این سئوال خیلی سریع در اذهان عمومی مردم جهان، خاصه هموطنان آزادیخواه ایرانی پدیدار گشت:
سرانجام این مبارزه که هر از چند سالی آغاز و سپس فرجام آن سکوت و سکون و خاموشی است، چه خواهد شد؟ کدامین موانع و خطرها قادر خواهند گشت، این حرکت و جنبش مردمی در سراسر ایران را متوقف گردانند؟ هرانسان آزادهای با خود میاندیشد، چگونه میتواند به این حرکت خود جوش و خود انگیخته مردم برای رهایی از نظام جبّار ولایت مطلقه فقیه یاری رساند و در کنار و همراه با مردم ایران یار و مدد کار جنبش آنان گردد؟
من به سهم خود در این نوشته در نظر دارم به مهمترین عامل روانی – اجتماعی پیروزی در مبارزه برای باز یافت حقوق بپردازم. نظر من این است:
مبارزه برای باز یافت آزادی و استقلال و سازماندهی سامانهای مردم سالار نیاز به روانشناسی بلند پروازی، چه درسطح فرد و خواه در کلّ جامعه، دارد. حال این پرسشها پیش میآید:
❋ روانشناسی بلند پروازی چیست؟ و ساز و کار آن در روان انسان چگونه است؟
روانشناسی بلند پروازی مقولهای است که بتازگی نظر روانشناسان و روان درمانگران را بخود جلب کرده است. روانشناسان و روان درمان گرانی که در این زمینه پژوهش و مطالعه میکنند، از جمله خود من، همگی در نظر مشترک هستند:
بلند پروازی کلید موفقیت در هر کار خلاق و سازنده، از جمله جنبش و انقلاب جهت باز یافت آزادی و استقلال و بنا کردن سامانهای مردم سالار برای وطن خویش است. بلند پروازی نه تنها در مبارزه برای استقلال و آزادی و ساماندهی جامعه از راه تنظیم رابطهها با حقوق، کار بردی سخت مؤثر و تعیین کننده دارد، بلکه در هر زمینه دیگر زندگی انسان، از تحصیل علم و دانش تا شغل و حرفه و دینداری و هنرمندی و ورزش و فعالیت سیاسی و ….، نقشی عظیم ایفا میکند.
حال دوباره این سئوال پیش میآید: چرا روانشناسی بلند پروازی سبب موفقیت و پیروزی در هر کار سازنده و خلاق میشود؟
جواب اینست: بلند پروازی در روح و روان انسان، به سدخن دیگر، در پندار و کردار و گفتار او تغییررا بوجود میآورد به شرح زیر:
الف. روانشناسی بلند پروازی، روانشناسی هدف دار بودن، و هدف خویش را با شوق و ذوق و امید دنبال کردن است.
هر زمان فردی با شور و شوق و امید دست بکار و فعالیتی بزند، صبر و تحمّل و انتظار در درون او برای رسیدن به مقصودش افزایش مییابد. صبر و تحمّل و انتظار در روانشناسی فرد بلند پرواز معنای دست روی دست گذاشتن و بیعمل ماندن نیست، بلکه پافشاری و مداومت پیگیر برای رسیدن به هدف است. برای مثال حافظ غزل سرای نامدار ایران، چون خود، به نظر من، فردی بلند پرواز بوده است، در بیشمار غزلهای خود، نه تنها روانشناسی بلند پروازی در درونی خویش را ابراز میکند، بلکه پیام غالب غزلهای حافظ آموزش روش بلندی پروازی را پیشه خویش کردن است. از جمله در این دو بیت:
صبر و ظفر هر دوستان قدیم اند در اثر صبر نوبت ظفر آید
و یا
من به سرمنزل عنقا نه بخود بردم راه قطع این مرحله با مرغ سلیمان کردم
بدینسان، یکی از داشتههای روان انسان بلند پرواز امید و انتظار در رسیدن به هدف است. انسان امیدوار، انسانی است صبورو ثابت قدم در رسیدن به هدف خویش است. او بطور مداوم در انتظار رسیدن به مقصود خویش فعال است. او کسی است که از راه زندگی کردن هدف، ساعت به ساعت و روز به روز، آن را متحقق میکند.
در حقیقت هر عمل خلاق و نوآوری، بدون کار و فعالیت پیوسته و داشتن امید و انتظار واقعی که حاصل میشود از زندگی کردن هدف و متحقق کردن تدریجی آن، منجر به موفقیت نخواهد شد. ابوالحسن بنیصدر سالها پیش در نوشتهای در مورد انتظار اینطور نوشت: « انتظار، کار انسان فعال و خلاق است. چرا که او دستکم منتظر نتیجه تأثیر کار فعال و خلاق خویش در محیط اجتماعی خویش است.»
ب. روانشناسی بلند پروازی، روانشناسی شاد و خرسند زندگی کردن است:
این هر سه، کار و فعالیت مداوم، همراه با امید و انتظار و متحقق کردن تدریجی هدف، تن و احساس و اندیشه انسان را در جنب و جوش و حرکت مداوم نگاه میدارد. در این صورت انسان بلند پرواز بطور خستگی ناپذیر کار و فعالیت میند و همیشه امیدوار و منتظر نتیجه کار خویش است. این مجموعه در روح و روان انسان شادی و خرسندی پایداری را ایجاد میکند.
برای مثال، نگاه کنید به کودکانی که سالم و سرحال هستند و بازی و فعالیت میکنند. آنها در تمامی بازیها و فعالیتهای خویش خندان و شاد هستند و با احساس خرسندی بکار و فعالیت خویش ادامه میدهند. کودکان بطور مداوم منتظر نتایج کارهای خویش هستند و از نزدیکان خود توقع تأیید و تشویق آنها را دارند و در دانستن آن اصرار میورزند. و چون تأیید و تشویق شوند، فوقالعاده احساس خوشبختی میکنند. این حالت، حالت طبیعی و سالم در همه انسانها، خاصه در فرد بلند پرواز است.
حال اگر فردی، جمع کوچکی و یا جامعهای بزرگ باز یافت حقوق خویش را مقصود خود کند، تنها از طریق بلند پروازی خویش قادر خواهد گشت، مداومت و مقاومت خویش دررسیدن به هدف، به یمن عمل به حقوق، از دست ندهد.
در واقع از جنبه روانشناسی مداومت در کار و کوشش، شور و شوق و شادی و امید را در روان انسان تولید و باز تولید میکند. این یکی دیگر از ساز و کارهای روانشناسی بلند پروازی است. چون وقتی فرد بلند پرواز هدف خویش را با کار و کوشش مداوم دنبال کرد، هر روز بیشتر از روز پیش به هدف خود نزدیکتر میشود. این نزدیکی به هدف سبب شادی و فعالیت بیشتر او میشود. علاوه بر این، هر کاری خصلت بر خود افزایی دارد. ضربالمثل، « کار نیکو کردن از پُر کردن است.» گویای قرن ها تجربه است. همان تجربه میگوید که حاصل کار هم بر خود میافزاید. ما میدانیم که عرضه کردن هر کار نیکو و خلاقی به جامعه، هم در درونِ مبتکر کار و هم در محیط اجتماعی او، باعث غرور و شادی میشود. علاوه بر آنکه هر قدم که فرد بلند پرواز به هدف خویش نزدیک تر میشود، کیفیت عقل و هوش و احساسات، و تمناهای او در راه رسیدن به مقصود خویش، نه تنها فزونی مییابند، بلکه دید او را نسبت مسائل و مشکلات گوناگون کار خود، فراختر و گسترده تر میکنند.
ج . روانشناسی بلند پروازی کارش شکستن و دور ریختن ساختها و ساختههای حرکت رُبا در درون و بیرون فرد بلند پرواز است.
هر فرد، و یا جمع و جامعهای بلند پرواز، چون هدف دار زندگی میکند، در اثر زمان بر این امر واقف میشود که او و همفکرهای او بایستی تمامی ساختها و ساختههای ذهنی و عینی کهنه و پوسیده و حرکت گیر خویش را با شجاعت و دلیری شکسته و دور ریزند. چرا که این ساختها مانع بزرگی بر سر راه رشد آنان در آزاد و مستقل اندیشیدن و عمل کردن هستند.
این امر بدین معنی است که فرد و جمع بلند پرواز مصمم میشوند خویشتن را از زیر بار فشارهای طاقت فرسای ساختها و ساختههای ذهنی و عینی حرکت رُبا ( مثل نظم و نظام استبدادی در جامعه و نظم و نظام ذهنی استبدادی فرد) رها سازند. این رهائی، احساس آزاد شدن و آزاد بودن را در فرد بلند پرواز ایجاد میکند. احساس آزاد و مستقل بودن، احساسی شادی آفرین و غرور آمیز است. از اینرو:
قدّم اوّل تجربه بلند پروازی، شکستن ساختها و ساختههای حرکت گیر ذهنی و عینی هستند. فرد بلند پرواز با شکستن این ساختها در جهان درون و بیرون خویش، حالت طبیعی خود را که انسان حقوند و دارای استعدادها است باز مییابد و رشد روز او افزون میگردد. حالا دیگر او آزاد و مستقل، در نتیجه شاد و سرزنده، راه رشد را در پیش میگیرد و عامل از عوامل رشد جامعه خویش میشود. عاملی که همه روز، همت او در افزایش است.
قدم دوّم، معرفت یافتن بر این امر است که راه رها شدن از ساختها و ساختههای ذهنی و عینی کهنه و پوسیده، وجدان به حقوق پنجگانه ( رجوع کنید به کتاب حقوق پنجگانه، نوشته ابوالحسن بنیصدر) و عمل به این حقوق است.
انسان بلند پرواز در طول زمان و با کسب تجارب فردی و اجتماعی، بمثابه حقوند و عامل به حقوق، بر این امر معرفت پیدا میکند: اگر او طبق حقوق ذاتی خویش زندگی و عمل کند، هیچ نیازی به زور و خشونت ندارد، بلکه بر عکس، نیاز به نبود زور و خشونت، یعنی خشونت زدایی دارد. زور و خشونت را کسانی بکار میبرند که به حقوق پنجگانه خود و دیگران تجاوز میکنند. انسان بلند پرواز چون در حال و هوای سازندگی و خلاقیت زندگی میکند، لاجرم، در همه عرصههای زندگی خویش، خشونت زدایی را پیشه خود میکند.
قدم سوّم، بنا بر نظر و گفته ابوالحسن بنی صدر، «عبور از روی آتش سختی است.» این امر به این معنی است که زور گویان و زور پرستهای صاحب قدرت، خاصه در نظام ولایت مطلقه فقیه، دست از اعمال زور برضد فرد و جامعه بلند پرواز بر نمیدارند. مستبدین «آتشها بپا خواهند کرد » و این آتشها را برگرداگرد انسانهای بلند پرواز خواهند افروخت؛ تا مگر کار بلند پروازی را بر آنان سخت و دشوار و حتی نا ممکن گردانند.
مستبدین راه آزاد و مستقل زندگی کردن، و رشد و شادی را هرگز به انسانهای بلند پرواز تقدیم نمی کنند. از اینرو، استوار ماندن بر حق، پافشاری در عمل به حق و فراخواند به حق، بزبان ابوالحسن بنیصدر « رابطه ها را با حق تنظیم کردن و رابطه حق با حق با یکدیگر برقرار کردن » راه گشای بلند پروازی در « عبور کردن از روی آتش سختیها و سرد شدن این آتش » بر انسان بلند پرواز را امکان پذیر میگرداند.
در هر نظام استبدادی توتالیتر، مثل نظام ولایت مطلقه فقیه در ایران کنونی، بلند پروازی برای باز یافت آزادی و استقلال، کاری بسیار سخت و طاقت فرسای است. لذا، مردم، خاصه جوانان مبارز ایرانی، هر گاه بلند پروازی را پیشه خود کنند، با ادامه تلاش و کوشش برای رهایی از خشونتهای نظام جبّار ولایت مطلقه فقیه تا پیروزی، یعنی درهم فروپاشی و انحلال تمامی ساختها و ساختههای پوسیده و حرکت رُبای این نظام، لحظهای نباید امید به تغییر را از دست دهند.
در واقع یکی دیگر از علائم و ساز و کارهای روانشناسی انسان بلند پرواز اینست که انسان بلند پرواز هیچ سر سازشی با قطع امید کردن و کار را در نیمه رها کردن، ندارد. او میداند از دست دادن امید به تغییر، سم مهلک رسیدن به پیروزی است. انسان بلند پرواز در راه نبرد برای باز یافت حقوق پنجگانه خویش و حقوند زندگی کردن، بایستی از امید و شادی، سرزندگی و سربلندی و نو آوری و خلاقیت خویش، سخت پاسداری کند و نسبت به داشتن آنها احساس غرور کند.
د . روانشناسی بلند پروازی، روانشناسی ابتلا، یعنی خطر کردن و وارد آزمایش اجتماعی شدن است. ابتلا سبب خواهد شد که انسان واقعیتهای زندگی و جامعه خویش را بطور مستقیم و آنطور که هستند، شناسائی و تجربه کند.
یکی از دشواریهای کار شکستن ساختها و ساختههای ذهنی و عینی استبداد ولایت مطلقه فقیه در ایران کنونی از این امر ناشی میشود که غالب ما ایرانیان، چون سالهای درازی حاکمیت مستمر استبداد را تحمّل کرده ایم، از جنبه روانشناختی جهت تسکین روح و روان و عذاب وجدان خویش، بیشمار توجیه های بی پایه و مایه برای ” ضرورت ” وجود حاکمان مستبد، برای خود و دیگران تراشیده ایم و میتراشیم. در نتیجه زمانی بس دراز خود و دیگران را با این توجیهها فریب دادهایم.
حاصل روانشناختی فریبدادن خود و دیگران، آنهم در زمانی طولانی، این شدهاست که بعضی از ما ایرانیان به فریب خوردن از مستبدین، خاصه « کارشناسان و روشنفکران عوام فریب ( پوپولیسم ) آنها» در اشکال و لباسهای گوناگون، از جمله جانبداری از اصلاح رژیم توتالیتر در دو دهه گذشته، عادت کرده ایم.
حال چون ترک عادت موجب مرض میشود، تلاش میکنیم اندیشه و احساس خودمان را با تراشیدن توجیههای گوناگون فریب دهیم. شکستن ساختها و ساختههای ذهنی و عینی استبداد، یعنی رها شدن از این بیشمار توجیهها و دروغها و دغلها هستند که در طی زمان درونی ما گشته اند. روانشناسان محقق بلند پروازی بر این امر تأکید دارند که یکی از مهمترین دستاوردهای روانشناسی بلند پروازی، رها شدن از فریبهای ساخته و پرداخته قدرت و شناختن واقعیتها، همانطور که هستند، است.
نتیجه این تحقیقات به ما میگویند: در اثر بلند پروازی رابطه انسان با واقعیتها رابطهای مستقیم و سر راست میشود. چونکه انسان بلند پرواز از ابتلا و یا قبول خطر هیچ هراسی به دل راه نمیدهد. او از خود را به بلا زدن، جهت تجربه کردن اباء ندارد. تجربه ابتلا سبب میشود که فرد بلند پرواز واقعیت های زندگی و جامعه خویش را بطور مستقیم شناسایی و تجربه کند.
بدینسان، «عبور کردن از آتش سختیها و سرد شدن این آتش » بر بلند پروازان از راه ابتلا امکان پذیرمیگردد. فرد بلند پرواز از طریق آزمونی که میکند، بیشمار درسها از تجارب خویش میآموزد. علاوه بر آنکه بلند پروازان این درسها را هم از الگوهای زمان خود و هم از الگوهای تاریخی خویش آموخته اند و میآموزند.
در نوشته بعدی بیشتر به نقش الگو ها در بلند پروازی خواهم پرداخت.