تفکری مکانیکی استخراج معادن و استفاده از منابع، توهم انسانی مستقل از طبیعت، و مواد خامی بی پایان و قابل بهره بر داری را بوجود آورد. فرضیه بی جان بودن طبیعت در مرکز شیوه بهره برداری از معادن، بهره کشی از سرزمین مردمان بومی و دانش آنها، سو استفاده از باروری خاک، آب رودخانه ها و سفره های آب زیرزمینی، ژن های تنوع زیستی و… قرار گرفت.
مردسالاری سرمایه داری در قرن های گذشته توسط استعمار، بمثابۀ شیوۀ نگرش به جهان، یک سیستم دانش و سازماندهی اقتصاد، صنعت گرایی سوخت های فسیلی و حکومت خشونت، ایجاد شده است. فرض بر این است که طبیعت مجموعه ای مرده از مواد است و زنان اشیاء منفعل هستند. بنیانگذاران این سیستم، آگاهانه انسان شناسی را بر اساس فرض برتری انسان بر سایر موجودات بنا کردند تا تسلط بر طبیعت را توجیه نمایند. «زمین مادر»، پشتوانه زندگی، به عنصری مرده، مواد اولیه ساده ای تبدیل می شود، که به بهره برداری صنعتی اختصاص می یابد. فرانسیس بیکن، که پدر علم مدرن به حساب می آمد، این تغییر را «تولد دوران نرینگی» نامید، که ناشی از یک مفهوم عمیقاً مردسالارانِ یک پروژۀ علمی مکانیکی ساده گرا است.
دگردیسی پول به «سرمایه»، آنرا بمثابۀ یک نیروی خلاق انتزاعی محض، جدا از ارزش واقعی اشیاء، به ساختار مسلط زمان ما تبدیل کرد.
بنابراین، «راه حل علمی» کشاورزی صنعتی شیمیایی ، بر اساس پارادایم مکانیکی علم، آیا مسبب مشکلات انقراض موجودات، ناپدید شدن آب، تخریب زمین، تغییرات آب و هوا و بیماری مزمن نبوده است؟ بر عکس این «راه حل علمی» نتوانسته مسئله ای ابتدایی که مدعی بر طرف کردن آنها بوده را حل نماید: گرسنگی. امروز یک میلیارد نفر گرسنه هستند. علاوه براین، اشتهای نامحدود همان «راه حل علمی» به زمین و منابع کشاورزی صنعت در گسترش اپیدمی و همه گیری های جدید دخیل بوده است.
در پارادایم مردسالاری سرمایه داری، دگردیسی پول به «سرمایه»، آنرا بمثابۀ یک نیروی خلاق انتزاعی محض، جدا از ارزش واقعی اشیاء به ساختار مسلط زمان ما تبدیل کرد. تمرکز ثروت انباشته شده، توسط خشونت و جنگ، از نظر ها پنهان می شود. و با آن، زمین خلاق، مرده اعلام می گردد. انسان ها و جوامع خلاق و آزاد با برچسب «کار»، به عنصر غیر فعال فرایند تولید مبدل می شوند. طی دوران خانه نشینی ناشی از کرونا ویروس، میلیون ها کارگر، بویژه آسیب پذیرترین آنها، به افراد «طرد شده» تبدیل گردیدند.
سرانجام ، تفکر مکانیکی، «مرز ابتکار و نوآوری» را ایجاد می کند تا دانش تولید شده توسط زنان، مردمان بومی، حوزه عمومی، نامرئی جلوه کند و دانش به عنوان «نوآوری» و «اختراع» ارائه شود. این امر در زمینۀ تنوع زیستی و دانش بومی متداول است. من این پدیده را «زیست دزدی» ( biopiraterie) نام گذاری کردم، یعنی استخراج دانش و تنوع زیستی برای سود بردن، از طریق حق ثبت اختراع و سایر حقوق مالکیت اندیشه ای و فکری. به تازگی یک «زیست دزدی»، به لطف ثبت اختراعات مربوط به داده های بدن و ذهن ما و اکتشافات آنها در جریان است. انسان در حال تبدیل شدن به مادۀ اولیۀ بعدب است. در اوج همه گیری ویروس و در بحبوحۀ خانه نشینی، در ۲۶ مارس ٢٠٢٠، مایکروسافت، از سازمان ثبت جهانیِ مالکیت معنوی (او ام پی آی)، اجازه ثبت اختراع شماره WO 2020/060606 مربوط به داده های بدن و ذهن انسان را دریافت کرد.
«ما در حال تبدیل شدن به مادۀ اولیۀ بعدی هستیم »
در مواجهه با این شرایط، اکوفمینیسم با تشریح نگرشی از جهان، نشان می دهد که انسان کاملاً، جزئی از طبیعت است. همۀ موجودات زنده در ارتباطشان با زندگی، عناصری زنده و و خودمختار هستند، و نه اشیاء منفعل و مرده، که در اثر قدرت مردان مورد سوء استفاده و تجاوز قرار بگیرند. خلاقیت و بهره وری تنوع زیستی، طبیعت و زنان، پایه های همۀ سیستم های دانش و اقتصاد است، حتی اگر از دید مرد سالاران سرمایه داری، نامرئی باشند.
«وقتی متوجه می شویم که زندگی می کنیم و بهم پیوسته ایم، خودمختار و قدرتمندیم».
اقتصاد سرمایه داری مردسالارانه که کارِ زنان را غیر کار، دانش زنان را نادانی می انگارد، نیاز به تعریف مجدد دارد. ما باید از سلسله مراتب سرمایه داری مردسالارانه که کارهای انجام شده با نیروی جسمی را پست می شمارد، رهایی یابیم. برای حفظ سیاره و بشریت، باید به سوی همیاری و مراقبت برویم. کار زنان چون سود آور نیست، به عنوان غیر کار و غیر مولد، تعریف می شود.
در اقتصادهای مراقبتی، مراقبت، همچون پول، با ارزش، و هدف آن سلامی ، رفاه و خوشبختی است. وقتی متوجه می شویم که زندگی می کنیم و بهم پیوسته ایم، خودمختار و قدرتمندیم. ما شرایط زندگی، آزادی و آیندۀ خود را با همدیگر ایجاد می کنیم. در بحبوحۀ بحران، زمین، بشریت بر می خیزد، زنان بر می خیزند.
منبع: لوموند دیپلماتیک
نویسنده: Vandana SHIVA، مدیر مرکز تحقیقات علمی، تکنولوژی و اکولوژی هند، نویسندۀ کتاب جنگ آب و ….
برگردان: Bagher JAHANBANI باقر جهانبانی