قبل از پاسخ به این پرسش به چند موضوع میپردازم، آیا شکست در تجربه را باید پایان آن تجربه دانست؟ دو نوع برخورد میتوان کرد:۱ – برخورد اول بعد از شکست در تجربه، انرا رها میکنند، بدنبال مقصر شکست خارج از خود میگردند و پس از چندی تجربه جدیدی را آغاز میکنند بدون شناخت علتهای شکست قبل و تصحیح آنها، در نتیجه با “تعجب” شاهد تکرار همان شکست میشوند! دسته دوم آنهایی که شکست را وعده پیروزیهای اینده با شناخت علتهای شکست، تبدیل ضعفها به قوت و حفظ قوتها میدانند و تجربه را رها نمیکنند من از دسته دوم هستم.
آیا ملت فقط شاه را نمیخواست و برایش استبداد مشکل اصلی نبود؟ پاسخ منفی است، شعار انقلاب استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی بود که اگر استقلال و آزادی تا حد زیادی معلوم بود یعنی چی، جمهوری با پسوند اسلامی مشخص نبود یعنی چی؟ چرا استقلال و آزادی شعار انقلاب شد؟ چون بعد از کودتا علیه جنبش ملی کردن نفت به رهبری دکتر مصدق توسط شاه، بخشی از روحانیت ، دولتهای انگلیس و آمریکا با تایید دولت روسیه استبدادی با ولایت مطلقه شاه حاکم شد و از آنجا که استبداد در کشورهای زیر سلطه چون کشور ما نمیتوانند وابسته نباشند، استبدادی وابسته ایجاد شد،ملت ایران با انقلابش در پی احیا حقوق خود و بیان این مهم بود که خیانت کودتای شاه را نبخشیده و استقلال و ازادی را میخواهد ممکن شد. میبایست گفت که شاه از هوادارانش با انصافتر بود که هم انقلاب را دید و هم ملت ایران را صاحب آن دانست. امروز در ادامه تجربه میبایست از تجربۀ گذشته درس گرفت، نتیجه اینکه، نهاد دولت را میبایست از دین و مرام جدا ساخت و برای جمهوری پسوندی اضافه نکرد تا جمهوری بیانگر ولایت جمهور ملت بدون شرط گردد! آیا برنامهای بود؟ بله بود و تا قبل از کودتا علیه انقلاب، اقتصاد تولید محور ایجاد شد و برای هر خانوار درآمد از هزینه بیشتر گشت. خوانندگان را به مطالعه آن دعوت میکنم! کودتاگران بعد از کودتا دوباره اقتصاد مصرف محور را به اجرا گذاشتند که نتیجه انرا میبینیم! فراموش نکنیم، کودتاگران حفظ استبداد خود را از روز تاسیس آن اوجب واجبات خواندند، خیانتها و جنایتها و بحرانهای عظیم علیه حقوق ملی برای حفظ آن کرده و میکنند. برای مثال بعد از حمله صدام که با اطلاعات افسران استبداد شاه گمان کرده بود هفت روزه ایران را میتواند بگیرد، وقتی بعد از چند ماه، مقابل ارتش ملی ایران و معجزاتی را که ممکن کرد شکست خود را پذیرفت و درخواست صلح کرد و عربستان پذیرفت غرامت جنگی را بپردازد، کودتاچیان با شعار جنگ نعمت است ، این پیروزی را برای به اجرا گذاشتن طرح کودتا از ملت ایران دزدیدند و برای حذف نسل انقلاب و تقویت استبداد خود ۸ سال انرا ادامه دادند و در اخر جام زهر را سرکشیدند. آیا نیروی جانشین قوی و متحد برای اجرای برنامه ها بود؟ نه نبود، اکثریت نیروهای سیاسی تشنه رسیدن به قدرت و تمامیتخواه بودند. این یکی از دلایلی بود که کودتا را ممکن کرد. با نیروهای ملی است تا از تجربه درس بگیرند و در پی ایجاد نیرویی جانشین متحد، مستقل و آزاد باشند تا علتهای شکست دیروز در اینده شکستی جدید را ممکن نسازند. عدهای گمان میکنند که کودتا یعنی سقوط یک حکومت. در پاسخشان مینویسم، خب دو شکل میشود به این سوال پاسخ داد، ۱- از دید قدرت یا ۲- از دید حقوق! بله از دید آنها که از دید قدرت به مسائل مینگرند تعریف کودتا میشود سقوط یک حکومت که البته برای فرق گذاشتن بین کودتا و جنبش میگویند کودتا یک حکومت مردمی را از قدرت کنار میزند! اما ما در وطن تغییر سلسله با زور و جنایت داشته ایم که انقلاب نبود، کودتا هم نبود! اما اگر محور را قدرت نگیریم، مردم و حقوق ملت بگیریم تعریف تغییر میکند! کودتا میشود محروم کردن ملت از حقوقش و جنبش همگانی میشود بیان میل ملت برای احیا حقوق خود و وطن. در اول انقلاب ملت تصمیم میگرفت و میزان رای ملت بود اما تمامیت خواه ها ضد این حقوق به نام های مختلف بودند و هستند. طرح کودتا علیه انقلاب به نام کودتای خزنده افشا شد، خوانندگان را به بازنگری آن دعوت میکنم. با وجود افشای طرح، اکثریت ملت و کنشگران نتوانستند مانع آن شوند. و کودتا با جمله خمینی که اگر ۳۵ ملیون ملت ایران تصمیمی بگیرند او خلاف آنرا اجرأ خواهد کرد به اجرا درآمد، خمینی برای خود ولایت مطلقه که بقول مرحوم منتظری عین شرک بود تعریف کرد. دگر اندیشی جرم شناخته شد، احزاب غیر“خودی” تعطیل و مسؤلانشان دستگیر شدند، روزنامه های غیر “خودی” تعطیل و مسؤلانشان در بند شدند قلمها شکسته شد و هر کس که سعی کرد از حقوق به دست آمده خود و وطن دفاع کند اعدام، زندانی ویا مجبور به مهاجرت شد. درس دیگری که از این شکست میبایست گرفت، این است که چه بکنیم که بعد از گذار از استبداد حاکم، ضعفها، امکان کودتایی دیگر را به تمامیت خواهان رنگارنگ که اکثرا در خدمت قدرتهای خارجی هستند ندهد. در آخر از نظر من آنها که منکر واقعیت کودتا علیه انقلاب میشوند که بعضی از آنها حتی با وجود اسناد هنوز کودتا علیه جنبش ملی کردن نفت را کودتا نمیشناسند، دانسته و ندانسته همدست کودتاچیان بوده و هستند! شاد باشید. حمید رفیع