back to top
خانهابوالحسن بنی صدرمقالات و مصاحبه هاایران در حلقه آتش/ تحولات جنگ آذربایجان و ارمنستان، مصاحبۀ رادیو عصر...

ایران در حلقه آتش/ تحولات جنگ آذربایجان و ارمنستان، مصاحبۀ رادیو عصر جدید با ابوالحسن بنی صدر

                                                                             Banisadr-Daesh-1

                                                                                برای شنیدن صدای این مصاحبه اینجا را کلیک کنید

                                                                                 

حسین جواد زاده: … ایران در میان حلقۀ آتش میان ارمنستان و آذربایجان است، امروز نیز ارمنستان به ایران هشدار داده است. … جنگ بین ٢ کشور همسایۀ ایران، یعنی آذربایجان و ارمنستان در جریان است. و حتی خمپاره هایشان به روستاهای مرزی ایران اصابت کرده اند. ایران نیز در حلقۀ آتش است. تحلیل شما از وضعیتی که در این منطقه بوجود آمده است، چیست؟ …
 
ابوالحسن بنی صدر: جنگ یک امر واقعۀ مستمر در جامعه های بشری است. خدا داند، از کی بوده است؟ بسیاری که می گویند، قبل از تشکیل اجتماعات هم، جنگ بوده است، به لحاظ اینکه، انسان ها خشونت طلب بوده اند، بالطبع خشونت طلب بوده اند. اما حال که داریم از جنگ صحبت می کنیم، خوب است که هموطنان ما بدانن: چرا صلح، حقی از حقوق انسان است؟ چرا زور از فساد، جدایی ناپذیر است، بنابراین، جنگ از فساد، جدایی ناپذیر است؟ همین مثال ٨ سال جنگ که [بین ایران و عراق] بود [را بیاد بیاوریم]. الان هم که [ایران] در حلقۀ آتش است، در ١٠ تا جنگ شرکت داده شده است. 
 
امروز، روزنامۀ لوموند نوشته بود که ترکیه، در ۵ جنگ است: در سوریه که قشون دارد؛ با کردها که می جنگد، بنابراین در خاک عراق هم عملیات نظامی انجام می دهد؛ در لیبی که دست بکار است؛ فعلاً در آذربایجان هم که وارد شده است؛ در دریای مدیترانه هم بر سر اینکه منابع گاز به کی تعلق دارد، هم درگیر است. خوب، آقای رجب طیب اردوغان را به ۵ تا جنگ گرفتار کرده اند. حالا، خود او گمان می کند که امپراتوری عثمانی را دارد بازسازی می کند. اما، این ناممکن است. او در کار تخریب نیروهای محرکۀ ترکیه است.  
 
گفتم که جنگ از فساد جدایی ناپذیر است. بسیاری می گویند که آقا، یک اشخاصی، یک دیکتاتورهایی زورگو بوده اند، آدم کش بوده اند، اما، دزد نبودند. اولاً، دزدی، یکی از انواع فساد است، نه همۀ انواع اش. اما یک مستبدی که فاسد نباشد، تاریخ به خود ندیده است. چرا؟ برای اینکه ممکن نیست. حال، همین مسألۀ جنگ را از ٢ جهت نگاه کنید. توی همین جنگ آذربایجان و ارمنستان بر سر قره باغ، زور که توی آن هست. اما زور که به تنهایی، بکار بردنی نیست، این [زور] باید با علم و فن ترکیب بشود، بمب و موشک و توپ و گلولۀ توپ و گلوله های عادی و … [ساخته] بشوند، بکار برود. پس علم و فن و آهن و مواد دیگر هم، توی آن هستند. دروغ هم توی آن [جنگ]، هست، چون راست بگویند که جنگ نمی کنند. راست بگویند، یعنی، حق به حقدار برسد، یعنی، جنگ نشود. پس دروغ هم توی آن هست. پس از این طرف [تولید زور]، نگاه کنی، نیروهای محرکه که شمردم، پول، علم، فن، مواد، نیرو، با زور ترکیب می شوند تا این زور، بیشترین تخریب را ببار بیاورد. پس از این طرف، با فساد، عجین است، اصلاً جدایی ناپذیر است، برای اینکه نیروهای محرکه را شما به آلات قتّاله برای کشتن و ویرانگری، تبدیل می کنید. اما، از آن طرف، وقتی [زور] بکار می رود، ویرانی ببار می آورد، مرگ ببار می آورد، پیامد های مرگ و ویرانی را هم ببار می آورد، که عبارت اند از خانواده هایی، جوان های خور را از دست می دهند؛ بچه هایی یتیم می شوند؛ آسیب های احتماعی پرشمار، از گرسنگی و فقر بگیر، تا برای سیر کردن شکم، تأمین امنیت، به هر کاری دست زدن، [پدید می آیند]. پس، از ٢ طرف [تولید و استعمال]، زور با فساد، جدایی ناپذیر اند. استبداد بدون فساد، ناممکن است. 
 
دوباره می گویم، سه باره می گویم، ده باره می گویم، ولایت مطلقۀ فقیه بدون فساد، ناممکن است. بنابراین، ممکن نیست، خدا فرموده باشد. 
 
خوب، پس جنگ، نمی تواند خلاف حقوق انسان نباشد، برای اینکه ضد حیات است. به این جهت است که قران می گوید، جنگ عمل شیطان است. صلح، حقی از حقوق انسان است. خوب حالا، ما در کشور خودمان یک رژیمی داریم، به نام دین، ستایشگر جنگ شده است. هم اکنون که داریم با هم حرف می زنیم، حملات شدید به آقای روحانی[در جریان] است که تو، چرا دم از صلح زدی؟ چرا گفتی، اما حسن، بخاطر اینکه اکثریت، تن به جنگ نمی داد، صلح کرد؟ پس تو می خواهی سازش کنی؟ از اتفاق این جنگ است که آخر سر، به سازش پایان می پذیرد. مگر اقای خمینی، جام زهر سر نکشید؟ صلح، بر حق ایستادن است. ممکن نیست که یک ملتی، بر حق خود، بر صلح، بایستد، حقوق دیگر را لحاظ نکند. یک ملتی که صلح را حق خود می داند، حقوق دیگر خویش را هم حق های خود می داند. بنابراین، تن به سازشی که تجاوز به آن حقوق باشد، نمی دهد. اما اگر رفت، رویِ خطِ جنگ، خوب، هر که غلبه کرد، او حاکم می شود، دیگر. آنکه شکست می خورد، ناچار باید، تن به سازش بدهد، کاری که آقای خمینی کرد و جام زهر سر کشید. 
 
اینها [رژیم ولایت فقیهی ها] ۴۰ سال است که کشور ما را به شکنجۀ امریکایی ها سپرده اند. می گویم که آقای ترامپ! مردم امریکا! این دولت های شما، شکنجه گر اند! و مردم ما ۴۰ سال است، تحتِ شکنجۀ امریکا هستند! این شکنجه را هم از طریق این رژیم ولایت مطلقۀ فقیه انجام می دهد! هم مستقیم، هم از طریق این رژیم! حالا ببینید، این آقای ترامپ، برای اینکه توی انتخابات [ریاست جمهوری] برنده بشود، می گوید، اینها [رژیم ولایت فقیهی ها] به ما گفتند، بیاید بشینیم گفتگو کنیم. گفتیم بماند برای بعد از انتخابات. ما با تحریم ها و کارهای دیگر که کردیم، ایران را برای مردم ایران، جهنم کرده ایم! اگر ملتی با فرهنگ باشند، به همین جرم، این آقا را نه رئیس جمهوری، بلکه روانۀ دادگاه می کند: تو یک ملتی را گرفتار زندگی در جهنم کردی!؟ شرم نمی کنی از این سخن!؟ می گوید!  
 
خوب اصلاً، چرا این جنگ ها، روی می دهند؟ حالا، این جنگ بر سر قره باغ، چرا روی داده است؟ اول بدانیم که، آقا محمد خان، مؤسس سلسلۀ قاجاریه، در همین قره باغ کشته شد، در کنار قلعۀ شوشی. ابراهیم خانی حاکم آنجا بود. روسیه هم بعنوان دولت نوخاسته داشت رو می آمد. آن حاکم، هم با آن [دولت]، زد و بند داشت، هم ظاهراً، منصوبِ دولت مرکزی ایران بود. آقا محمد خان به او گفت که تابعیت را از دولت مرکزی کامل کن. [اما] او، به کارش ادامه داد. [آقا محمد خان] قشون کشید که برود قره باغ را از دست ابراهیم خان بگیرد، [اما] از توپ های قلعه کوب نداشت. او به گرجستان رفت، آنجا جنگ کرد، [به قره باغ] برگشت که قلعۀ شوشی را دوباره فتح کند. ابراهیم خان هم فرار کرد و آن آقا هم آنجا کشته شد و ابراهیم خان برگشت. خود ابراهیم خان یاغی، جنازۀ آقا محمد خان را در همان قره باغ دفن کرد. از آن تاریخ به این سو است که قره باغ یک منطقۀ به اصطلاح های غربی، ژئو استراتزیک، ژئو پلیتیک شده است. به لحاظ اینکه هر کدام از کشورهای کوچک منطقه، بر این نقطه [قره باغ] مسلط باشد، حالت تفوقی بر بقیه پیدا می کند، [آن طرف] روس ها و این طرف ایران هم، همینطور. برخورد، آنجا بوده است. پس روس ها، برای اینکه، این منطقه را جوری بکنند که دست کسی نباشد، دست خودشان باشد، مهاجرت ارامنه به آن منطقه را سازمان دادند. و شد این وضعیتی که الان می بینیم. خوب حالا، در آذربایجان، تبلیغ می کنند که ایران طرف ارمنستان است. البته یک مقدار از تبلیغ برای توجیه حضور اسرائیلی ها در آنجا است. رژیم [ولایت فقیه به رژیم آذربایجان] می گوید که شما این تبلیغ دروغ را می کنی، برای اینکه حضور تکفیری ها را در این جنگ توجیه کنی. تکفیری ها، یعنی آنهایی که در سوریه که تحت حمایت ترکیه بود، می جنگیدند. و ارمنستان مدعی است که ترکیه آنها را برده آنجا که بجنگند. می بینید که [این جنگ] با همۀ دروغ و فساد و زور، همراه است. خوب، روس ها، ٢ طرف را به مسکو احضار کرده اند، و قرار بر آتش بس شده است. حالا، یک  آتش بسی است که هر از چندی هم شکسته می شود و عملیات نظامی انجام می گیرد. 
 
خوب، حالا از دید ایران نگاه کنیم. شمال ایران، در همسایگی ٢ تا کشور [است]، که یکی از آنها، آذربایجان، بنابر تاریخ مداوم ایران، جزوی از خاک ایران است، و یکی ارمنستان. آنجا جنگ است. چه کسانی در این جنگ حضور دارند؟ ترکیه ای ها حضور دارند. اسرائیلی ها حضور دارن. روس ها حضور دارند، سعی می کنند که حضورشان را بپوشانند، ولی [حضور] دارند. هر اندازه هم دعوا و جنگ بین این ٢، ادامه پیدا کند، به سود آنی است که قدرت بیشتر دارد، برای اینکه این ها، تابع آن می شوند. عملاً هم اینجور است، این ها را به مسکو فرا خواند و گفت که متارکه کنید. پس، قدرت متفوق، روسیه است، سود [دعوا و جنگ] ش به آن می رسد. پس، ایران، در شمالش جنگ است، خودش در ظاهر، ناظر بی طرف شده است، افرادی هم دارد که می گویند ما جانب آذربایجان ایم، ولی کمک عملی به آذربایجان نمی کند. در شرق کشور، در افغانستان، طالبان قوت گرفته اند، آنجا هم جنگ است. در پاکستان، در جنوبِ افغانستان، با هند که روابط شان معلوم است، خصوصاً بعد از اینکه حکومت جدید هند، وضعیت خودمختاری کشمیر را برهم زد، و آنجا قوا مستقر کرده و دائماً، آنها تهدید به جنگ می کنند. بغیر از این، در مناطقی در خاک پاکستان هم، عملیات تروریستی وجود دارد، [آن کشور] پایگاه اصلی طالبان هم هست. در جنوبِ ایران، یعنی خلیج فارس، امارات متحدۀ عربی، بعلاوۀ بحرین، با اسرائیل روابط را عادی کرده اند، آنها هم، علاوه بر امریکایی ها، حضورشان افزوده شده است. این طرف، در عراق، که داعش، همچنان سر جایش است، بکلی از بین نرفته، عملیات تروریستی انجام می دهد. و در سوریه هم که جنگ است. این است، دور اطراف ایران. در ترکیه هم که بقول لوموند گفتم، خودش در ۵ جنگ است، با ایران در جنگ نیست، ولی خودش در ۵ جنگ است. 
         
ما در ١٠ جنگیم، یکبار دیگر اینها را بشمریم، برای اینکه حافظۀ نسل امروز ظاهراً حافظه ای نیست که سعی کند بخاطر بسپرد، برای اینکه مسئولیت آور است! من تعجب می کنم از یک ملتی، اینجور خنثی! اصلاً مثل اینکه به این کشور مربوط نیست! یکی، جنگ اقتصادی که آقای ترامپ می گوید که ایران را جهنم کرده است. دو، جنگ نظامی مستقیم، باز دیروز خواندم که در جستجویِ ٣٠ جنازۀ ایرانی در سوریه هستند. سه، جنگ به واسطه، به اصطلاح جنگ نیابتی که از طریق حزب الله در سوریه انجام می گیرد. در یمن و امثالهم نیز که نمی شود گفت، دست این رژیم پاک است و هیچ اسلحه و این جور چیزها به آنهایی که در یمن می جنگند، نمی رساند. [چهار، جنگ جاسوسی و آدم ربایی و تکنولوژی دزدی و اسناد اتمی دزدی توسط اسرائیل و …]. پنج، جنگ از راه ترور. شش، جنگ از راه دیپلماسی، جنگ دیپلماتیک. هفت، جنگ تبلیغاتی. هشت، جنگ مذهبی. نه، جنگِ الکترونیک، به اصطلاح حمله های سایبری. و ده، جنگ با مردم ایران، از راه محور کردن قدرت خارجی در سیاست داخلی و خارجی، که ۴۰ سال است، ادامه دارد. [بحران اتمی را هم لحاظ کنیم، ١١ تا جنگ می شود]. گفتم، این رژیم، مثل مأمور ایالات متحدۀ امریکا، مردم ایران را شکنجه می دهد. آغاز این ماجرا هم گروگانگیری سفارت امریکا در تهران است که طرحش در امریکا ریخته شده، و توسط عواملش در ایران، اجرا شد. بابت آن طرحی که در امریکا ریخته شده، برای اینکه روانشناسیِ جامعۀ امریکایی را عوض کنند– آخر این دونالد ترامپ که از بیخِ بوته نیامده است، این [آقا و امثالهم]، حاصل تغییر طرز فکر امریکایی بعد از جنگ ویتنام است که انزوا طلب شده بود، [این فکر را یافت] که چرا در امور دنیا دخالت کنیم-، برای اینکه جامعۀ امریکایی دوباره، یک روحیۀ تهاجمی پیدا کند، لازم بود یک ضربۀ خیلی شدید، وارد بشود. آن ضربه را با ٢ هدف در ایران انتخاب کردند. [علاوه بر هدفِ تغییر روانشناسی مردم امریکا از انزوا طلبی به تهاجمی، یک هدفِ دیگر این بود که] انقلاب ایران را که روشی شده بود برای تغییر جهان، به یک غول بی شاخ و دمی تبدیل کنند، که حالا عوامل سی آی اِی هم دُم در بیاورند که بله، خمینی بوده که مردم فریب بوده، روشنفکرانی هم بوده اند، مردم را فریب دادند، انقلاب شده است، به همین سادگی! این، نتیجۀ آن گروگانگیری است، با این ٢ هدف، آن گروگانگیری انجام شد. دنباله اش، جنگ ٨ سالۀ ایران و عراق شد. دنباله اش، ۴۰ سال بحران و جنگ است. این [بحران ها و جنگ ها] را به پای انقلاب نباید نوشت. حالا بفرمایید ببینم، از این ۴۰ سال جنگ و بحران، این ضد انقلابی که انقلاب، سرنگونش کرد، در کدامش غایب بوده است؟ در کدامش، از عوامل نبوده است؟ این گروگانگیری، نه دنبالۀ بردن شاه به نیویورک است؟ حالی که پزشک معالج بیماری ایشان در کانادا بود؟ 
 
حسین جواد زاده: خانم اشرف پهلوی هم در طرح گروگانگیری دخالت داشته است.
 
ابوالحسن بنی صدر: آری، آن مقدمه است که در خانۀ دیوید راکفلر، با هنری کیسینجر و دیوید راکفلر، [اشرف پهلوی] مسألۀ بردن او [محمد رضا پهلوی] را به امریکا طرح کرده و آنها هم به جیمی کارتر فشار آورده اند و [نیز] آن دسته از مأمورین سی آی آِی که جیمی کارتر تصفیه کرده بود، حالا به خدمت دونالد ریگان، یعنی به خدمت آن ضربۀ روانی به جامعۀ امریکایی درآمده بودند، طرح گروگانگیری را ریختند، در ایران پیاده کردند. بابت طرحی که خودِ امریکایی ساخته، در ایران پیاده کرده، ۴۰ سال است که مردم ایران را دارند شکنجه می کنند! 
 
پس مسألۀ حلقۀ آتش، همچین تنها این نیست که دور تا دور ایران جنگ است و پایگاه های نظامی امریکا و اسرائیل و پایگاه های اطلاعاتی اینها است، [بلکه] درون ایران به قول آقای دونالد ترامپ جهنم شده است!
 
خوب، راه حل این جهنم چیست؟ خارج است؟ 
 
امروز امام جمعۀ مشهد به آقای حسن روحانی گفته است، تو که این حرف را زدی که چون اکثریت جنگ نمی خواست، امام حسن صلح کرد، پس معنایش این است که بروم بنشینیم با امریکا صلح بکنیم، یعنی سازش کنیم، این را داری می گویی. حال یکی نیست به این آقای امام جمعه بگوید، شما که از معنای صلح، سازش می فهمی– حالا آقای روحانی هم جزو همان دستگاه است، دیگر-، … . صلحی که من می گویم، ربطی به حرف این آقا ندارد. این رژیم، رژیمی نیست که بتواند صلح بکند، صلح، استقلال و آزادی می خواهد. گفتم [صلح] از حقوق اساسی جدایی ناپذیر است. یک رژیم استبدادی که قدرت خارجی را محور کرده، و با مردم ایران جبهۀ جنگ گشوده، ۴۰ سال است، با مردم در جنگ است، چندین جنبش را سرکوب کرده، یک نسل ایرانی را قربانی کرده است. اصلاً، چرا جنگ [ایران و عراق]، ٨ سال طول کشید؟ برای اینکه نسل انقلاب، نفله بشود، تا استبداد ولایت فقیه بتواند استقرار پیدا کند. از آن پس هم، نیروهای محرکه، … . اصلاً چرا جنگ می شود؟ آخر ایرانی، گوش بده! چرا جنگ می شود؟ کشورهایی هستند، نیروهای محرکه– نیروهای جوان زیاد و بی کار، و امثال اینها- رژیم هایشان را اذیت می کنند. یا باید رژیم را باز کنند، تا سرمایه ها بکار بیفتند، جوان ها کار پیدا کنند، یا می باید این [نیروهای محرکه] را خنثی کنند. بهترین راه خنثی چیست؟ جنگ. جنگ برای این است! 
 
باز، عنوانِ سؤال یکی از سایت های درون همین رژیم است. سؤال این است که چرا بعضی ها از پیروزی جو بایدن نگران اند؟ دلشان می خواهد دونالد ترامپ پیروز بشود. خوب، معلوم است، این رانت خوار ها هستند، این هایی که از این موقعیت گرفتاری ایران در ١٠ جنگ، استفاده می کنند، میلیارد، میلیارد به جیب می زنند. گفتم که زور و فساد، از هم جدایی ناپذیر اند! آخر، این سرمایه های ایران، کجا رفت، چطور شد که هر از چندی، باید یک مقدار عظیم از پول ایران گُم بشود؟ در آن جنگ ٨ ساله، ١٠٠ میلیارد (به قول مجلس شورای اسلامی آن زمان، ۱۰۵ میلیارد)، گم شد! دورۀ آقای احمدی نژاد گفتند، ۱۰۰ تا ۱۵۰ میلیارد، [گم شد]. حالا هم صحبت ٢٠ تن طلا و یادم نیست، چقدر یورو، ۶۰ میلیارد یورو بود؟ حالا، نمی خواهم روی رقمی تکیه کنم. این رقم هم گم شد! گم شد، یعنی چه؟ یعنی رانت خوارها به جیب می زنند، دیگر! از چه فرصتی استفاده می کنند؟ از فرصت این ١٠ جنگ. این آقایانی که نگرانند، چرا نگرانند؟ چون این موقعیت از دست برود، این رژیم نمی تواند بر پا بماند. آخر شما نگاه کنید، این رژیم برای ماندن چه دارد؟ اقتصاد را درست کرده است؟ نه، ویرانه کرده، به این روز انداخته که اصلاً الان، اقتصادی نیست، مُرد، رفت! آنکه اقتصاد! آسیب ها و فساد ها را کم کرده است؟ واقعاً، ایران را فساد خانه کرده است و جهنم آسیب های اجتماعی! دین را از بین نبرده است؟ که برده است! همان روحانیتی را که به نامش حکومت نمی کند، به روز افلاس نیانداخته است؟ که انداخته است! استعدادها از ایران نمی گریزند؟ که می گریزند! پس، برای اینکه یک دولتی بر پا بماند، دلیل می خواهد. یک دلیل از دلایل، نیست! خودش هم از درون گسسته است، جامعۀ ایرانی را هم گرفتار گسست های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، و فرهنگی کرده است! 
 
پس، این [رژیم] دلیلی برای بقا ندارد، مگر اینکه، مردم را تحت شکنجه نگه بدارد. اینکه ١٠ جنگ [موجود هستند]، اینکه امریکا، محور سیاست داخلی و خارجی است، اینکه باید به همه باج بدهد، اینها، برای اوجب واجبات [= حفظ رژیم] اند، که ضد دین است، انکار خدا است! گفتم که ممکن نیست خداوند ولایت مطلقۀ فقیه را به معنای بسط یدِ بکار بردنِ قدرت، مقرر کند، برای اینکه این [بکارگیری]، از فساد جدایی ناپذیر است. عکس آن، [خداوند] شوراها را مقرر فرمود. دموکراسی شورایی، نخستین آزمایش تاریخی اش، در مدینه شد، [خداوند]، آن را مقرر کرد. نگفت که این آقا بیاید و دم از ولایت مطلقه بزند و یک قصابی را، یک قاتل تاریخی را “رئیس قوۀ قضائیه” بکند، یک پاسدارِ آدمکش و فاسدی را “رئیس مجلس شورای اسلامی” بکند، و فردا یک فاسد دیگری را “رئیس جمهور” بکند! و در واقع، با مردم ایران بعنوان اسرا رفتار کند! 

 
شما مردم ایران! با شما بعنوان اسرا رفتار می کنند! اتفاقاً یکی از این پاسدارها هم [این را] گفته بود. 
 
اینکه در جنگ ایران و عراق … دیدم یکی [محمد درودیان] که می گوید تاریخ شناس است، تاریخ جنگ می شناسد، گفته، بنی صدر در جنگ، خیانت نکرده بود. مسأله این نیست که بنی صدر در جنگ خیانت نکرده بود. [با] بنی صدر، به قول رؤسای ٨ کشور مسلمان، ارتش ایران معجزه کرده بود، نه که خیانت نکرده بود، معجزه کرده بود. [بنی صدر،] یک ارتش متلاشی– که توسط “ملاتاریا” متلاشی شده بود- را تجدید سازمان داده، در برابر دشمن متجاوز ایستاده بود؛ بنابر اسناد موجود، آن دشمن، در چهارمین ماه جنگ، شکست را پذیرفته، در خرداد ۶۰، صلح را بر اساس پیشنهادات جنبش غیر متعهدها، که به سود ایران و یک پیروزی برای ایران بود، پذیرفته بود. 

خوب، آقایان [روح الله خمینی و سران حزب جمهوری اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و سران سپاه پاسداران] کودتا کردند، آن پیروزی را از ارتش ایران و مردم ایران دزدیدند! این آقایان، خیانت کردند!: هم در متلاشی کردن ارتش خیانت کردند، هم در گروگانگیری [سفارت امریکا در تهران] خیانت کردند، هم در ادامه دادن جنگ خیانت کردند، البته نتیجه اش هم، جام زهری بوده که سر کشیدند! [تنها] یک طرفِ قضیه نیست. بله که بنی صدر معجزه کرده بود. آن طرف [روح الله خمینی و سران حزب جمهوری اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و سران سپاه پاسداران]، خیانت کرده، و خیانت هایش هم، یکی و دو تا نیست! ۴۰ سال است این خیانت ها ادامه دارند، بابا! امروز را نگاه کن! اگر امروز، خدمت می کند، خرداد ۶۰، خیانت نکرده بود. امروز هم همان جنگ، در ١٠ تا جنگ که گفتم، ادامه دارد! 
 
حالا، در ۵ جنگ، ترکیه ای ها، بجز در سوریه، نیروی نظامی بکار نگرفته اند، به اصطلاح، عقل بخرج داده اند که خرج زیادی روی دست خودشان و مردمشان نگذارند. اما شما چی!؟ اصلاً، تمام بودجۀ ایران کجا می رود؟ پول نفت ایران، کجا می رود!؟ از خودتان سؤال بکنید! وقتی امروز هم [رژیم ولایت فقیه] دارد خیانت می کند، ۴۰ سال است، دارد خیانت می کند، واقعیت را نپوشان! اینکه بنی صدر خیانت نکرده، امر مسلمی است. به حرف خائن ها که بنی صدر، خائن نمی شود! بنی صدر، خدمت گذار مردم ایران، ایراندوست، در خدمت وطن بوده و هست. این [قضیۀ بنی صدرً] ربطی به این ندارد که اینها [سران رژیم ولایت فقیه] ۴۰ سال است دارند به وطنشان، خیانت می کنند! به دین شان، خیانت می کنند! به مردم شان، خیانت می کنند! به نسل های امروز و فردا، خیانت می کنند! به مردم منطقه، خیانت می کنند! خیانت های اینها که یکی و دو تا نیست! 
 
من پذیرفتم امروز در باب جنگ آذربایجان و ارمنستان صحبت بکنم، برای اینکه شما مردم ایران، بلکه متوجه بشوید! آقا، زور از فساد، جدایی ناپذیر است. جنگ، زور است و فساد. فساد اش هم عظیم است، برای اینکه نیروهای محرکۀ شما را که باید در رشد شما مردم بکار برود، در ویرانی ایران بکار می رود. آخر، دروغ است که ایران بیابان شده است!؟ شما، یک دانه، این دریاچۀ ارومیه را برنامه ریزی کردید و به اصطلاح بودجه برایش معین کردید که آبی که خالی شده، پر بشود. خوب، چطور اجرا نشد! همین چند روز پیش خواندم که نسبت به سال پیش، [ارتفاع آب] چند سانتیمتر پایین رفته است. برای اینکه پول نیست! کجا این پول می رود!؟ بس کنید، بابا! 
 
یک ملتی، یک ملت آزادی، یک ملت با فرهنگی، باید منادی صلح در جهان باشد، بنابراین منادی استقلال و آزادی باشد، خود، مستقل و آزاد باشد، در هر جای جهان از استقلال  وآزادیِ هر ملتی، دفاع کند! 
 
آقایان، ۴۰ سال است ملتی را، کشوری را، بابت جنگ هایِ ویران گرِ خائنانه، به صُلابه کشیده اند، تازه کسی هم، حتی از خودشان هم باشد، جرئت نباید داشته باشد، صحبت از صلح بکند! از آن حرف ها است، هان! از جرم های من هم توی آن مجلس کذائی، یکی اش همین بود که با ادامۀ جنگ مخالفم! خوب، آقایان، ٨ سال [جنگ] ادامه دادید، خیانت کردید، جام زهر سر کشیدید! اگر در خرداد ۶۰، جنگ تمام شده بود، ایران، سرنوشت دیگری می توانست پیدا بکند.
 
حاا هم، شما مردم ایران، این قفل، با کلید آقای حسن روحانی باز نشد، نمی توانست هم باز بشود، با ارادۀ شما باز می شود. آن اراده هم، باید مبنا داشته باشد. یک وقت است، وژدان دارید که مردمی حقوند هستید، حق و حقوق دارید. اگر این وژدان را دارید، اراده کنید که به این حقوق عمل کنید، زور را بی محل کنید، این قفل باز می شود. شما منادی صلح  و رشد در جهان می شوید. [وژدان] ندارید، این ویرانی، ادامه پیدا می کند، این خیانت، ادامه پیدا می کند! چون ماهیت این رژیم، زور است و فساد، اصلاح، مصلاح پذیر نیست. 
 
یک عده ای خیالات می کنند که اگر رژیم شاه اصلاح می شد، بهتر نبود!؟ آقا، اگر اصلاح پذیر بود، که [اصلاح] می شد! [اصلاح] نمی شد، برای اینکه آنهم، خیانت بود و زور بود و فساد! یک دفعه، خودتان را از این مدار بستۀ زور و فساد، رها کنید! خوب، نگاه کنید! دورۀ مرجع انقلاب را نگاه کنید، دورۀ مصدق را نگاه کنید، دورۀ امیر کبیر را نگاه کنید، دورۀ قائم مقام فرهانی را نگاه کنید! چرا اینها را نمی بینید! هر زمان، صلح و رعایت حقوق بوده، رشد بوده است. هر زمان، زور بوده، فساد بوده، ویرانی و واپس گرایی بوده است. آخر، تاریخ هم برای این است که شما درس بگیرید، دیگر! 
 
امیدوارم به اینکه، گفتگوی امروز را، آنهایی که می شنوند، به آنهایی که نمی شنوند، اطلاع بدهند. پخش کنید. ما وسیلۀ دیگری نداریم که صحبت را همۀ مردم بشنوند. همت کنید! بلکه این مدار زور و فساد باز بشود، ایران مستقل و آزاد بگردد. 
 
شاد و پیروز باشید.
 
حسین جواد زاده: امیدوارم چنین باشد. با سپاس فراوان از شما، آقای بنی صدر.
 

                                                               

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید