتواند ناشی از مذاکرات پشت پردهای بابعضی کشورهای اروپائی باشد. تا ضمن راضی کردن اعراب منطقه، نوعی گوشمالی هم به ایران داده شود. یادآوری میکنم که ترامپ و وزیرامورخارجهاش چندبار برتوافقاتی با اروپا برسرایران تأکید کردهاند وهرگزمعلوم نکرده اند که این توافقات بر سر چه موضوع یا موضوعاتی بوده اند.
با اشغال جزایرابوموسی وتنب بزرگ وتنب کوچک از سوی ارتش آمریکا، ترامپ میتواند پاسخی دلگرم کننده به هم پیمانان منطقهای خود بدهد تا ضمن این که بدون روشن کردن آتش جنگی بزرگ به یک پیروزی دست مییابد، نظر رأی دهندگان آمریکائی را هم به سوی خود جلب نماید. تلاش برای ایجادیک نیروی بینالمللی به رهبری آمریکا برای “تأمین امنیت کشتیرانی در خلیج فارس”، درصورت پیروزی میتوانست مایه و وسیله یک تجاوزبین المللی به خاک ایران باشد که بامخالفت اروپا شکست خورد. به نظر نمیرسداین “گوشمالی” ایران موردمخالفت جدی اروپا قرار گیرد. زیرا ازیک سو پای کشورهای عربی دست نشانده بمیان است واز سوی دیگر، موقعیت اروپا را در قبال ایران تقویت وامتیازخواهی اروپا را آسانتر میکند. همین دلائل برای چین و روسیه هم صدق میکنند. این کشورها شاید به مخالفتی صوری بسنده کنند.
جلسه اخیر برخی از “ایرانیان” درلندن به نام “مشروطه” و “شورای مدیریت گذار” که هدف اصلی وگام اول وعملی آن گفتگو با کشورهای عربی همسایه ایران اعلام شد، میتواند در راستا وتأیید ادعای تکراری واخیرهمان همسایگان درمورد جزایر ایرانی باشد. این افراد از سوی چه منبعی خودرا نماینده ملت تلقی کردهاند و به خود اجازه دادهاند با کشورهایی وارد گفتگو شوند که به خاک ایران نظر دارند و منابع نفت و گاز مشاع را میبرند و میخورند و برای جنگ با ایران اتحادیه میسازند و به گروههای دست نشانده پول و اسلحه و خرج تلویزیون میدهند؟ قیم مآبانه و باادعای مضحک تلاش برای بهبود روابط میان ایران با اسرائیل و آمریکا و کشورهای عربی، دم از گفتگو با این کشورها زدن، نه تنها سبب بهبودی اوضاع نمیشود، بلکه عامل فعلپذیری هرچه بیشتر نیز میشود. زیرا ایرانیان میبیند بنابر رها شدن از ولایت مطلق قیمهای حاکم نیست، بلکه بنابر جانشین کردن آنها با قیمهایی است که نخستین کارشان «گفتگو» با کشورهای درگیربا ایران است.
به هرحال، درپی وقوع چنین خطائی از سوی آمریکا، ایران چه کاری را باید انجام دهد؟ چگونه میتواند، باوجود موقعیت استراتژیکی جزایر،از تمامیت ارضی کشوردفاع کند؟ باوجود تعبیه موانعی ایذائی با کنترل از راه دوردراین جزایر، به نظرنمیرسد درشرائط کنونی دفاع ازآنها کاری آسان وعملی باشد. راه کاری که میماند، حمله متقابل و مستقیم به نیروهای آمریکائی و تأسیسات نفتی کشورهای حوزه خلیج فارس و بستن تنگه هرمز است. اما این راه کار شروع جنگی خواهد بود که خسارات عظیمی ببار میآورد. میدانیم سه جزیره ایرانی که در اشغال انگلستان بودند، درپی تجزیه ایران با جداکردن بحرین، استان چهاردهم، به دست آخرین شاه ایران از اشغال بیرون آمدند. بااشغال دوباره این جزایر، ایران باید هم زمان و بدون فوت وقت، بحرین را بازستاند.
اما راه کار اصلی غیر ممکن کردن اشغال این جزایر و رهایی از جنگ های دیگری است که حالا پنهان هم نمیکنند و میگویند «ایران» را به آنها کشاندهاند، پایان بخشیدن به بحران اتمی، با حل مشکل درداخل وبا مردم ایران و بیرون آوردن ایران از ورطه این جنگ ها است. https://bayanerochan.blogspot.com/2019/10/blog-post.html