چرا چنین است؟
نظام ولایت فقیه چند درصد در قرنطینه کردن مردم عامل است؟
چند درصد ایرانیان،و اپوزیسیون خارج از کشور به وضع موجود کمک کرده اند!
و چه میزان مردم خود مقصر و یا در جهل قاصر محکوم و به بیماری ویروس بدعت ولایت فقیه در دین مبتلا شده اند!
حتما شنیده و خوانده اید که برخی از انقلاب57 بدگویی می کنند و آن را محصول اشتباه بزرگ تاریخی می دانند و یا می گویند: اشتباه کردیم که انقلاب کردیم؛و یا می گویند ما از اول با انقلاب موافق نبودیم و یا بعد از پیروزی انقلاب،از اول با خمینی بد بودیم! و… گویی که انقلاب یک پروژه ساختمان سازی است که هر زمان اراده کنند می توانند آن را با تعدادی مهندس و معمار و بنا و کارگر بسازند. در حالی که انقلاب ها معلول پدیده های متعدد هستند.
برخی مخالفت ها_ چه پیش و چه پس از پیروزی انقلاب_ از حُب علی نبود،از بغض معاویه بود. و اگر برخی از این مخالفت ها را ناشی از عقلانیت و درک درست و بی طرفی بدانیم،در سیل انقلاب و هواداری از خمینی گم شد و دیده نشد!
افرادی که انقلاب57 را بازگشت به عقب می دانند و آن را محکوم می کنند، آن ها یا در آن زمان به دنیا نیامده بودند و یا در خُرد سالی بوده اند و یا در خارج از کشور زندگی می کرده اند و یا اگر در متن مبارزات انقلاب شرکت داشته و الان اظهار پشیمانی می کنند، قطعا بدانید دلیلی جز عوام فریبی و جلب توجه ندارد!
خودمان را فریب ندهیم.در بهمن 57 انقلابی پیروز شدکه اکثریت قریب به اتفاق مردم در آن حضور داشتند و از خمینی(چه از سوی توده های عوام و چه ازجانب احزاب و چه از طرف روشنفکران) به عنوان یک آدم مصلح مومن راستگوی خداترس که گناه نمی کند و دروغ نمی گوید و قرار است عدالت علی را برقرارکند، حمایت همه جانبه شد. باید خود را به آن زمان برد و با درک آن زمان تحلیل کرد. آنچه اکنون برخی با آن انقلاب57 را آنالیز می کنند، ظرف اینترنت و ماهواره است!!
و از همه مهم تر،در انقلاب 57 حضور گسترده و مستمر طبقه متوسط و باصطلاح روشنفکر در متن مبارزه بود که حاشیه ها (توده های عوام)را به متن آورد؛ و برخلاف برخی اظهارنظر ها و تحلیل ها،مردم پابرهنه انقلاب نکردند؛فقط به آن سرعت مضاعف دادند؛ انقلاب، انقلاب پا برهنه ها نبود! اتفاقا آن مردم اورکت آمریکایی، شلوار جین و لی،کفش ورنی و پاشنه بلند قیصری برتن و پا می کردند!
هیچگاه از مردم گرسنه و منفعل و خسته و درمانده و در گِل مانده و بی اعتماد به رهبران سیاسی و احزاب داخل و خارج از کشور، انتظار هیچ تحول تاریخی و انقلاب را نباید داشت.اگر ابن ناممکن،ممکن شود،آش همان آش57 خواهد شد؛ ولی با پوششی فریبنده تر! روندی که برخی از اپوزیسیون خارج نشین دوست دارند اتفاق بیفتد! و منتظرند که در ایران انجام گیرد؛آن هم با تحریم؛ با سرمایه داری آمریکایی؛ و قدرت دلار!تحریمی که فشار آن فقط بر گُرده مردم است و نظام ولایت فقیه اهمیتی برایش ندارد که چه بلایی بر روح و روان و اعصاب مردم می گذارد.نظام ولایت فقیه مردم را گُرسنه می خواهد نه سیر؛کلافه و درهم تنیده شد و عصبی دوست دارد تا در شبانه روز سرگرم باشند و به ذهنشان انقلاب و تغییر خطور نکند.مردم ما در این وضعیت زندگی کرده و رشد کرده اند.
آن قشر متوسط و به اصطلاح کمی روشنفکرش هم یا شبیه همان عوام شده اند و یا دل مشغولی هایشان همان هارت و پورت ها و حرف های شبه روشنفکرانه زدن و قهرمان بازی و ادای قهرمانان درآوردن در شبکه های اجتماعی است!!
دیگر فرصت و وقت مطالعه (عمیق) را ندارند و برای رفع خستگی(در کمترین زمانی که دارند) به سرگرمی_که اینترنت و ماهواره برایش به وفور ایجاد و خلق کرده_روی می آورند و از تمام مطلب سیاسی،تاریخی، اجتماعی و فرهنگی قابل و با ارزش که هست،صرفا به سراغ سخنان کوتاه و شعارهای قشنگ و حرف های کوتاه و به اصطلاح حکیمانه و فیلسوفانه و اُردها و اِن قُلت های بزرگ(که غالبا هم علامت نزدن هستند)،می روند. و در یک کلام:فست فود خور شده اند. فست فودهایی که هم خوشمزه اند، و هم آرایش کرده و رژلب زده دائم بر دیدگان مردم تکرار شده و دیده می شوند!! و لذا می بینید برای چنین مطالبی لایک های بسیاری حواله می شود و فالورهای بسیاری به دنبال آن می دوند!!
فالور های«امیر تتلو» یک نمونه و شاخص جامعه شناسی بخشی از ما ایرانیان(بخش شبه روشنفکرکه در شبکه های اجتماعی حضور دارد،نه آن حاشیه نشین های فقیر و…) است!!
البته قرارنیست و نمی توان انتظار داشت همه مردم همه چیزها را باید بدانند و باید بشناسند، اما همین تکنولوژی اینترنت و ماهواره قاتل نان هم شده و خود شیفتگی محصول مهم و اول آن است.مغزهای کوچک زنگ زده شبه روشنفکر زیاد تولید کرده است،که در عالم واقع نیستند،در عالم رویا و ایده آل ها، همه شان هم از آن پیروز و قهرمان بیرون می آیند!!
مهم ترین و ریشه دارترین عامل بیمار شدن مردم (پس از وقوع انقلاب57) ویروس ولایت فقیه است؛که توسط «آخوندیسم» حاکم در دین بدعت نهاده شد و به نام قرآن و اسلام سال هاست به طور مکرر از تریبون های رسمی و غیر رسمی و به انحای گوناگون و متغیر و منافقانه آن را برمردم تحمیل کرده اند.
اگر ویروس بدخیم ولایت فقیه شیوع پبدا نمی کرد و از ابتدا مردم واکسیناسیون می شدند، اکنون انقلاب57،به ضد خود تغییر ماهوی نمی داد و الان افراد و جریان هایی از انقلاب بد نمی گفتند!
«روحانیت» که به «جمهوری» پسوند «اسلامی» را پیوند زد به خوبی می دانست با قرائت های مختلف و بعضا متضاد و متناقضی که از قرآن و اسلام هست و در حوزه و در فقه تحصیل می شود، نمی توان با آن کشور را اداره کرد و انقلاب یا از دست آن ها خارج خواهد شد و یا به شکست قطعی زودرس می انجامد. لذا با بدعت ولایت فقیه،که ولی فقیه همان قدرت و بُرندگی و حُکم پیامبر در اجرا و مدیریت حکومت اسلامی را دارد،با این توجیه (و در اصل با حُقه بازی و شارلاتانیزم) تمامی قرائت های متفاوت موجود از دین و اسلام و تفسیر قرآن را در یک شخص خاص(ولی فقیه) تجمیع کرده و با 6 تا به اصطلاح مجتهد نماینده اش در شورای نگهبان،این اسلام و بدعت ولایت فقیه را اجرایی کردند.
آنچه دلیل تعطیلی جمهوریت پس از پیروزی شد،ولایت فقیه است و متاسفانه (و باید گفت منافقانه) منتقدین داخلی و اصلاح طلبان استمرار طلب،آنرا توجیه می کنند.و حتی در41سالگی انقلاب، حاضر نیستند علیه این بدعت و علیه ولایت فقیه سخنی به صراحت و آشکار بگویند و در مطبوعات خود بنویسند و علیه«علی خامنه ای» که بیش از 30سال است یک طرفه همه قدرت اجرایی را دارد و حکمرانی می کند، انتقاد صریح کرده و از وی بخواهند استعفا دهند و آن را به رفراندوم بگذارند!
تا ایران از ولایت فقیه ویروس زدایی نشود نباید از مردم مبتلا به این بیماری انتظار معجزه و تغییر و حتی انقلاب را داشت!
دلیل مهم قد نکشیدن مردم قرنطینه ای است که نظام ولایت فقیه توسط به اصطلاح اصلاح طلبان برای مردم ایجاد کرده است.
روشنفکران داخل کشور باید جرات و شهامت حرف زدن را داشته باشند.از خیلی از حساسیّت ها و شعارها و مناسبات مذهبی و…باید تابو شکنی کنند؛ اول و مهمش، اصل ولایت فقیه است. و در ادامه اش، آن دین و آن اسلام حکومتی است که با فریب در رسانه رسمی اش، و به وفور، ظواهر و مستحبات و فرعیات و شورهای مذهبی،نوحه خوانی های دائمی و عزاداری های مکرر(که سبب دل مُردگی شده) را چسبیده است. واجبات را ول کرده و به مستحبات چسبیده اند.به اصطلاح خر را ول کرده پالانش را چسبیده اند!
دلیل دیگر قد نکشیدن مردم، و بی اعتمادی مردم، بخشی از ایرانیان خارج از کشور هستند که متتظرند مردم فقیر و درمانده و خسته وطن،برای شان سفره و فرش قرمز پهن کنند و از آن طرف هم در دفاع از تحریم، فرمان حمله نظامی برای هموطنان شان از آمریکا درخواست کنند!!
و ایضا، وفور و تنوع کوتوله ها در عرصه رسانه های بین اللملی است!که بعضا برخی شان کالای صادراتی نظام ولایت فقیه(اعم از نیروهای اصلاح طلبان و مهره های نهادهای امنیتی)هستند.
کوتوله هایی که در قاب فعال و کارشناس مسائل سیاسی، کُنشگر اجتماعی و جامعه شناس و کارشناس امنیتی و فعال حقوف بشر و فعال حقوق زنان در خارج از کشور، که با کمک و ساپورت مداوم بنگاه های خبری، دائم دیده می شوند و جز فست فود و ارائه راه حل های کارشناسانه!!که بعضا به بقای نظام ولایت فقیه هم کمک می کنند،چیزی در چنته ندارند.و اتفاقا مردم این ها را خوب می فهمند؛ نه اینکه بنشیند و دائم و از روی تفکر و اندیشه آن را درک کنند،بلکه اینقدر این درهم ریختگی و آشفتگی و چندگانگی و تنازع آشکار است که نیازی به شناخت و پیگیری ندارد و به اصطلاح اظهرمن الشمس است.بخصوص وقتی که بخشی از این اپوزیسیون با کمک دولت های بیگانه و آمریکا_که تحریم را بر مردم تحمیل کرده و قوه تفکر و تدبیر عمیق را از مردم گرفته و آنان را مستاصل کرده_ بخواهد با عکس یادگاری گرفتن با وزیرخارجه آمریکا در مردم تحول و تغییر ایجاد کند!!
خیلی از این کوتوله ها دنبال تغییر و بَراندازی نظام ولایت فقیه هم نیستند،دنبال قد کشیدن خود هستند.وجود آن ها در استمرار همین وضع موجود است.
و مساله دیگری که مردم بدون هیچ مطالعه و درک عمیق می توانند آن را بفهمند این است که نباید همه امور را بدست یک شخص خاص بسپارند؛ مخصوصا اینکه آن شخص شاهزاده هم باشد!!
مردم اعتماد به خمینی را تجربه کرده اند!
فقدان جانشینی برای نظام ولایت از این روند برای مردم ملموس است!
[تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز].
[حجاب راه تویی حافظ از میان برخیز
خوشا کسی که در این پرده بی حجاب می رود].
این پرده همان ولایت فقیه است. و باید برداشته شود. پرده ای که بر دیدگان مردم پرده ها افکنده و آنان را در یک قرنطینه مهندسی شده-که اعظم مهندسین آن اصلاح طلبان استمرارطلب هستند و بشدت در حفظ وضع موجود دخیل می باشند-گرفتار و اسیر دور باطل جهل قاصر کرده است.
رسانه ها هم در داخل،هم خارج از میهن انحصاری شده اند و دور و بر عده ای خاص و معدود و محدود می چرخند.
آنان با کمک رانت و دیگر موازنه ها،راه ورود افراد مستقل و آزاد اندیش ناوابسته به این و آن را به عرصه رسانه بسته اند و به اصطلاح درصدد بایکوت آنان هستند. افرادی که از زیر بُته به عمل نیامده و سوابق و پشتوانه سیاسی و فکری معلوم و قوی دارند. آنان فقط رانت ندارند و از بُنیه مالی مناسب برخوردار نیستند.
این استمرار 41ساله، جهل قاصر را نهادینه کرد.
در حُکم قضایی چنانچه بر قاضی معلوم شود که متهم بدلیل جهل و کم دانی و عدم اطلاع خطا و یا جرمی مرتکب شده، به شرط جبران ضرر،بخشیده خواهد شد. ولی فرد و افراد مقصر چون دانسته جرم مرتکب شده اند، علاوه بر جبران،باید محکوم شده و تاوان پس بدهند.حداقل بخشی از اصلاح طلبان چنین مصداقی را دارند. آنان به استمرار نظام ولایت فقیه کمک می کنند!
مردم با وجود تنوع رسانه و عصر انفجار اطلاعات، در قرنطینه هستند. ولی با این وجود، بخشی از مردم مقصرند. و با فرهنگ سُلطه و استثمار و استبداد همزاد پنداری کرده و خُلق و خوی حکومت را پیدا کرده اند.به نحوی که در هدر دادن منافع ملی و نقصان در محیط زیست و عدم رعایت حقوق دیگران، کلاهبرداری و فساد بر سبیل «الناس علی دین ملوکهم» ،شیوه حکومت در ظلم به مردم، رفتار روزانه آن ها شده و فرهنگ نفاق و ریاکاری و دروغگویی ذات زندگی روزمره شده است. به هم اعتماد ندارند و نمی کنند. و در تقابل با هم زود عصبی شده و در مناسبات اجتماعی و افتصادی سر هم کلاه می گذارند.نظام ولایت نیز همین را می خواهد. بخصوص آن که در چنین شرایطی، مطالعه و کتابخوانی را هم به کلی تعطیل کرده اند!
این قصه طولانی است،مصدّع وقت محترمی که منّت گذاشته و آن را خواند، بیش از این نمی گیرم!
والسلام
بهمن نود و هشت