back to top
خانهنویسندگانآگاه :چرا قاسم سلیمانی باید قربانی می‌شد؟

آگاه :چرا قاسم سلیمانی باید قربانی می‌شد؟

khamenei soleymaniوقتی حفظ نظام اسلامی از جان امام زمان واجبتر است ، جان سردار سلیمانی چه ارزشی دارد؟ وقتی سلیمانی می‌گفت: حفظ نظام از حفظ وجود مقدس امام زمان واجب‌تر است، زیرا می‌تواند زمینه ساز ظهور باشد، فکر ترور خود را می‌کرد؟

شعبانعلی رمضانیان، رئیس سازمان بسیج هنرمندان کل کشور،: پاسداری و حفظ انقلاب از حفظ جان امام زمان(عج) هم واجب تر است. و رائفی پور: «حفظ نظام از جان امام زمان هم واجبتر است»

   این مقایسه‌ها یعنی این که برای حفظ قدرت، باکی از ریختن هیچ خونی نیست.

 

کشتار آبان ماه و درماندگی رژیم و به داد رژیم رسیدن ترامپ:

     تا روز پنجشنبه 6 دیماه سال 98، همه رسانه‌های داخلی و خارجی به شدت در حال فشار بر خامنه‌ای و سران رژیم ولایت مطلقه فقیه بودند. چرا که رﮊیم به جنایتی باور نکردنی و کشتار وسیع مردم دست زده بود تا که خود را حفظ کند. از آبان ماه که کشتار شروع شد تا همان روز پنجشنبه، از فرط ریزش نیروهای نظامی، امنیتی، بسیجی و هواداران رﮊیم، تا حتی مراجع و برخی طلاب و اساتید و دانشجویان عدالت خواه و برخی از بزرگان حزب اللهی مانند سعید زیبا کلام و ….، زبان به اعتراض گشودند. 150 اصول‌گرا هم به خامنه‌ای نامه نوشتند و نسبت به در معرض سقوط قرارگرفتن رژیم، هشدار دادند.

   وضعیت چنان خراب شد که به قول یکی از مسئولان در خفا، نظام درمانده و سرگردان بود که با این شرایط بسیار بد که همه حیثیت و مشروعیت از بین رفته،چه باید بکند؟ و ناگهان سردار قاسم سلیمانی شبانگاه وارد فرودگاه بغداد شد و ساعاتی بعد توسط امریکایی ها ترور شد. بار دیگر «معجزه‌ای» از نوع ترامپی، به داد نظام حاکم رسید و تشییع جنازه سلیمانی، خامنه‌ای را امیدوارکرد که «نظام» نجات یافته‌است. عمر این امیدواری را ساقط کردن هواپیمای مسافربری، رفتار حقیرانه و سخیف خامنه‌ای و سرداران بی‌کفایت و بی‌خرد و دروغگو بس کوتاه کرد.

     به دنبال ترور سلیمانی، بار دیگر گروه اطاق فکر هوشمند به میدان آمد تا برای خارج کردن رﮊیم از شرایط سخت، راه‌کار بجوید. همانگونه که در سال 67 و بعد از سرنگونی هواپیمای ایرباس و پذیرش قطعنامه و یا بعد از کشته شدن نیروهای ایران در مزار شریف، که نیروهای نظامی حتی به مرز افغانستان برای جنگ با طالبان رفته بودند و یا به هنگام پذیرش ریاست جمهوری خاتمی و برقراری روابط با اروپاییان بعد از محکوم شدن سران رژیم در دادگاه رسیدگی به ترور رهبران حزب دموکرات کردستان و غیر آنها در رستوران میکونوس و یا زمان حمله امریکا به عراق که برخی‌ها معتقد به دخالت ایران در جنگ با امریکا در حمایت از عراق شدند و یا هنگام کودتای خرداد 1388 از راه تقلب گسترده در «انتخابات» ریاست جمهوری و یا بگاه پذیرش و اعلام نرمش قهرمانانه و به ریاست جمهوری رساندن حسن روحانی و به قتل رساندن هاشمی رفسنجانی و نیز حالا بعد از کشتار آبانماه، این بار نیز، باید راهی برای خارج کردن رژیم از بن‌بست یافته می‌شد. ترور سلیمانی، کار را آسان کرد.

   تا پیش از ترور، اطلاعات سپاه به خود می‌بالید که باوجود حضور مداوم سلیمانی در کشورهای منطقه، دشمن نتوانسته است او را ردگیری کند و به او چشم زخمی برساند. اما وقتی او ترور شد، مدعی شدند بطور عادی با هواپیمای مسافربری، بنابراین آشکار سفر کرده‌است. تا این زمان، این و آن مقصر را تراشیده‌اند اما نتوانسته‌اند بگویند امریکایی‌ها چگونه از زمان دقیق ورود او به بغداد آگاه شده‌اند. با توجه به این‌که سال پیش از آن، قرار خامنه‌ای بر برکناری سلیمانی بود و با توجه به رویه رژیم که هربار، تاریخ مصرف کسی تمام می‌شود، او را بسان طعمه در دهان گرگها رها می‌کند، سازمان ترور امریکا نمی‌تواند بدون دستیار، ترور سلیمانی را انجام داده باشد. دستیار باید سفر قاسم سلیمانی که بسیار محرمانه بوده است را به اطلاع رسانده باشد. از زمان خروج او از ایران تا ورود به بغداد، او کاملا تحت نظر اطلاعاتی بوده‌است.

   رﮊیم با از دست رفتن سردار قاسم سلیمانی، سود بسیار برد. هم از «شر» او خلاص شد و هم خیزش مردم در اعتراض به رفتار جنایتکارانه و سخت تحقیرآمیز ترامپ و حکومتش را به حساب خود گذاشت. هرچند بی‌کفایتی و مرگ‌آفرینی که با ارتکاب جنایت ساقط کردن هواپیما با موشک از خود نشان داد، همه آنچه را ترامپ عایدش کرده بود، از چنگ داد.

   پیش از فهرست کردن فوائد کشته شدن سردار قاسم سلیمانی به مطلبی که در اردیبهشت سال 97 در نشریه انقلاب اسلامی در هجرت، به قلم ناظر و با عنوان : «پایان عمر سپاه قدس و ادغام آن در سپاه کل!؟ آیاخامنه‌ای سلیمانی را قربانی میکند؟»، منتشر شد را به نظر خوانندگان محترم می‌رسانیم. پاسخ برخی سئوالها در آن نوشته آمده است. نوشته این‌سان آغاز می‌شود:

   در نشریه انقلاب اسلامی در هجرت، در اردیبهشت سال 95،مطالبی در رابطه با اختلافات فرماندهان سپاه منتشر شد و در چند هفته گذشته نیز به جابجایی فرماندهان ارشد سپاه پرداخته شد. با توجه به احتمال تغییر فرمانده سپاه قدس یا ادغام این سپاه در کل سپاه می‌توان گفت که حاکمیت به این نتیجه رسیده‌است که اوضاع نابسامان‌تر از آن‌است که بتوان نسبت به آن لاقید بماند.

   اواخر هفته اول اردیبهشت ماه سال 1397،بر خروجی جستجوی گوگل خبری از خبرگزاری آریا(خبرگزاری وابسته به اصولگرایان نزدیک به هیات مؤتلفه )، در مورد احتمال تغییر سردار سلیمانی دیده شد و بعد از آن وب سایت‌های گویا نیوز، میکروفن، بیان و… اقدام به باز نشر همان خبراز خبرگزاری آریا نمودند:

 

درخبرگزاری آریا آمده بود:

     مقام معظم رهبری تدابیری را برای جانشینی سردار سلیمانی فرمانده نیروهای سپاه قدس اتخاذ کرده‌اند…

در این راستا ولی امر مسلمین و فرمانده کل قوا امام خامنه‌ای درباره راهکارهای راهبردی برای دفاع از کیان انقلاب و نظام اسلامی و صیانت از استقلال و تمامیت ارضی کشور و با مهم خواندن سلامت کاری و جسمی سردار سلیمانی و اثرات آن در فعالیتهای چند وظیفه‌ای ایشان در امور سوریه و عراق ملاحظاتی را برای جایگزینی فرمانده نیروهای سپاه اتخاذ کرده‌اند …

   به دنبال انتشار این خبر، برای دریافت اصل خبر به خبرگزاری آریا رفته و خواهان دیده شدن اصل خبر شدیم اما گویا این خبرگزاری، بنا به دستور، اصل خبر فوق را از وب سایت خود حذف نموده، اما در وب سایت های دیگر باقی مانده بود. به هر حال از آنجایی که از این گونه خبرهای تقریباً محرمانه بر روی وب سایت‌های اصولگرا عمدی یا غیر عمدی منتشر می‌شود که بعد از دروازه بانی نیروهای امنیتی و اطلاعاتی باید به سرعت حذف شوند و بعداز انتشار و بعد حذف آن، این است که عنوان آن در گوگل باقی خواهد ماند.

   لذابر آن شدیم با توجه به خبرهای پیرامونی در همین زمینه از منابع دیگر به بررسی خبر خبرگزاری آریا بپردازیم .

   برای روشن شدن بخش‌های مختلف خبر مندرج در وب سایت خبرگزاری آریا مطالب آن را بدون کم و کاست، تقطیع کرده تا کاملا به بخش‌ها و ارکان آن توجه و دقت شود. عنوان خبر خبرگزاری آریا این بود: «خامنه‌ای به دنبال جانشینی برای سردار سلیمانی است»:

   پاراگراف اول خبر: به گزارش خبرگزاری آریا مقام معظم رهبری و فرماندهی کل قوا با محوریت رویکرد تحولی و انقلابی و روحیه پاسخگویی در مقابل امت اسلامی، تدابیری را اتخاذ کردند.

 

● توضیح در مورد پاراگراف اول خبر:

   بنا به متن فوق خامنه‌ای تصمیم گرفته‌است تغییراتی را در سپاه و سپاه قدس به وجود آورد، اما چه نوع تغییرات؟ او گفته است:

اول: «با محوریت رویکرد تحولی و انقلابی»؛ اما این رویکرد تحولی و انقلابی چه می‌تواند باشد؟ از متن خبر چنین بر می‌آید که او تصمیم به اتخاذ تصمیمی مهم گرفته‌است که هم موجب تحولاتی در سپاه خواهد شد و هم «انقلابی» خواهد بود.

دوم: «روحیه پاسخگویی در مقابل امت اسلامی»، به راستی چه خبر شده است که خامنه‌ای تصمیم گرفته خود و مسئولان پاسخ بسیاری از سئوالات و خواسته های امت اسلامی را بدهند؟ این اندازه مسلم است که وقتی سخن از «امت اسلامی» به میان است، یعنی مردم کشورهای منطقه. پس موضوع تصمیم او، سپاه قدس و سلیمانی بوده‌اند.

 

● توضیح پاراگراف دوم خبر:

   «ایشان با تقدیر از گزارش کاری نیروهای مسلح توسط سرداران باقری و جعفری و با در نظر گرفتن مسایل اخیر پیرامون سردار سلیمانی و با تأکید بر اقتدار و امنیت عزت و توانایی کافی در زمان لازم به عنوان اهداف اصلی نیروهای مسلح بر ضرورت کادرسازی و جانشین پروری در نیروهای مسلح پرداختند».

اول: «گزارش کاری نیروهای مسلح توسط سرداران باقری و جعفری» یعنی این که خامنه‌ای برای تکمیل اطلاعات خود در باره سپاه و سپاه قدس، خواستار گزارش کاری از اوضاع و احوال این دو شده‌است و گزارش آماده شده از سوی جعفری و باقری، در اختیار او قرارگرفته و او با خواندن آن، خود را مجبور به انجام تغییر و تحولی در سپاه و سپاه قدس دیده است.

دوم: «با در نظر گرفتن مسایل اخیر پیرامون سردار سلیمانی»، این دو، چه گزارشی در باره سلیمانی به خامنه‌ای داده‌اند؟ در پاسخ این پرسش، مسائل زیر به خارج از سپاه درز داده شدند:

● مسائل مالی سلیمانی در عراق

● باجگیری سلیمانی و نیروهای وابسته در جریان گروگانگیری‌ها

● فروش نفت و گازوئیل به صورت غیر قانونی و انتقال به عراق

● افشای برخی موارد پولشویی سردار سلیمانی

● ارتباط مالی با برخی تجار روسی در جریان خرید و فروش اسلحه

● مسائل غیر قانونی باج دهی به مسئولان افغانستانی

● پرداخت‌های غیرقانونی و رد و بدل کردن پول با احمدی نژاد

● دادن رشوه به برخی سران افریقایی در جریان کنفرانس غیر متعهدها در ایران از طریق احمدی نژاد و حمید بقایی.

   لازم به ذکر است که رویدادها گزارش می‌‌کنند پشت پرده ماجرای برکناری سردار سلیمانی را و می‌گویند که به جز جعفری و باقری، مجتبی خامنه‌ای و حسین طائب نیز عاملهای دیگر تشکیل پرونده برای او بوده‌اند. پرونده سازی برای حمید بقایی از سوی اطلاعات سپاه بخشی از صحنه‌سازی برای برکناری سلیمانی بود.

   در دادگاه، حمید بقایی گفت: طرح کننده اتهام، سازمان اطلاعات سپاه پاسداران است. این سازمان مدعی است این مبالغ جهت پرداخت رشوه به برخی رهبران کشورهای آفریقایی در چهاردهم مرداد ماه سال 1392 از سوی سردار قاسم سلیمانی در اختیار حمید بقایی قرار گرفته‌است.

   در واقع، سازمان اطلاعات سپاه با وارد‌کردن این اتهام به بقایی، پای سردار سلیمانی را به میان کشید. هر چند، محمود احمدی نژاد در نامه‌ای به سردار سلیمانی، تأکید کرد که این مبالغ از سوی سردار سلیمانی به خود او پرداخت شده و در نتیجه موضوعی است میان او، به عنوان رئیس جمهوری وقت، و فرمانده سپاه قدس سپاه پاسداران ایران، سردار قاسم سلیمانی.

   همان زمان بقایی اشاره‌ای به موضوع تصفیه در سپاه نمود اما صدای سخن آن روز او، امروز به گوش می‌رسد. بقایی چند روز بعد نوشت: «تنها دلیل اطلاعات سپاه»، «اعتراف گیری از متهمانی است که در سلول‌های انفرادی بند ۲ الف اطلاعات سپاه بازداشت بوده اند.» او نوشت: «آیا تاریخ مصرف برخی تمام شده و قرار است تصفیه‌هایی در سپاه صورت گیرد و من باید بهانه و قربانی اختلافات درونی سپاه شوم؟» او همچنین پرسید:«اگر ادعای اطلاعات سپاه صحیح است، چرا فرماندهان سپاه قدس که بی حساب و کتاب بدون اخذ سند و رسید به اینجانب ارز داده اند، دادگاهی نمی‌شوند؟» بنابردیدگاه بقایی، کل این ماجرا سناریو بوده است.

   در همین رابطه، همان زمان، ۲بهمن۹۱، محمدرضا خباز، نماینده سابق مجلس فاش کرد که حکومت احمدی نژاد می‌خواهد ۴میلیون دلار کمک بلاعوض به سه کشور آفریقایی از جمله زیمبابوه و آفریقای مرکزی بدهد. با این حال مشخص نیست چرا پول پرداخت به سران کشورهای آفریقایی از طریق سپاه قدس تأمین می‌شود؟

سوم: «با تأکید بر اقتدار و امنیت عزت و توانایی کافی در زمان لازم»، این جمله نشان از وحشت شخص خامنه‌ای دارد. او تلاش می‌کند عزت، امنیت و اقتدار سپاه از بین نرود زیرا بدون سپاه، ازدست او کاری بر نمی‌آید. با سپاه هم مسئله بر مسئله افزوده می‌شود و این مسئله‌ها برهم افزوده شده و امروز انبوه مسئله‌های حل نشده رﮊیم را فلج کرده‌اند.

چهارم: «به عنوان اهداف اصلی نیروهای مسلح»، بدین‌ترتیب، او اهداف نیروهای مسلح را هم بیان می‌‌کند و می‌خواهد آینده را به گونه‌ای بیان کند که موجب نگرانی سپاه و فرماندهان آن نشود .

پنجم: تأکید خامنه‌ای بر ضرورت کادرسازی و جانشین پروری در نیروهای مسلح یعنی این‌که او قول فرماندهان سپاه را تصدیق می‌کند. فرماندهان سپاه قبلا گفته بودند این نیرو نگران کادرهای آینده خود می‌باشد. چرا که از سال 88 به بعد جذب نیرو در این نهاد با مشکل روبرو شده است و از سویی دیگر بازنشستگان این نهاد نیز برای کلیت این نیرو مشکل زا و خطرناک هستند.

   خامنه‌ای به خوبی می‌داند و فرماندهان نیز، اگر نتوانند به سرعت کادرهای جدیدی بپرورند، دیری نخواهد پایید که برای سرکوب و کنترل مردم و حفظ نظام ولایت،باید از افغانستان، پاکستان، عراق، لبنان، یمن و سوریه و…نیرو برای کنترل مردم ایران که درآینده قرار است به قول بسیاری از مسئولان به خیابان‌ها بیایند، بیاورد.

 

● توضیح در باره پاراگراف سوم خبر:

   «در این راستا ولی امر مسلمین و فرمانده کل قوا امام خامنه‌ای درباره راهکارهای راهبردی برای دفاع از کیان انقلاب و نظام اسلامی و صیانت از استقلال و تمامیت ارضی کشور و با مهم خواندن سلامت کاری و جسمی سردار سلیمانی و اثرات آن در فعالیتهای چند وظیفه‌ای ایشان در امور سوریه و عراق ملاحظاتی را برای جایگزینی فرمانده نیروهای قدس و یا ادغام نیروهای قدس با سپاه پاسداران مطرح نمودند»

اول: «راهکارهای راهبردی برای دفاع از کیان انقلاب و نظام اسلامی و صیانت از استقلال و تمامیت ارضی کشور»   راهکاری که خامنه‌ای می‌خواهد بدهد شامل دو مطلب بسیار مهم می‌باشد:

الف: دفاع از کیان انقلاب و نظام اسلامی: از قرار، امور خیلی مهمی در شرف وقوع هستند که پیشاپیش، خامنه‌ای را دچار وحشت می‌کنند. برای آنکه آن امور واقع نشوند، راهکار می‌جوید. در زیر دلیل این وحشت را بیشتر شناسایی می‌کنیم.

ب: صیانت از استقلال و تمامیت ارضی کشور: اگر به مطلب قبلی نشریه انقلاب اسلامی در هجرت، بازگردیم، به راحتی می‌توانیم از زبان سردارانی چون حسین الله کرم و منصور حقیقت پور دلایل وحشت خامنه‌ای را بشنویم:

● سردار حسین‌ الله کرم: «یک نفر با سابقه نظامی می‌تواند کشور را نجات دهد». وی تأکید کرد:«با توجه به شرایط منطقه، ایران تصمیم جدی دارد که وظیفه منطقه‌ای خود را اجرا کند چون می‌داند اگر اجرا نکند تجزیه می‌شود». سه جمله کوتاه در متن گفته‌های سردار الله کرم گویای همان خطر است که خامنه‌ای را به وحشت می‌اندازد: کشور را نجات دهد، اجرای وظیفه منطقه‌ای ایران، اگر اجرا نکند تجزیه می‌شود.

● سردار حقیقت پور می‌گوید: «…بالاخره جمهوری اسلامی در صحنه منطقه‌ای و بین‌المللی در یک شرایط ویژه ای قرارگرفته‌است که محکوم به این است که روزبه روز قویتر شود و محکوم به این هستیم که عملکرد قوی‌ای هم داشته باشیم، که اگر غیر از این باشد ما حذف می‌شویم».

   در گفته این سردار نیز همان خطر احساس می‌شود. در این جمله‌های کوتاه «شرایط ویژه ایران، محکوم به قوی‌تر شدن و قوی‌تر عمل کردن، غیر از این باشد ما حذف می‌شویم»، خطر خود ساخته، وسیله ترساندن شده‌اند.

دوم: «با مهم خواندن سلامت کاری و جسمی سردار سلیمانی» یعنی این که، خامنه‌ای بنا داشته است سلیمانی را از سر بازکند.

سوم: «اثرات آن در فعالیتهای چند وظیفه‌ای ایشان در امور سوریه و عراق» یعنی این که مشکلات کاری و جسمی سردار سلیمانی در امور مربوط به سوریه و عراق اختلالاتی به وجود آورده‌است که سردار سلیمانی بعلت چند وظیفه‌ای بودن، نمی‌تواند به کار ادامه دهد.

   آیا این قسمت از سخن او گویای وجود فشار مقامات سیاسی و نظامی روسیه، عراق و ترکیه برای برکناری قاسم سلیمانی و مؤثر در برکنار شدن او نبوده‌است؟ در حقیقت، این هر سه کشور از ادامه کار سلیمانی نگران و گاهی اوقات او را به بدفکر کردن به هنگام سخن گفتن، متهم کرده بودند.

چهارم: «ملاحظاتی را برای جایگزینی فرمانده نیروهای قدس»: این جمله می‌گوید خامنه‌ای قصد تغییر فرمانده سپاه قدس را دارد. در قسمت پنجم از پاراگراف سوم، خامنه‌ای به مطلبی مهم اشاره می‌کند که آشکار می‌کند وضعیت با تغییر فرمانده سپاه قدس، خیلی متفاوت است. می‌توان گفت: در پس پرده این تغییر و آن ادغام، اموری نهانند که باید آشکارشان کرد:

پنجم: «ادغام نیروهای قدس با سپاه پاسداران مطرح نمودند»: سخن از ادغام سپاه قدس با سپاه پاسداران از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است که به یمن تحلیل باید معلوم کرد:

 

● توضیح پاراگراف چهارم خبر:

«ایشان همچنان به تشریح اهمیت پاسخگویی همه مسوولان انقلاب به مطالبه طلبی مردم پرداختند و با اشاره به نامه نگاریها و درخواست رییس دولت نهم از سردار سلیمانی برای جوابگویی و شفاف ساختن اتهامات اختلاس از نیروهای سپاه قدس و مراودات کاریش با ایشان و برافروختن تناقضهای جاری و تاثیر آن بر روابط سپاه و اعتماد ملی پرداختند».

اول: «با اشاره به نامه نگاریها و درخواست رییس دولت نهم از سردار سلیمانی برای جوابگویی و شفاف ساختن اتهامات اختلاس از نیروهای سپاه قدس»، شاید این سخن خامنه‌ای نشانی از اطلاعات بیکرانی باشد که احتمالا در اختیار محمود احمدی نژاد از مراودات کاری و خلاف‌های مالی میان فرمانده سپاه قدس و رییس دولت نهم(که تنها بخشی از آن افشا شده)، بوده است و خامنه‌ای تلاش میکند با برکناری سردار سلیمانی و واگذاری مسائل به خود او، خود را که فرمانده کل قوا می‌باشد بیگناه و مبری نشان دهد. لذا هیچ واهمه‌ای از فدا کردن سردار وفادار دیگری چون سلیمانی (همانطور که سعید امامی، سعید مرتضوی، مرتضی رضایی و… قربانی شدند)، برای رهایی خود و سید مجتبی و دیگران ندارد .

   برکسی پوشیده نیست که خامنه‌ای همواره در بسیاری ازسخنرانی‌ها از آگاه بودن و در جریان کل مسائل ایران بودن، سخن می‌گوید. بنابراین در این مورد خاص نمی‌تواند بگوید در جریان ماجرا نیست و نمی‌داند چه خبر بوده‌است. سلیمانی هم بیشتر از اندازه نام‌آور شده‌است و هم آلودگی‌ها پرشمارند و هم برکناری او بدین معنی است که سپاه فاقد «مرد نظامی» است که رئیس دولت بگردد. آیا خامنه‌ای از تصرف دولت توسط سپاه بیشتر نمی‌ترسد؟ می‌خواهد از این تهدید برای مهار دو جناح رﮊیم استفاده کند و یا سپاه در تدارک تصرف دولت است و از او کاری در جلوگیری از آن ساخته نیست؟

دوم: «مراودات کاریش با ایشان و برافروختن تناقضهای جاری و تاثیر آن بر روابط سپاه و اعتماد ملی پرداختند»: خامنه‌ای می‌خواهد با بیان این جمله بگوید، اعتماد ملی به سپاه وجود ندارد و باید این اعتماد بوجود بیاید. بنابراین، سرو صداها در باره فسادهای مالی که محمود احمدی نژاد تنها به بخشی از آن اشاره می‌کند و بسیاری در جریان آنها نیستند به سرعت خوابانده شود. بنابراین، تنها چاره را «خلاص شدن» از شر سلیمانی است و او را باید فداکرد.

   در خبر سخن از بر افروختن تناقضات جاری به میان آمده‌است، اگر منظور تناقضات جاری همانا سخنرانی‌ها و خواسته‌های محمود احمدی نژاد است، خود خامنه‌ای نیز میداند برخی از گفته‌های احمدی نژاد صحیح می‌باشد. اما از آنجا که گفته بود مواضع احمدی نژاد به او نزدیک‌تر از مواضع هاشمی است، نمی‌تواند با او به همین سادگی‌ها و بدون شدت برخورد کند. با آن‌که خامنه‌ای کینه جوتر از آن‌است که به سادگی از ضرباتی که احمدی نژاد به رﮊیم و خود او وارد ساخته، بگذرد.

   یکی دیگر از تناقضاتی که او بیان می‌دارد همانا بروز اختلافاتی است که بعد از ورود احمدی نژاد به صحنه انتقادات میان حامیان خامنه‌ای و برخی سرداران سپاه به وجود آمد. به خصوص سردارانی که از همان ابتدای کودتا در انتخابات سال 88، به مخالفت با شیوه برخورد او با معترضین برخاستند. از قرار، با برکناری قاسم سلیمانی، خامنه‌ای بهتر میتواند با احمدی نژاد برخورد کند زیرا گزکی دست احمدی نژاد در مورد رد و بدل کردن پول‌ها میان سلیمانی فرمانده سپاه قدس و احمدی نژاد دیگر وجود ندارد و خامنه‌ای می‌تواند مدعی شود، سلیمانی هم که خلاف کرد برکنار شد و ما با هر کسی که خطا کند برخورد می‌کنیم.

 

توضیح پاراگراف پنجم خبر:

   «در این خصوص، فرمانده کل قوا درباره اقتدار و قدرت مدیریت و چند وظیفه‌ای سرلشگر باقری رییس کل نیروهای مسلح و سردار جعفری رایزنی‌هایی کردند»

اول: «درباره اقتدار و قدرت مدیریت و چند وظیفه‌ای سرلشگر باقری رییس کل نیروهای مسلح و سردار جعفری رایزنی‌هایی کردند»، می‌گوید که نتیجه رایزنی این شده‌است که خامنه‌ای از جعفری و باقری بخواهد گزارشی از وضعیت سپاه، کادرسازی، سردار سلیمانی و آنچه میان او و احمدی نژاد گذشته‌است، تهیه کنند. این دو نیز گزارش را تهیه کردند. معنی گزارش این‌است که چند وظیفه سلیمانی باید از یکدیگر تفکیک شوند و چند تن آنها را تصدی کنند. میان سردار سلیمانی با جعفری و باقری وبرخی مقامات و… اختلافاتی بوده است و آنها و تنی چند برای سلیمانی نزد خامنه‌ای و مردم می‌زدند. ارتقای درجه سلیمانی از سویی و نارضایی دولتها از سوی دیگر، هم از عوامل حذف او شدند:

1. گفته می‌شود از زمانی که شایعه ارتقاء مقام سردار سلیمانی مطرح شد و مقام سردار سلیمانی با دریافت درجه جدید از سردار جعفری بالاتر می‌رفت، اختلافات جدیدی میان تبعیت سرداری با درجه بالاتر از سرداری با درجه پایین تر بروز کرد.

2. سردار سلیمانی چون خود را بالاتر ازسردار جعفری می‌دانست و رابطه‌اش با خامنه‌ای خوب بود، خود را مستقل می‌پنداشت و مدعی بود او و نیروها و پادگان ‌های تحت امر او مستقیماً به شخص رهبر جمهوری اسلامی پاسخگو هستند نه فرماندهی سپاه پاسداران. این امر مشکلات مهمی را به وجود آورده بود.

3. در ماجرای بحرین، سلیمانی، بیانیه‌ای صادر کرد که سبب شد ظریف، وزیر امور خارجه استعفا نامه خود را تسلیم روحانی کند و بگوید با این وضعیت نمی‌تواند به کار خود ادامه دهد. اما از سوی خامنه‌ای مورد قبول واقع نشد و ظریف به سر کار خود بازگشت و سلیمانی متوجه شد باید قدری سیاسی‌تر عمل کند .

4. مدتی پیش نیز لاورف وزیر امور خارجه روسیه در دیدار با ظریف انتقاداتی را متوجه سردار سلیمانی در رابطه با سخنانی که در مورد انتقام از شهادت مغنیه و گرفتن بیت‌المقدس گفته‌بود، کرد و گفت آقای سلیمانی باید به فکر منافع کشور خود باشد(نقل به مضمون).

5. در جریان حمله ترکیه به سوریه سردار سلیمانی وزیر دفاع ترکیه را تهدید به برخورد کرد که با سخنان شدید او روبرو شد .

و…

   اما چرا خامنه‌ای تصمیم به تغییر فرمانده سپاه قدس و یا ادغام این سپاه گرفته است؟ از قرار، دم سردار قاسم سلیمانی بیش از اندازه لازم، درازگشته است: او به طور خود سر (آتش به اختیار)،در برخی امور دخالت‌هایی کرده است و افشای آن، موجب بروز اختلافاتی میان مسئولان کشورهای روسیه، ترکیه، عراق، لبنان، امارات، کویت و تعدادی ازکشورهای افریقایی، با مسئولان سیاست خارجی ایران شده و چون سیاست خارجی ایران در عده‌ای از کشورهای منطقه و افریقایی در اختیار باند خامنه‌ای وسپاه قدس و قاسم سلیمانی است، لذا این سیاست‌های دوگانه زیان و خسارت‌های فراوانی ببارآورده است. آخرین مورد آن قطع رابطه کشور مراکش با ایران به دلیل ارسال اسلحه توسط سپاه قدس از الجزایر و تحت پوشش سفارت ایران برای مخالفان مراکش در جبهه پولیساریو بوده است.

   نوبت دیگر بر ملا شدن ارسال اسلحه زمانی بود که ایران در پوشش مواد خوراکی مقداری سلاح برای مخالفان نامبیا فرستاد و موجب لو رفتن دو تن از نیروهای قدس تحت پوشش دیپلمات شد و حکومت احمدی نژاد منوچهر متکی را مجبور به سفر به آن کشور برای بازگرداندن آن دو تن کرد.

   نزدیک شدن احتمالی درگیری میان ایران واسراییل، خطر کل حاکمیت و از جمله «مقام عظمای ولایت» و نهاد سپاه را تهدید می‌کند. خطر ناشی از مسائلی است که ایجاد شده‌اند و حل آنها نیاز به تغییرسیاست‌های ایران در منطقه دارد:

اول: مردم و برخی از نیروهای سپاه، علت بروز مشکلات اقتصادی کشور و همچنین نزدیک شدن درگیری نظامی احتمالی با اسراییل و یا کشورهای غربی،را اعمال و رفتارهای خود سرانه سردار سلیمانی تحت فرمان خامنه‌ای می‌دانند (البته در حملات اخیر اسراییل که مستقیما نیروهای ایرانی در سوریه را مورد هدف قرارداده‌اند، نیروهای ایرانی جرأت پاسخگویی به اسراییل را ندارند و یا اینکه می دانند اگر اقدامی بکنند با ضربات سهمگین‌تری در شرایط فعلی روبرو خواهند شد)، سکوتی مرگبار کرده و این عمل در میان مردم به فلاکت خامنه‌ای و سپاه قدس تعبیر شده‌است.

دوم: احتمالا خامنه‌ای اطلاعات مهمی از آینده منطقه را از طریق روسیه به دست آورده‌است و اکنون بهتر می‌‌بیند سردار سلیمانی را برکنار کند و با خروج نیروهای خود از سوریه، گناه درگیری‌ها را به گردن سردار سلیمانی بیندازد. اگر این عمل صورت گیرد و ایران مجبور به خارج ساختن نیروهایش از سوریه شود، بهتر است سردار سلیمانی در مقام فرماندهی سپاه قدس نباشد تا قدری از مشکلات آتی کاسته شود.

 

سوم: به نظر می‌رسد با توجه به حملات کشورهای غربی به سوریه و اسراییل به پادگان‌های سوری که نیروهای ایرانی در آن مستقر هستند، هم خامنه‌ای و هم مسئولان نظامی کشور متوجه شده‌اند، به روسیه نمی‌توان زیاد اعتماد کرد. به همین دلیل احتمالا در آینده مجبور به خروج از سوریه شوند و در این صورت این عقب نشینی می‌تواند مقدمه عقب نشینی‌های دیگر باشد. لذا رﮊیم ولایت فقیه در حال حاضر تلاش می‌کند گزکی دست اسراییل ندهد. اسراییل هم متوجه ترس رﮊیم شده و روز 9 اردیبهشت ماه برای دومین بار مقر نیروهای ایرانی و وابستگان به سپاه قدس را مورد حمله موشکی قرار داده‌است. اما فرماندهان ایرانی که تعدادی از نیروهای قدس در این عملیات کشته شده اند، هیچ سخنی به میان نیاورده و آن را تکذیب کرده و منتظر مانده‌اند تا روز 22 اردیبهشت فرا رسد و ببینند ترامپ در برجام می‌ماند یا نمی‌ماند. ترامپ، عجله داشت و در 18 اردیبهشت اعلان کرد: امریکا از توافق اتمی خارج می‌شود و شدیدترین تحریم‌ها را در باره ایران اعمال می‌کند و درجا، فرمان را امضاء کرد.

چهارم: با توجه به افشا شدن مسائل پولشویی، اختلاس و باج خواهی و.. سردار سلیمانی، خامنه‌ای بهتر می‌داند در شرایط فعلی، مفیدتر خواهد بود اگر او را برکنار کند تا شاید مشکلات کشور کمتر شود و ایران دچار تحریم های بیشتر و احتمالا مواجه با حمله اسراییل یا امریکا به ایران نشود.

پنجم: با توجه به خبر لو رفتن کلیه کدهای مخابراتی سپاه قدس و اعضای وابسته به آن در کلیه کشورها، نگرانی از شناسایی این نفرات زیاد شده و عامل آن را بی‌احتیاطی سردار سلیمانی در انتخاب نفرات نزدیک به خود می‌دانند. در واقع او اعتقادی به کنترل و گزینش از سوی حفاظت اطلاعات سپاه ندارد. شاید ترور متخصص موشکی حماس در مالزی و گردن کلفتی عربستان و امریکا و اسراییل به دلیل در اختیار داشتن اطلاعات فروخته شده مسئول مخابراتی سپاه قدس باشد، باید این را هم افزود که طی اخباری سال قبل دو تن از سرداران سپاه قدس مبلغی نزدیک به 2 میلیارد دلاری را که قرار بود برای نیروهای این سپاه در سوریه ببرند ، برداشته و فرار کرده اند.

ششم: در جریان تظاهرات مردم در دیماه سال 96، به دلیل عدم شرکت برخی بسیجی‌ها در سرکوب مردم از یک سو و گسترش جنبش به سراسر کشور از سوی دیگر، و کمبود نیرو جهت کنترل جنبش، سپاه قدس از ستاد کل نیروهای مسلح خواسته بود که بخشی از ارتش به سوریه بروند تا این سپاه بتواند گروههایی از نیروهایش را برای سرکوب به ایران بیاورد. در خبرها آمده بود که شامگاه جمعه، هشتم دی‌ماه، سپاه قدس به ستاد کل نیروهای مسلح اعلام کرد برای آنچه «مقابله با فتنه» خوانده شده باید فورا گروهی از فرماندهان و نیروهای «مدافع حرم»، که فهرست آنها نیز مشخص شده، از سوریه به ایران بازگردانده شوند.

   این دستور هنگامی داده شد که سردار ساجدی نیا طی گزارشی محرمانه به شورای عالی امنیت ملی گفته بود به دلیل اینکه تظاهرات سراسری است این نیرو توان مقابله با آن را ندارد و نیازمند حمایت می‌باشد.

هفتم: شاید وضعیت جدید در سوریه و سکوت همزمان روسیه و ایران در قبال حمله نیروهای غربی و اسراییلی، زمینه‌ای گردد تا ایران به سخنان ظریف در امریکا عمل نماید و خامنه‌ای نیز از آن حمایت کند. یعنی کوتاه آمدن و کاستن از درگیری‌های منطقه‌ای و بازگشت به همان سخنانی که زمانی سردار بسیجی حسن فیروز آبادی در قبال سخنان سردار جعفری در مورد حمله به اسراییل گفته بود.

   محمد علی جعفری فرمانده پیشین سپاه پاسداران، روز شنبه اول مهر۱۳۹۱ طی یک کنفرانس خبری که به بهانه سالروز شروع جنگ هشت ساله ایران و عراق برگزار شد، وقوع جنگ با اسرائیل را قطعی دانسته و گفته بود: «تهدیدات آنها تنها ثابت می‌کند که دشمنی آنها با اسلام و انقلاب، جدی است و نهایتاً این دشمنی‌ها به درگیری فیزیکی ختم خواهد شد». محمدعلی جعفری با بیان اینکه «جنگ رخ خواهد داد، اما اینکه کجا و کی باشد، معلوم نیست»، تأکید کرده بود: «این اتفاق بالاخره رخ خواهد داد؛ چراکه انقلاب با این شتاب که به سمت اهدافش حرکت می‌کند، برای آنها قابل تحمل نیست، و بالاخره روزی شرایط جنگی را بوجود خواهند آورد. حتی اگر عقلانیت هم به خرج داده شود، اما این حادثه رخ می دهد».

 

     بعد از سخنان سردار سرلشکر محمد علی جعفری، سردار سرلشکر بسیجی، حسن فیروزآبادی، در ۱۷ مهر ماه ۱۳۹۱گفت: «برخی افراد به‌گونه‌ای صحبت می‌کنند که این تصور در بین مردم ایجاد می‌شود که گویی می‌‌خواهد جنگ شود. در حالی که این نوع حرف زدن «اشتباه» است. وقتی یک فرمانده نظامی حرف می‌ زند، «باید بداند» که از صحبت او برداشت سیاسی و امنیتی می‌‌شود و در صحبت کردن خود باید اینگونه مسائل را محاسبه کند».

   همین سخنان و نیز اعتراض به درج برخی مطالب در نشریات نظامی منجر به برکناری او از مقام خود و جانشینی یک سپاهی دیگر به نام باقری شد. او در آن زمان در چند نوبت از سردار جوانی و سردار نقدی بابت انتشار مطالب خلاف واقع در نشریاتِ زیر نظر خود، انتقاد کرده و خواستار جلوگیری از انتشار اینگونه مطالب شده بود. وی در اردیبهشت ماه سال ۹۳ چنین گفته‌ است:

   به گزارش فرارو، روز گذشته رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در سخنانی بی‌‌سابقه از برخی رسانه‌‌ها به خاطر انتشار اخبار «تفرقه انگیز»، «شایعه» و «تهمت» بی‌مبنا، انتقادکرد و گفت: «من خطی و سیاسی عرض نمی‌کنم، حتی رسانه‌ هایی که به نوعی به نیروهای مسلح مرتبطند، خطا می‌کنند. برابر مشی و منویات رهبری حرکت نمی‌کنند، باید روش‌ شان را اصلاح کنند، والا ما با آنها برخورد می‌کنیم. رهبری فرمودند که از دولت حمایت کنید، به پیشرفت کشور کمک کنید، هرکس هر جا هست، همان‌ جا را بسازد، انتقادِ مخرب نکنید، هو و جنجال نکنید، آرامش جامعه را بهم نزنید. خوب، اینها اصولی است که سیاسیون و رسانه‌ها باید به آن عمل کنند».

   به این مطلب باید از فساد همسر و برادر سردار سلیمانی در خورد و بردهای شهرداری تهران و سازمان زندانها را افزود و نیز دخالت در سرکوب شهر ماهشهر که گفته می شود نزدیک به 148 نفر کشته شده اند ، نیروهای فاطمیون وابسته به سردار قاسم سلیمانی عامل سرکوب مردم بوده اند

 

و اما فوائد ترور قاسم سلیمانی برای نظام:

اول: با ترور سردار سلیمانی کلیه مشکلات و مصائب وارده بر نظام ولایت در رابطه با کشتار و قتل عام مردم در آبانماه، تحت پوشش قرار گرفته است

دوم: رژیم با تبلیغات بسیار وسیع و تابوت گردانی در شهرهای مختلف ایران و هزینه‌های دهها میلیاردی تلاش نمود تا میان اسلامیت ولایتی و ایرانیت وحدت به وجود آورد. چند روز کلیه شبکه‌های خبری صدا و سیما و دیگر رسانه‌های فضای مجازی و خبرگزاری‌های وابسته در رثای سردار قاسم سلیمانی از هیچ کار دریغ نکردند. تا مگر، با ایجاد زمینه عزا، فضای ایجاد شده با جنایت آبانماه را به فراموشی بسپارند. اگر درتوانشان بود ماهها به کار عزا ادامه می‌دادند .

سوم: نمایش‌های مهیج از عملیات سردار سلیمانی، مهربانی‌های او با کودکان، دلسوزی برای مهاجرین جنگی شهرهای ویران شده سوریه، گریه برای شهدای مبارزان سوریه و…. و نیز گریه های فریبکارانه خامنه‌ای که برای سومین بار (سال 78 برای دانشجویان خوابگاه، سال 88 در نماز جمعه ای که فردایش جوانان را در خیابان ها به گلوله بستند و سال 98 برای سومین بار) و نیز بهره گیری از همسر سردار سلیمانی در حالیکه 6 پروندده اختلاس با همکاری سردار قالیباف در شهرداری تهران دارد و مسئولان قضایی به دلیل اینکه همسر سردار سلیمانی است به فراموشی سپرده اند و به میدان آوردن دخترش زینب با شبیه سازی زینب خواهر امام حسین و سخنرانی هایی که نشان از بازی‌خوردگی او است و همچنین افراشتن پرچم قرمز بر گنبدهای استان مقدس با شبیه سازی از کشته شدن امام حسین و… زمینه حضور مردم پاک نهاد را برای شرکت در مراسم عزاداری آبانماه فراهم آوردند.

چهارم: ترور سردار سلیمانی موجب شد که میان معترضین عراقی شکاف به وجود آید و اعتراضات آنها را دچار انحراف سازد، زیرا برخی‌ها بعد از ترور دچار احساسات شده و خود را از معترضین جدا ساحته و جهت شعارهای خود را تغییر دادند اما به نظر می رسد با توجه به مصوبات مجلس هر چند لازم الاجرا نیست به این نتیجه برسند که به اهداف خود که خروج کلیه نیروها از عراق است دست یافته باشند و کمتر در میادین حضور یابند که این در آینده نزدیک به خوبی نمایان خواهد شد با توجه به اینکه در میان مردم نیز بسیاری هستند که فریب صحنه گردانی های این ترور نشده و خواهان ادامه اعتراضات خود تا رسیدن به اهداف ملی می باشند

پنجم: به میدان کشاندن افرادی که تا چند روز قبل منتقد حاکمیت و عملکرد آن بودند و دادن بیانیه‌هایی در تمجید از سردار سلیمانی که به نظر می‌رسد، متوجه نیستند تمجید آنها از سردار سلیمانی ریختن آب به آسیاب ولی فقیه مطلقه نظام و سرکوبگران آبانماه می‌باشد.

ششم: فراهم ساختن شرایطی جدید برای مذاکره با امریکا. بنابراین، به دنبال «سیلی» (شلیک موشک به دو پایگاه امریکایی)، تقدم با معامله زیرازیر است.

   عقلای اطاق فکر خامنه‌ای به این نتیجه رسیده‌ بودند که با وجود حضور مردم در تشییع جنازه سلیمانی، با دست پر می‌توان با امریکا وارد گفتگو شد.

   اما جنایت ساقط کردن هواپیمای مسافربری و بی‌کفایتی و حقارت و دروغ‌زنی خامنه‌ای (برغم اینکه مطلع اول بوده، سکوت گزید) و سرداران دست نشانده او و رویه دستگاه تبلیغاتیش، سبب شد که مثل «نایافته دم، دو گوش گم کرد» در مورد خامنه‌ای صدق کند. جنبش در شهرها و شعارهای همسان، مبشر سمت و سو گرفتن وجدان همگانی است: نجات و ادامه حیات ملی در گرو رهایی از رژیم ولایت مطلقه فقیه است.

 

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید