برای شنیدن صدای این سخنرانی اینجا را کلیک کنید
– یک تعریف جهان شمول از استقلال این است: وقتی کشوری مستقل است که زیر سلطۀ کشور دیگری نباشد. بنابراین تعریف، سلطه گر مستقل است، و آزادی هم از استقلال، جدا است. حال اینکه، نه سلطه گر مستقل است، و نه آزادی از استقلال، جدا است. نتیجۀ این کج فهمی این است که در جامعه ها، ضد فرهنگِ قدرت، فراگیر می شود و قلمرو فرهنگ استقلال و آزادی محدود می شود.
– بحران هویت که بسیار از آن سخن به میان است، ناشی از این واقعیت است که آنچه خلق شدنی است، در فرهنگ استقلال و آزادی است. هویت انسان، یا فرآوردۀ خلق فرهنگ است که از گذشته تا حال و از حال تا آینده، جریان مداومی دارد، و یا بیشتر مستند به گذشته و ضدِ فرهنگِ قدرت است. انسان ها وقتی گرفتار بحران هویت می شوند که شهروندان خلاقی نیستند و در جامعه ای زندگی نمی کنند که به یمنِ خلاقیت شهروندان، فرهنگ استقلال و آزادی رشد می کند و به شهروندان هویت شفافی می بخشد …