برای شنیدن صدای این مصاحبه اینجا را کلیک کنید
ابوالحسن بنی صدر: … آقای خامنه ای، پس شما می دانید که این کار ها، جنایت است و می کنید. …
و شما آقایانی که دخیل بستید به این آقا (دونالد ترامپ). ایشان که در امریکا اعتراض را می خواهد با گلوله پاسخ دهد، زبان ها را ببندد، در ایران می خواهد پیامبر آزادی بشود؟ راست می گفتید شما؟ نه، دروغ می گفتید. گفتم که زبان زور، همه جا یکی است. این آدم در امریکا کاری کرده که رئیس پلیس، سناتور از جمهوری خواه یا دمکرات، فرماندارهای ایالت ها، کسانی که به حقوق بشر می پردازند، می گویند، آقا، لطف فرموده، زبان فرو ببند، چون هر بار که شما زبان می گشایی، آتش جنگ نژادی را شعله ور می کنی. …
خوب، همچنین آدمی، همچنین نظامی، همچنین دولتی، راست می گفتید؟ واقعاً در پی آزادی در ایران، به این آقا دخیل بسته بودید؟ نه، راست نمی گفتید. واقعیت چهارم این است که ممکن نیست کسی آزادی را روش زندگی بکند، نسبت به استقلال لاقید بماند. این لاقیدی معلوم می کند، دروغ می گوید، آزادی را هم روش زندگی نکرده است. چون آزادی از استقلال جدایی ناپذیر است. و این دخیل بستن به رژیمی مثل رژیم آقای ترامپ هم، دلیل آشکار بر دروغ گویی است. چرا که ذات نایافته از هستی بخش، چون تواند که بود هستی بخش. این آدمی که در امریکا ضد آزادی است، در ایران می خواهد طرفدار آزادی بشود؟ آدمی که می گوید اول، امریکا، می خواهد ما در ایران مستقل زندگی کنیم؟ این تحریم ها که بر ضد مردم ایران وضع کرده، فقط برای این است که مردم از این رژیم بیاسایند؟ شما نمی دانید اینها دروغ بوده اند؟ می دانید. و این واقعیت روشن کرد که دروغگو بودید. اگر بخواهید به خود راست بگویید، به خود بیایید: استقلال و آزادی، ذاتی حیات انسانی است. از این غفلت بدر بیایید و دست از وابستگی به بیگانه بردارید. هم این رژیم، چون استبدادی است، وابسته است، هم شما که دخیل بسته اید. شما، ضلع دیگر مثلث زور پرست، دشمنان استقلال و آزادی هستید. از دشمنی دست بردارید، استقلال و آزادی خویش را باز شناسید. باز بیابید خویشتن را بعنوان مستقل و آزاد.
و بالاخره، واقعیت پنجم، خطاب به شما مردم ایران، عصر ما، می بینید در امریکا، در ایران، یک مسأله است: وجدان به حقوق، وجدان به استقلال و آزادی. تأخیر نکنید در این وجدان یافتن و عمل کردن. هرگاه چنین کنید، خویشتن را توانا می یابید. امید هم نبندید …، می بینید که …، به بیگانه دخیل بستن، عمر استبداد را در ایران دراز کردن است، عمر فقر و سیه روزی را دراز کردن است، این آتش ها که به جان جنگل های ایران افتاده، به جان مراتع ایران افتاده، این سرزمین اهورایی که دارد بیابان می شود. قبل از اینکه آقای فریدریش هگل از اروپا از مأمن ایده، از خانۀ ایده سخن بگوید، این ایرانیان بودند که ایران را سرزمین نور می دانستند. چرا این سرزمین، سرزمین تاریکی شد؟ به خود بیاییم، توانایی خویش را باز بیابیم، و این سرزمین را سرزمین سبزی و آبادانی و نور بگردانیم. شاد و پیروز باشید.