اگرچه باشندگان ایران زمین، درپی بیرون رانده شدن«رضا شاه» و زمان زمامداری«مصدق»، وبه همت او و یارانش، «استقلال وآزادی» ودادگریهای«اجتماعی – سیاسی» یافتند و زنان ومردان از هرتیره وآئین ودینی، بابرپایی «قانون»، از آنها برخوردار شدند. آن جنبش بسیار دست آوردهای دیگر، همراه داشت. اما دولت 28ماههی آن مردِ تاریخ ساز، به درازا نکشید؛ بازهم کودتایی به دست وخواست امپریالیسم «آمریکا وانگلیس» انجام گرفت و با برپا سازی استبدادِ وابسته به بیگانه«محمد رضا شاه»، منافع ومنابع باشندگان ایران به یغماوچپاول، گرفته شد.
بازهم، زندان و شکنجه و اعدام وتیرباران آزادگانِ «استقلال وآزادی» خواه، که برای برپاسازی دادگریهای همه جانبه ودرهمه پهنه ها و برای همگان، زنان ومردان ودارندهی هرآئین ودینی، به مبارزه روی آورشده بودند.
ثمره تلاش وکوشش این مبارزانِ جان برکف، ببار آورِ قیامِ پیروزملت ایران، در22بهمن، بود. اما دریغ واندوه که آیهالله خمینی، که به دستیاری بیش از«نود درصد» جامعه به قدرت رسید؛ بادروغ ونیرنگ وخدعه و با دست وخواست او،«فاشیسم ولایت فقیه» پایهگذاری شد!؟
سخن این است: «استفان هسل»که یهودی است، بنابر وجدان وشرافت انسانیاش، از«فلسطین» دفاع می کند و دولت اسرائیل و یهودیان ستمگرِ برمردم فلسطین را، محکوم میکند. او امید دارد به روزی که برجهان ارزشهای انسانی و مردمگرایی چیرگی مییابد و دادگری، درهمه زمینهها، برپامی گردد؛ از تجربهها، تجربه گرفته میشود و با خود، گُل وشکوفههای بهار آزادی را به ببار میآورد. و این آنچه را است که این ترجمه به ما امید میهد، امید میدهد که دست آوردهای مشروطه و دوران زمام داری مصدق وقیام پیروزملت ایران در22 بهمن واژگونی «فاشیسم ولایت فقیه»، نیز ببار خواهد آورد. بامقاومت وداشت امید،میتوان بهار آزادی درایران زمین را بازآورد؛چرا که«امید، مرا حوصله»دهندهاست.
احمد رناسی