علی صدارت :بررسی امکانات موجود مردم و تبدیل هر مناسبتی به جرقهای برای گذار خشونتزدا از ولایت مطلقه به مردمسالاری.
توجه به این مساله بسیار مهم است که در چندین سال اخیر، رژیم توانسته است که در ساعات آخر مهلت رایگیری، مردمی که حتی تا روز قبل مخالف شرکت در «انتخابات» بودهاند را به حوزههای رایگیری بکشاند. ضروری است که هر کدام از ما، تدبیرهایی بیاندیشیم و این ترفند رژیم را در موقعیتهای آینده، خنثی کنیم.
این حقیقت حاکی از آن است که رژیم، در جنگ روانی، در مغزشویی و پروپاگندا، در ایجاد دلهره و ترس و یاس و اضطراب در مردم، در رساندن روانشناسی جامعه به روانشناسی زندانی سیاسی شکسته شده، متاسفانه، موفق بوده است. اسباب دفاع از خود، در جنگ روانی در اختیار همگی مردم موجود است. هر کسی به سهم خود و به نوبه خود و به سلیقه خود، میتواند و بلکه باید اسلحهٌ در دست رژیم در این جنگ تحمیلی را بیاثر کند، و بدین ترتیب از خود و از هموطنان خود دفاع کند تا بر رژیم در مغزشویی و پروپاگندا در جنگ روانی، هرچه پیروزتر شود.
تا این زمان، اکثریت ایرانیان، به اهمیت تحریم «انتخابات» و ضرر و زیانهای فراوان و جبران ناشدنی شرکت در «انتخابات» و اجتماعات و راهپیماییهای رژیمفرموده واقف شدهاند و دیگر حاضر نیستند که با هر توجیهی، با دست خود به رژیم جنایت و فساد و خیانت، مشروعیت بدهند.
حتی کسانی که در «انتخابات» و اجتماعات و راهپیماییهای قبلی رژیم شرکت کرده بودند، به نقش مستقیم خود در مشروعیت دادن به رژیم ولایت مطلقه، و به نقش غیرمستقیم خود در جنایتها و فسادها و خیانتهای رژیم، پی بردهاند و حاضر نیستند باری دیگر، از همان سوراخ گزیده شوند.
در رابطه با مناسبتهای پیش رو، از جمله «دههٌ فجر» و «انتخابات»، بررسی اوضاع زمان و مکان، باز گویی واقعیتهایی، بیمناسبت نیست.
- هر دولتی، برای امکان ادامهٌ حاکمیت خود، نیاز به مشروعیت دارد.
- در عصری که هستیم، مشروعیت دولتها برای حاکمیت بر ملت، توسط انتخبات و رایگیری حاصل میگردد. شرکت در اجتماعات (نماز جمعه،…) و راهپیماییهای رژیمفرموده، به هر علتی که باشد (شرکت در تشییع جنازه آقای سلیمانی، برای اعتراض به عمل تروریستی قدرت خارجی، علیرغم انزجار از ترورسیم قدرت داخلی) هم، باعث میشود که رژیم بتواند ادعا کند که به هر حال از پشتیبانی مردم برخوردار است.
- این نیاز به مشروعیت، منحصر به دولتهای دموکراتیک نیست. دولت صدام، دولت السیسی، دولت رابرت موگابه، دولت کیم جونگ-اون، دولت….، به اشکال متفاوت، این نیاز حیاتی خود را بروز دادهاند. برای ما ایرانیان، بررسی کارنامه چهار دهه رژیم «جمهوری» «اسلامی» در ایران، دلیل واضحی برای این مدعی است.
- نیاز حیاتی برای ادعای داشتن مشروعیت، برای ادامه حاکمیت مستبد، در چند وجه، قابل بررسی است:
- در داخل کشور: (هر کدام از این وجهها، همه حکایت از پشت به ملت و روی به قدرت دارد!)
- پرسنل لشکری، اطلاعاتی، امنیتی: قوای سرکوب (سرکوبهای فیزیکی و غیرفیزیکی) باید در جنگ روانی رژیم شکست خورده باشند و متقاعد شده باشند که اکثریت ملت، طرفدار دولت هستند، و فقط یک اقلیت کوچکی (اغتشاشگر، فتنهگر، جاسوس، گولخورده،.…) به کار تشویش اذهان عمومی…، تخریب اموال عمومی…، کشته و زخمی کردن پرسنل و مردم…، هستند.
- پرسنل کشوری: این هموطنان، در هر شغل و مکانی و موقعیتی، میتوانند به سهم خود و به نوبه خود، چرخش چرخهای رژیم را کند کنند و حتی از حرکت بیاندازند، ولی با مشاهده شرکت مردم در رایگیریها و راهپیماییهای رژیم، در جنگ روانی رژیم شکست میخورند و انگیزهٌ لازم را برای مقاومت و نافرمانی مدنی، بدست نمیآورند.
- مردم: مردم با شکست خوردن در جنگ روانی به علت مشاهده شرکت عدهای در رایگیریها و راهپیماییهای رژیم، به درجات مختلف، روحیهٌ زندانیِ سیاسیِ شکسته شده را پیدا میکنند، و مانند مومی در دست رژیم، منفعلانه از حرکت باز میایستند، و در سطح کشور دلسردی و یاس غلبه میکند، و از میزان مشارکت در نافرمانیها و مقاومتهای مدنی، کاسته میشود. اعتراضات موضعی و موردی و صنفی، به هم نمیپیوندند، و فراگیرتر شدن جنبش، به تاخیر میافتد.
- جامعه سیاسی و پیروان آنها: با مشاهده شرکت مردم در رایگیریها و راهپیماییهای رژیم، در جنگ روانی رژیم شکست خورده و از مردم به تدریج دور، و به قدرت (قدرتِ داخلی و خارجی و ماوراءالطبیعه) نزدیک میشود. اصلاحطلبی، و اصولگرایی، و تحولطلبی، و اعتدال، و… پشت به ملت و روی به قدرت (قدرت داخلی) دارد. عریضه نوشتن به کاخ سفید، مراجعه به اسرائیل و عربستان و امریکا و… سایر رژیمهای خشونتگستر در دنیا، پشت به ملت و روی به قدرت (قدرت خارجی) دارد. عریضه نوشتن به چاه جمکران و نذر و نیاز و دعا (به جای عملی کردن ’از او برکت، از تو حرکت!)‘ پشت به ملت و روی به قدرت (قدرت ماوراءالطبیعه) دارد.
- در خارج کشور، در کشورهای سلطهگر و کشورهای سلطهبر:
- افکار عمومی جهان، کشورهای سلطهگر: دولتهای کشورهای سلطهگر هم مجبور هستند برای منفعل کردن مردم و برای خنثی کردن اعتراض ملت به تجاوز دولتشان به حقوق ملتها در کشورهای سلطهبر، با جنگ روانی به مردمِ خود بباورانند که ملت ایران، از جنس خمینیها و خامنهایها و احمدینژادها و روحانیها و سلیمانیها و… هستند، چرا که در رایگیریها و راهپیماییهای رژیم، شرکت میکنند. قوای نظامی کشورهای سلطهگر باید متقاعد شوند که ما ایرانیان، یک مشت وحشیِ دون انسان و انسانیت هستیم، که به قوای دولت فرمانده قوای سرکوب اجازهٌ تجاوزهای آشکار به حقوق ایرانیان را میدهیم، تا بدین ترتیب سربازان امریکایی، اسرائیلی…. انگیزه جنگ و آدمکشی در کشور ما را پیدا کنند. در این صورت است که تجاوزهای بارز و آشکار در قالب خشونتهای اقتصادی (انواع تحریمها) و خشونتهای نظامی (حملههای نظامی، امنیتی، اطلاعاتی، سایبری،…) با اعتراض افکار عمومی جهان، در کشورهای سلطهگر روبرو نمیشود. از طرف دیگر اعتراضهای مردم این کشورها به تجاوزهای دولتشان به حقوق خودشان، ابعاد گستردهای که جنبشهایی چون انقلاب۱۳۵۷ داشتند را پیدا نمیکند.
- اقکار عموی منطقه و سایر کشورهای سلطهبر: جنبش ملتها در کشورهای مختلف، نامشروع بودن دولت را گواهی میدهد. جنبشهای مردمی برای ساختن سرنوشت خوب و خوبتر، مانند موجهای عظیمی، مرزهای یک کشور را در مینوردد و به سایر کشورهای دور و نزدیک میرسد. مردم این کشورها، از طریق اکمال متقابل، و همسویی، و همسازی یکدیگر، به روشها و شکلهای مختلف، به قدرتها عصیان میکنند. افزایش تواناییهای هر ملتی، منجر به توانایی بیشتر ملتهای دیگر میگردد. افزایش ضعفهای هر قدرتی، منجر به ضعف بیشتر قدرتهای دیگر میشود (حتی اگر این قدرتها به ظاهر به نظر متخاصم بیایند). شرکت مردم در رایگیریها و راهپیماییهای رژیم، باعث شکست مردم ایران و سایر کشورها در جنگ روانی رژیم و سرد شدن جنبش میشود.
- در داخل کشور: (هر کدام از این وجهها، همه حکایت از پشت به ملت و روی به قدرت دارد!)
- استمرار این رژیم اصلاحناپذیر، ایران را در لبه پرتگاه نابودی قرار داده است و حیات ملی ما، هر لحظه در خطر سقوط و نابودی است. هر یک روز بیشتری که این رژیم بر سریر قدرت باقی بماند، خطر سوریهای شدن ایران بیشتر میشود.
- این رژیم نیست که باعث امنیت ایران و ایرانی است. این رژیم است که باعث انواع ناامنیتیهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، و حتی نظامی است.
- VII.آرامش و ثبات و امنیت، باعث تزلزل پایههای این رژیم میگردد و در نتیجه مجبور است انواع بحرانها (بحران گروگانگیری کارمندان سفارت امریکا، بحران نپذیرفتن تقاضای صلح از جانب صدام و کودتای خرداد۱۳۶۰ برای ادامه جنگ عراق به مدت هشت سال، بحران اسلحه و انرژی هستهای، بحران اشاعه بیثباتی و خشونت و جنگ در منطقه و در دنیا) را بسازد و علیه مردم ایران، مدیریت کند.
چند پیشنهاد:
- VIII. برای بازپس گرفتن مشروعیت از رژیم، در این زمان، یکی از بیخطرترین و موثرترین و سادهترین و خشونتزداترین کارها، از جمله این است که:
- من، و شما، و همهٌ ما، در این فرصت کوتاه باقی مانده، بقیهٌ هموطنان را به تحریم اجتماعات (نماز جمعهها،…) و راهپیماییهای رژیمفرموده (دههٌ فجر،…) فرا بخوانیم.
- من، و شما، و همهٌ ما، در این فرصت کوتاه باقی مانده، بقیهٌ هموطنان را به تحریم «انتخابات» فرا بخوانیم (موثرترین کار!). این مهم را به عنوان وظیفه، و به عنوان کمترین کاری که میتوان برای ساختن سرنوشت خوب و خوبتر انجام داد، به عهده خود بگذاریم.
- اطلاعرسانی و افشاگری کنیم:
- افشای این واقعیت که حق رای، از حقوق موضوعه است (مانند حق تقدم در رانندگی) شرکت در «انتخابات» بر اساس حق موضوعه رای دادن با شرایط عنوان شده در قوانین کشوری مصوبه قوهٌ مقننه است. اگر اجرای حقوق موضوعه، منوط به شرایط و عواملی است که به حقوق ذاتی خود و دیگران تجاوز کنیم، باید از انجام آن کار سرپیچی کنیم.
- افشای این واقعیت که حق حاکمیت و مشارکت در ساختن سرنوشت خوب و خوبتر، حقی از حقوق ذاتی انسان است، که توسط وسیلهٌ شرکت در انتخابات سالم و آزاد و مستقل و فیلتر نشده و مهندسی نشده، اجرایی میشود.
- افشای این واقعیت که شرکت در «انتخابات» بر اساس حق موضوعه رای دادن با شرایط عنوان شده در قوانین کشوری، اگر با فیلتر شدن و نظارت استطلاعی و نظارت استرجاعی و نظارت استصوابی شورای نگهبان و سایر محدودیتهای بیسر و ته و بیپایه و اساس ارگانهای مختلف این رژیم باشد، درست در مقام نقیض اعمال حق حاکمیت توسط مردم قرار میگیرد، و تجاوز واضحی است به حقوق خود و دیگران.
- افشای این واقعیت که شرکت در «انتخابات» در رژیم ولایت مطلقه، اعلام انصراف دادن از حق ساختن سرنوشت خوب و خوبتر، و زندانی کردن خود در سرنوشت بد و بدتر است.
- بیان این واقعیت که تحریم «انتخابات» یک نافرمانی مدنی خشونتزدا است که هر فرد تحریم کنندهای، با این نافرمانی مدنی خود، بر خویش روا نمیدارد که شریک دزدیهای رژیم در فسادهای مالی، و شریک جرم رژیم در قتل و خشونت و جنایت، بشود.
- همه را به ماندن در خانهها و خلوت گذاشتن خیابانها در روز انتخابات بخوانیم (بیخطرترین کار!)
- روشنگری در این مورد که رفتن به حوزههای رایگیر و رایِ سفید دادن و یا در برگههای انتخاباتی فحش و ناسزا نوشتن، ویا رای باطله در صندوق ریختن، و یا….، نقض غرض واضحی است! چرا که رای مردم، برای رژیم اصلا مهم نیست (حتی رای دادن در زندان بد و بدتر)، و فقط نشان دادن مشارکت مردم در نمایش «انتخابات» است که رژیم برای مشروعیت پیدا کردن به آن نیازی حیاتی دارد! همین که مردم به حوزهها بروند، و یا حتی دور و بر حوزهها به دلایل کاملا بدون ربط به اجتماعات و «انتخابات» شلوغ باشد، دستگاه جنگ روانی و مغزشویی صدا و سیما، با انواع تزویرهای رسانهای، از آن بهربرداری مورد نیاز خود را خواهد کرد، و آنها را به حساب اجابت دعوت رژیم خواهد نوشت.
- تزویر رژیم را در جنگ روانی ، برای ترساندن مردم از بدتر از بد، و به حوزههای رایگیری کشاندن مردم در ساعات آخر را خنثی کنیم …. با تاکید فراوان و مکرر، بیاد بیاوریم و به یادها بیاوریم که در دورههای قبل هم، بسیاری از مردم موافق تحریم انتخابات بودند و تا روزها و بلکه حتی تا ساعات آخر نمیخواستند در رایگیری شرکت کنند، ولی رژیم توانست با افزایش تلاشها در جنگ روانی و براه انداختن ترس جمعی، مردم را به حوزههای رایگیری بکشاند تا از ترس بدتر، به بد رای دهند.…. قدم اول برای ساختن سرنوشت خوب و خوبتر، بازپس گرفتن مشروعیت از رژیم، و یا به زبان روشنتر: با دست خود با این رژیم مشروعیت ندادن است.
- به این ترتیب، «روشنفکران» در خدمت رژیم، که سربازان جنگ روانی ولایت مطلقه هستند و به سخنرانی و مصاحبه و نوشتن مقاله و… مشغول هستند و استمرارطلبان که گوی سبقت را در پیشبرد شعار «حفظ نظام، از اوجب واجبات است» از خود آقای خامنهای هم بردهاند! هم خواهند فهمید که شراکت آنها در جنایتها و خیانتها و فسادهای رژیم، به انتها رسیده است و بهتر است تا دیرتر نشده، به همراه پرسنل کشوری و لشکری، به آغوش باز مردم باز گردند.
- تحریم خیابانها در روز راهپیماییها و اجتماعات رژیمفرموده، برای مشروعیت ندادن به رژیم.
- تحریم خیابانها در روز رایگیری رژیمفرموده و تحریم «انتخابات» و اجتناب از این که با دست خود، به رژیم ولایت مطلقه مشروعیت بدهیم و باعث ادامه حیات این رژیم و باعث استمرار بد و بدتر و بدتر و بدتر شدن سرنوشتمان بشویم.
- برای بازپس گرفتن مشروعیت دروغین از رژیم، چه کاری کمخطرتر و سادهتر و موثرتر و عملیتر و…. از تحریم خیابانها در روز رایگیری.
علی صدارت
یکشنبه ۲۰بهمن۱۳۹۸ برابر با ۹فوریه۲۰۲۰
❊❊❊❊❊❊