در درون رژیم، رویاروییها مستقیم شدهاند و بند از بندگسستگیها، آشکارتر، در معرض دید قرارگرفتهاند. در بیرون مرزها، در غرب ایران، جنبش در عراق و رویارویی رﮊیم ولایت مطلقه فقیه با قدرتی که امریکا و رﮊیمهای دست نشاندهاش، سعودیها و… هستند، میتواند عراق را نیز گرفتار سرنوشتی چون سوریه بگرداند. طرفه اینکه این یکی از لزوم خودداری از خشونت و انجام انتخابات سخن میگوید و «ایران»، در تدارک سرکوب جنبش است. بر اینها باید افزود، پیداشدن اورانیوم اظهار نشده و تهدید اروپا به تجدید تحریمها:
❋ پردههای بافته از «دروغ انبوه» دیگر واقعیتها را نمیپوشانند:
☚ از گزارشها، چکیده دو گزارش از لوموند را میآوریم:
1. لوموند (9 نوامبر 2019): در عراق، جنبش میگوید که این مردم از تقسیمبندی مذهبی و قومی که امریکا بانی آن است ناراضی هستند. این تقسیمبندیها مانع برخورداری از صلح و امنیت و عامل گسترش فسادها هستند و مردم عراق را رو در روی یکدیگر قرار میدهند. در رابطه با بیرون از کشور، مردم عراق خواهان پایان یافتن مداخلههای امریکا و ایران در امور عراق هستند. بهمینخاطر، پرچم این دو کشور را در کنار هم گذاشته و بر هردو مهر باطل زدهاند.
2. لوموند (12 نوامبر 2019): در 11 نوامبر 2019، اعلان شد که آﮊانس بینالمللی انرزی اتمی، در منطقهای از ایران، اورانیوم اظهارنشده یافته است. پیشتر، اسرائیل گفته بود ایران در تورقوزآباد، فعالیت اتمی داشته است.
و «ایران» مرحله چهارم کاهش تعهدها را با غنی سازی اورانیوم، در تأسیسات زیر زمینی فردو آغاز کرد. وزیران خارجه سه کشور انگلستان و آلمان و فرانسه و مسئول سیاست خارجی اروپا اجتماع کردند و به بررسی وضعیت نشستند و به این نتیجه رسیدند که وضعیت بسیار نگرانیآور است. به اتفاق، از ایران خواستند راه رفته را بازگردد و به تعهدهای خود عمل کند. وزیر خارجه آلمان تهدیدکرد که اروپا تحریمها را از نو برقرار میکند. اجتماع کنندگان نیز تهدید میکنند که هرگاه ایران عمل به تعهدهای خویش را از سرنگیرد، از سازوکارهای موجود در قرارداد وین استفاده خواهندکرد. معنای این تهدید ایناست که هم اروپاییان تحریمها را بر قرار میکنند و هم برآن میشوند تحریمهای شورای امنیت را بازگردانند.
☚ همزمان، روحانی میگوید: بیمایه فطیر است. با کدام پول کشور را اداره کنیم؟ بودجه 300 هزار میلیارد تومان کسری دارد. و تمام حقیقت را نمیگوید. چرا که وقتی رشد اقتصاد منفی است، پس بودجه برداشتی از تولید داخلی نیست؛ ترکیبی است از فروش نفت و گاز در داخل و خارج. باوجود تحریم و به قول «نماینده» مجلس، به یک بیستم کاهش پیداکردن فروش نفت درخارج، کسری بودجه بیش از اندازه بزرگ شده است و آن رابا افزودن بر حجم نقدینه باید تأمین کرد که، بنوبه خود، مسئلهای میشود دائم بغرنجتر و حلناپذیرتر که تشدید تورم یکی از عوارض آن است.
از اروپا اگر در مخالفت با امریکا کاری بر نیاید – که بر نمی آید – در موافقت با امریکا، کار ها بر میآید که یکی از آنها برقرارکردن تحریمها است. بخصوص که پیدا شدن اورانیوم طبیعی اظهار نشده، رﮊیم را دروغگو و ترامپ و نتانیاهو را راستگو مینمایاند.
☚ در عراق، گزارشهایی که وسائل ارتباط جمعی – از جمله لوموند – انتشار دادهاند، حاکی از آنند که نخست وزیر عراق استعفاءنامه خود را نیز نوشته بوده است. «ایران» او را از استعفاء منصرف کرده است. جلسهای با شرکت قاسم سلیمانی تشکیل شده و در آن، توافق شده است که مجلس و حکومت بمانند و این دو و سازمانهای سیاسی، به اتفاق، در برابر جنبش بایستند و در صورت لزوم آن را سرکوب کنند.
اما، بنابر گزارش خبرگزاریها(از جمله خبرگزاری فرانسه 11 نوامبر 2019) سیستانی، در دیدار با نماینده سازمان ملل متحد، نگرانی خویش را از اینکه مقامات دولت جدی نیستند و قوای مسلح در اختیار آنها، با گلوله واقعی، به مردم تیراندازی میکنند، اظهار میکند.
● بنابر خبر از ایران، سه تن از کارکنان کارگاه تولید گازهای اشک آور شدیدالاثر، خود قربانی این گاز شده و مردهاند.
خبرگزاری فرانسه میافزاید: عصر یک شنبه (10 نوامبر 2019)، در بغداد، در همان وقت که، در مرکز آن، قوای دولتی به روی مردم تیراندازی میکردند و گازاشکآور فضا را اشباع کرده بود، هیأت مأمور سازمان ملل، نقشه راهی برای بیرون رفتن کشور از بحران، ارائه کرد. هم زمان با انتشار این نقشه راه، چهارتن به ضرب گلوله، کشته شدند. دوشنبه، 11 نوامبر نیز، قوای دولتی همچنان با گلوله واقعی، بسوی مردم شلیک میکردند.
خانم ﮊانین هنیس پلاشچارت Jeanine Hennis-Plasschaert اعلان کرد که آیهالله سیستانی، از نقشه راه او – که یکی از مواد آن اصلاح قانون انتخابات ظرف دو هفته است – حمایت میکند. آیهالله از این ناراحت است که سه قوه مجریه و مقننه و قضائیه یا ناتوانند و یا نمیخواهند دست به اصلاحات واقعی بزنند. او از راهحلهای سیاسی و صلحآمیز برای برآوردن خواستهای مردم در جنبش حمایت میکند.
اما مردم اصلاح نمیخواهند تغییر کامل میخواهند. نظام سیاسی که با سقوط رﮊیم صدام، به اجرا گذاشته شد، نفسهای آخر خود را میکشد. نیاز به قانون اساسی جدید است. فراخوانهای آیهالله به خودداری از خشونت، بیاثر ماندهاند و اکثریت سازمانهای سیاسی به این توافق رسیدهاند که ولو با توسل به زور، باید جنبش اعتراضی را فروخواباند. این توافق، به فشار قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس، بعملآمده است.
برای هرچه سنگینتر کردن جو ترس، دهها شرکت کننده در جنبش توقیف و یا ربوده شده و شب هنگام، دهها بمب پرصدا، در مرکز بغداد منفجر میکنند تا که مردم بترسند و از ادامه دادن به جنبش، منصرف شوند. با وجود این، روز دوشنبه، مردم در شهرهای مختلف، اجتماع کردند.
بدینسان، راهکار سلیمانی که فروخواباندن جنبش، با بستن مردم به گلوله، است، شکستن اعتبار سیستانی را هم در بر میگیرد. و واجد اثرهای بسیار، هم مهم و هم خطرناک است:
❋ راهکار سلیمانی و رهبران گروههای سیاسی عراق: پایان بخشیدن به جنبش مردم عراق ولو با توسل به زور و اثرهای آن:
1. رﮊیم ولایت مطلقه فقیه، وجود حوزه دینی مستقل را بر نمیتابد. از اعتبار انداختن سیستانی، نه تنها بدینخاطر ضرور است که او در ایران نیز مقلدان بسیار دارد، بلکه نفی مداخله خارجی (امریکا و دولت سعودی و ایران)، موضعی است که مراجع و حوزه نجف نمیتوانند رویه نکنند و جانبداری از استقلال و آزادی، هم «کمربند سبز» را ایجاد نشده، کابوس میگرداند و هم اثر مستقیم بر حوزه قم و حوزههای دیگر و نیز مردم ایران مییابد؛
2. موافقت سیستانی با جنبش همگانی مردم عراق و مخالفت با سرکوب خونین جنبش، برای موجودیت رﮊیم ولایت مطلقه فقیه خطرناک است. زیرا توفیق این جنبش در عراق، چهل سال تبلیغ دروغ را بیاثر میکند و جنبش همگانی را راهکاری میگرداند که ایرانیان خود آن را به مردم کشورهای دیگر، آموختهاند. افزون، بر این، همانطور که در بند 1 خاطر نشان شد، کمربند سبز، برای رﮊیم کمربند کابوس میشود. بنبست کامل است. چراکه؛
3. سرکوب جنبش مردم در صورت موفقیت، بازهم، «کمربند سبز» را کمربند دشمنی شدید با ایران میگرداند. این کمربند که هماکنون، کمربند مرگ و ویرانی است و تنها توفیق جنبش همگانی میتواند عراق و لبنان را از آن برهد، کمربند ضدیت با ایران – نه تنها رﮊیم که مردم کشور نیز بخاطر تمیز قائل نشدن میان رﮊیم ضد مردمی و جنایت و خیانت و فساد پیشه و مردم ایران که قربانی سرکوبهای همه جانبهاند – میشود. بدینسان، امریکا با حمله به عراق، زمینه را برای حضور «ایران» آماده کرد و حالا، رژیم با شرکت در سرکوب جنبش مردم عراق، نه تنها مردم ایران و سوریه و لبنان را ضد خود میکند، بلکه سبب میشود، امریکا و دستیارانش در منطقه، دست بالا را پیدا کنند. آیا وحشت از موفقیت جنبش، خامنهای و دستیاران او را تا بدینحد کور کرده است که نمیبینند سرکوب جنبش شیعه عراق را در کنار سنی عراق، ضد رﮊیم ولایت فقیه میکند و موضع مثلث امریکا – سعوی – اسرائیل را تقویت میکند؟؛
5. علی ربیعی، سخنگوی حکومت روحانی، در 13 آبان 1398، گفته است: «از اعتراضات عراق درس بگیریم و انتخابات آزاد برگزار کنیم». در همان صحبت، او به لزوم بسط جمهوریت نظام نیز میپردازد. بنابراین، مخاطبان او جبار مدعی ولایت مطلقه و دستیاران او هستند که از «جمهوریت نظام» چیزی باقی نگذاشتهاند؛ حکومت و مجلس را بیاختیار کردهاند، و تازه، انتخابات را مهندسی نیز میکنند. اینبار، نگرانی از مهندسی انتخابات بدانحد شدید شده است که خاتمی نیز میگوید: اگر شورای نگهبان نامزدهای اصلاحطلب را رد صلاحیت کند، انتخابات را تحریم میکنیم.
6. واقعیتها میگویند و صریح که قرار بر درس نگرفتن و سرکوبکردن جنبش عراق است. یعنی رﮊیم به دست خود ایران را به جزیرهای تبدیل میکند که دورادورش دشمنانند:
❋ جزیره در جزیره و راهکاری که میماند:
روحانی گفته است: امریکا میخواهد ایران را به جزیرهای منزوی تبدیل کند. اما با رویهای که رﮊیم در برابر جنبشهای عراق و لبنان، در پیش گرفته است، خود دارد همان کار را میکند که امریکا میخواهد بکند. بدینسان، آن بسط نفوذ که باید مابه ازای چهل سال، سرکوب و تحمیل فقر و خشونت به مردم ایران، میشد، اینک دارد جای به جزیره شده ایران و قرارگرفتنش در حلقه دشمنان میسپارد. طرفه اینکه، رﮊیم ولایت مطلقه فقیه نیز در کشور، جزیرهای گشته است با حصار زور برگرداگرد خویش و با بند از بند گسستگی در درون حصار و نزاع شدت گیر، میان گروهبندیهای گسسته از یکدیگر و قرارگرفته در برابر یکدیگر:
1. حمله مثلث به روحانی که اینک علنی و روزمره شده است، غیر از اینکه گویای صحت و دقت وضعیت سنجیهای پیشین است، گویای خصمانه شدن رویاروییها نیز هست. حمله کنندگان، بیآنکه نیاز به اعلان وابستگی به این مثلث باشد، با مواضعی که میگیرند، میگویند به مثلث مجتبی خامنهای و رئیسی و گردانندگان حزب سیاسی مسلحی که سپاه است، وابستهاند:
● سردار باقری، «رئیس» ستاد نیروهای مسلح.
● ابراهیم رئیسی عضو مثلث که نقشی مهم در «تعطیل دولت» دارد،
● ذوالنور که سابقهای طولانی از جنایت پیشگی دارد – از جمله ایلغار حسینه منتظری – و اینک، «رئیس» کمیسیون امنیت و روابط خارجی مجلس است. او میگوید: «وظیفه من به زیر کشیدن آقای رئیسجمهور است. حرفهای دیروز روحانی تداعیگر بنیصدر و 14 اسفند بود».
● «آیهالله» هریسی که زمانی در حلقه بهشتی بوده است و حالا در حلقه خامنهای و رئیسی است
● سایت رجاء نیوز متعلق به رئیسی.
● روزنامه کیهان به سرپرستی حسین شریعتمداری
● مجتبی خامنهای که حامی احمدی نژاد شد برای سرکوب هاشمی رفسنجانی و گروه او و خاتمی و گروه او و عضو مثلث است و زیر عنوان «جوان گرایی» زمینه را برای «رهبر» شدن خود فراهم میآورد.
حمله کنندگان میگویند دستگاه قضائی، تحت ریاست رئیسی، با فساد مبارزه میکند و روحانی میگوید این دستگاه پرونده میسازد و حساب تسویه میکند. راستی ایناست که کاری بیشتر از پرونده سازی انجام میدهد. زیرا نه تنها پروندههای ساختگی را وسیله محکوم کردن مزاحمان در درون رﮊیم میکند، بلکه سلب امنیت از همگان میکند. سنگین نگاهداشتن جو ترس، کار قوه قضائی و دیگر دستگاههای سرکوب رژیم است. دستگاه قضائی و سازمانهای سرکوب خندق کندهاند و، بدان، رﮊیم را از مردم جدا کردهاند. مبارزه با فساد آنهم تحت ریاست کسی که خود نماد جنایت است، هم گویای ترس از جنبش است و هم حربهای است برای حذف معارضان مثلث در درون رﮊیم.
2. جنبش ستیزی مداوم در ایران و در خارج از ایران، رﮊیم ولایت مطلقه فقیه را به تحلیل میبرد. باتوجه به این واقعیت که پایگاه اجتماعی رﮊیم، از نخستین انتخابات ریاست جمهوری بدینسو، همان 5 درصد است و با توجه به انزوایش در سطح کشور و در سطح منطقه و در سطح جهان، جنبش ستیزی، بطور روزافزون، این ضعف را بطور تصاعدی تشدید میکند. از اینرو، توان مقابلهاش با جنبش همگانی وقتی حاصل وجدان به حقوق و عمل به حقوق میشود، کم و کمتر میشود.
3. رویه کردن جنایت و خیانت و فساد، بنابراین، مسئله ساختن و مسئلهها را بر هم انباشتن، رﮊیم را از حل مسئلههای خود ساخته ناتوان میکند چه رسد به تصدی رشد سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی ایرانیان. این ناتوانی، از زمانی که خمینی گفت اقتصاد مال خر است، تا امروز، دائم بیشتر شده است. مسئلههای بزرگ چون گروگانگیری و جنگ 8 ساله و بحران اتمی حل ناشده برجا هستند و بندکردن دست ایران در 9 جنگ و حالا سرکوب جنبشها در عراق و لبنان، گویای واقعیت بس مهمی هستند: مسئله و بحران حل ناشده، خنثی نمیمانند. بنابر قاعده برخودافزایی، مرتب شدیدتر، پیچیدهتر و حلناپذیرتر میشوند. مورد بحران اتمی که نسل امروز بدان گرفتار است، با وضوح تمام بیانگر این قاعده است. بحران تشدید شد و کار را به تحریم بینالمللی کشاند. چون در قرارداد وین ماده تشدید بحران وجود داشت و ترامپ آن را بکارگرفت، اینک بحران اتمی دارد بر میگردد به وضعیت پیش از قرارداد وین، با شدت و پیچیدگی بیشتر. هرگاه اروپا تهدید خود را عملی کند، حتی اگر، در انتخابات ریاست جمهوری امریکا، کسی غیر از ترامپ به ریاست جمهوری برسد، اینبار، تعهدهای سختتری به ایران تحمیل خواهند شد، بدون اینکه بحران بطور قطع حل شود. حل نمیشود چراکه مسئله داخلی است و با مردم ایران باید حل شود.
4. در عوض، قدرت ویرانگری رﮊیم مرتب افزایش یافته است: تخریب نیروهای محرکه، فرار سرمایهها و بکارافتادن آنها در انواع رانتخواری، فرار استعدادها، شهرهای بزرگ مصرف کننده و تراکم جمعیت در آنها و به حال خود رها شدن روستا و شهرهای کوچک و «مسئله» جوانان و «مسئله» زنان و «مسئله» بیکاری و «خطر تجزیه» کشور که رﮊیم با تکه پارهکردن وجدان همگانی ایجاد کرده و ترس مردم از آن را مایه بقای خود گردانده، آلودگی روزافزون محیط زیست شهری و بیابان شدن کشور و میزان اتلاف ذخایر نفتی و… این تخریبها نیز تن به ترمیم نمیدهند.
5. بدینسان، رﮊیم ولایت مطلقه فقیه، خود و جامعه ایرانی را در پرشمار حلقههای بحران، گرفتار کرده است. جزیرهای که رﮊیم در آن زندانی است و جزیرهای که مردم ایران در آن گرفتارند، فرآورده سیاست ترامپ نیستند، بلکه حاصل مسئله و بحرانهای حل ناشدهای هستند که همچنان بغرنجتر و حلگریزتر میشوند. حلقههای بحرانها میگویند، جزیرهها به هفتخوانی که، در شاهنامه توصیف میشود، نمیمانند. زیرا جزایری شدهاند که برای ورود به هریک از آنها، هم باید از دریای آتش جنگها و بحرانها گذشت و هم این کار را با حل مسئلهها و بحرانها به انجام رساند. کاری که رﮊیم مسئله ساز بدان توانا نیست و مردم هم باوجود رﮊیم و تا وقتی رابطههاشان با یکدیگر را قدرت تنظیم میکند، بدان توانا نمیشوند.
6. تأمل در مسائل و بحرانهای حل ناشده، تأمل کننده را به این نتیجه راهبر میشود که با راهکارهایی از نوع عادی کردن رابطهها با کشورهای منطقه و امریکا و… مسئلهها و بحرانها حل نمیشوند. چراکه در درون و با بیرون، قدرت رابطهها را تنظیم میکند و اینکار را با افزودن بر میزان تخریب انجام میدهد. رﮊیم حق ستیز، نه تنها در ایران، بلکه در کشورهای دیگر نیز، از هر راهکاری که متضمن شناسایی حقوق و تنظیم رابطهها با حقوق باشد، بخاطر اثر مستقیم آن بر مردم ایران، وحشت میکند. وگرنه، چرا باید سلیمانی مأمور همنوا کردن گروههای سیاسی عراق بر سرکوب مردم عراق و شرکت در سرکوب در جنبش آنهابگردد؟
بدینسان، وحشت رژیم میگوید که راهکاری که ایرانیان را، آنهم در دراز مدت، از جزیزههای تو در تو برهد، وجدان به حقوق و عمل به حقوق و تنظیم رابطهها با حقوق و پیدایش وجدان همگانی به خویشتن بمثابه شهروندانی است که نه از زورگفتن به یکدیگر که از حقوندی و تنظیم رابطهها با حقوق، هویت خویش را تعریف میکنند. در وضعیت جهان امروز که تأمل کنی، میبینی، همه جامعهها گرفتار بنبست هستند. زیرا ادامه دادن به تنظیم رابطهها با قدرت، بلحاظ بزرگشدن بیش از پیش ابعاد تخریبها، دیگر ممکن نیست. از اینرو، متوقف کردن تخریب قدم اول و اساسی است که جز با وجدان به حقوندی و عمل به حقوق و تنظیم رابطهها با حقوق شدنی نیست.