دیدن روی تو را دیدن جان بین باید
وین کجا مرنبه چشم جهان بین من است
حافظ
دیدگان جان بین و چشم جهان بین
دو نوع روشنفکری : روشنفکر بر ملا کننده و روشنفکر نظاره گر
هر انسان در صورتی روشنفکر است که به ارزش های کهنه و ناهنجار مستقر در جامعه خود اعم از سیاسی – اجتماعی – اقتصادی و فرهنگی واقف و آگاه باشد . فکر روشن یعنی وقوف
اما هر واقفی الزاما بر ملا کننده ناهنجاریها نیست .
روشنفکر الزاما واقف به ناهنجاری است اما هر واقفی الزاما بر ملا کننده ناهنجاری نیست .
روشنفکر واقف اگر بر ملا کننده ناهنجاری ها باشد ، به صورت وجدان جامعه در می آید . زیرا جامعه در جمع در محدوده قدرت محبوس است و به مناسبت های مختلف بر ملا کننده نیست . بنا بر این روشنفکر بر ملا کننده خود به خود در برابر قدرت و مخالف با قدرت قرار می گیرد .
در این صورت هر روشنفکر بر ملا کننده به نظر من بالقوه یک روزنامه نویس است .
یعنی هر روشنفکر بر ملا ککنده به نسبت میزان وقوف خود یعنی مرز و حد عمق و اندیشه خود و اینکه افشا کردن ناهمواری های جامعه را در چه زمینه ای از اندیشه فلسفی و جامعه شناختی پیش می برد ، خواه ناخواه در موضع یک معاینه گر بالینی از وضع کنونی حاکم بر جامعه قرار می گیرد . و به هر صورت وظیفه او حتی در صورت پرداختن به ریشه و عمق تاریخی ناهمواری ، باید به نگاهی به وضع کنونی ختم شود . و این مطلوب حکومت نیست .
وظیفه روزنامه نویس نیز جز انعکاس واقعیت در حوادث و رویدادها و آشنا کردن خواننده و شنونده به ریشه واقایع ( نه فقط روایت حوادث ) نیست .
روشنفکر بر ملا کننده یک دیده بان و نگهبان برج تاریخ جامعه خویش است .