راه حل خروج از یاری طلبیدن از بیگانه، مصاحبۀ ژاله وفا با ابوالحسن بنی صدر در تلویزیون سپیدۀ استقلال و آزادی (٣):
برای شنیدن صدای این مصاحبه اینجا را کلیک کنید
ابوالحسن بنی صدر: – روی آوردن به قدرت خارجی، نقض استقلال آست.
– استقلال یعنی اینکه اینکه آدمی خود بتواند تصمیم بگیرد، اگر این استقلال را از دمکراسی برداری، دیگر چیزی از دمکراسی برجا نمی ماند. اساس دمکراسی، بر استقلالِ در رأی است، در تصمیم است. و آزادی یعنی انتخابِ نوعِ رأی: من تصمیم می گیرم به این یا به آن، رأی بدهم.
– استقلال و آزادی از هم جدایی ناپذیر هستند. اگر این دو را از هم جدا کردی و گفتی که استقلال دیگر کارایی ندارد، بنابراین وابستگی محل پیدا می کند.
– وقتی استقلال نداری و نمی توانی تصمیم بگیری، چگونه آزادی نوع تصمیم را داری و می توانی انتخاب کنی؟ پس دروغ می گویی و با کنار گذاشتن استقلال، آزادی را هم نفی و هم نقض می کنی.
– آقای خمینی ٢٠ اصل را در حضور جهانیان بر زبان آورد و گفت که خط و ربط این اصل ها استقلال و آزادی هستند. اگر می گفت که من می خواهم به قدرت برسم، استبداد شاه بد است و استبداد من خوب است، همۀ دنیا به او می خندید و هم مردم دلیلی نداشتند که بروند جلوی گلوله برای اینکه یک مستبدی برود و یک مرجعی بیاید بجای اینکه به معنویات مردم برسد، دین را وسیلۀ توجیه آدمکشی بکند، البته زیر بار نمی رفتند.
– آقای خمینی تا وقتیکه اعتیاد به قدرت نداشت، سرش بالا بود و جامعه هم دوستش داشت و توی دنیا هم همه را تحت شعاع قرار داد. چه شد که الان اسمش مترادف شده با جنایت و خشونت؟ برای اعتیاد به قدرت، دیگر به قدرت نمی توانست بگوید نه. چون من این را آزمودم، می دانم که چقدر سخت است که آدم این توانایی را داشته باشه که به قدرت بگوید، نه. اما اگر توانایی داشتی و گفتی نه، هر لحظه زندگی برایت شادی آفرین می شود.
– برای آزادی، نمی شود به بیگانه روی آورد. استقلال و آزادی ذاتیِ حیاتِ آدمی هستند.
– اگر ایرانِ آزاد می خواهی، چرا در مدار سلطه گر و زیر سلطه رفته ای و عمل می کنی، بدبخت! خوب، بیا بیرون، بگو می خواهم از مدار بستۀ بد و بدتر بیایم بیرون و در مدار آزادی که بهترین است، قرار بگیرم
– ما اگر خود را رها کنیم، کل جامعه های بشری را رها می کنیم.
– اگر فقط به این دو حقِ استقلال و آزادی عمل کنید، به حقوق دیگرش هم عمل کرده اید.