back to top
خانهنویسندگانآینده سنج: انتصاب جانشین خامنه‌ای چگونه زمینه سازی می‌شود - ۲

آینده سنج: انتصاب جانشین خامنه‌ای چگونه زمینه سازی می‌شود – ۲

sandali khamenei1   با توجه به عمل کرد خامنه‌ای و واگذاری برخی امور اجرایی مهم به مجتبی، می توان تا حدی احتمال داد جانشین او چه کسی خواهد شد. فعلا جنگ قدرت میان برادران در خانه پدری شدت دارد و هر کدام تا جایی که می‌توانند در حال رتق و فتق امور هستند تا شاید قدرت بیشتر را به دست آورند. این گونه امور در پس پرده برخی اخبار نهفته است که باید به دقت بررسی شوند تا بتوان میزان شدت جنگ را در بیت دریافت. البته این تحلیل تا زمانی مفید و مقبول است که جریاناتی ناگهانی پیش نیاید که همه چیز را بر هم زند مانند جنگ یا اعتراضات مردمی .

   با توجه به اینکه در حال حاضر شورای نگهبان، مجلس خبرگان رهبری، قوه قضاییه ، قوه مقننه و در آینده‌ای نزدیک قوه مجریه را با کمک سپاه پاسداران در اختیار خواهد داشت، انتصاب جانشین مورد نظر او مشکل نخواهد بود. زیرا هیچکدام از مراجع تقلید و علما دارای صفات رهبری بنا بر ماده 109 قانون اساسی نیستند. صفات عبارتند از:

۱ – صلاحیت علمی لازم برای افتاء در ابواب مختلف فقه

۲ – عدالت و تقوای لازم برای رهبری امت اسلام

۳ – بینش صحیح سیاسی و اجتماعی، تدبیر، شجاعت، مدیریت و قدرت کافی برای رهبری.

   با توجه به تغییرات انجام شده از سال گذشته و به سر کار آوردن «روحانیانی که شاگرد خامنه‌ای هستند» و سپاهیانی که با «کادرهای قدیمی» زاویه دارند، زمینه مناسب برای جانشین آینده در حال فراهم شدن است .

 

خصوصیات و صفات نمایندگان مجلس خبرگان رهبری، امامان جمعه و جماعت و روحانیون مجلس شورای اسلامی:

اول:منتخبین باید از میان روحانیونی باشند که سابقه کمتری در جریانات قبل از انقلاب داشته باشند و با نگاهی به برخی از انها می توان متوجه این قضیه شد که گروهی از انها در سال های قبل از انقلاب سن و سالشان به مبارزات نمی‌رسد (صادق لاریجانی، ابراهیم رییسی،حاج علی اکبری، پور محمدی و..) و برخی نیز در حد سخنرانی در روستاها احمد خاتمی و حسن روحانی، ناطق نوری و…و عده‌ای تنها در چاپ اعلامیه …دخیل بوده اند. ممکن است برخی‌ها مدتی را در زندان گذرانده باشند که در میان خیل جوانان برگزیده شده خبرگان رهبری جایگاهی ندارند و مطیع می گردند.

دوم: روحانیون این مجالس و مقامات حتی‌المقدور نباید رابطه خاصی با خمینی و نزدیکان او داشته باشند تا تحت تاثیر اندیشه و افکار او قرار نگیرند، البته شعار در طرفداری از خمینی بد نیست ولی در عمل باید مطیع رهبری بود.

   واگذاری برخی امور به عده‌ای از روحانیون و به خصوص آنهایی که در کلاس‌های درس خارج فقه خامنه‌ای و شاگردان درس خارج فقه سید مجتبی خامنه‌ای شرکت می‌کنند بخاطر همین زمینه سازی برای تعیین جانشین است.

   به عنوان نمونه،پس از تغییر رئیس شورای سیاست‌گذاری ائمه جمعه، تا کنون دستکم ۹ تن از امامان جمعه شهرستان‌ها تغییر کرده‌اند. خامنه‌ای ابتدا، در زمستان سال ۹۶ ، رئیس شورای

سیاستگذاری ائمه جمعه را تغییر داد و به جای رضا تقوی، محمد جواد حاج ‌علی ‌اکبری را نصب کرد. پس از تغییر رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه، ظرف چندین ماه، امامان جمعه شهرهای زاهدان، رشت، اهواز، کرمان، شیراز، تبریز، ایلام، بیرجند و همدان را نیز تغییر داده‌ است.

 

   عباسعلی سلیمانی، امام جمعه زاهدان پس از برکناری‌اش، از یک “لیست” تغییر امامان جمعه خبر داد که زیر نظر دفتر خامنه‌ای تهیه شده است. او خود را اولین “شهید” جوان‌گرایی خواند.

سوم: رابطه این روحانیون با شخص خامنه‌ای و فرزند او، رابطه مرید و مرادی باشد و سابقه کوچکترین بیانی در اختلاف با رهبری و بیت او نداشته باشند .

چهارم: دارای سوابق انقلابی در مفاسد مالی و اخلاقی باشند تا نتوانند فردا دم بجنبانند که تقریبا تعداد بسیار زیادی از نمایندگان خبرگان رهبری،شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت نظام، شورای اسلامی و امامان جمعه و جماعت و قضات قوه قضاییه واجد این شرط هستند.

 

خصوصیات و صفات فرماندهان نظامی و نیروهای اطلاعاتی – امنیتی:

     این فرماندهان باید ازمیان پاسدارانی برگزیده شوند که خصوصیات زیر را داشته باشند:

اول: یا سابقه در مسائل سیاسی قبل از انقلاب نداشته و یا کمتر داشته باشند (البته برخی‌ها مانند فدایی و ذوالقدر و رفیقدوست و رضایی و … هستند اما انها جزء مطیعان مقام رهبری و جانشین او هستند. در ضمن صفت چهارم را نیز دارا هستند.

دوم: رابطه خاصی با خمینی، بیت خمینی و نزدیکان او نداشته باشند که این خصوصیت در فرماندهان جدید به خوبی دیده می شود .

سوم: فرماندهان جدید و مورد تایید باید از میان نظامیانی باشند که در جریان جنگ از مقام بالایی مانند فرماندهی لشکر و یا قرارگاه برخوردار نباشند و مخالف خامنه‌ای در جریان جنگ و حمایت از موسوی نبوده و اگر احیانا دارای مقام بوده اند، اطاعت کامل خود از ولی فقیه مستقر و جانشین او را به اثبات رسانده باشند .

چهارم: مانند روحانیون انقلابی، دارای پرونده های مفاسد مالی و اخلاقی باشند تا در روز مبادا به راحتی و با افشای پرونده، از گردونه خارج شوند و مشکل ایجاد ننمایند. تقریبا کلیه سرداران سپاه یا خود و یا فرزندان و خانواده آنها پایشان در فساد های مالی و اخلاقی گیر است و پرونده انها در مراکز لازم موجود می‌باشد؛ سرداران محسن رضایی، محمد باقرقالیباف، مرتضی رضایی، علی شمخانی، حسین زیبایی نژاد، محمد رضا نقدی، حسین طائب، محمود سیف، محمد علی جعفری، عیسی شریفی، محمد باقر ذوالقدر،محسن رفیقدوست،مهرداد مسعودی، رحیم صفوی و… از این نوع هستند.

 

جانشین احتمالی خامنه‌ای:

   «آیهالله» سید مجتبی حسینی خامنه‌ای، جانشین احتمالی است. با توجه به میزان سلطه او بر بخش های مختلف دولت و نهادهای تحت مدیریت خامنه‌ای، به خصوص بیت رهبری و سپاه پاسداران و «روحانیان» مقام‌دار، سید مجتبی خامنه‌ای در شرایط موجود، قوی ترین گزینه جانشینی سید علی خامنه‌ای می‌باشد.

 

   سیاسی‌ترین،خشن‌ترین و منفورترین فرزند خامنه‌ای که به جرأت می‌توان گفت از سال 1384، با دخالت در انتخابات، حضور مقتدرانه خود در بیت رهبری را به اثبات رساند، به گونه‌ای که سید علی خامنه‌ای تقریبا از همان زمان به بعد و در پاسخ به کروبی، گفت: او آقا زاده نیست و آقا است. به دنبال دخالت و نظارت او بر جنایتهای سیاسی که «قتل‌های زنجیره‌ای» نام گرفت و تقلب در انتخابات سال‌های بعد و…، او لیاقت خود را در به تصدی مقام رهبری، رهبر سوم جمهوری اسلامی، نشان داد زیرا:

اول: بر خلاف پدر که به هنگام به دست آوردن مقام رهبری،مجتهد نبود، با تشکیل کلاس‌های درس و فشار بر مراجع تقلید و برگزاری کلاس‌های درس خارج فقه، توانسته است خود را از ضعف برهاند و «مجتهد جامع‌اشرائط» بخواند. البته حامیان بسیاری هم در حوزه های علمیه برای خود دست و پا کرده‌است. فراوان روحانی قدرت طلب برای کسب مقامات بالا در کلاس‌های درس وی حضور به هم می‌رسانند. میان شاگردان پدر و پسر برای بیشتر نشان دادن طلبه‌ها همکاری‌ها نیز صورت می‌‍گیرد..

   به گزارش تریبون مستضعفین، حامد تقدیری از روحانیون فعال در شبکه‌های اجتماعی در گوگل پلاس، تصویری از درس خارج فقه و اصول سید مجتبی خامنه‌ای را منتشر کرد. او نوشت: «هر چند ایشان به عنوان فرزند آقا شهرت دارند اما خودشان هم آقایی هستند برای خودشان. درس خارج فقه شان معمولا به گونه کنفرانسی است که شاگردان بیان میدارند واستاد تصحیح می‌نمایند. اما درس خارج اصول توسط استاد ارایه میشود. فضا بسیار دوستانه، گرم و ساده است. و بزرگواری ایشان و علمیت ایشان خود دال بر تربیت در خانواده فاضل و معنوی است که با اندک ارتباطی قابل درک است.»

دوم: با نفوذ مقتدرانه بر مسئولان بیت رهبری و حتی پدر خود، البته به جز برادران، توانسته بر بخش‌های مهم بیت تسلط یافته و موجب اطاعت دیگران از خود بگردد. در این شرایط، پدر همسر او و خانواده‌های نزدیک به حداد عادل نیز در این امر او را یاری می‌رسانند و با غلو و گزافه گویی در باره «معصومیت و الهی بودن او»، بسودش تبلیغ می‌کنند.

   غلامعلی حداد عادل در توجیه رهبری احتمالی داماد خود بر چهار صفت مجتبی خامنه‌ای

«شهادت می‌دهد»: «عبادت، زهد، بی‌گناهی و تدریس درس خارج…جسته و گریخته می‌دانم که سالهاست در قم درس خارج تدریس می‌کند و اوقات خود را در منزل یا به مطالعه فقه و فقاهت می‌گذراند یا به عبادت … من طی سیزده ‌سال گذشته که با او نسبت پیدا کرده‌ام هنوز صدای بلند او را نشنیده‌ام و گناهی از او ندیده‌ام… زندگی ایشان به مراتب از زندگی یک کارمند متوسط شهرستانی ساده‌تر است.» (تابناک به نقل از پاسدار اسلام، ۲۸ مرداد ۱۳۸۹)

   صفت های شهادت داده شده از سوی حداد عادل به سید مجتبی، همان صفاتی است که «رهبر» آینده را دارا می‌باشد. زیرا همواره در حال عبادت است. علاوه بر این به مقام اجتهاد هم رسیده و از همه مهمتر اینکه معصوم و بیگناه است و مهر تایید بر کلام مصباح یزدی می‌زند که گفته است: «هر چند عصمت چهارده معصوم توسط خدا تضمین شده است اما این به معنای معصوم نبودن دیگران نیست.» (آفتاب نیوز، ۲۸ مرداد ۱۳۸۹)

   این سخنان غلامعلی حداد عادل زمانی بود که دخالت های سید مجتبی در سرکوب اعتراضات مردم در جریان کودتای انتخاباتی اظهر من‌الشمس بود. در نامه صادق لاریجانی به خامنه‌ای نیز دخالت های او در قوه قضائی بمثابه دستگاه سرکوب نیز جای انکار ندارد.

سوم: با در اختیارگرفتن معاونت نظامی بیت رهبری و برخی مشاوران نظامی پدر، توانسته است در چینش فرماندهان سپاه ، قدرت خود را نمایان سازد. در این بین، پدر او نیز کم یار او است.

   با نگاهی به فرماندهان مستقر که اکثر آنها جوان ، گزافه گو، خشن و سرکوبگر هستند می‌توان در یافت که میان گماردن آنها به این و آن مقام و تعیین جانشین ارتباط وجود دارد. او با نصب فرمانده مورد نظر خود به ریاست سازمان حفاظت اطلاعات سپاه و هماهنگی با سازمان اطلاعات سپاه بر کلیه سرداران نظارت کامل دارد.

     در این بین با استفاده از نیروهایی که زمانی با وی در جبهه های جنگ بودند و گردان حبیب را تشکیل می‌دادند (حسین طائب، حسن محققی، مهدی طائب، علیرضا پناهیان، اسماعیل کوثری، و…)،بر انتخاب فرماندهان سپاه و کنترل انها از داخل و خارج سپاه هماهنگی های لازم را صورت داده است .

چهارم : با نصب سید ابراهیم رییسی، بر قوه قضاییه به شدت با هر مخالفی برخورد کرده و به طور کامل بر این قوه تسلط دارد. او با دخالت و نظارت بر کلیه امور قوه قضاییه و نصب قضات و دادستان های مورد نظر، استبداد فراگیری در کشور به وجود اورده و بنا به مقتضیات با تمام اقشار جامعه از جوانان، دانشجویان، کارگران، زنان، معلمان، روحانیون، نظامیان و… برخورد می کند.

صدور احکام بسیار سنگین برای برخی فعالین مدنی توسط قاضی‌های منصوب شده او بیانگر روش او در اینده رهبری احتمالی او می‌باشد.

پنجم: با در اختیار داشتن ستاد اجرایی و بنیادهای مختلف مالی و بخش‌های مختلف اقتصادی سپاه پاسداران، دارایی مورد نیاز برای تطمیع و سرکوب مردم را توسط نیروهای نظامی – امنیتی و اطلاعاتی و نیروهای سرکوب های خیابانی در دست دارد و به جرات می‌توان گفت در سرکوب های سال 88، 96،97 و 98، سرکوب و کشتار مردم و جوانان معترض را او فرماندهی می کرد

ششم: با همراهی کامل حسین طائب و در اختیار داشتن‌قوی ترین نیروی اطلاعاتی و امنیتی بر کلیه مسئولان نظارت داشته و با استفاده و به کار گیری سیستم های شنود مکالمات تلفن‌های همراه و ثابت انها و نصب دستگاه شنود در محل کار و خانه مسئولان گوناگون و فیلم برداری مخفیانه از محل کار و خانه و … توسط باندهای متخصص سازمان اطلاعات سپاه پاسداران ، سیستم به شدت کنترل کننده‌ای را ایجاد نموده که قابل مقایسه با سیستم های اطلاعاتی روسیه ، اسراییل و امریکا می باشد و با نفوذ برخی نیروها در کشورهای مختلف با هزینه‌های گزاف، می‌تواند هر نیروی مخالفی را ترور و یا با دستگیری در کشورهای منطقه به ایران بیاورد و قدرت نمایی کند .

 

     مجتبی در گذشته از فردی به نام سعید امامی برای انجام امور مهم امنیتی ، اطلاعاتی، ترور، انفجار و سرکوب استفاده می‌کرد. بعد از فدا کردن او، هم اکنون از چهره‌ای اخراجی از واواک که دارای مفاسد اخلاقی و مالی مستند است، به نام حسین طائب، بهره می‌گیرد که از سال 88 بعد از سرکوب معترضین در کشور با فشار بر پدر خود، او را به فرماندهی سازمان اطلاعات سپاه گمارد تا بتواند جانشین سعید امامی در انجام امور محوله باشد. الحق هم تا به حال در کنار سید مجتبی از پس این جنایت و خیانت های «لازم» بر آمده است .

   سید مجتبی و نیروهای تحت نظر او، همواره در ایجاد بحرانهای داخلی و خارجی، نقش دارند؛ از جمله، در دستگیری محیط زیستی‌ها، زنان و دختران به نام بدحجابی و دادن احکام بسیار سنگین مورد اعتراض مجامع بین المللی، ترور برخی افراد در خارج از کشور، دستگیری برخی مخالفان در کشورهای اطراف، اقدام به بمب گذاری در کشورهای خارج و همچنین فراهم آوردن زمینه بحران در خلیج فارس، عراق، سوریه، یمن، لبنان ، افغانستان و… مانع تراشی بر سر برجام و FATF و…

   به عنوان نمونه در زیر بخش هایی از سخنان حسین طائب اورده شده که فشار او بر قوه قضاییه و مقننه را به خوبی نشان می‌دهد. معلوم است که این فشار بنا به دستور آقا مجتبی بعمل می‌آیند و قطعا در طول سال های بعد از 88، و سرکوب مبارزان و منتقدان، با توجه به وضعیت خامنه‌ای، افزایش یافته اند:

اول: به گزارش بولتن محرمانه بسیج مدرسه علمیه الهادی قم، حسین طائب روز شنبه ۱۴ اسفند 89، در جمع طلاب بسیجی مدارس علمیه معصومیه، عترت و الهادی قم حاضر شد و پس از شنیدن نظرات و راهکارهای آنان برای آنچه “مهار فتنه” ذکر گردید، به پرسش‌های مطرح شده پاسخ داد.

   وی در پاسخ به پرسشی درباره مواضع انتقادی برادران لاریجانی (رؤسای قوای مقننه و قضائیه) نسبت به دولت (محمود احمدی نژاد)، گفت: «باید سعی کنیم اینها را نگه داریم، به هرحال نیروهای

انقلاب که همه مالک اشتر نیستند، یاران امیرالمومنین هم مراتب داشتند، البته به این آقایان هم گوشزد شده است که حواسشان جمع باشد؛ هم در اظهارنظرهای عمومی و هم خصوصی چیزی علیه دولت نگویند که به سود دشمن تمام شود.»

   در جمله فوق «گوشزد کردن» به رؤسای دو قوه گویای این واقعیت است که رئیس اطلاعات سپاه، در موقعیت گوشزد کردن به دارندگان این دو قوه است.

دوم: طائب مدعی شد: «همین نامه منسوب به آیه‌الله لاریجانی ناشی از بی‌احتیاطی آنها بود، آن نامه البته دروغ بود و سبزها هم اعتراف کردند که دروغ بود و بین‌شان اختلاف افتاد اما حرفهای ایشان بود و ظاهرا کسی شیطنت کرده و حرفهای شفاهی را مکتوب کرده و به سایت‌های حامی سران فتنه داده تا منتشر کنند، به هرحال به خیر گذشت اما واقعا حواسشان باید جمع باشد، اگر هم بخواهند به این روند ادامه دهند و دولت را تحت فشار بگذارند همین مطالبی را که دوستان گفتند در گزارشی آمده اگر منتشر شود به نفعشان نیست، البته آقا (رهبری) هم نشان دادند که درباره مصالح نظام با کسی تعارف ندارند منتهی در این شرایط حساس بنابر دفع کسی نیست.»

 

     در این بخش از سخنان، طائب هم اعتراف می‌کند که محتوای «نامه» شیخ صادق لاریجانی به خامنه‌ای راست است و هم رییس قوه قضاییه که گویا رئیس یک «قوه مستقل» است، تهدید می‌شود. آن نامه که اینک رئیس اطلاعات سپاه صحت محتوای آن را تصدیق می‌کند، این‌است:

   «اگر چه حضرتعالی پذیرفتید که این کمیته زیر نظر مستقیم رئیس قوه قضائیه انجام وظیفه کند، اما متاسفانه این کمیته مصدرعملی تصمیمات قضائی نبود؛ احکام قضائی در دفتر شما [مقام معظم رهبری] توسط آقازاده محترم آقاسید مجتبی، حجهالاسلام سردار حسین طائب [فرمانده وقت

بسیج و رئیس کنونی سازمان اطلاعات سپاه] و سردار محمدرضا نقدی [فرمانده فعلی بسیج] صادر و به آقای رئیسی عضو این کمیته ابلاغ می‌شد. من چند بار خواستم آقای رئیسی را عزل کنم، آقا سیدمجتبی اجازه نداد. اگر چه ظاهراً بنده رئیس قوه قضائیه هستم، اما در واقع این فرزند شما است که از طریق ابراهیم رئیسی حکم قضائی صادر می‌کند».

   متن فوق افشا می‌کند که اقا سید مجتبی بر قوه قضاییه و مقننه حکم می‌راند. این دخالت‌ها در قوه اجرائی نیز بعمل می‌آیند. هدف نیز مهره چینی است تا که همه مقامها مطیع امر باشند.

سوم: محمد سرافراز رییس سابق صدا و سیما در تویتر خود به روشنی دخالت های سید مجتبی و حسین طائب را بیان می‌کند:

   «جناب حدادعادل از آنجا که یک منصوب شما خواست مثلاً عملیات روانی برایم راه بیندازد، بدانید یک «پرستونما» به نام “م- ا” (میترا استاد) سراغ من آمده بود ولی سر آنها به سنگ خورد. از جناب طائب بپرسید چطور کسی را که درباره زندان‌های آمریکا کتاب نوشته و می‌توانست فرصتی برای نظام باشد با اخراجش به تهدیدی علیه خودشان تبدیل کردند؟ بدانید این ماجرا در حال رسیدگی است».

   توییتر فوق در پاسخ به امیرابراهیم رسولی- رئیس دفتر غلامعلی حدادعادل-، نوشته شد که او با انتشار عکسی از محمدسرافراز و شهرزاد میرقلی خانی،در صفحه توییتر خود نوشته بود: «آینه عبرت…! آقای سرافراز باید بیش از پیش خدا را شکر کند، ایضاً میرقلی خان.»!!!

چهارم: در رابطه با دخالت‌های سید مجتبی و حسین طائب، محمد سرافراز باز می‌نویسد:

   «در تعطیلات فروردین ماه ۹۵ جلسه ای با آقای طائب داشتم و گفتم که من تشکر می کنم از شما و چون ممکن است آقایان را نبینم، از طرف من از آقای حسین محمدی [از مدیران ارشد دفتر رهبری] و حاج آقا مجتبی [خامنه‌ای] تشکر کنید؛ زیرا زمینه را فراهم کردید که من از صدا و سیما بروم و این جای تشکر دارد و من راحت می‌شوم. او به جای اینکه تکذیب کند گفت: « خوب می‌خواهی بعدش چی کار کنی؟”

پنجم: خانم میرقلی‌خان در برنامه گفتگو با عبدالرضا داوری نقل کرد که در ۹ اردیبهشت ۱۳۹۴، در جلسه‌ای با فرزند رهبر ایران اطلاعاتی را در مورد فساد مالی در صداوسیما مطرح کرده و پاسخ شنیده‌است که

     «ما وکیل و وصی همه نیستیم». خود سرافراز در آن مصاحبه، با اشاره به پرونده سازی‌های اخلاقی، مالی و امنیتی اطلاعات سپاه برای افراد مختلف گفت: «غیر از مقام رهبری چه کسی می تواند جلوی این بداخلاقی ها را بگیرد؟»

ششم: رئیس سابق صداوسیما توضیح می‌دهد که سرانجام در تاریخ ۲۸ بهمن ۱۳۹۴ یک «ملاقات مفصل دونفره» با سید علی خامنه‌ای داشته و تلویحا از طرح استعفای خود در آن جلسه خبر می‌دهد: «در مورد استعفاء در بیرون دفتر با هیچ کس صحبت نکردم ولی حدود ۱۰ روز بعد در سایت منسوب به آقای حداد عادل نوشتند که سرافراز استعفا داده و قرار است آقای حداد جایگزین شود.»

هفتم: سرافراز در کتاب خاطرات خود پرده دیگری از دخالت های اطلاعات سپاه را روایت می کند: «پس از برگزاری مزایده آگهی‌های صدا و سیما، حسین طائب رئیس سازمان اطلاعات سپاه و جمال‌الدین آبرومند، معاون هماهنگی وقت و جانشین کنونی «قرارگاه جنگ نرم» سپاه اظهار علاقه کرده اند تا در برگزاری مزایده مشارکت کنند. متعاقبا، جلسه‌ای برگزار می‌شود که از جمله شرکت کنندگان آن، هادی رضوی بوده (که به تازگی به خاطر فساد اقتصادی به ۲۰ سال زندان محکوم شده). با وجود این، ظاهرا در این جلسه توافق مورد نظر آقای طائب و همراهانش به‌دست نمی‌آید و در نتیجه، آنها، «به صورت غیررسمی ازچندکانال وعده شکست مزایده وتغییر رئیس سازمان [صداو سیما] را می دهند».

   در عمل، به گفته محمد سرافراز، «بیش از ۳۰ گروه» در مزایده شرکت می‌کنند، اما «همگی آنها کنار می‌کشند و تنها دو گروه قیمت پیشنهاد می‌دهند». از میان آن دو نیز، گروهی که برنده مزایده می شود، یعنی بانک توسعه تعاون و شرکای بخش خصوصی، ادامه نمی‌دهند چون بانک توسعه تعاون (وابسته به وزارت تعاون) از مزایده کنار می‌کشد.

   سرافراز در توضیح دلایل شکست مزایده، ازجمله می‌گوید: فردی که مسئولیت پیگیری تعهدات گروه برنده مزایده را داشته (و از او تحت عنوان “آقای هاشمیان” یاد می‌کند) به او خبر می دهد که «از چند ناحیه تهدید شده»؛ هرچند دلیل اصلی را تصمیم علی ربیعی وزیر تعاون دولت حسن روحانی عنوان می کند: «آقای ربیعی دوست آقای طائب بود و برخی معتقدند به این دلیل از مزایده کنار کشید».

   بعد از برکناری سرافراز، شرکتی به نام توسکا با مدیریت مهرداد بذرپاش قرارداد آگهی‌های صداو سیما را از آن خود می‌کند تا زمانی که در مسابقه‌ای گند کار تقلب در رأی گیری‌اش، در می‌آید. آن زمان مهرداد بذرپاش در تعاون سپاه بود. جالب است که او علاوه بر مسئولیت محاسبات و نظارت اخیرا عضو برجسته مدیریتی در استان قدس رضوی شده است.

هشتم: وب سایت فرارو با مدیریت محمد حسین خوشوقت، فرزند «آیهالله» عزیز خوشوقت که از مفتیان قتل های زنجیره ای بود و برادر همسر سید مصطفی خامنه‌ای، در مورد حسن طائب می نویسد: «شنیده ها و اخبار غیر رسمی در مورد نقش پررنگ حسن طائب در حوادث بعد از انتخابات بسیار است و از نامه اخیر پنج تن از معاونان وزارت اطلاعات به مقام رهبری که در آن ضمن برشمردن سوابق حسن طائب هشدار داده اند که با رویه‌های اخیر، وزارت اطلاعات در شرف از هم پاشیدگی است».

 

مسائل پیشاروی خامنه‌ای برای جانشینی احتمالی فرزند او:

   چند مسئله مهم و اساسی پیشاروی حاکمیت است که خامنه‌ای باید فکری برای آنها بکند تا جانشین او با مشکل روبرو نباشد:

اول: حذف کلیه کسانی که حضور آنها می‌تواند مشکلاتی برای سید مجتبی به عنوان جانشین احتمالی به وجود آورد. دو شخصیتی که می‌توانستند در این راه با حضور خود شکاف ایجاد نمایند و حذف شدند ، عبارتند از هاشمی رفسنجانی و سردار قاسم سلیمانی (بر حذف و یا کمک به حذف سردار قاسم سلیمانی از این بابت تاکید می شود که در صورت زنده بودن، می‌توانست مشکل ساز باشد. زیرا از قدرت بالا در سپاه – تنها سردار ذوالفقار نشان سپاه پاسداران- و محبوبیت میان برخی سرداران و مسئولان نظام و رهبران جبهه مقاومت و ارتباط تنگاتنگ با سید علی خامنه‌ای برخوردار بود). در سال های گذشته، حسین طائب را مجبور به پرونده سازی بر قاسم سلیمانی کردن. در این رابطه سردار محمد علی جعفری و سردار محمد حسین باقری نیز هماهنگی‌هایی داشتند و تا حدی سید علی را موافق تغییر او کرده بودند.

   پرونده سازی حسین طائب در رابطه با پرداخت‌های بی‌سند صدها هزار دلار و یورویی بود که سردار سلیمانی به حمید بقایی داده بود که در نهایت هر چند بقایی محکوم شد اما به نظر میرسد که این پرداخت صورت نگرفته بود و یا اگر گرفته بود میان سردار سلیمانی و محمود احمدی نژاد بوده است و حسین طائب تلاش می‌کرد سردارسلیمانی را در این مورد خراب کند؛ هر چند سلیمانی بسیار اعمال ناروا و فساد آور و جنایتکارانه‌ای را انجام داده بود اما در این مسئله حسین طائب قصد تخریب سلیمانی را داشت .

     مطرح کردن شائبه ترور قاسم سلیمانی از سوی حسین طائب: در تاریخ مهرماه سال 98 طائب مدعی شد در کرمان عده ای قرار بود در حسینیه پدر قاسم سلیمانی بمب گذاری کنند و اطلاعات سپاه آنها را دستگیر کرد. سه ماه بعد، قاسم سلیمانی به دلیل لو رفتن حضورش در عراق از سوی برخی ها در داخل، ترور شد!؟

   در حال حاضر، مجتبی باید فکری هم برای سید حسن خمینی و احمد منتظری و آیات عظامی بکند که با رهبر شدن او، مخالفت خواهند کرد.

دوم: رهبری تا قبل از مرگ باید تکلیف جبهه مقاومت را روشن سازد تا جانشین احتمالی او مشکلات کمتری را در پیش داشته باشد. بعد از ترور سردار قاسم سلیمانی حضور و «قدرت ایران» در کشورهای عراق، سوریه، لبنان، افغانستان تا حد زیادی کاهش یافته است؛ شاید بتوان گفت که ترور سردار سلیمانی طبق سناریویی انجام شد که باید بعمل درآید و به حضور ایران در جبهه مقاومت پایان دهد.

 

سوم: سید علی خامنه‌ای مانند خمینی (در مورد جنگ ایران و عراق) باید قبل از مرگ مسئله هسته‌ای را به گونه‌ای حل نماید تا سید مجتبی گرفتار این مهم نباشد. بسا جانشین احتمالی او و سرداران نظامی بدشان نمی‌آید که این مشکل باقی بماند و «وجود دشمن» دست‌آویز سرکوب مردم بماند .

چهارم: با توجه به شرایط بسیار سخت اقتصادی و اعتراضات رو به گسترش مردم به دلیل فقر و بیکاری و… خامنه‌ای ناگزیر باید با بازکردن و رها سازی بخشی از دارایی های ایران که در صندوق مخصوص سید علی خامنه‌ای است و یا مذاکره‌های مخفیانه با برخی از کشورهایی که پول های ایران را بلوکه کرده اند، شرایط را برای جانشین خود آسان کند.

پنجم: یک دست سازی کلیه سران قوا(مقننه، مجریه و قضاییه)، برای به خدمت در آوردن جانشین او درآوردن آنها؛ در این رابطه رؤسای قوای قضاییه و مقننه حداقل برای 8 سال – البته اگر قالیباف در دور بعدی انتخاب و رییس قوه شود- و نیز رساندن فرد مورد نظر به ریاست جمهوری کار جانشین خامنه‌ای را آسان می‌کند. برخی سخنانی که از گوشه و کنار در رابطه با شورای نگهبان شنیده می‌شود و برخی سخنان در مورد تغییرات قانون اساسی، شاید بیانگر این مسئله باشد که حتما باید رییس جمهور بعدی فردی باشد که تبعیت از ولایت را به خوبی انجام دهد. باز ممکن ممکن است مشکلی مانند مشکل احمدی نژاد پیش بیاید. بنابراین، با توجه به زمان کم باقیمانده تا انتخابات ریاست جمهوری در سال1400، احتمالا پارلمانی کردن ریاست جمهوری یا انتخاب از سوی رهبری انجام نشود. بنابراین تلاش می‌شود مهره‌ای کاملا مطیع و تابع را بعد از تحقیقات کامل شوراین نگهبان رئیس جمهور کنند تا که حداقل برای 8 سال بعدی مشکل ساز نباشد .

   در تایید امور بالا، در باره احتمال جانشینی سید مجتبی نوشته‌اند: در حکومت امروز جمهوری اسلامی هیچ کس نمی تواند سکان رهبری را به دست گیرد بدون آن که پیوندهای محکمی با دستگاه‌های امنیتی و نظامی داشته باشد. سپاه و دستگاه‌های امنیتی موازی نفوذ خود را آن چنان در قدرت و ثروت کشور گسترده‌اند که اگر فردی در این نهادها زمینه نداشته باشد نمی‌تواند به مقام رهبری نائل آید. حکومت جمهوری اسلامی در دوران پس از انتخابات صرفا بر پایه قوای قهریه و زور عریان عمل می‌کند و تنها کسی می‌تواند رهبری آینده را در دست بگیرد که برای اِعمال زور و به کار بردن سیاست مشت آهنین آمادگی داشته باشد. به همین جهت است که معترضان در دوران اعتراضات پس از انتخابات با دورنگری به ارتباطات وثیق مجتبی با نهادهای نظامی و امنیتی از طریق افرادی مثل حسین طائب (معاون اطلاعات سپاه پاسداران و از دوستان نزدیک مجتبی)، محمد محمدی گلپایگانی (رئیس دفتر آقای خامنه‌ای و پدر شوهر دختر بزرگ خامنه‌ای، بشری السادات،از معاونان سابق وزارت اطلاعات) یا اصغر حجازی (مسئول امنیت بیت رهبری) اشاره داشتند. فردی مثل مجتبی که هم با عالی رتبه ترین مقامات امنیتی و نظامی پیوند وثیق دارد، هم سوابق اجتهادش در حال ساخته شدن است و هم در رشته‌ای از روابط خانوادگی به کاست حاکم پیوسته است کسی است که این نهادها دنبال می کنند.

 

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید