درست ۲۱ سال بعد در روز جمعه ۳۰ خرداد رسانه های ایرانی از جمله رسانه های جمهوری اسلامی اعلام می کنند که قاضی منصوری فراری متهم شماره ۹ پرونده اکبر طبری با پرت کردن خود از پنجره اتاقش در هتل محل اقامت اش دست به خودکشی زده است.
طبق قوانین امنیتی گردشگری جهان، پنجره هتل ها طوری ساخته و طراحی می شوند که کسی نتواند پنجره را باز کند و برای حفظ سلامت و جلوگیری از ورود و خروج صدا در اتاق ها شیشه پنجره های هتل ها دوجداره و محکم می باشند.
از روز جمعه بعد از اعلان خبر مرگ حجت الاسلام منصوری برای افکار عمومی علت مرگ و یا انگیزه قتل او پرسش و بحث برانگیز شده است.
سوال افکار عمومی این است، اولا چگونه یک فرد متهم به فساد و ارتشاء به سادگی از کشور خارج میشود. و اینکه در جمهوری اسلامی و برای جمهوری اسلامی دزدی مبلغ نیم میلیون یورو پول هنگفتی نیست که مقامی چون منصوری ترسی از دزدی خودش داشته باشد و بدین خاطر از کشور فرار کرده باشد. اگر چنین باشد باید بسیاری از مقامات اصلی جمهوری اسلامی از ترس غارتگری از کشور فرار کنند و خارج بشوند. پس انگیزه مرگ یا قتل پانصد هزار یورو نیست و نمی تواند باشد.
خاوری سه هزار میلیارد تومان دزدید و به راحتی از کشور خارج شد و آب از آب تکان نخورد. از این دزدان غارتگر بسیار داریم که در جمهوری اسلامی با حفظ سمت به دزدی های خود ادامه می دهند.
از جمله آنان عبارتند از محسن رفیق دوست، شهرام جزایری، سعید مرتضوی، فاضل لاریجانی، مهدی چمران و قالیباف. تازه قالیباف چندین منطقه شهری را دزدیده و علیرغم آن دزدی ترفیع مقام گرفته است و رییس مجلس دزدان و هفت تیر کشان اوباش اسلامی گردیده است. به شکرانه پروردگار یکتا کشور بی صاحب ایران و حکومت متعلق به دزدان و آدمکشان و تبهکاران می باشند. حالا نیم میلیون یورو دزدیدن از بیت المال که مبلغی نیست که کسی برای آن دست به خودکشی بزند یا کشته شود. نیم میلیون یورو که بیشتر از حدود هفت میلیارد یورو دزدیده شده در پتروشیمی نیست. بیشتر از دزدیدن دکل نفتی که نیست. بدتر از املاک نجومی نیست.
قاضی منصوری تنها مقام دولتی متهم به فساد نبوده و نیست و استاد و رئیس او با داشتن هزاران میلیارد تومان در ۶۷ حساب پس انداز بانکی اش در منصب رِئیس مجمع مصلحت نشسته و از افتخارات نظام و رهبر معظم انقلاب آقای خامنه ای می باشد. در نتیجه انگیزه قتل یا خودکشی ارتباط مستقیمی با جنگ و دعوای درون حاکمیت و عالی ترین مقامات کشوری و حلقه اصلی قدرت و حکومت یعنی پدر خوانده های مافیا های نظامی- مالی و نزدیکان مقام معظم رهبری و بیت او دارد.
سوال این است که آیا قاضی منصوری توسط دست های پرتوان سربازان گمنام امام زمان از بالا به پایین انداخته شده است و ملکوت وار به رحمت ایزدی پیوسته یا خودش خودش را پرتاب ملکوتی کرده و ارتحال داده و به رحمت ایزدی پیوسته است؟
بنابراین بعد از ارتحال ملکوتی قاضی منصوری در هتلی در بخارست رومانی، این سوال در اذهان عمومی مطرح گردیده است که تا آنجایی که در جریان اختلاس های میلیارد ها دلاری اشغالگران آل خمینی در طی چهل و یک سال گذشته هستیم نیم میلیون یورو پولی نیست که بخاطر آن جمهوری اسلامی ایادی خودش را سر به نیست کند و یا باعث خودکشی آخوند حکومتی شود. پس ماجرا چیست؟ وکیل اش می گوید قاضی منصوری به او گفته بر می گردم و بسیار چیزها را می گویم. چه میخواست بگوید؛ و کدام راز امنیتی و مالی مافیا های صاحب قدرت را می خواست افشاء کند که باید به پرتاب ملکوتی دچار و گرفتار گردد.
با شناختی که ما از مقامات بالای نظام ولایی و جامعه روحانیت مبارز داریم روزی ندیده و نشنیده ام بکی از آخوندها آنهم حکومتی و آنهم پولدار آنهم اختلاسگر و آنهم از نزدیکان رهبر معظم انقلاب خود عروجی و ارتحالی کند و ملکوت وار خود را درست زمانی که قصد ترک هتل را داشته است و بعد از تسویه حساب با هتل و رسیدن به طبقه ششم و دم درب اتاقش و بدون آنکه مهلت یابد وارد اتاقش شود خود را به زیر پرتاب نماید و دست به خودکشی بزند.
آخوندی زاهد و پارسا و ولایت مدار که برای مملکت امام زمانی اش تا پای جان ایستاده بود چنان جان فشانی نماید که وکیلش هم بگوید که موکلّش «آدمی نبود که قصد خودکشی داشته باشد.».
آیا شما در طی چهل و یک سال گذشته شنیده ای که آخوندی تبهکار خودکشی کرده باشد. بنابراین تز خودکشی تز معتبری نمی تواند باشد، زیرا به گفته وکیل منصوری و به استناد حرف های خانواده اش منصوری قصد برگشت به ایران را داشته است و برای تسریع کارش با سفارت جمهوری اسلامی رفت و آمد داشته و حتی در هتلی در نزدیکی سفارت اقامت می گزیند. حجت الاسلام مسیح مهاجری سرمقاله نویس روزنامه جمهوری اسلامی از مرگ مشکوک قاضی منصوری میگوید و ادامه می دهد، بدینترتیب، فرضیه خودکشی منتفی است و این واقعه را باید یک قتل دانست. قاتل هرکه باشد، چه رومانیائی و چه غیر رومانیائی، در هر حال رومانی باید پاسخگو باشد. مامور قضائی – امنیتی که بطرز ددمنشانه ای زندگی و همه چیز هزاران نفر ایرانی دگراندیش را به تباهی کشاند و گرفت، دیدیم زندگی خودش چنین هولناک گرفته شد.
با مرگ قاضی منصوری به احتمال قوی اسرار بسیاری از پرونده های فساد و اختلاس ها و زمین خواری های مافیای های حاکم در جمهوری اسلامی بخصوص مافیای لاریجانی پوشیده و بسته می مانند.
حالا هم وقتی شواهد و مدارک رو شدند که قاضی منصوری با رمز یا رهبر، از طبقه ششم توسط تروریست های حکومتی کشته شده است و به عروج ملکوتی و ارتحال نائل گردیده تا روح پر فتوحش در آسمانها پرواز نماید؛ جمهوری اسلامی تروریست پرور خواهد گفت دشمنان جمهوری اسلامی دست به چنین جنایتی زده اند تا به خیال خود آبروی جمهوری اسلامی را خدشه دار نمایند.
بعد از سر بریدن دکتر بختیار و دکتر برومند و دکتر کتیبه در پاریس چنین گفتند.
بعد از ترور عبدالرحمن قاسملو و دوستانش در وین اتریش چنین گفتند.
بعد از به رگبار مسلسل بستن دکتر شرفکندی و یارانش در رستوران میکونوس برلین چنین گفتند.
بعد از ترور فریدون فرخزاد در پاریس چنین گفتند.
بعد از سر بریدن داعشی وار فروهر ها و قتل های زنجیره ای در ایران چنین گفتند.
عوامل ترور و تروریست جمهوری اسلامی تا دیر نشده است باید دست از ترور بردارند و به دامن مردم پناه برند وگرنه آینده سیاهی در انتظارشان است. نمونه اش همین قاضی منصوری که با رمز یا رهبر پرتاب ملکوتی شد و سعید امامی که توسط دست اندرکاران حکومت با واجبی کشته و به رحمت ایزدی فرستاده شد. تروریست های مسلمان باید بدانند رژیم جمهوری اسلامی آینده ای ندارد و بعد از سرنگونی جمهوری اسلامی هم باید به ملت ایران حساب پس دهند و هیچ راه فراری ندارند و هر کجا فرار کنند بعنوان جنایتکار و تروریست با پس گردنی به ایران فرستاده خواهند شد.