شایعاتی دربارۀ “شاه”، از بیماری سرطان تا ترور در شمال:
طوفانیان روس ها را مقصر این شایعه می داند. اطمینان دارم که بیش از ۹۰ درصد این شایعات مهمل است.
تاریخ ایرانی- شیدا قماشچی: در اسنادی که سایت ویکی لیکس اخیرا منتشر کرده، چارلز ناس، کاردار سفارت آمریکا در تهران در گزارشی محرمانه در ۲۶ جولای ۱۹۷۸ (۴ مرداد ۱۳۵۷) نوشته که شایعاتی درباره بیماری محمد رضا شاه پهلوی و یا سوء قصد به او شنیده می شود، اما بیش از ۹۰ درصد آن ها مهمل است. متن کامل گزارش محرمانه ناس به این شرح است:
۱. طی سه هفتۀ گذشته شایعاتی مبتنی بر وضع سلامتی شاه در اصفهان و تهران پیچیده است. آمریکایی ها، ایرانی ها و دیگر دیپلمات ها در همۀ مراسم از من و کارکنان سفارت مضطربانه سؤال می پرسند. حالا دیگر همۀ دفاتر شرکت های آمریکایی از بیماری شاه مطلع شده اند. شایعات مختلفی بر سر زبان هاست: از تومور بدخیم، سرطان خون و بیماری کم خونی گرفته تا مجروح شدن از ناحیۀ بازو و شانه توسط پسر ژنرال خاتمی و یا پسر شاهدخت اشرف. در شایعۀ آخر از سوء قصد در اوایل امسال در جزیرۀ کیش یا سوء قصد در کنار دریای خزر صحبت می شود و در این شایعات از کشته شدن تعدادی از مأموران امنیتی نیز سخن به میان می آید.
۲. شاه در اواخر ماه ژوئن و اوائل ماه جولای به دلیل بیماری (نامعلوم) چندین قرار ملاقات را لغو کرد. سپس در ۶ و ۷ ماه جولای به دریای خزر رفت، ولی از گزارش ها و تصاویر همیشگی دیدار با مقامات خبری نبود و به این ترتیب به شایعات بیماری دامن زده شد. برای مقابله با شایعات، مطبوعات روز ۲۳ جولای عکسی از او و شهبانو فرح در کنار دریای خزر منتشر کردند، ولی باز هم جلوی شایعات گرفته نشد. برخی از ایرانیان بدبینانه عقیده دارند که عکس متعلق به چندین سال پیش است.
۳. همانطور که می دانید در روز ۱ جولای من و خانم جانسون سپس به همراه آقای نیوزوم معاون وزیر در ۹ جولای با شاه ملاقات داشتم. کمی خسته به نظر می رسید ولی حال عمومی اش مساعد بود. در ملاقات آخر، هنگام نوشیدن چای تعدادی قرص مصرف کرد. ارتشبد طوفانیان به من گفت از زمانی که تعطیلات شاه در کنار دریای خزر آغاز شده هفتهای دو بار با شاه ملاقات کرده است، حال او خوب است و از تعطیلاتش لذت میبرد. طوفانیان روسها را مقصر این شایعه میداند. منابع ما از شایعاتی که توسط روسها منتشر میشوند آگاه هستند ولی در این مورد خاص همه وارد عمل شدهاند.
۴. اطمینان دارم که بیش از ۹۰ درصد این شایعات مهمل است ولی باید تلاش کنیم تا خود را مطلع نگاه داریم. ما در پاسخگویی به سؤالات به این جمله بسنده میکنیم: «تا جایی که ما اطلاع داریم حال شاه خوب است.»
ناس
***
گزارش سفیر آمریکا از کشتار ۱۷ شهریور ۵۷/ ارتش از دولت برای مقابله با تظاهرات ناراضی است
شایعات مربوط به فاجعۀ عظیم و قریب الوقوع همه جا پیچیده است. آلمانی ها از همه بیشتر مضطرب و نگران هستند.
تاریخ ایرانی: شیدا قماشچی: در اسنادی که ویکی لیکس به تازگی درباره تحولات سال ۱۳۵۷ ایران منتشر کرده، ٢ گزارش از سفیر ایالات متحده آمریکا در تهران مربوط به کشتار میدان ژاله در ۱۷ شهریور است. ویلیام سالیوان در گزارشی که همان روز (۸ سپتامبر ۱۹۷۸) نوشت به شایعاتی مبنی بر افزایش نارضایتی ارتش از ناکامی دولت برای پایان دادن به تظاهرات اشاره کرد. گزارش دوم تعداد کشته شدگان روز ۱۷ شهریور را ۹۵ نفر خوانده و تأکید کرده «شایعات مربوط به فاجعۀ عظیم و قریب الوقوع همه جا پیچیده است.»
پس از یک روز کامل درگیری و اعتراض مخالفین، حکومت نظامی اعلام شد
تاریخ: ۸ سپتامبر ۱۹۷۸
۱. حکومت ایران در ۶ سپتامبر اعلام کرد که برگزاری هرگونه تظاهرات و تجمع عمومی بدون مجوز دولتی ممنوع است. این خبر در آستانۀ تظاهرات بزرگ ۷ سپتامبر اعلام شد که به مناسبت هفتمین روز عزاداری کشتهشدگان درگیریهای هفتۀ پیش تهران برنامهریزی شده بود. میان رهبران مذهبی و سیاسی برای برگزاری این تظاهرات اختلاف نظر وجود دارد، برخی مردم را دعوت میکنند و برخی از مردم میخواهند که در این مراسم شرکت نکنند و برخی دیگر مردم را به اعتصاب فراخواندهاند. به وضوح حکومت موفق شده تا موافقت برخی از آیات عظام را جلب کند تا اوضاع را آرام کنند ولی برخی دیگر به مخالفت با حکومت ادامه دادهاند.
۲. در روز ۷ سپتامبر دست کم سه تظاهرات عظیم، با جمعیتی میان ۵۰ تا ۱۰۰ هزار نفر، در مناطق مختلف تهران برگزار شد. این تظاهرات به خوبی سازماندهی شده بود و جوانان موتورسوار مسیر را آماده کرده و ترافیک را هدایت میکردند (برخورد آنها با چندین آمریکایی که به سمت تظاهرات میراندند مودب ولی قاطعانه بود). آنها آب، غذا و … نیز به همراه داشتند. بسیاری از شعارها و پلاکاردها ضد شاه و ضد خارجیها بود. (برای نمونه «مرگ بر شاه»، «درود بر خمینی»، «از برادران فلسطینی حمایت میکنیم»، «حکومت اسلامی شاه ندارد»، «آمریکایی به کشورت برگرد»). پلیس و ارتش عموما درگیر نمیشدند، در برخی از فواصل که جمعیت کمتری حضور داشت از گاز اشکآور و تیر هوایی استفاده شد. تا جایی که اطلاع داریم هیچ تلفاتی گزارش نشده است.
۳. فرمان حکومت در زمینۀ عدم حضور در تظاهرات با شکست مواجه شد، کابینه در شب ۷ سپتامبر تشکیل جلسه داد و ۶ صبح روز ۸ سپتامبر حکومت نظامی اعلام شد. تجمع در معابر عمومی ممنوع اعلام شد و مقررات حکومت نظامی از ۸ شب تا ۵ صبح به مدت شش ماه وضع شد.
۴. گزارش های اولیه حاکی از آن است که جمعیت زیادی در میدان ژاله (نزدیک مجلس) گردهم آمدند و دعوت آیت الله نوری را برای پراکنده شدن نادیده گرفتند. بنا به گزارشها جمعیت به سمت نیروهای امنیتی پیشروی کردند تا آنها را خلع سلاح کنند. ارتش آتش گشود و «تعداد زیادی کشته و یا زخمی» شدند. یکی از مقامات امنیتی به اطلاع ما رساند که در تجمعات دیگری که شکل خواهند گرفت: «با آنها به شدت برخورد خواهیم کرد». چندین گزارش تایید نشده از ایجاد حریق در جنوب تهران دریافت کردهایم. مشاهدات ماموران سفارت از تمامی نقاط تهران حاکی از آن است که به جز حضور سنگین نظامیان در اطراف مجلس، موضعگیری نظامیان در دیگر مناطق شهر پراکنده است، تعداد محدودی تانک و نفربر تقاطعهای اصلی و مسیرهای منتهی به کاخهای سلطنتی را کنترل میکنند. از کنسولگریها گزارش میرسد که اصفهان، شیراز و تبریز آرام هستند.
۵. بنا بر تلگرامهای خبری آسوشیتدپرس، مقامات ارشد ارتش در اوایل هفته نزد شاه رفتند تا به اطلاعش برسانند که «دیگر نمیتوانیم تحریکات گروههای چپگرا و اسلامی را تحمل کنیم». ما نمیتوانیم این گزارش را تائید کنیم ولی در چند روز گذشته شایعاتی مبتی بر افزایش نارضایتی ارتش از ناکامی دولت برای پایان بخشیدن به تظاهرات به ما رسیده است. گفته میشود که شاه به سران ارتش دستور داد تا با نخستوزیر مشورت کنند و جلسۀ ۷ سپتامبر کابینه، حاصل این گفتوگو بود.
سالیوان
گزارش دوم: گزارش حکومت نظامی، تاریخ ۱۱ سپتامبر ۱۹۷۸
خلاصه: آمار رسمی، تعداد کشته شدگان تیراندازی روز ۸ سپتامبر را ۹۵ نفر اعلام کرده است. تهران در روزهای ۱۰ تا ظهر ۱۱ سپتامبر به نسبت آرام بود و برخلاف آنچه که انتظار می رفت در روز سوم عزاداری کشته شدگان ۸ سپتامبر تجمعی در اعتراض به حکومت نظامی صورت نگرفت. هر از چندی، صدای تیراندازی به گوش می رسد که تیر هوایی پلیس امنیتی است. کنسول اصفهان به شخصه، تحقیقاتی انجام داده و گزارش های پیشین مبتی بر تخریب اموال در روز ۱۰ سپتامبر را رد کرده است. دستگیری های فراوانی در روز ۱۱ سپتامبر به جرم تهدید امنیت صورت گرفته است.
۱. آمار کشته شدگان درگیری های خیابانی ۸ سپتامبر به ۹۵ نفر رسیده است، اما تهران ۱۰ تا ظهر ۱۱ سپتامبر به نسبت آرام بود. گزارش جدیدی از مرگ، جراحت و تخریب اموال عمومی به دست نیامده است. اگرچه روز ۱۱ سپتامبر به صورت سنتی مراسم عزاداری سومین روز کشته شدگان میدان ژاله (۸ سپتامبر) است، ولی تجمعی برای مقاومت در برابر حکومت نظامی صورت نگرفته است. در شب ۱۱-۱۰ سپتامبر صدای تیراندازی – به خصوص در جنوب شهر – به گوش می رسید، ولی این تیراندازی ها به تیر هوایی پلیس امنیتی به قصد ارعاب و دستگیری خاطیان نسبت داده می شود. به هر حال شایعات مربوط به فاجعۀ عظیم و قریب الوقوع همه جا پیچیده است. آلمانی ها از همه بیشتر مضطرب و نگران هستند.
۲. کنسول اصفهان از محلهایی که پیشتر ادعا شده بود آسیب دیدهاند بازدید کرد ولی آثاری از تخریب نیافت. در روز ۱۰ سپتامبر تظاهراتی در اصفهان برگزار شد که توسط سربازان حکومت نظامی پراکنده شدند. بازار در اعتراض به حکومت نظامی مغازهها را تعطیل کرد. در روز ۱۰ سپتامبر هشتاد درصد مغازههای اصفهان تعطیل بودند و پس از هشدار فرماندار اصفهان برای باز نگاه داشتن مغازهها، در روز ۱۱ سپتامبر نیز اکثرا تعطیل ماندند.
۳. کنسولگری شیراز گزارش میدهد که پس از چندین مورد ناآرامی در نخستین روز حکومت نظامی، اوضاع آرام است. مغازهها در شیراز نیز تعطیل هستند.
۴. دستگیریهای گستردهای در روز ۱۱ سپتامبر به دلایل امنیتی و سرپیچی از قوانین صورت گرفت و انتظار میرود که این دستگیریها افزایش بیابند. در شیراز دو روحانی دستگیر شدهاند. نیروهای امنیتی اصفهان شش مرد را به جرم دست داشتن در طراحی و برنامهریزی ناآرامیها و خشونتها دستگیر کردهاند. احمد قیصری وکیلی که از اعضای جبهه ملی بود و انتظار میرفت که رهبر نهضت ملی اصفهان شود را به عنوان سرحلقۀ این خشونتها دستگیر کردهاند. اسامی دیگر دستگیرشدگان: فقیه ایمانی، حجتالله طاهری (با طاهری که دستگیری او به شروع ناآرامیها و حکومت نظامی در اصفهان انجامید متفاوت است)،حجتالله میردامادی، دکتر سید حسین واعظی (داروگری که گفته میشود بمب آتشزا تهیه میکرده است) و فولادگر (نام او مشخص نیست).
در تهران هشت نفر از افراد شاخص و عالیرتبه طبق تبصرۀ ۵ قانون حکومت نظامی (مخالفت با حکومت، نظم و قانون) دستگیر شده و به زندان انداخته شدهاند. جرم آنها مشخص نیست ولی به نظر میرسد که جرمشان فساد و انحراف باشد. دکتر شجاعالدین شیخالاسلامزاده وزیر سابق بهداری، اسدالله نیلی آرام و محمدرضا نقابت معاونان سابق وزارت بهداری، رسول رحیمی رئیس سابق اتاق اصناف پایتخت، محمدعلی نقیبزاده مدیرعامل شرکت تعاونی مسکن فرهنگیان، علیاصغر رزازیان واردکننده میوه، قاسم ساربانها کامیوندار، باقر عاملی مدیرعامل سابق تعاونی شهر و روستا از دستگیرشدگان هستند.
۵. در ۱۱ سپتامبر حکومت اعلام کرد که مقامات بلندپایۀ قضایی و دادگستری از جمله دادستان کل تهران عزل و جایگزین شدهاند. دولت همچنین از تغییرات اساسی در شرکت نفت ایران خبر داد ولی توضیح بیشتری داده نشده است.
سالیوان
***
گزارش سفیر امریکا در تهران از همکاری حکومت وقت با میانه روها/ تظاهرات عاشورا اوج مبارزات ضد شاهنشاهی بود
تاریخ ایرانی- شیدا قماشچی: ویلیام سالیوان، سفیر آمریکا در تهران در تلگرامی به وزارت امور خارجه ایالات متحده در روز عاشورای سال ۱۳۵۷، از همکاری دولت با فعالان سیاسی میانه رو خبر داد و با اشاره به اینکه در راهپیمایی تاسوعا، عده ای تصویر آیت الله شریعتمداری را در دست داشتند، نتیجه گیری کرد: «همهٔ این ها نشان از همکاری میان دولت و برخی از رهبران سیاسی میانه رو دارد تا شأن و منزلت شریعتمداری را نزد عموم بیشتر از [آیتالله] خمینی جلوه دهند.»
تظاهرات عاشورا:
[متن سند]، تاریخ: ۱۱ دسامبر ۱۹۷۸ [۲۰ آذر ۱۳۵۷]، از سالیوان در تهران، به وزارت امور خارجه
۱. در روز ۱۰ دسامبر رهبران مذهبی و بازاری ها راهپیمایی مسالمت آمیزی در تهران برگزار کردند. اما سازماندهی این راهپیمایی و هماهنگی آن با دولت توسط نمایندگان جبهه ملی صورت گرفت. در طول راهپیمایی، کریم سنجابی رهبر این جبهه مورد توجه قرار گرفته و با استقبال بسیار زیاد عموم مواجه شد.
۲. اردشیر زاهدی، که نمایندهٔ ارشد دولت در مذاکرات برای برگزاری این تظاهرات بود، همان شب با من صحبت کرد و اشاره داشت که عده ای از «افراد ما» در راهپیمایی شرکت کرده و تلاش کردند تا محیط را آرام نگاه دارند. او همچنین گفت که برخی از «شرکت کنندگان میانه رو» در تظاهرات به جای عکس [آیتالله] خمینی، تصویر شریعتمداری را به همراه داشتند.
۳. به نظر می رسد که همهٔ این ها نشان از همکاری میان دولت و برخی از رهبران سیاسی میانه رو دارد، تا شأن و منزلت شریعتمداری را نزد عموم بیشتر از [آیتالله] خمینی جلوه دهند. اگر شاه تصمیم بگیرد که با جبهه ملی برای تشکیل یک دولت ائتلافی مذاکره کند، این بهترین تاکتیک خواهد بود. سناتور مصباح زاده، در گفتگویی که پیشتر با ما داشت در مورد نقاط ضعف سیاسی جبهه ملی سخن گفت و ابراز کرد که در صورت تمایل، روزنامهٔ او یعنی کیهان می تواند ظرف چند هفته، جبهه ملی را به قهرمان های میهنی بدل کند. من چند روز پیش با او دیدار کردم و گفت درصدد است تا اندکی پس از عاشورا، روزنامه ای را منتشر کند.
۴. خلاصه آنکه به نظر می رسد نقشه ای در دست تهیه است تا جبهه ملی با تحریف افکار عمومی، رهبری اپوزیسیون را از دست [آیت الله] خمینی برباید. شاه مدت هاست به این نتیجه رسیده که برای تشکیل یک حکومت مشروطه سلطنتی می تواند با جبهه ملی به توافق برسد، ولی با [آیت الله] خمینی هرگز این امکان وجود نخواهد داشت.
۵. گروه های حامی [آیت الله] خمینی احتمالاً به این تاکتیک واقف هستند و احتمالاً آن ها نیز همچون زاهدی، تظاهرات روز ۱۰ دسامبر را نوعی «پیروزی برای میانه روها» بشمار می آورند. در نتیجه ممکن است بخواهند تظاهرات روز ۱۱ دسامبر را به یک تقابل خونین بدل کنند، بخصوص آنکه [آیت الله] خمینی پیش بینی کرده که ۱۱ دسامبر «رودی از خون جاری خواهد شد».
۶. از جریانات صبحِ ۱۱ دسامبر نمی توان حدس زد که چه اتفاقی در پیش رو است. گروه هایی کوچکتر از روز ۱۰ دسامبر به آرامی شکل گرفته و همگی به سمت شاه رضا راه افتاده اند. برخلاف روز ۱۰ دسامبر که همگی به صورت خودجوش به سمت غرب یعنی شهیاد حرکت کردند، در روز ۱۱ دسامبر الگوی مشخصی به چشم نمی آید. تا ظهر جنب و جوش های پراکنده و بی هدفی در جریان بوده است.
۷. گروه هایی در نزدیکی سفارت به سینه زنی و زنجیرزنی معمول روز عاشورا مشغول هستند (عده ای به مقابل سفارت رسیدند و از آنجایی که یک گروه از عکاسان و فیلمبرداران تلویزیونی در روی یک کامیون مشغول تصویربرداری بودند، پیراهن هایشان را از تن درآورده و مقابل دوربین ها مشغول سینه زنی شدند. پس از آنکه تصویر برداری به پایان رسید، آن ها نیز لباس هایشان را پوشیده و به مسیرشان به سمت جنوب ادامه دادند).
۸. اگر [آیتالله] خمینی و رهبران نزدیک به او بخواهند که به منظور کسب قدرت این تظاهرات به خشونت بیانجامد، بدون شک عزاداران خشمگین و آماده را در اختیار خواهند داشت (همین حالا گزارش هایی بدست رسیده که در حال تحریک جمعیت هستند، تا کاخ رضاشاه را به آتش بکشند، کاخی که ارتش از آن حفاظت میکند).
۹. اما از سوی دیگر، اگر رهبران نزدیک به [آیت الله] خمینی مطمئن شوند که به اندازهٔ کافی از حمایت افراد کلیدی برخوردار هستند تا اعتصابات میادین نفتی، سیستم بانکی و اداری را ادامه بدهند، ممکن است ترجیح دهند که بر روی این روش خفقان آمیز تمرکز کنند و از مقابلهٔ خشونت آمیز در عاشورا بپرهیزند. اما از آنجایی که [آیت الله] خمینی و همراهانش در پاریس بر برگزاری عاشورا به عنوان اوج مبارزات ضد شاهنشاهی پافشاری کردند، شاید نخواهند که این موقعیت را بدون اجرای یک نمایش قابل توجه از دست بدهند.
۱۰. ما در طول روز باز هم گزارش ارسال خواهیم کرد. متأسفانه، باران صبحگاهی به پایان رسیده و به نظر می رسد که ۱۲ ساعت باقیمانده از عاشورا، هوای ملایم و مطبوعی در پیش خواهد بود.
سالیوان
***
گزارش سفارت امریکا یک روز پس از فرار شاه/ مردم خوشحال، مجسمه های شاه و پدرش را پایین کشیدند
تاریخ ایرانی- شیدا قماشچی: سفارت آمریکا در تهران یک روز بعد از فرار شاه در گزارشی به وزارت امور خارجه، به شادی مردم پرداخته و در عین حال به درگیری نیروهای نظامی با معترضان و کشته و زخمی شدن تعداد زیادی از آنها اشاره کرده است.
[متن سند]، گزارش سیاسی، ۱۷ ژانویه ۱۹۷۹ [۲۷ دی ۱۳۵۷]، از تهران، ایران، به وزارت امور خارجه
وضعیت تهران/ نزاع در تجریش چندین زخمی بر جای گذاشت
۱۶ ژانویه. گزارش ها از دیگر نقاط کشور حاکی از آن است که همه جا آرام بوده و همه در حال آماده شدن برای راهپیمایی عظیم روز ۱۹ ژانویه هستند.
تندروها و توده ای ها به احساسات ضد آمریکایی دامن می زنند. یکی از مسئولان اجرای حکومت نظامی به دلیل سرپیچی از قانون مجرم شناخته شد. سازمان رادیو تلویزیون ملی همچنان به شدت مغشوش است. [آیتالله] خمینی فرمان داده تا فشارها بر رژیم ادامه بیابد. فعالیتهای تجاری اندکی بهبود یافته است. در اهواز و دانشگاه تهران کار به خشونت کشیده شد.
۱. با نزدیک شدن به غروب روز ۱۶ ژانویه، جشن و سرور مردم برای فرار شاه آرام آرام به اتمام رسید. شش مجسمه شاه و پدرش به پایین کشیده شدند. فضای صبح روز بعد تهران خاکستری و آرام بود. حدود ظهر شهر به طرز عجیبی ساکت بود. تعدادی از منابعمان میگویند که همهٔ طرفین نفس عمیق میکشند و بابت آرامش ۲۴ ساعت اخیر، خدا را شکر میگویند. جنبش اسلامی و جبههٔ ملی در حال تدارک یک راهپیمایی گسترده برای روز ۱۹ ژانویه به مناسبت اربعین، مراسم عزاداری چهلمین روز شهادت امام حسین، هستند. در روز ۱۶ ژانویه در محلهٔ تجریش تیراندازی اتفاق افتاد. مطبوعات روز ۱۷ ژانویه گزارش کردند که دو نفر در این تیراندازی زخمی شدهاند. یک راننده مأمور شد تا فرد مجروح که گلوله به پایش شلیک شده بود را به بیمارستان منتقل کند.
بنا به گفتهٔ منبع ما در نهضت آزادی ایران، حادثه از آنجایی شکل گرفت که یک یگان از گارد سلطنتی در نزدیکی یک تعاونی اسلامی در تجریش شروع به تیراندازی کرد. همان منبع میگوید که تیراندازی دیگری در عصر ۱۵ ژانویه در ضلع شرقی کاخ نیاوران به وقوع پیوست و طی آن چهار نفر در خیابان کشته شدند. (ما اطلاعات بیشتری برای تأیید صحت این مطلب نیافتیم.)
۲. اگرچه شرایط امنیتی در تهران در بعدازظهر ۱۶ ژانویه، با توجه به روحیه و جمعیت، بسیار خوب بود ولی چندین خارجی مورد تهدید قرار گرفته و یک ماشین هم به سرقت رفت. در روز ۱۶ ژانویه در مراکز استانها جشن و شادی برقرار بود ولی همه چیز به نسبت به آرامی برگزار شد. گزارشها از اصفهان و تبریز حاکی از آن است که این دو شهر در روز ۱۷ ژانویه کاملاً آرام بودند ولی امروز صبح در شیراز تظاهرات عظیم و مسالمتآمیزی برگزار شد.
روزنامهٔ اطلاعات در شمارهٔ روز ۱۷ ژانویه کاریکاتوری ضد آمریکایی منتشر کرد و نشانههایی به دست آمده که توده (کمونیستها) و دیگر عناصر تندرو در تلاش هستند تا احساسات ضد آمریکایی را برانگیزانند، خوشبختانه تاکنون موفق نبودهاند.
پس از خروج شاه از کشور در روز ۱۶ ژانویه، عموم تظاهراتکنندگان خوشحال بودند و تمامی حواسشان مشغول به «سپیدهدم آزادی» بود. اما برخی به صورت پراکنده شعارهای ضد آمریکایی سر میدادند. منابع ایرانی گزارش دادهاند که «حدود ۲۰۰۰ پرچم کوچک شوروی» در بعدازظهر روز ۱۶ ژانویه میان گروههای دانشگاه تهران پخش شده است و ظاهراً این عمل در پاسخ به سخنان نخستوزیر بختیار صورت گرفته که همان روز در مجلس اعلام کرد تنها پرچمی که در ایران به اهتزاز درمیآید پرچم سه رنگ سرخ و سفید و سبز خواهد بود (سه رنگ اصلی پرچم کنونی ایران). (توضیح: این خبر ممکن است یک شایعه باشد.)
۳. وکیل وزارت دادگستری علیه ژنرال نعمتالله معتمدی، مسئول اجرای حکومت نظامی در قزوین اعلام جرم کرد و او را به زیر پا گذاشتن قانون اساسی ایران و آییننامهٔ حکومت نظامی متهم کرد. معتمدی متهم است که به سربازان تحت فرماندهیاش دستور داده تا به مردم حمله کنند و مسئولین نظامی را تشویق کرده که به آتشسوزی و سرقت اموال دست بزنند. زمانی برای تفهیم اتهاماتش مشخص نیست.
۴. سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران همچنان مغشوش است. تمامی برنامههای رادیویی در بعدازظهر ۱۶ ژانویه متوقف شدند و در ۱۷ ژانویه به کار خود ادامه دادند. شایعاتی به گوش میرسد که کانالهای بینالمللی (انگلیسی) رادیو و تلویزیون تعطیل خواهند شد. آخرین خشم و غضب عمومی از آنجایی نشأت گرفت که نخستوزیر در سخنرانیاش در مجلس اعلام کرد که بسیاری از سردستههای اعتصابات سازمان رادیو تلویزیون از ماموران ساواک هستند که دستمزدهای بسیار بالا از ساواک میگرفتند و اکنون با دورویی تمام، خواهان آزادی بیان در برنامههای این سازمان هستند. مدیر ارشد سازمان پیش از تعطیلی عمومی در یک برنامهٔ رادیویی شرکت کرده و این ادعا را رد کرد. منابع ما که در این سازمان کار میکنند گزارش میدهند که سخنان بختیار واقعیت دارد و همین موضوع باعث شده تا اوضاع میان اعتصابکنندگان سازمان رادیو تلویزیون رو به وخامت نهد.
۵. مطبوعات روز ۱۷ ژانویه گزارش میدهند که [آیت الله] خمینی در پاریس فرمان داده تا فشارها بر رژیم ادامه یابد، او به زودی به تهران بازنمیگردد و فرمان داده تا مخالفت با بختیار ادامه داشته باشد تا زمانی که شورای اسلامی تشکیل شود. مطبوعات فارسیزبان به این نکات اشاره کردند که در مطبوعات انگلیسیزبان به آن اشاره نشده بود: ۱) مجلس و شورای سلطنت «باید خارج شوند»، آنها مشروعیتی ندارند؛ ۲) کشاورزان باید فعالیت سیاسی بیشتری داشته باشند و از صدور گندم ممانعت کنند؛ ۳) ارتش ایران باید جلوی خروج تسلیحات آمریکایی از ایران را بگیرد، این تسلیحات به ایران تعلق دارند، ۴) بانکهای اسلامی (بدون بهره) باید تأسیس شوند و ۵) مردم ایران باید مراسم اربعین روز ۱۹ ژانویه را به «بزرگترین تظاهراتی که تاکنون برگزار شده، بدل کنند». (توضیح سفارت: ایران گندم صادر نمیکند بلکه ۳۹ درصد از مایحتاجش را وارد میکند. به نظر ما این اشتباه بر مبنای پروپاگاندایی شکل گرفته که دولت شاه گندم ایران را صادر میکند.)
۶. بانک های تجاری عموماً باز هستند ولی خدماتشان محدود است. فعالیتهای تجاری نیز همچنان اندک است ولی به نظر میرسد که رو به بهبود گذاشته است.
۷. گزارش جدید: سفارت همین حالا از دو منبع مختلف آگاهی یافت که در روز ۱۶ ژانویه مردم و ارتش درگیر شدهاند، این درگیری زمانی صورت گرفت که عدهای تلاش کردند تا مجسمه شاه را سرنگون کنند. کامیونهای ارتش از راه رسیدند و تیراندازی را آغاز کردند. خشونتها تا ۱۷ ژانویه ادامه یافتند. منبع ما در شرکت ملی نفت ایران گزارش میدهد که در روز ۱۶ ژانویه ۲۰ نفر کشته شدند؛ دکتر میناچی از کمیتهٔ دفاع از حقوق بشر به رایزن سیاسی گفته که ارتش در دانشگاه جندیشاپور به مردم حمله کرد و خشونت به شهر کشیده شد. او هیچگونه آمار دقیقی نداشت ولی گفت که «تعداد زیادی» از مردم در این دو روز کشته شدهاند. به گفتهٔ میناچی، یکی از دلایل خشونت حضور طرفداران شاه بود که فریاد میزدند: «شاه باید برگردد».
۸. منابع دانشگاهی به ما اطلاع دادند که در بعدازظهر روز ۱۷ ژانویه تیراندازی خفیفی در دانشگاه تهران رخ داد که حاصل درگیری نیروهای اسلامی و چپیهای تندرو بود. ارتش در صحنه حضور نداشت ولی گزارشها حاکی از آن است که درگیری پس از زمان اندکی متوقف شد.
۹. رایزن سیاسی هم اکنون از جلسهٔ ظهر در خیابان شاهرضا بازگشت و در راه به صورت غیرعمدی در رژه حضور یافته بود که در آن دو تانک بازیابیشده توسط مردانی در لباس نظامی هدایت میشدند و هر کدام نزدیک به ۱۵۰ تا ۲۰۰ نفر را حمل میکردند.
خودروها میدان فردوسی را مسدود کرده بودند و مردم شعارهای ضدشاه سر میدادند، علیرغم ترافیک کاملاً سنگین که در مرکز شهر تشکیل شده بود جو حاکم شاد بود. پوستر تمام رنگی ۱۴ در ۱۹ آیتالله خمینی به قیمت ۵۰ ریال به فروش میرسید، با این اوصاف رایزن سیاسی تصمیم گرفت که این بها را بپردازد تا به نوعی امنیت خود در میان جمعیت را تضمین کند که در نهایت تصمیم درستی بود. باقی نقاط تهران آرام بود ولی فضای شادی بر شهر حاکم بود. اما کنسول سیاسی شاهد تخریب یکباره رستوران در نزدیکی سفارت، توسط یک گروه از جوانان بود که فیالبداهه دست به این کار زدند.
۱۰. گزارشهایی از تیراندازی در ایلام و اراک به دست رسیده که این تیراندازیها به دلیل آتش زدن عکس شاه رخ داده است. جزئیات در دست نیست.
***
متن مذاکره با نماینده سفارت امریکا/ نامه محرمانه، سایروس ونس: امیرانتظام عامل امریکا نیست
ما نگران حمله های غیرمنطقی هستیم که به ایرانیان وطن دوستی همچون آقای مقدم مراغه ای و آقای امیرانتظام وارد می شود.
تاریخ ایرانی- ترجمۀ شیدا قماشچی: ۳۰ آذر ۱۳۵۸، دو روز پس از بازگشت عباس امیرانتظام، سفیر ایران در اسکاندیناوی به تهران و بازداشت او، سایروس ونس وزیر امور خارجه آمریکا در نامه ای محرمانه به کاخ سفید و طرف آلمانی، امیرانتظام را یکی از «ایرانیان میهنپرست» خواند و تأکید کرد، او «قطعاً عامل آمریکا نیست.»
«تاریخ ایرانی» این سند را از میان اسناد منتشرشده در ویکی لیکس یافته، همراه با متن مذاکرۀ امیرانتظام با نماینده سفارت آمریکا در تهران در دوم بهمن ۱۳۵۷ که موضوع آن بازگشت امام خمینی به ایران است.
[متن سند]، ۲۲ ژانویه ۱۹۷۹ [۲ بهمن ۱۳۵۷]
نهضت آزادی می خواهد امریکا به شاه فشار بیاورد
۱. متن کامل
۲. خلاصه: انتظام که از اعضای نهضت آزادی است به نمایندهٔ سفارت گفت که نهضت آزادی به طور فوری خواستار ملاقات با افسران عالیرتبهٔ ارتش است تا شرایط ورود آسان و بیدردسری را برای [آیتالله] خمینی فراهم کنند. نهضت آزادی از آمریکا میخواهد که نخستوزیر، مجلس و شورای سلطنت را تحت فشار قرار دهد تا کنارهگیری کنند. نمایندهٔ سفارت به طور خلاصه گفت که این کاری نیست که از عهدهٔ آمریکا بربیاید و کوچکترین اقدامی در این زمینه بسیار زیانبار خواهد بود. مصالحه از هر دو طرف لازم است. تلاش [آیتالله] خمینی پس از ورود، برای تشکیل یک دولت رقیب میتواند بسیار خطرناک باشد. به گفته منبع ما نهضت آزادی هنوز مایل است تا راجع به منافع آمریکا در ایران گفتوگو کند تا از درگیریهای آینده جلوگیری به عمل بیاورد.
در این حین، منبع مذهبی میانهرو میگوید که دیدار اپوزیسیون با نظامیان ضروری است و به طور غیرمستقیم گزارشات مربوط به وجود شکاف میان رهبران مذهبی را تایید کرد.
۳. امیرانتظام، عضو شورای مرکزی نهضت آزادی، در صبح روز ۲۲ ژانویه به نمایندهٔ سفارت گفت که نهضت ملی مایل است تا یک ملاقات فوری میان بهشتی رئیس دفتر خمینی، بازرگان دبیرکل نهضت آزادی و ژنرال مقدم و قرهباغی صورت بگیرد تا موضوع بازگشت [آیت الله] خمینی به ایران را حل کنند و اصرار داشت که دولت ایالات متحده ارتش را قانع کند که این ایده را بپذیرد. (میناچی، از میانهروهای نزدیک به شریعتمداری، نزدیک به یک ساعت بعد از انتظام همین پیشنهاد را مطرح کرد.)
نماینده سفارت به هر دو پاسخ داد که همان روز صبح دولت آمریکا چنین کاری را انجام داده و به این کار ادامه خواهد داد. انتظام سپس گفت که نهضت آزادی احتمالا طی ۲۴ ساعت آینده با ارتش دیدار خواهد کرد؛ یک مکان بیطرف برای این دیدار انتخاب شده (انتظام اشاره ای به محل دیدار نکرد) و بازگشت آرام و بیدردسر [آیت الله] خمینی به کشور را حیاتی دانست. (توضیح: واضح است که انتظام و نهضت آزادی روز ۲۶ ژانویه را برای بازگشت [آیت الله] خمینی قطعی میدانند.)
۴. در مورد شرایط سیاسی، نهضت آزادی گفت که مشکل کنونی با نخست وزیر است، اگرچه پیش تر با او «صحبت» شده بود، ولی اکنون حاضر به کنارهگیری نیست. انتظام گفت که قرار است او و یکی دیگر از اعضای نهضت آزادی (نام او را فاش نکرد) در بعدازظهر ۲۲ ژانویه با بختیار دیدار کنند. آنها بر «مصالحه» (واژهای که او استفاده کرد) نهضت آزادی به گونهای پافشاری خواهند کرد که شورای سلطنت کنارهگیری کرده و جای خود را به یک شورای اسلامی تعیین شده توسط [آیتالله] خمینی بدهد.
انتظام گفت که بهترین راه برای دولت ایالات متحده این خواهد بود که بختیار، شورای سلطنت و مجلس را تحت فشار قرار دهد تا راه را برای نهضت اسلامی هموار کنند.
۵. نماینده سفارت پاسخ داد که دولت آمریکا نمیتواند چنین کاری را انجام بدهد، و حتی انجام این کار بیهوده خواهد بود: زیرا کسانی که مخاطب دولت امریکا قرار بگیرند به سرعت جبهه گرفته و فریاد «ما از سمت آمریکا تحت فشار قرار گرفته ایم» سر خواهند داد و این پیشنهاد را نخواهند پذیرفت.
انتظام گفت که این تنها راه برای جلوگیری از به راه افتادن حمام خون و یا کودتای نظامی است. نمایندهٔ سفارت گفت که مصالحه همچنان بهترین راه به نظر میرسد.
بختیار مشروعیت دارد حتی اگر [آیت الله] خمینی آن را نپذیرد. انتظام گفت که [آیت الله] خمینی مشروعیت هیچ کدام از ارگان هایی که بر سر کار هستند را نخواهد پذیرفت: نخست وزیر، مجلس و یا شورای سلطنت.
سپس نمایندهٔ سفارت رک و بی پرده گفت که شاید وقت آن رسیده که کسی برای [آیت الله] خمینی توضیح بدهد که تنها راه جلوگیری از به راه افتادن حمام خون، مصالحه است. به نظر نمی رسد که دولت حاضر به تسلیم شود و حتی اگر حاضر شود هم ارتش کناره گیری نخواهد کرد. هرگونه تلاشی از جانب [آیت الله] خمینی برای تشکیل یک دولت رقیب بسیار خطرناک خواهد بود.
انتظام نفسی کشید و پرسید که آیا این به معنای امکان وقوع کودتاست؟ نماینده سفارت پاسخ داد که امکان کودتای نظامی در چند وقت اخیر اندک نبوده است. هیچ کس، نه ارتش، نه دولت آمریکا، نه اپوزیسیون مایل نیستند که کار به اینجا ختم شود.
۶. انتظام موضوع را تغییر داد و گفت نهضت آزادی مایل است با یک تیم از نمایندگان دولت آمریکا دیدار کند تا راجع به منافع آمریکا در ایران گفتگو کنند و از هرگونه درگیری میان دولت آمریکا و نهضت اسلامی جلوگیری شود زیرا این نهضت خواستار روابط خوب با آمریکاست. نمایندهٔ سفارت گفت که او همیشه به مواضع نهضت اسلامی توجه نشان داده است، ولی اکنون به نظر می رسد که با توجه به شرایط بحرانی سیاسی کنونی کمی زود است تا راجع به این موضوع صحبت کنیم. انتظام گفت که این پیشنهاد همچنان باقیست.
۷. در آخر گفتگو، انتظام، تماسی که وابستۀ سیاسی سفارت از جانب توکلی از نهضت آزادی صورت گرفته بود را تأیید کرد و از حالا به بعد انتظام تنها عضو نهضت آزادی است که با سفارت در تماس خواهد بود.
انتظام همچنین گفت که دو شایعه به گوشش رسیده است: نخست آنکه ژنرال اویسی با یک فروند هواپیمای نیروی هوایی ایران به کشور بازگشته است؛ دوم آنکه تعدادی از فرماندهان به سفارت آمریکا رفته و درخواست پناهندگی کرده اند. نمایندهٔ سفارت این شایعات را رد کرد و انتظام سخن او را پذیرفت.
۸. در یک گفتگوی مختصر دیگر، نماینده سفارت از جانب دکتر میناچی (فرستادهٔ میانه روهای سیاسی مذهبی) مطلع شد که دیدار میان رهبران نهضت آزادی و سران ارتش در بعد از ظهر ۲۲ ژانویه یا صبح ۲۳ ژانویه برگزار خواهد شد. میناچی توضیح داد که [آیت الله] خمینی، علیرغم درخواست تمام گروه های سیاسی متحدش، اصرار دارد که در روز ۲۶ ژانویه بازگردد. (توضیح: میناچی و انتظام هر دو نسبت به اطرافیان خمینی در پاریس بدگمان و بددل هستند. اگرچه هیچ کدام به طور مستقیم حرفی راجع به نزدیکان مورد اعتماد [آیتالله] خمینی همچون یزدی و قطبزاده، به میان نیاوردند ولی احساساتشان را کاملا نشان دادند.)
۹. میناچی حتی به درگیری میان رهبران مذهبی داخل ایران برای یافتن بهترین راهحل در قبال مشکل [آیت الله] خمینی اشاره کرد. میناچی در بعد از ظهر ۲۲ ژانویه به قم می رود تا با آیات عظام مشورتی طولانی داشته باشد در این باب که در هنگام بازگشت [آیت الله] خمینی، چگونه خشونت را به حداقل برسانند. او مطمئن بود که «مثلث قم» متشکل از آیات عظام از هرگونه استراتژی [آیت الله] خمینی که در چارچوب قانون اساسی نباشد، حمایت نخواهند کرد. (ما پیش تر سخنان شجاعانه ای از گروه قم شنیده بودیم، ولی با نخستین یورش از جانب [آیت الله] خمینی، آن ها عقبنشینی کردند، به نظر می رسد که این بار نیز همانگونه خواهد بود.)
۱۰. توضیح و تحلیل: موقعیت اینگونه است: [آیت الله] خمینی همه را تحت فشار قرار داده است، متحدانش در داخل کشور (نهضت آزادی) نگران عواقب آن هستند و در تلاش هستند تا معامله کنند، و اشارات زیادی می شود که دولت آمریکا باید چنین باری را برای هر دو طرف به دوش بکشد. تمایل ایرانی ها برای عدم مصالحه تا دقیقه آخر، صحنهٔ سیاسی را به یک «بازی» تبدیل کرده است. این موضوع وقتی تکرار شود، دیگر تأثیر تظاهرکنندگان را بی ثبات می کند. (۵ نوامبر، محرم، عاشورا، اربعین و اکنون).
به گفتهٔ انتظام ارتش با اعتصاب همافران در اصفهان، همدان، دزفول و مشهد مواجه شده است. از سوی دیگر، حضور تمامی احزاب باعث شده تا روحانیون میانه روی اپوزیسیون در برابر پیروان [آیت الله] خمینی که حاضر به مصالحه نیستند، تندروتر شوند.
بهترین آرزویی که می توان برای اکنون داشت، اینست که درگیری های داخلی هر کدام از احزاب باعث شود، تا در عوضِ مقابله و تندروی، به مصالحه با همدیگر بپردازند.
سالیوان
_ _ _
تماس با بازرگان:
[متن سند]، ۲۱ دسامبر ۱۹۷۹ [۳۰ آذر ۱۳۵۸]
۱. متن کامل
۲. اطلاع یافته ایم که سفیر آلمان رابطهٔ مناسبی را با بازرگان حفظ کرده است، بازرگان اگرچه دیگر نخستوزیر نیست ولی همچنان در دفتر قدیمیاش در نخستوزیری مشغول به کار بوده و به بسیاری از امور سابقش همچنان ادامه میدهد.
ما از میزان نفوذ بازرگان در شرایط آشفته کنونی خبر نداریم ولی فکر میکنیم بد نباشد اگر چندین ایده و راهکار را به گوش او برسانیم، البته اگر آلمانها موافقت کنند.
۳. پیشنهاد ما این است که سفیر آلمان با بازرگان تماس بگیرد، با این هدف که ارزیابی او را از شرایط کنونی و چشمانداز آزادی تمامی گروگانها را متوجه شود. پیشنهاد میکنیم که سفیر آلمان نکات زیر را از طرف ما به اطلاع بازرگان برساند:
– ما بسیار نگران آسیبهای طولانی مدت وارد شده به دیپلماتهایمان هستیم و اینکه نمیتوانیم با هیچ کسی در ایران تماس نتیجهبخشی داشته باشیم که به آزادی آنها ختم شود. ما همچنین عمیقا نگران صدمات جدی وارد شده به واسطهٔ این بحران بر نظام سیاسی و بافت اجتماعی ایران هستیم. اگر این بحرانها به سرعت به پایان نرسند، میانهروها، رهبران ضد کمونیستی که میتوانند ایران را به ثبات برسانند، توسعهٔ اقتصادی را از سر بگیرند و ایران را به جایگاه حقیقیاش در میان کشورها بازگردانند، موقعیت را از دست خواهند داد.
– ما نگران حملههای غیرمنطقی هستیم که به ایرانیان وطندوستی همچون آقای مقدم مراغهای و آقای امیرانتظام وارد میشود. اینگونه افراد بااستعداد و حساس هستند که ایران برای آیندهاش به آنها نیاز دارد. آنها میهنپرست هستند و قطعا عامل آمریکا نیستند. ترس آن میرود که حملات بیموردی که به آنها میشود بار دیگر توسط دانشجویان تکرار شود و افرادی را هدف بگیرند که در ایدئولوژی دانشجویان نمیگنجند.
– امیدواریم که آقای بازرگان و دوستانش بتوانند از نفوذ خود استفاده کرده و راهحلی فوری برای این بحران بیابند تا مقامات حکومت ایران با عناصر تخریبگری که مجموعه سفارت را اشغال کردهاند، برخورد کند. تا زمانی که چنین برخوردی با این افراد صورت نگیرد، خسارات وارده به ایران بسیار زیاد و طولانی مدت خواهد بود.
– آقای بازرگان باید بداند که ایالات متحده به هیچ وجه قصد تحقیر ایران و یا دخالت در امور داخلی این کشور را ندارد. ما آمادگی آن را داریم تا راهحلی برای بحران بیابیم که مقامات ایران نیز با وضع قابل قبولی از این بحران خارج شوند، اما نمیتوانیم اجازه بدهیم که از دیپلماتهای ما به منظور تحت فشار قرار دادن ما و گرفتن امتیاز استفاده شود. ما آمادهایم که راهکارهای مختلف را بررسی کنیم تا رضایت هر دو کشور ایران و ایالات متحده حاصل شود و آمادهایم تا توافق به صورت مستقیم با مقامات ایران و یا از طریق واسطههایی همچون سازمان ملل متحد صورت بگیرد.
در آخر، مایلیم بدانیم آیا آقای بازرگان افراد دیگری را پیشنهاد میدهند که بانفوذ بوده و تمایل داشته باشند تا برای پایان بخشیدن به این بحران به ما کمک کنند.
ونس
***
گزارش سفیر امریکا در مورد دیدار با محمد رضا پهلوی در باهاما/ “محمد رضا شاه” اعتقاد دارد بیش از ۸۰ درصد مشکلات جهان زادهٔ بی مسئولیتی مطبوعات است
تاریخ ایرانی- ترجمۀ شیدا قماشچی: ویلیام شوارتز، سفیر آمریکا در باهاما روز ۷ می ۱۹۷۹ (۱۷ اردیبهشت ۱۳۵۸) با محمد رضا شاه پهلوی که در جزایر این کشور به سر می برد، دیدار کرد و نتیجه این دیدار را در حالی که رابرت آرمائو همراه آمریکایی شاه و مدیر یک شرکت بینالمللی بازاریابی نیز حضور داشت، به دیوید نیوسام، معاون امور سیاسی وزیر خارجه وقت آمریکا گزارش داد. نیوسام از مخالفین سفر شاه به آمریکا برای مداوای پزشکی بود و در این دیدار سفیر آمریکا توضیح میدهد که شاه «افسرده و ناراحت» که «اصلا مایل نیست برای دولت ایالات متحده مایهٔ دردسر شود»، درباره حضور ملکه و اعضای خانواده سلطنتی در آمریکا پرسوجو کرد. با این حال آرمائو به شوارتز گفت که رهبران جهان پیام دادهاند «اگر دولت ایالات متحده با متحد وفاداری چون شاه اینگونه رفتار کند، چگونه میتوانند بر حمایت دولت ایالات متحده در هنگام نیاز اطمینان کنند.»
شاه ایران – برای معاون وزیر دیوید نیوسام
[متن سند]، تاریخ: ۷ ماه می ۱۹۷۹ [۱۷ اردیبهشت ۱۳۵۸]
از ناسائو در باهاما به وزارت امور خارجه
۱. ساعت ۱۱ روز ۵ می با شاه در اقامتگاه کرازبی در جزیرهٔ پارادایس دیدار کردم. شاه، آقای آرمائو و من تنها حضار در جلسه بودیم.
۲. چیزی حدود ۲۰ دقیقه به گفتوگو دربارهٔ مسائل کلی و بیاهمیت پرداختیم، مثل رطوبت هوا، آنتندهی ضعیف تلویزیون در جزیره و اموری از این دست. همانطور که انتظار داشتم، شاه را افسرده و ناراحت یافتم، ولی در عین حال خوشرو و مهماننواز بود.
۳. مطابق دستور، موضوع شماره یک را با او در میان گذاشتم، شاه پاسخ داد که اصلا مایل نیست برای دولت ایالات متحده مایهٔ دردسر شود و از اینکه اطلاعات مربوط به حضورش در آمریکا را در اختیارش گذاشتم از من تشکر کرد.
آقای آرمائو ادامه داد که همهٔ بررسیهای انجام شده توسط متخصصین نیز همین نتیجه را نشان میدهد که ایالات متحده امنترین محل برای شاه و خانوادهاش است. شاه وارد بحث شد و اظهار کرد که در حقیقت هیچ کجا نمیتواند به طور صد درصد امنیت او را تضمین کند، ولی به هرحال او باید بهترین گزینه را انتخاب کند و ایالات متحده یک گزینهٔ بدیهی است.
۴. شاه و آرمائو در ادامه به مشکلاتی اشاره کردند که تضمین امنیت در این مکان را بسیار دشوار کرده است. محدودیتهای اعمال شده توسط GCOB برای نوع سلاحهایی که نیروهای امنیتی مجاز به استفاده هستند، کیفیت پایین نیروهای پلیس محلی که به حفاظت از شاه گمارده شدهاند و تعداد اندک نیروهای آمریکایی که مجوز حضور در مکان را دارند از جمله مشکلات مطرح شده بود.
۵. سپس من موضوع شماره دو یعنی اجازهٔ تحصیل فرزندان شاه در آمریکا را مطرح کردم. شاه بدون نشان دادن کوچکترین احساساتی از من تشکر کرد ولی ناگهان پرسید: «ملکه چطور؟» از او پرسیدم آیا منظورش این است که ملکه نیز میتواند فرزندانش را همراهی کند، شاه پاسخ داد که قصدش این نبود ولی اگر برای مثال، ملکه بخواهد به آمریکا برود و «در خیابانها قدم بزند». سپس اضافه کرد البته که برای کارهای مهمتری به آنجا سفر خواهد کرد. آرمائو مداخله کرد و گفت آنها به مسائل مهمتری فکر میکردند، اینکه اگر ملکه یا یکی از اعضای خاندان سلطنتی به مراقبت پزشکی احتیاج پیدا کند آیا میتوانند به آمریکا سفر کنند؟ اشارهٔ او به این موضوع بود که ملکه چندی پیش اعلام کرد که به مراقبت پزشکی نیاز دارد. آرمائو گفت که باید بدانند تحت چنین شرایطی اوضاع چگونه خواهد بود؟ به طور خاص بر این سؤال تاکید کردند که آیا ملکه میتواند به آمریکا سفر کند؟ منتظر پاسخ شما هستم.
۶. آرمائو اضافه کرد که دفتر آقای نیوسام، معاون وزیر امور خارجه، به او تضمین داده که اعضای خانواده سلطنتی که در حال حاضر در آمریکا هستند، میتوانند در این کشور بمانند. من هیچ پاسخی ندادم. من کوچکترین اطلاعی از این ضمانت ندارم.
۷. شاه گفت همیشه زیر آفتاب جایی هست ولی «بعضی جاها آفتابیتر از بقیه است»، من متوجه منظورش نشدم.
۸. شاه سپس از نحوه برخورد مطبوعات در دیگر کشورها اظهار تعجب کرد. او گفت متعجب است که چرا مطبوعات اسرائیل نسبت به ظلم و ستم دولت حاضر در ایران ابراز نگرانی نمیکنند؛ چرا مطبوعات باهاما از حضور او در این کشور ابراز ناخشنودی کردهاند؛ و اینکه چرا مطبوعات آمریکا نسبت به وقایع حال حاضر ایران واکنش نشان نمیدهند؟ شاه سپس اظهار کرد که به عقیدهٔ او بیش از ۸۰ درصد مشکلات جهان زادهٔ بیمسئولیتی مطبوعات است.
۹. شاه گفت این وضع (وضعیت کنونیاش) زندگی نیست. او بسیار ناآرام است.
۱۰. از شاه تشکر کردم که مرا به حضور پذیرفته و او نیز از من تشکر کرد که به دیدارش آمدم. آقای آرمائو من را همراهی کرد و پس از خروج درخواست کرد که دو نکته را منتقل کنم:
یک. وضعیت امنیت کنونی غیرقابل تحمل است. او وضعیت را تشریح کرد، مسائل پیشین را بار دیگر مطرح کرد و گفت هر آنچه که از دستشان برمیآید را با توجه به شرایط کنونی انجام میدهند، با این وجود اوضاع بسیار پرمخاطره است.
دو. آرمائو گفت در پیغامهایی که از دیگر رهبران جهان به دست میرسد همواره به این مساله اشاره میشود که اگر دولت ایالات متحده با متحد وفاداری چون شاه اینگونه رفتار کند، چگونه میتوانند بر حمایت دولت ایالات متحده در هنگام نیاز اطمینان کنند.
دو نکتهٔ آرمائو را شنیدم. او از من برای این دیدار تشکر کرد. به او گفتم مسالهٔ سفر احتمالی ملکه به آمریکا را مطرح خواهم کرد و سپس محل را ترک کردم.
۱۱. دیدار من با شاه و آرمائو حدود ۵۵ دقیقه به طول انجامید.
۱۲. منتظر پاسخ هستم.
شوارتز