در پی لجبازی های مقام فرزانه به دلیل بی بصیرتی، فشارهای داخلی و خارجی او را بر سر دوراهی نابودی یا تسلیم قرار داده اند. با نگاهی به موارد زیر به خوبی می توان دریافت که قدرت و توان اثر گذاری خامنهای زوال پذیرفته است. پنداری مجبورش کرده اند به رهبری عادی و البته تا حدی دیپلمات تبدیل شود. این امر را اکثر ارکان نظام او به خوبی نشان میدهند. او تنها در برخی موارد اقدام به دادن «شعارهای انقلابی» – در واقع خشونت طلبانه و ضد انقلاب- می کند؛ آنهم بعد از اینکه دیگران و زودتر از او شعار دادهاند. در برخی موارد هم سخنانی به زبان میآورد که تنها یک روز عمر دارد و به دست فراموشی سپرده میشوند. مانند مخالفت با خرید گوشی موبایل آیفون که همان روز از وب سایت او برداشته شد و یا مخالفت با خرید مسکن توسط ایرانیان در ترکیه که، از قرار، توسط آقا مجتبی و جهت ضربه زدن به علی اصغر حجازی و اسحق جهانگیری بود؛ زیرا یکی از موثرترین شرکت های ساخت و ساز مسکن و فروش به ایرانی ها شرکتی است که از سوی محمد حسین حجازی و مهدی جهانگیری با سه تن از سرمایه داران ترکیهای ایجاد شده و خانواده های ایرانی ازاین طریق اقدام به خرید مسکن کرده اند .
تحلیلگران نزدیک به حاکمیت در روزهای اخیر اقدام به راهنمایی مقامات ایرانی نموده و به آنها گوشزد کرده اند دست از اقدامات تند و «انقلابی» بردارند. زیرا کار به جاهای خطرناکی رسیده است و اگر بخواهند مانند گذشته خالی بندی نمایند عنقریب به وضعیتی بدتر از قبل از برجام باز خواهند گشت که باوجود وضعیت اقتصادی فعلی ایران، احتمالا بیت خامنهای را بر سرش خراب خواهند کرد و مردم دست از جان شسته بساط ولایت فقیه را از میان برخواهند داشت. در زیر به نظر سه تن از تحلیلگران نزدیک به حاکمیت توجه فرمایید که جملگی بر این باور هستند که احتمالا مکانیسم ماشه اجرایی خواهد شد و حاکمیت نباید به رأی شورای امنیت سازمان ملل دل ببندد و بهتر است عاقلانه به رویه نرمش در پیش گیرند، اگر میخواهند چند روزی بیشتر بر ایران حکم برانند.
❋ سه نشریه از «تحلیلگران» نزدیک به خامنهای:
اول:سید مصطفی خوشچشم، کارشناس مسائل بین الملل، طی یادداشتی در خبرگزاری فارس به این مسئله اشاره کرد و نوشت: «اگرچه که آمریکا محق به استفاده از مکانیسم ماشه نیست و چنین اقدامی مضحکه شورا و تصمیمات جمعی این نهاد است، آمریکا با سوء استفاده از وجود نامش و علیرغم خروج رسمی از این توافق و علیرغم مخالفت اکثریت قریب به اتفاق (۱۳رأی از 15 رأی) اعضای شورای امنیت (به غیر از جمهوری دومینیکن)، میتواند اسناد مربوط به قطعنامههای تحریمی پیشین شورای امنیت سازمان ملل را بر علیه جمهوری اسلامی مجددا معتبر سازد.»
وی افزود: «البته ممکن است برخی عدم تمکین دیگر اعضای شورای امنیت در تشکیل کارگروههای تحریمی مندرج در قطعنامه ۲۲۲۴ در مخالفت با این تصمیم آمریکا را مانعتراشی برسر اجرای تحریمهای فوق بیان کنند، اما حتی اگر دیگر اعضا دست به چنین کاری زده و حتی به فرض آنکه بتوانند مانع از کارکرد این کارگروهها هم بشوند بازنمیتوانند در اصل قضیه یعنی اعتبار یابی اسناد قطعنامههای تحریمی قبلی مانعی به وجود آورند و حداکثر میتوانند در اجرای آنها اشکال تراشی کنند.»
دوم:یوسف مولایی، کارشناس حقوق بینالملل، میگوید: در کشمکش مکانیسم ماشه، ماجرا دیگر حقوقی نیست بلکه به یک زورآزمایی سیاسی تبدیل شده است. از این، رو اگر چه آمریکا از نظر حقوقی نمیتواند مکانیسم ماشه را فعال کند، اما با اتکا به زور سیاسی و ابزارهای دیپلماتیک خود، نهایتا تحریمهای بین المللی را علیه ایران مجددا اعمال خواهد کرد.
مولایی به دیپلماسی ایرانی گفت: «علیرغم تمام مخالفتهای اعضا شورای امنیت، کمیسیون مشترک برجام، اتحادیه اروپا، چین و روسیه در نهایت آمریکا میتواند از ۲۰ سپتامبر/ ۳۰ شهریور مسئله فعال کردن مکانیسم ماشه و بازگشت قطعنامهها و تحریمهای شورای امنیت را محقق کند.»
سوم:احمد نقیب زاده عدم خروج ایران از برجام بعد از خروج آمریکا از این توافق را «هوشمندی»، «دور اندیشی» سیاسی خواند و گفت مخالفتهای فعلی جامعه جهانی با آمریکا مرهون خویشتنداری سیاسی تهران است.» نقیب زاده گفت: «اگر ایران بخواهد در پاسخ به اقدامات آمریکا مبنی بر فعال کردن مکانیسم ماشه و احیای قطعنامه شش گانه به سمت خروج از برجام، ان پی تی و یا کاهش همکاریها با آژانس بینالمللی انرژی اتمی برود دیگر اعضای برجام و آژانس بینالمللی انرژی اتمی هم دلیلی برای حمایت و همراهی با ایران ندارند و به تبع آن خود به خود این بازیگران در جبهه ایالات متحده آمریکا قرار میگیرند و این بار به جای انزوای آمریکا شاهد انزوای ایران خواهیم بود مانند دوران قبل از مذاکرات برجامی. حتی کشورهایی مانند چین و روسیه هم توان همراهی با ایران را نخواهند داشت؛ بنابراین من بر این باورم که دیپلماسی ما کماکان باید به قوت خود به دنبال همراهی جامعه جهانی با ایران باشد تا فضای مثبت کنونی را برای خود حفظ کند و بتواند از آن کمال بهرهبرداری را در جهت منافع ملی داشته باشد.»
وی افزود: «ما نباید فضا را با برخی اقدامات و تصمیمات اشتباه برای خود بغرنج، پیچیده و سخت کنیم. اتفاقاً باید این فضای مثبت پیگیری شود تا بتوان از این طریق برخی فشارها را تعدیل کرد. شما تصور کنید که از ۲۰ سپتامبر قطعنامهها علیه ایران باز گردد و ایران هم بخواهد از برجام و یا ان پی تی خارج شود آن وقت فضا برای ایران به شدت متفاوت از امروز است.»
در سال های گذشته که خامنهای خود را «انقلابی و نه دیپلمات» میدانست، در برابر هر اتفاقی فوری به میدان میآمد و با دشمن دشمن کردن،دست به مخالفت و مقابله میزد و نیروهای حامی او در مراکزی مانند نماز جمعه و تجمع مداحان و مساجد و مراکز بسیج معروف به افسران جنگ نرم، به سرعت گفتههای او را از طریق خبرگزاری ها و نشریات و صدا و سیما و برگزاری راهپیمایی و تجمع در برابر مراکز خاص نزدیک به دشمن، سفارتخانه و کنسولگری و دفاتر هواپیمایی،گوش فلک را کر می کردند که ببینید رهبر انقلاب چگونه دماغ دشمن را به خاک مالیده است
اما این روزها با توجه به حضور ویروس کرونا که البته این هم به دلیل بی لیاقتی و پنهانکاری و دخالت سپاه پاسداران با توجه به شرکت ماهان، ایران را فرا گرفت و توانست خط ارتباطی رهبری را با نیروهای خود جوش و کفن پوش قطع نماید، کار را به جایی رساند که با تعطیلی نمازهای جمعه به خصوص در تهران و شهرهای بزرگ و نیز بسته شدن دکان مداحان فحاش حامی «رهبر»، در مراسم همیشگی محرم و همچنین پستویی شدن خود او از سوی فرزندانش در بیت رهبری، مشخص شد خامنهای فرمانده کل قوا ، نیروهای خود را از دست داده زیرا در برابر مواردی که در زیر بیان می شود اگر نگوییم کوچکترین تحرکی نداشته، حداقل تحرک در برابر برخی موارد را داشته است:
❋علامتهای گویای عقب نشینی از مواضع پیشین هستند:
اول: اجبار و تبعیت از تعطیلی نمازهای جمعه از ترس مبتلا شدن به کوید که با مخالفت شدید ائمه جمعه روبرو شد؛ اما از آنجا که حتی بسیجیان و حامیان نظام میترسیدند به بیماری مبتلا شوند، حضور پیدا نمیکردند. در نتیجه تقریبا به تعطیلی کشیده شده که منجر به قطع ارتباط ستاد و صف گشته است.
دوم:موافقت اجباری با تعطیل آستانهای مقدس قم و مشهد و تقریبا کلیه امامزاده ها از ترس بیماری کوید 19؛ دراین مورد هم با اینکه در ابتدا این استان ها را کشنده ویروس میخواندند، اما کار ابتلا به ویروس به جایی رسید که شخص خامنهای دخالت کرد تا مسئولان این اماکن را وادار به تعطیلی نماید هر چند صحن حرم ها باز بود ، اما ترس مردم عادی منجر به خلوتی این آستانها گشت. تنها نیروهای بسیار معتقد به ان محل ها رفت و امد می کردند که با نگاهی به امارهای ارائه شده نه چندان دقیق مسئولان ، شهرهایی مانند قم و مشهد ماهها است که در شرایط قرمز قرار گرفته اند.
سوم: تعطیلی اجباری دکان مداحان، همه ساله در ماههای محرم و صفر، گروه جدیدالتاسیس مداحان که اخیرا نام خود را ستایشگران نهاده اند ، بازاری باز میکردند و با گرد آوردن کفن پوشان و نوحهسرایی تقریبا دو ماه کشور را به تعطیلی میکشاندند. با خواندن مدح هایی در مورد خامنه ای و نظام ولایت و راه اندازی دسته های عزاداری در خیابان ها بسود «نظام ولایت» تبلیغ میکردند. خود نیز به نان و نوا میرسیدند. اما امسال وجود کرونا مانع از برگزاری این مراسم گشت. باوجود این، نزدیک به 500 هزار تن برنج ، روغن، شکر، گوشت قرمز و مرغ را در شرایط بد اقتصادی صرف حلیم پزی و قیمه پزی نمودند و برخی از مداحان برجسته وابسته به رهبری مراسم خاصی بدون در نظر گرفتن پروتکل های بهداشتی برپا نمودند که اثرات مخرب و کشنده ان در روزهای اینده مشهود خواهد شد ..
چهارم:سکوت در باره انفجارهای نطنز و خجیر: به جز قطع ارتباط رهبری با «نیروهای خود جوش»، در دوران کرونا انفجارهایی در برخی مراکز نظامی از جمله نطنز و خجیر به وجود امد که مسئولان میگویند میدانیم که عامل کسیت اما فعلا اعلام نمیکنیم. این میدانیم و نمیگوییم یعنی این که میدانند اما از ترس واکنشها، سخنی بر زبان نمیآورند. «از اتفاق»، سرداران نعره کش و گزافه گوی سپاه نیز، برابر دستور، در یکی دو ماه اخیر سکوت اختیار کرده اند.
پنجم:موافقت با بازرسی آﮊانس از دو مرکز اتمی که قبلا مانع از بازرسی آنها بودند. یکی از نشانه های نرمش قهرمانانه در برابر «دشمن»، دادن مجوز بازرسی از دو مرکزی بود که تا به حال با آن مخالفت کرده بودند. اما همانگونه که سه تحلیلگر نزدیک به حاکمیت گفتهاند، ایران فعلا نباید وارد کشمکش در رابطه با مسائل هستهای شود. در این مورد چون پایشگیر است، یعنی متوجه شده که فریب خورده و واکنش امریکا شده و تعهدهایی را که برطبق برجام برعهده داشته نقض کرده و به امریکا فرصت داده که ماشه بازگشت تحریمها را بکشد، با بازرسی ها موافقت میکند و «سرداران» دیگر سخن از سرب داغ نمیزنند..
ششم: توقف اعدام سه تن از بازداشت شدگان آبانماه سال 98، یکی از مواردی که رژیم مجبور به عقب نشینی در برابر فشار مردم شد همانا مخالفت مردم و انتشار پیام های گوناگون در هشتک های مختلف در مخالفت با اعدام سه تن از جوانانی بود که در آبانماه سال 98، دستگیر شده بودند ، بدینسان، مشاهده میشود که به دلیل فشارهای داخلی و نیز خارجی، «نظام» مجبور شد دست از اعدام این سه جوان بردارد. در این مورد کفن پوشان هم به خیابان نیامدند و از قوه قضاییه منصوب رهبری وبیت او حمایت نکردند. علت شتاب در اعدام نوید افکاری این بود که پیش از برخاستن موج اعتراض در ایران و جهان، جنایت را انجام دهند.
هفتم:سکوت در برابر اعتراضات به انفجار در بیروت و متهم کردن حزب الله، نظام حاکم بر ایران که لبنان را یکی از کشورهای جبهه مقاومت میداند، بعد از انفجار در بیروت که برخی حزب الله را متهم می کردند سکوت اختیار کرد. حتی به سخنان رییس جمهور فرانسه هم که یک ماه به حکومت لبنان برای تغییر فرصت داده بود اعتراض نکرد مبادا گزکی به دست دشمن بدهد در این شرایط سخت.
هشتم: عدم اعتراض و راهپیمایی در برابر برقراری رابطه میان اسراییل و امارات متحده عربی و بحرین، آنهم با این ادعا که بخاطر حفظ خود از خطر ایران، دست به اینکار زدهان. یکی از عقب نشینیهای خنده دار مقام معظم رهبری، هنگام اعلام برقراری رابطه میان امارات متحده عربی و اسراییل بود که با وجود آنکه در برخی از کشورهای مسلمان در این مورد تظاهرات و راهپیماییهایی صورت گرفت اما در ایران تنها عدهای از «خود جوشان» که در ولایت ذوب شدهاند، در مقابل سفارت امارات متحده عربی اقدام به آتش زدن پرچم کشورهای اسراییل و امریکا نمودند و چندین روز بعد، خامنهای اقدام به پرتاب چند شعار نمود که حامیان او خیلی زود از کنار آن گذشتند .
نهم: سکوت و عدم راهپیمایی اعتراضی در مقابل سفارت سوئد به خاطر سوزاندن قرآن. یکی از عقب نشینیهای آشکار خامنهای و سکوت و عدم راهپیمایی خودجوشان در برابر اقدام نابخرادانه گروه راستگرای افراطی سوئد بود. با وجود تظاهرات در کشورهایی مانند پاکستان ، بر خلاف زمانی که کشیش امریکایی قران را آتش زد و در سراسر ایران تظاهرات و راهپیمایی علیه این عمل به راه انداختند و خامنهای نیز سخنرانی و آن عمل را محکوم کرد، هیچ خبری نشد. حتی شخص خامنهای و دیگر مسئولان به جزسردار حسین امیر عبداللهیان که در توییتر خود اعتراض نمود خبری از واکنش «کشور انقلابی» تحت زعامت «رهبر انقلابی» صورت نگرفت .
روزهای بعد، خامنهای، در رابطه با قران سوزی چنین گفت: صهیونیست نهفته درون دولت آمریکا طراح اصلی این واقعه است. دولت آمریکا برای اثبات ادعای خود دربارهٔ دخالت نداشتن در این رویداد، باید عوامل اصلی قرآنسوزی را محکوم کند.
دهم: سکوت یک هفتهای خامنهای و «نیروهای خودجوش» او در برابر چاپ مجدد کاریکاتورهای پیامبر در نشریه فرانسوی، خامنهای همانند خمینی همواره منتظر میماند ببیند در برابر عملی ضد اسلامی، کدام کشورها تظاهرات را شروع میکنند، بعد آنها وارد شوند. مثلا در برابر انتشار کتاب آیات شیطانی، ابتدا در هندوستان و پاکستان تظاهرات به عمل آمد و یک هفته بعد خمینی وارد صحنه شد و تا جایی پیش رفت که حکم ارتداد نویسنده آن را نیز صادر کرد. صافی نیز مبلغ حق الزحمه ترور او را معین کرد. در رابطه با کاریکاتورها در حالیکه از همان ابتدا، یعنی 11 شهریور مردم در پاکستان و افغانستان و برخی کشورهای مسلمان دیگر به خیابان ها آمده بودند، خامنهای در روز 18 شهریور به میدان آمد و آن را محکوم کرد. قرار شد نیروهای «خودجوش و کفن پوش» نیز روز 20 شهریور به خیابان ها بیایند و راهپیمایی کنند. آمدند اما تعداد آنها بسیار اندک بود.
در خبرها آمد که «آیهالله» علی خامنهای، «رهبر جمهوری اسلامی»، روز سهشنبه، ۱۸ شهریور، در پیامی به چاپ دوباره کاریکاتورهای پیامبر اسلام در مجله طنز فرانسوی، شارلی ابدو، واکنش نشان داد. او در پیام خود این امر را «جرم بزرگ» خواند و مسئله محکوم نکردن آن از سوی سیاستمداران فرانسوی به خاطر آزادی بیان را «کاملاً مردود و غلط» دانست؛ خامنهای گفت: از نظر او سیاستمداران غربی نسبت به اسلام و مسلمانان «دشمنی دارند» و «ملّتهای مسلمان بهویژه کشورهای غرب آسیا … باید هرگز این امر را فراموش نکنند».
یازدهم:سکوت در برابر حضور نماینده قطر در اسراییل و انجام گفتگو میان حماس و اسراییل، سالها است که رژیم، به دلیل نیاز به ارتباط با قطر در برابربرخی اعمال مسئولان قطری سکوت کردهاست. حتی در امضای محکومیت ایران در پایان دوران تحریم تسلیحاتی نیز قطر مانند دیگر کشورهای خلیج فارس از در مخالفت با ایران در آمد. مهمتر از آن، حضور یکی از مسئولان قطر و سفر به اسراییل برای حل درگیری های مرزی اسراییل و نوار غزه بود که با موفقیت انجام شد. در این مورد، رﮊیم سعی کرد با سکوت از کنار آن بگذرد. راستی ایناست که در طول 40 سال، رﮊیم ولایت فقیه جز تقویت اسرائیل در منطقه نکردهاست. در دوران جنگ 8 ساله، اسرائیل واسطه خریدهای پنهانی اسلحه بود و مقامات رژیم در ظاهر نیز «ضدیت قاطع» اظهار نمیکردند. پس از رو شدن افتضاحهای اکتبر سورپرایز و ایران گیت، دشمنی با اسرائیل و دشمنی اسرائیل با «ایران» یکی از محورهای سیاست داخلی و خارجی دو طرف شد. حاصل این «دشمنی»، حضور اسرائیل در دروازه جنوبی ایران است.
دوازدهم:سکوت در برابر دیدار الکاظمی با ترامپ، در سال های دور که رژیم به خود میبالید که نخست وزیر عراق بدون چراغ سبز او تعیین نمیشود، هر کس نخست وزیر بود، به هنگام دیدار با مسئولان امریکایی جایگاه ایران در عراق را به مسئولان امریکایی گوشزد میکرد. اما مصطفی الکاظمی تقریبا بدون دخالت رژیم، به نخست وزیری رسید و با امریکاییان از در دیگر در آمد و موجب نگرانی رژیم شد. مسئولان رژیم مجبور به سکوت هستند و این در حالی است که نخست وزیر عراق برخوردهای دولتش را با نیروهای حشدالشعبی گسترش داده و از سویی دیگر مقتدی صدر نیز در باره لزوم تعطیل مراکز حشدالشعبی اظهاراتی کرده است. اما از اعتراض مقامات رﮊیم خبری به گوش نمیرسد. این امر نشان میدهد که رﮊیم نه تنها «عمق استراتژیک» خود را در منطقه از دست داده، بلکه «عمق استراتژیک» رژیم ولایت فقیه، امارات متحده عربی و بحرین و احتمالاً عمان نیز جمع و منقبض خواهد شد. این در حالی است که دو ماه قبل، بعد از کشته شدن قاضی منصوری، یکی از خبرگزاریهای وابسته به سپاه اعلام کرد: «رمانی هم عمق استراتژی ایران است»!.
سیزدهم: عدم برگزاری راهپیماییها دراعتراض به سخنان رییس جمهور فرانسه و لبنان در مورد دولت سکولار لبنان، در سفر دوم رییس جمهور فرانسه و تهدید نظام لبنان و بعد از ان سخنرانی رییس جمهور لبنان مبنی بر تشکیل دولت غیر قبیلهای و سکولار. باز هم خبری از اعتراض خامنهای به این دخالتها در یکی از پایتختهای خیالیاش نشد.
این علامتها میگویند که رژیم در منطقه و نیز در داخل کشور، منقبض میشود و حالت تدافعی و انفعالی بخود میگیرد؛ راست سخن اینکه خامنهای در باتلاق خود ساخته فرو میرود و ایران را نیز با خطرهای بزرگ روبرو کردهاست.